شعائرالله در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
شعائرالله در قرآن چیست؟
شعائرالله در قرآن چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}شعائرالله که به معنای نشانه‌های خدا آمده در قرآن اختصاص به حج و اعمال آن و قربانی(شتر) دارد. با توجه به معنای این کلمه،‌ برخی اختصاص مفهوم این کلمه تنها به این مصادیق را درست نمی‌دانند و می‌گویند می‌توان هر عبادت و فریضه و مناسک دینی را جزء شعارالله دانست. خداوند در قرآن، تعظیم شعارالله را نشانه تقوای قلوب می‌داند و به مؤمنین امر می‌کند حرمت شعارالله را نگه دارند.
{{پاسخ}}[[شعائرالله]] به معنای نشانه‌های خدا، در قرآن اختصاص به [[حج]] و اعمال آن و قربانی (شتر) دارد. عالمان مسلمان، با توجه به معنای این کلمه،‌ اختصاص شعائرالله تنها به این موارد را درست نمی‌دانند و می‌گویند می‌توان هر عبادت، فریضه و مناسک دینی را جزء شعائرالله دانست. خداوند در قرآن، تعظیم شعائرالله را نشانه تقوای قلب می‌داند و به مؤمنان دستور می‌دهد، حرمت شعائرالله را نگه دارند.


== معنای شعائرالله ==
== معنا و مصداق شعائرالله ==
شعائر جمع شعیره<ref>مفردات الفاظ قرآن، جلد۲، صفحه ۳۳۱</ref> به معنای نشانه است. برخی آن را اعمال حج دانسته‌اند و برخی آن را تمام عباداتی که نشانه خداوند هستند. یا اینکه اعمالی باشند که راهنمایی به بیت الله دارند.<ref>تهذیب اللغه، جلد۱، صفحه۲۶۶</ref>
خداوند در آیاتی از قرآن به شعائرالله اشاره کرده است. از جمله:
* '''اعمال حج:''' {{قرآن|ذَٰلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ‌ اللَّـهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ|ترجمه=اين است [فرايض خدا] و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت، آن [حاكى‌] از پاكى دل‌هاست.|سوره=حج|آیه=۳۲}} البته در معنای ذلک اختلاف است. برخی آن را حج و برخی اعمال حج و برخی آن را قربانی حج گرفته‌اند.  


== مصادیق شعارالله ==
* '''[[صفا و مروه]]:''' {{قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَائِرِ اللَّـهِ|ترجمه=در حقیقت، «‌صفا‌» و «‌مروه‌» از شعایر خداست [که یادآور اوست‏]|سوره=بقره|آیه=۱۵۸}}
در قرآن چند مورد است که خداوند از آنها به شعارالله یاد کرده است. از جمله اعمال حج: {{قرآن|ذَٰلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ‌ اللَّـهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ|ترجمه=اين است [فرايض خدا] و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت، آن [حاكى‌] از پاكى دلهاست.|سوره=حج|آیه=۳۲}} البته در معنای ذلک اختلاف است. برخی آن را حج و برخی اعمال حج و برخی آن را قربانی حج گرفته‌اند.


در جایی دیگر [[صفا و مروه]] را شعارالله دانسته است:{{قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَائِرِ اللَّـهِ|ترجمه=در حقیقت، «‌صفا‌» و «‌مروه‌» از شعایر خداست [که یادآور اوست‏]|سوره=بقره|آیه=۱۵۸}} و همینطور شترهایی که قرار است در حج قربانی شوند را هم از شعار الهی نام برده است: {{قرآن|وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُم مِّن شَعَائِرِ‌ اللَّـهِ|ترجمه=و شتران فربه را براى شما از [جمله‌] شعاير خدا قرار داديم.|سوره=حج|آیه=۳۶}}
* '''شترهای قربانی در حج:''' {{قرآن|وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُم مِّن شَعَائِرِ‌ اللَّـهِ|ترجمه=و شتران فربه را براى شما از [جمله‌] شعاير خدا قرار داديم.|سوره=حج|آیه=۳۶}}


خداوند در قرآن به تعظیم شعارالله تصریح کرده است:{{قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّـهِ|ترجمه=اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، حرمت شعائر خدا را نگه دارید.|سوره=مائده|آیه=۲}} و در آیه ۳۲ [[سوره حج]] تعظیم شعارالله را نشانه تقوای قلوب می‌داند.
خداوند در قرآن به تعظیم شعائرالله تصریح کرده است:{{قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّـهِ|ترجمه=اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، حرمت شعائر خدا را نگه دارید.|سوره=مائده|آیه=۲}} و در آیه ۳۲ [[سوره حج]] تعظیم شعائرالله را نشانه تقوای قلوب می‌داند: {{قرآن|ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ|}}


