حب الوطن من الایمان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') |
||
(۱۰۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
آیا | آیا جمله {{متن عربی|حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الایمانِ}} در منابع حدیثی موجود است؟ در صورت موجود بودن، تقدس آب و خاک در زندگی مؤمن چه جایگاهی دارد؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}}'''حب الوطن من الایمان''' عبارتی منسوب به [[پیامبر اسلام(ص)]] که شهرت آن موجب تفاسیر مختلف، از جمله تفاسیری ملیگرایانه از آن، شده است. این عبارت در منابع متقدم روایی [[شیعه]] و اهلسنت دیده نمیشود و برخی این عبارت را حدیث نبوی(ص) نمیدانند. کثرت نقل این گفتار در منابع مختلف را نشان از شهرت این عبارت بهعنوان روایتی از رسول خدا(ص) در میان مسلمانان دانستهاند. | ||
معانی مختلفی از این عبارت ارائه شده که بعضاً موجب انتقاد از مفهوم آن گردیده است. برخی میان حب وطن و ایمان ارتباطی نمیبینند. از عنوان وطن در این عبارت هم معانی مختلفی از جمله وطن دنیایی، مکه، سرزمین بزرگ اسلامی و انسان و کرامت انسانی قصد شده است. | |||
روایت حب الوطن بهدلیل درونمایهٔ آن در تاریخ فرهنگ اسلامی مورد توجه اهل عرفان و [[تصوف]] نیز قرار گرفته است. عارفان اسلامی وطن در این روایت را معادل بهشت، قرب الهی و عالم وحدت دانستهاند و بازگشت به این وطن را دغدغهٔ عارفانهٔ انسان سالک بهحساب آوردهاند. | |||
== متن و منبع روایت == | |||
عبارتی که در برخی منابع به پیامبر(ص) نسبت داده شده چنین است: | |||
{{عربی بزرگ|حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الایمانِ| ترجمه= دوستنداشتن وطن جزئی از ایمان است.}} | |||
=== منابع شیعی === | |||
عبارت حب الوطن من الایمان در منابع قبل از قرن پنجم قمری شیعه بهعنوان حدیث نقل نشده است. اولین منبع موجود که این جمله بهعنوان روایت در آن نقل شده تفسیر [[ابوالفتوح رازی]] (درگذشتهٔ پس از ۵۵۲ق) است.<ref>ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۷۰-۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۲۹۹.</ref> در قرن دهم قمری، [[ملا فتح الله کاشانی]] (درگذشتهٔ ۹۸۸ق) این جمله را در تفسیر خود به عنوان روایت نقل کرده است.<ref>کاشانی، ملا فتحالله، تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين، تحقیق میرزا ابوالحسن شعرانی، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۳۶ش، ج۸، ص۳۴۳. </ref> در دورهٔ صفوی، این روایت را [[شیخ حر عاملی]] (۱۰۳۳ - ۱۱۰۴ق) در مقدمهٔ امل الآمل بهعنوان روایت نقل کرده است.<ref name=":1">حر العاملی، محمد بن الحسن، أمل الآمل في علماء جبل عامل، السید احمد الحسینی، بغداد، مکتبة الأندلس، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۱.</ref> در دورههای بعد، [[ملا احمد نراقی]] (۱۱۸۵-۱۲۴۵ق) این جمله را بهعنوان روایت در کتاب خزائن خود آورده است.<ref>نراقی، احمد بن محمدمهدی، خزائن، تحقیق حسن حسنزاده آملی، قم، قیام، ۱۳۸۰ش، ص۵۲۸.</ref> | |||
در منابع متأخر شیعی، [[سید محسن امین]]<ref>الامین، السید محسن، اعیان الشیعه، تحقیق السید حسن الامین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۰۱.</ref> (۱۲۸۴- ۱۳۷۱ق)، [[سید جعفر مرتضی عاملی]]<ref>العاملی، السید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی، ۱۴۲۶ق، ج۳، ص۳۳۳. </ref> (۱۳۶۴ – ۱۴۴۱ق) و محمد محمدی ریشهری<ref>محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمة (با ترجمهٔ فارسی)، قم، مؤسسهٔ علمی و فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱۳، ص۲۳۶.</ref> (۱۳۲۵-۱۴۰۱ش) این جمله را بهعنوان روایت نقل کردهاند. در تمام این منابع، این جمله بهعنوان روایتی مرسل نقل شده است.<ref>رحیمی، مرتضی، «بررسی حدیث حب الوطن من الایمان»، دو فصلنامهٔ حدیثپژوهی، ش۱۲، پاییز و زمستان ۱۳۹۳ش، ص۲۲۲.</ref> در منابع تحلیلی متأخر شیعی برخی بر حدیثنبودن این جمله تأکید کردهاند.<ref>سیمایی، مهدی، مشهورات بیاعتبار در تاریخ و حدیث، قم، کتاب طه، ۱۳۹۸ش، ص۱۶۶-۱۶۷.</ref> اما برخی این روایت را به دلیل شهرت و استنادهای زیاد به آن به عنوان حدیث به عنوان روایت مرسل و ضعیف تلقی کرده اند.<ref>رحیمی، «بررسی حدیث حب الوطن من الایمان»، دو فصلنامهٔ حدیثپژوهی، ص۲۲۲.</ref> | |||
=== منابع اهلسنت === | |||
در منابع اهلسنت قدیمیترین منبعی که این عبارت بهعنوان روایت از رسول خدا(ص) در آن نقل شده کتابی شامل هفتاد روایت دربارهٔ جهاد از ابنبطهٔ عُکبری، محدث حنبلی، است.<ref>ابن بطة العکبری، ابیعبدالله عبیدالله بن محمد، کتاب الجهاد او سبعون حدیثاً فی الجهاد، قاهره، مکتبة القرآن، بیتا، ص۷۷.</ref> هرچند او این روایت را به صورت مرسل از رسول خدا(ص) نقل کرده، تلقی این عبارت از سوی محدثی در قرن چهارم بهعنوان روایتی از رسول خدا(ص) را حائز اهمیت دانستهاند.<ref>رحیمی، «بررسی حدیث حب الوطن من الایمان»، دو فصلنامهٔ حدیثپژوهی، ص۲۲۰.</ref> پس از ابن بطه، ذهبی (درگذشتهٔ ۷۴۸ق)<ref>الذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام التدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۹ق، ج۴۰، ص۶۰.</ref>، [[سیوطی]] (درگذشتهٔ ۹۱۱ق)<ref>السیوطی، عبدالرحمن ابن ابیبکر، الدرر المنتثرة فی الأحاديث المشتهرة، تحقیق محمد بن لطفی الصباغ، ریاض، عمادة الشؤون المکتبات، بیتا، ص۱۰۸.</ref>، عجلونی<ref>العجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الغناء و مزیل الالباس عما اشتهر من الاحادیث علی السنة الناس، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵.</ref> (درگذشتهٔ ۱۱۶۲ق) و ملاحویش آل غازی<ref>آل غازی العانی، عبد القادر بن ملا حويش السيد محمود، بيان المعانی (مرتب حسب ترتيب النزول)، دمشق، مطبعة الترقی، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۴۰۴.</ref> (درگذشتهٔ ۱۳۹۸ق) این عبارت را عموماً بهعنوان روایتی مرسل در کتابهای خود نقل کردهاند. | |||
برخی محدثان [[اهلسنت]] روایتبودن این عبارت را انکار کردهاند.<ref>الشحود، علی بن نایف، موسوعة الرد علی المذاهب الفکریة المعاصرة، بیجا، بینا، بیتا، ج۴۹، ص۷.</ref> برخی آن را باطل و جعلی خواندهاند.<ref>القرنی، عائض بن عبدالله، دروس الشیخ عائض بن القرنی، بیجا، بینا، بیتا، ج۶، ص۲۰۶.</ref> برخی بر حدیثبودن آن دلیل قطعی نیافتهاند.<ref>السیوطی، الدرر المنتثرة، ص۱۰۸.</ref> برخی بر حدیثبودن آن یقین نیافتهاند، ولی معنای آن را صحیح دانستهاند.<ref>السخاوی، محمد بن عبدالرحمن، المقاصد الحسنة في بيان كثير من الأحاديث المشتهرة على الألسنة، تحقیق عبدالله محمد الصدیق، بیروت، دار الکتب العلمية، ۱۳۹۹ق، ص۱۸۳.</ref> برخی آن را سخنی حکمتآمیز دانستهاند که منسوب به رسول خداست.<ref>الراجحی، عبدالعزیز بن عبدالله، شرح الوصیة الکبری لابن تیمیة، بیجا، بینا، بیتا، ج۵، ص۷.</ref> عدهای دیگر آن را نه تنها جعلی و کذب دانستهاند، بلکه در صحیحبودن معنای آن هم تردید کردهاند.<ref>السعیدان، ولید بن راشد، المقول من ما لیس بمنقول، بیجا، بینا، بیتا، ج۱، ص۷.</ref> | |||
=== منابع دیگر === | |||
برخی قدیمیترین منبعی که این عبارت در آن نقل شده را [[مرزباننامهٔ|مرزباننامه]] اسپهبد مرزبان بن رستم بن شروین بن رستم بن قارن (قرن چهارم قمری) دانستهاند.<ref>رحیمی، «بررسی حدیث حب الوطن من الایمان»، دو فصلنامهٔ حدیثپژوهی، ص۲۲۰.</ref> متن اصلی این کتاب که به زبان طبری بوده باقی نمانده و تحریرهایی به زبان فارسی، ترکی و عربی از قرن ششم به بعد باقی مانده است. این عبارت در تحریر عربی این کتاب که توسط ابنعربشاه (درگذشتهٔ ۸۵۴ق) انجام شده دیده میشود. پس اینکه این عبارت در اصل طبری این کتاب بوده باشد قابل اثبات نیست.<ref>ابن عربشاه، احمد بن محمد،مرزباننامه، بیروت، مؤسسة الانتشار العربی، ۱۹۹۲م، ص۱۷۸.</ref> | |||
بازتاب این عبارت در ادب فارسی قابل توجه است. این موضوع نشان از شهرت این عبارت به عنوان روایت از پیامبر(ص) در قرون گذشته است.<ref>رحیمی، «بررسی حدیث حب الوطن من الایمان»، دو فصلنامهٔ حدیثپژوهی، ص۲۱۹.</ref> از جمله [[عطار نیشابوری]] (درگذشتهٔ ۶۱۸ق) در الهینامهٔ خود چنین سروده: | |||
{{شعر|تو بى معشوق خود با خويشتن آى|مشو بيرون به صحرا با وطن آى|از آن حب الوطن ايمان پاک است|كه معشوقت درون جان پاک است | |||
<ref>عطار نیشابوری، محمد، الهینامه، [https://ganjoor.net/attar/elahiname/ebkhsh4/sh2 گنجور]، تاریخ بازدید ۲ اسفند ۱۴۰۱ش.</ref>}} | |||
[[مولوی]] (درگذشتهٔ ۶۷۲ق) نیز در مثنوی به این عبارت اشاره کرده است: | |||
{{شعر|از دَم حب الوطن بگذر مايست|كه وطن آن سوست جان اين سوى نيست|گر وطن خواهى گذر آن سوى شَط|اين حديث راست را كم خوان غلط<ref>مولوی، جلالالدین محمد، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد الین نیکلسون، تهران، انتشارات پژوهش، ۱۳۷۱ش، ص۶۵۲.؛ نیز برای اطلاع از منبع این روایت در مثنوی ن.ک: فروزانفر، بدیع الزمان، احاديث و قصص مثنوى (تلفيقى از دو كتاب احاديث مثنوى و مآخذ قصص و تمثيلات مثنوى)، بهکوشش حسین داودی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۸ش، ص۳۲۳-۳۲۴.</ref> | |||
}} | |||
[[سعدی شیرازی]] (درگذشتهٔ ۶۹۰ق) با تکیه بر این عبارت چنین سروده است: | |||
{{شعر|سعدیا حب وطن گرچه حدیثی است صحیح|نتوان مرد به سختی که من این جا زادم<ref>سعدی، غزلیات سعدی، تصحیح محمدعلی فروغی، تهران، انتشارات اقبال، ۱۳۴۳ش، ص۲۹۳، غزل شمارهٔ ۳۷۱.</ref> | |||
}}شیخ بهایی (درگذشتهٔ ۹۳۵ق) هم در مثنوی نان و حلوای خود این عبارت را روایتی نبوی(ص) تلقی کرده و به تفسیر آن پرداخته است.<ref>بهایی، محمد بن حسین،کلیات اشعار و آثار شیخ بهایی، با مقدمهٔ سعید نفیسی، تهران، نشر چکامه، ۱۳۶۱ش، ص۱۲۴-۱۲۵.</ref> | |||
== محتوا == | |||
دربارهٔ معنای روایت حب الوطن تفسیرهای مختلفی ارائه شده است: | |||
* برخی در معنای این روایت اشکال کردهاند و ارتباط میان حب وطن و ایمان را دارای خلل بهشمار بردهاند؛ به این صورت که ممکن است که مشرکی حب وطن داشته باشد و این خلاف معنای روایت خواهد بود.<ref>السعیدان، المقول من ما لیس بمنقول، ج۱، ص۷.</ref> برخی در پاسخ به این اشکال گفتهاند که معنای روایت این است که حب وطن با [[ایمان]] تناقض ندارد.<ref>العجلونی، کشف الغناء، بیروت، ج۱، ص۳۴۷.</ref> | |||
* برخی حب وطن را امری غریزی دانستهاند و اینکه امری غریزی نشانه ایمان، که امری اعتقادی است، باشد را نامعقول دانستهاند.<ref>الشحود، علی بن نایف، موسوعة الرد علی المذاهب الفکریة المعاصرة، بیجا، بینا، بیتا، ج۳۹، ص۸۱.</ref> | |||
* عدهای وطن را امری دنیایی دانستهاند که با ایمان، که امری آخرتی است، سازگاری ندارد.<ref>شهیدی، سیدجعفر، شرح مثنوی شریف، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۹۱ش، ج۵، ص۳۲۹.</ref> | |||
* برخی وطن را بهشت، که مسکن اولیهٔ [[آدم ابوالبشر (ع)|آدم ابوالبشر(ع)]] بوده، دانستهاند.<ref>العجلونی، کشف الغناء، بیروت، ج۱، ص۳۴۷.</ref> | |||
* عدهای منظور از وطن در این روایت را شهر [[مکه]] قلمداد کردهاند.<ref>العجلونی، کشف الغناء، بیروت، ج۱، ص۳۴۵.</ref> | |||
* بعضی وطن را دنیا و آنچه که به آن تعلق دارد دانستهاند.<ref>الخویی، میرزا حبیبالله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، تهران، مکتبة الاسلامیة، ۱۳۵۸ش، ج۲۱، ص۳۶۳.</ref> | |||
* برخی منظور از وطن در این روایت را انسان و کرامت انسانی قلمداد کردهاند.<ref>مغنیه، محمدجواد، فی ضلال نهج البلاغه، بیروت، دارالعلم للملائین، ۱۹۷۹م، ج۱، ص۲۰۲. </ref> | |||
* بعضی وطن را سرزمین بزرگ اسلامی، که حفظ آن بر همه واجب است، بهشمار بردهاند.<ref>العاملی، الصحیح من السیره، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج۳، ص۳۳۳.</ref> | |||
* گروهی منظور از وطن در این عبارت را به معنای ظاهری آن، که همان محل تولد و رشد شخص است، قلمداد کردهاند. این تفسیر موجب شد تا این عبارت مورد استفادهٔ گروههایی با گرایش ملیگرایانه قرار گیرد.<ref>رحیمی، «بررسی حدیث حب الوطن من الایمان»، دو فصلنامهٔ حدیثپژوهی، ص۲۳۳.</ref> | |||
==بازتاب در عرفان و تصوف== | |||
روایت حب الوطن بهدلیل درونمایهٔ آن در تاریخ فرهنگ اسلامی مورد توجه اهل [[عرفان]] و تصوف قرار گرفت و تفاسیری عرفانی و صوفیانه از آن ارائه شده است. عارفان اسلامی وطن در این روایت را معادل بهشت، قرب الهی و عالم وحدت قرار دادند و بازگشت به این وطن را از ایمان عارفانه دانستهاند. نمونهای از این نوع تفاسیر را در متون عارفانی چون [[ابن عربی]] (۵۶۰-۶۳۸ق)، مولوی و شیخ بهایی میتوان دید. | |||
در | ابن عربی منظور از وطن در این روایت را فطرت انسانی میداند که در آن میثاق الست الهی به ودیعه قرار نهاده شده است.<ref>ابن عربی، محمد بن علی، تفسیر ابن عربی (تأویلات عبدالرزاق)، تحقیق سمیر مصطفی رباب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۲۹.</ref> مولوی نسبت به تفسیر ظاهری از وطن در این آیه هشدار داده است و تأکید کرده که وطن خاکی مراد از این روایت نیست. از نظر او، وطن جایی است در جوار قرب الهی و کسی که وطن را وطن خاکی معنا کند این حدیث را غلط معنا کرده است.<ref>گولپینارلی، عبدالباقی، نثر و شرح مثنوی شریف، ترجمهٔ توفیق ه سبحانی، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۶۷۹.</ref> [[شیخ بهایی]] منظور رسول خدا(ص) از وطن را نه وطن خاکی دنیایی، بلکه جهان آخرت و جوار قرب الهی بر میشمرد. از نظر او، دنیا وطن انسان نیست و روح انسان در این دنیا در غربت است.<ref>بهایی، کلیات اشعار و آثار شیخ بهایی، ص۱۲۴-۱۲۵.</ref> | ||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == | ||
* [http://ensani.ir/fa/article/340699/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%D8%AD%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D9%88%D8%B7%D9%86-%D9%85%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86- «بررسی حدیث حب الوطن من الایمان»]، مرتضی رحیمی، دو فصلنامهٔ حدیثپژوهی، ش۱۲، ۱۳۹۳ش. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۴۲: | خط ۶۹: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = شد | ||
| تیترها = | | تیترها = شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش = شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | ارزیابی کمی =شد | ||
| بازبینی نویسنده=شد | |||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت = ب | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} | ||
[[رده:منبعشناسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۴
آیا جمله «حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الایمانِ» در منابع حدیثی موجود است؟ در صورت موجود بودن، تقدس آب و خاک در زندگی مؤمن چه جایگاهی دارد؟
حب الوطن من الایمان عبارتی منسوب به پیامبر اسلام(ص) که شهرت آن موجب تفاسیر مختلف، از جمله تفاسیری ملیگرایانه از آن، شده است. این عبارت در منابع متقدم روایی شیعه و اهلسنت دیده نمیشود و برخی این عبارت را حدیث نبوی(ص) نمیدانند. کثرت نقل این گفتار در منابع مختلف را نشان از شهرت این عبارت بهعنوان روایتی از رسول خدا(ص) در میان مسلمانان دانستهاند.
معانی مختلفی از این عبارت ارائه شده که بعضاً موجب انتقاد از مفهوم آن گردیده است. برخی میان حب وطن و ایمان ارتباطی نمیبینند. از عنوان وطن در این عبارت هم معانی مختلفی از جمله وطن دنیایی، مکه، سرزمین بزرگ اسلامی و انسان و کرامت انسانی قصد شده است.
روایت حب الوطن بهدلیل درونمایهٔ آن در تاریخ فرهنگ اسلامی مورد توجه اهل عرفان و تصوف نیز قرار گرفته است. عارفان اسلامی وطن در این روایت را معادل بهشت، قرب الهی و عالم وحدت دانستهاند و بازگشت به این وطن را دغدغهٔ عارفانهٔ انسان سالک بهحساب آوردهاند.
متن و منبع روایت
عبارتی که در برخی منابع به پیامبر(ص) نسبت داده شده چنین است:
« | حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الایمانِ
دوستنداشتن وطن جزئی از ایمان است. |
» |
منابع شیعی
عبارت حب الوطن من الایمان در منابع قبل از قرن پنجم قمری شیعه بهعنوان حدیث نقل نشده است. اولین منبع موجود که این جمله بهعنوان روایت در آن نقل شده تفسیر ابوالفتوح رازی (درگذشتهٔ پس از ۵۵۲ق) است.[۱] در قرن دهم قمری، ملا فتح الله کاشانی (درگذشتهٔ ۹۸۸ق) این جمله را در تفسیر خود به عنوان روایت نقل کرده است.[۲] در دورهٔ صفوی، این روایت را شیخ حر عاملی (۱۰۳۳ - ۱۱۰۴ق) در مقدمهٔ امل الآمل بهعنوان روایت نقل کرده است.[۳] در دورههای بعد، ملا احمد نراقی (۱۱۸۵-۱۲۴۵ق) این جمله را بهعنوان روایت در کتاب خزائن خود آورده است.[۴]
در منابع متأخر شیعی، سید محسن امین[۵] (۱۲۸۴- ۱۳۷۱ق)، سید جعفر مرتضی عاملی[۶] (۱۳۶۴ – ۱۴۴۱ق) و محمد محمدی ریشهری[۷] (۱۳۲۵-۱۴۰۱ش) این جمله را بهعنوان روایت نقل کردهاند. در تمام این منابع، این جمله بهعنوان روایتی مرسل نقل شده است.[۸] در منابع تحلیلی متأخر شیعی برخی بر حدیثنبودن این جمله تأکید کردهاند.[۹] اما برخی این روایت را به دلیل شهرت و استنادهای زیاد به آن به عنوان حدیث به عنوان روایت مرسل و ضعیف تلقی کرده اند.[۱۰]
منابع اهلسنت
در منابع اهلسنت قدیمیترین منبعی که این عبارت بهعنوان روایت از رسول خدا(ص) در آن نقل شده کتابی شامل هفتاد روایت دربارهٔ جهاد از ابنبطهٔ عُکبری، محدث حنبلی، است.[۱۱] هرچند او این روایت را به صورت مرسل از رسول خدا(ص) نقل کرده، تلقی این عبارت از سوی محدثی در قرن چهارم بهعنوان روایتی از رسول خدا(ص) را حائز اهمیت دانستهاند.[۱۲] پس از ابن بطه، ذهبی (درگذشتهٔ ۷۴۸ق)[۱۳]، سیوطی (درگذشتهٔ ۹۱۱ق)[۱۴]، عجلونی[۱۵] (درگذشتهٔ ۱۱۶۲ق) و ملاحویش آل غازی[۱۶] (درگذشتهٔ ۱۳۹۸ق) این عبارت را عموماً بهعنوان روایتی مرسل در کتابهای خود نقل کردهاند.
برخی محدثان اهلسنت روایتبودن این عبارت را انکار کردهاند.[۱۷] برخی آن را باطل و جعلی خواندهاند.[۱۸] برخی بر حدیثبودن آن دلیل قطعی نیافتهاند.[۱۹] برخی بر حدیثبودن آن یقین نیافتهاند، ولی معنای آن را صحیح دانستهاند.[۲۰] برخی آن را سخنی حکمتآمیز دانستهاند که منسوب به رسول خداست.[۲۱] عدهای دیگر آن را نه تنها جعلی و کذب دانستهاند، بلکه در صحیحبودن معنای آن هم تردید کردهاند.[۲۲]
منابع دیگر
برخی قدیمیترین منبعی که این عبارت در آن نقل شده را مرزباننامه اسپهبد مرزبان بن رستم بن شروین بن رستم بن قارن (قرن چهارم قمری) دانستهاند.[۲۳] متن اصلی این کتاب که به زبان طبری بوده باقی نمانده و تحریرهایی به زبان فارسی، ترکی و عربی از قرن ششم به بعد باقی مانده است. این عبارت در تحریر عربی این کتاب که توسط ابنعربشاه (درگذشتهٔ ۸۵۴ق) انجام شده دیده میشود. پس اینکه این عبارت در اصل طبری این کتاب بوده باشد قابل اثبات نیست.[۲۴]
بازتاب این عبارت در ادب فارسی قابل توجه است. این موضوع نشان از شهرت این عبارت به عنوان روایت از پیامبر(ص) در قرون گذشته است.[۲۵] از جمله عطار نیشابوری (درگذشتهٔ ۶۱۸ق) در الهینامهٔ خود چنین سروده:
تو بى معشوق خود با خويشتن آى | مشو بيرون به صحرا با وطن آى | |
از آن حب الوطن ايمان پاک است | كه معشوقت درون جان پاک است [۲۶] |
مولوی (درگذشتهٔ ۶۷۲ق) نیز در مثنوی به این عبارت اشاره کرده است:
از دَم حب الوطن بگذر مايست | كه وطن آن سوست جان اين سوى نيست | |
گر وطن خواهى گذر آن سوى شَط | اين حديث راست را كم خوان غلط[۲۷] |
سعدی شیرازی (درگذشتهٔ ۶۹۰ق) با تکیه بر این عبارت چنین سروده است:
سعدیا حب وطن گرچه حدیثی است صحیح | نتوان مرد به سختی که من این جا زادم[۲۸] |
شیخ بهایی (درگذشتهٔ ۹۳۵ق) هم در مثنوی نان و حلوای خود این عبارت را روایتی نبوی(ص) تلقی کرده و به تفسیر آن پرداخته است.[۲۹]
محتوا
دربارهٔ معنای روایت حب الوطن تفسیرهای مختلفی ارائه شده است:
- برخی در معنای این روایت اشکال کردهاند و ارتباط میان حب وطن و ایمان را دارای خلل بهشمار بردهاند؛ به این صورت که ممکن است که مشرکی حب وطن داشته باشد و این خلاف معنای روایت خواهد بود.[۳۰] برخی در پاسخ به این اشکال گفتهاند که معنای روایت این است که حب وطن با ایمان تناقض ندارد.[۳۱]
- برخی حب وطن را امری غریزی دانستهاند و اینکه امری غریزی نشانه ایمان، که امری اعتقادی است، باشد را نامعقول دانستهاند.[۳۲]
- عدهای وطن را امری دنیایی دانستهاند که با ایمان، که امری آخرتی است، سازگاری ندارد.[۳۳]
- برخی وطن را بهشت، که مسکن اولیهٔ آدم ابوالبشر(ع) بوده، دانستهاند.[۳۴]
- عدهای منظور از وطن در این روایت را شهر مکه قلمداد کردهاند.[۳۵]
- بعضی وطن را دنیا و آنچه که به آن تعلق دارد دانستهاند.[۳۶]
- برخی منظور از وطن در این روایت را انسان و کرامت انسانی قلمداد کردهاند.[۳۷]
- بعضی وطن را سرزمین بزرگ اسلامی، که حفظ آن بر همه واجب است، بهشمار بردهاند.[۳۸]
- گروهی منظور از وطن در این عبارت را به معنای ظاهری آن، که همان محل تولد و رشد شخص است، قلمداد کردهاند. این تفسیر موجب شد تا این عبارت مورد استفادهٔ گروههایی با گرایش ملیگرایانه قرار گیرد.[۳۹]
بازتاب در عرفان و تصوف
روایت حب الوطن بهدلیل درونمایهٔ آن در تاریخ فرهنگ اسلامی مورد توجه اهل عرفان و تصوف قرار گرفت و تفاسیری عرفانی و صوفیانه از آن ارائه شده است. عارفان اسلامی وطن در این روایت را معادل بهشت، قرب الهی و عالم وحدت قرار دادند و بازگشت به این وطن را از ایمان عارفانه دانستهاند. نمونهای از این نوع تفاسیر را در متون عارفانی چون ابن عربی (۵۶۰-۶۳۸ق)، مولوی و شیخ بهایی میتوان دید.
ابن عربی منظور از وطن در این روایت را فطرت انسانی میداند که در آن میثاق الست الهی به ودیعه قرار نهاده شده است.[۴۰] مولوی نسبت به تفسیر ظاهری از وطن در این آیه هشدار داده است و تأکید کرده که وطن خاکی مراد از این روایت نیست. از نظر او، وطن جایی است در جوار قرب الهی و کسی که وطن را وطن خاکی معنا کند این حدیث را غلط معنا کرده است.[۴۱] شیخ بهایی منظور رسول خدا(ص) از وطن را نه وطن خاکی دنیایی، بلکه جهان آخرت و جوار قرب الهی بر میشمرد. از نظر او، دنیا وطن انسان نیست و روح انسان در این دنیا در غربت است.[۴۲]
مطالعه بیشتر
- «بررسی حدیث حب الوطن من الایمان»، مرتضی رحیمی، دو فصلنامهٔ حدیثپژوهی، ش۱۲، ۱۳۹۳ش.
منابع
- ↑ ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۷۰-۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۲۹۹.
- ↑ کاشانی، ملا فتحالله، تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين، تحقیق میرزا ابوالحسن شعرانی، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۳۶ش، ج۸، ص۳۴۳.
- ↑ حر العاملی، محمد بن الحسن، أمل الآمل في علماء جبل عامل، السید احمد الحسینی، بغداد، مکتبة الأندلس، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۱.
- ↑ نراقی، احمد بن محمدمهدی، خزائن، تحقیق حسن حسنزاده آملی، قم، قیام، ۱۳۸۰ش، ص۵۲۸.
- ↑ الامین، السید محسن، اعیان الشیعه، تحقیق السید حسن الامین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۰۱.
- ↑ العاملی، السید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی، ۱۴۲۶ق، ج۳، ص۳۳۳.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمة (با ترجمهٔ فارسی)، قم، مؤسسهٔ علمی و فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱۳، ص۲۳۶.
- ↑ رحیمی، مرتضی، «بررسی حدیث حب الوطن من الایمان»، دو فصلنامهٔ حدیثپژوهی، ش۱۲، پاییز و زمستان ۱۳۹۳ش، ص۲۲۲.
- ↑ سیمایی، مهدی، مشهورات بیاعتبار در تاریخ و حدیث، قم، کتاب طه، ۱۳۹۸ش، ص۱۶۶-۱۶۷.
- ↑ رحیمی، «بررسی حدیث حب الوطن من الایمان»، دو فصلنامهٔ حدیثپژوهی، ص۲۲۲.
- ↑ ابن بطة العکبری، ابیعبدالله عبیدالله بن محمد، کتاب الجهاد او سبعون حدیثاً فی الجهاد، قاهره، مکتبة القرآن، بیتا، ص۷۷.
- ↑ رحیمی، «بررسی حدیث حب الوطن من الایمان»، دو فصلنامهٔ حدیثپژوهی، ص۲۲۰.
- ↑ الذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام التدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۹ق، ج۴۰، ص۶۰.
- ↑ السیوطی، عبدالرحمن ابن ابیبکر، الدرر المنتثرة فی الأحاديث المشتهرة، تحقیق محمد بن لطفی الصباغ، ریاض، عمادة الشؤون المکتبات، بیتا، ص۱۰۸.
- ↑ العجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الغناء و مزیل الالباس عما اشتهر من الاحادیث علی السنة الناس، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵.
- ↑ آل غازی العانی، عبد القادر بن ملا حويش السيد محمود، بيان المعانی (مرتب حسب ترتيب النزول)، دمشق، مطبعة الترقی، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۴۰۴.
- ↑ الشحود، علی بن نایف، موسوعة الرد علی المذاهب الفکریة المعاصرة، بیجا، بینا، بیتا، ج۴۹، ص۷.
- ↑ القرنی، عائض بن عبدالله، دروس الشیخ عائض بن القرنی، بیجا، بینا، بیتا، ج۶، ص۲۰۶.
- ↑ السیوطی، الدرر المنتثرة، ص۱۰۸.
- ↑ السخاوی، محمد بن عبدالرحمن، المقاصد الحسنة في بيان كثير من الأحاديث المشتهرة على الألسنة، تحقیق عبدالله محمد الصدیق، بیروت، دار الکتب العلمية، ۱۳۹۹ق، ص۱۸۳.
- ↑ الراجحی، عبدالعزیز بن عبدالله، شرح الوصیة الکبری لابن تیمیة، بیجا، بینا، بیتا، ج۵، ص۷.
- ↑ السعیدان، ولید بن راشد، المقول من ما لیس بمنقول، بیجا، بینا، بیتا، ج۱، ص۷.
- ↑ رحیمی، «بررسی حدیث حب الوطن من الایمان»، دو فصلنامهٔ حدیثپژوهی، ص۲۲۰.
- ↑ ابن عربشاه، احمد بن محمد،مرزباننامه، بیروت، مؤسسة الانتشار العربی، ۱۹۹۲م، ص۱۷۸.
- ↑ رحیمی، «بررسی حدیث حب الوطن من الایمان»، دو فصلنامهٔ حدیثپژوهی، ص۲۱۹.
- ↑ عطار نیشابوری، محمد، الهینامه، گنجور، تاریخ بازدید ۲ اسفند ۱۴۰۱ش.
- ↑ مولوی، جلالالدین محمد، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد الین نیکلسون، تهران، انتشارات پژوهش، ۱۳۷۱ش، ص۶۵۲.؛ نیز برای اطلاع از منبع این روایت در مثنوی ن.ک: فروزانفر، بدیع الزمان، احاديث و قصص مثنوى (تلفيقى از دو كتاب احاديث مثنوى و مآخذ قصص و تمثيلات مثنوى)، بهکوشش حسین داودی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۸ش، ص۳۲۳-۳۲۴.
- ↑ سعدی، غزلیات سعدی، تصحیح محمدعلی فروغی، تهران، انتشارات اقبال، ۱۳۴۳ش، ص۲۹۳، غزل شمارهٔ ۳۷۱.
- ↑ بهایی، محمد بن حسین،کلیات اشعار و آثار شیخ بهایی، با مقدمهٔ سعید نفیسی، تهران، نشر چکامه، ۱۳۶۱ش، ص۱۲۴-۱۲۵.
- ↑ السعیدان، المقول من ما لیس بمنقول، ج۱، ص۷.
- ↑ العجلونی، کشف الغناء، بیروت، ج۱، ص۳۴۷.
- ↑ الشحود، علی بن نایف، موسوعة الرد علی المذاهب الفکریة المعاصرة، بیجا، بینا، بیتا، ج۳۹، ص۸۱.
- ↑ شهیدی، سیدجعفر، شرح مثنوی شریف، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۹۱ش، ج۵، ص۳۲۹.
- ↑ العجلونی، کشف الغناء، بیروت، ج۱، ص۳۴۷.
- ↑ العجلونی، کشف الغناء، بیروت، ج۱، ص۳۴۵.
- ↑ الخویی، میرزا حبیبالله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، تهران، مکتبة الاسلامیة، ۱۳۵۸ش، ج۲۱، ص۳۶۳.
- ↑ مغنیه، محمدجواد، فی ضلال نهج البلاغه، بیروت، دارالعلم للملائین، ۱۹۷۹م، ج۱، ص۲۰۲.
- ↑ العاملی، الصحیح من السیره، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج۳، ص۳۳۳.
- ↑ رحیمی، «بررسی حدیث حب الوطن من الایمان»، دو فصلنامهٔ حدیثپژوهی، ص۲۳۳.
- ↑ ابن عربی، محمد بن علی، تفسیر ابن عربی (تأویلات عبدالرزاق)، تحقیق سمیر مصطفی رباب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۲۹.
- ↑ گولپینارلی، عبدالباقی، نثر و شرح مثنوی شریف، ترجمهٔ توفیق ه سبحانی، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۶۷۹.
- ↑ بهایی، کلیات اشعار و آثار شیخ بهایی، ص۱۲۴-۱۲۵.