== وسعت مفهوم شعارالله ==
برخی در مصادیق شعائرالله در قرآن اختلاف کرده‌اند. [[تفسیر مجمع البیان]] چند مورد را بیان کرده است: اینکه حرام خدا را حلال مشمارید و از حدود خدا تجاوز نکنید. مناسک حج و قربانیان یا آنچه که موقع اِحرام حرام است یا علامت‌هایی برای مرز در حل و حرم و...<ref>طبرسی، مجمع البیان، جلد۶، ص۱۹۰.</ref>
با توجه به معنای شعارالله که نشانه‌های خدا را دربرمی‌گیرد، برخی همه عبادات‌ها و فرایض دینی را از شعارالله می‌دانند. و دیگرانی هم برخی مناسک نوظهور که دین متصل است همچون مراسم سوگواری برای امام حسین(ع) را هم جزء شعار الهی گرفته‌اند. [[آیت الله مکارم شیرازی]] می‌فرماید: «تمام آنچه در برنامه‌‏هاى دينى وارد شده و انسان را به ياد خدا و عظمت آئين او می‌‏اندازد شعائر الهى است و بزرگداشت آن نشانه تقواى دلها است. اين نكته نيز قابل توجه است كه منظور از" بزرگداشت"- آن چنان كه بعضى از مفسران ظاهر بين گفته‌‏اند- بزرگى جسمانى قربانى و مانند آن نيست، بلكه حقيقت تعظيم آن است كه مقام و موقعيت اين شعائر را در افكار و اذهان و ظاهر و باطن بالا ببرند و آنچه درخور احترام و عظمت آنها است به جاى آورند.»<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۴، صفحه ۹۷</ref>  


و برخی شعارالله را عبادت‌های دسته جمعی می‌دانند: «تمام عبادت‏هاى دسته جمعى از شعائر خداوند است، مانند نماز جمعه و جماعت و همه‌‏ى مراسم حج‏»<ref>محسن قرائتی، تفسیر نور، جلد۶، صفحه۴۱</ref>
== وسعت مفهوم شعائرالله ==
با توجه به معنای شعائرالله که نشانه‌های خدا را دربرمی‌گیرد، برخی همه عبادات‌ها و فرایض دینی را از شعائرالله می‌دانند. دیگرانی هم برخی مناسک که به دین متصل است همچون مراسم سوگواری برای [[امام حسین(ع)]] را هم جزء شعائر الهی گرفته‌اند. [[آیت الله مکارم شیرازی]] می‌فرماید: «تمام آنچه در برنامه‌‏هاى دينى وارد شده و انسان را به ياد خدا و عظمت آئين او می‌‏اندازد شعائر الهى است و بزرگداشت آن نشانه تقواى دل‌ها است.»<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۱۴، ص۹۷.</ref>
 
برخی شعائرالله را عبادت‌های دسته جمعی می‌دانند: «تمام عبادت‌‏هاى دسته جمعى از شعائر خداوند است، مانند نماز جمعه و جماعت و همه‌‏ى مراسم حج‏»<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، جلد۶، ص۴۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۰: خط ۳۱:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =  
خط ۴۱: خط ۴۲:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت = ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۴۴

سؤال

شعائرالله در قرآن چیست؟

شعائرالله به معنای نشانه‌های خدا، در قرآن اختصاص به حج و اعمال آن و قربانی (شتر) دارد. عالمان مسلمان، با توجه به معنای این کلمه،‌ اختصاص شعائرالله تنها به این موارد را درست نمی‌دانند و می‌گویند می‌توان هر عبادت، فریضه و مناسک دینی را جزء شعائرالله دانست. خداوند در قرآن، تعظیم شعائرالله را نشانه تقوای قلب می‌داند و به مؤمنان دستور می‌دهد، حرمت شعائرالله را نگه دارند.

معنا و مصداق شعائرالله

خداوند در آیاتی از قرآن به شعائرالله اشاره کرده است. از جمله:

  • اعمال حج: ﴿ذَٰلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ‌ اللَّـهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ؛ اين است [فرايض خدا] و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت، آن [حاكى‌] از پاكى دل‌هاست.(حج:۳۲) البته در معنای ذلک اختلاف است. برخی آن را حج و برخی اعمال حج و برخی آن را قربانی حج گرفته‌اند.
  • صفا و مروه: ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَائِرِ اللَّـهِ؛ در حقیقت، «‌صفا‌» و «‌مروه‌» از شعایر خداست [که یادآور اوست‏](بقره:۱۵۸)
  • شترهای قربانی در حج: ﴿وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُم مِّن شَعَائِرِ‌ اللَّـهِ؛ و شتران فربه را براى شما از [جمله‌] شعاير خدا قرار داديم.(حج:۳۶)

خداوند در قرآن به تعظیم شعائرالله تصریح کرده است:﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّـهِ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، حرمت شعائر خدا را نگه دارید.(مائده:۲) و در آیه ۳۲ سوره حج تعظیم شعائرالله را نشانه تقوای قلوب می‌داند: ﴿ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ

برخی در مصادیق شعائرالله در قرآن اختلاف کرده‌اند. تفسیر مجمع البیان چند مورد را بیان کرده است: اینکه حرام خدا را حلال مشمارید و از حدود خدا تجاوز نکنید. مناسک حج و قربانیان یا آنچه که موقع اِحرام حرام است یا علامت‌هایی برای مرز در حل و حرم و...[۱]

وسعت مفهوم شعائرالله

با توجه به معنای شعائرالله که نشانه‌های خدا را دربرمی‌گیرد، برخی همه عبادات‌ها و فرایض دینی را از شعائرالله می‌دانند. دیگرانی هم برخی مناسک که به دین متصل است همچون مراسم سوگواری برای امام حسین(ع) را هم جزء شعائر الهی گرفته‌اند. آیت الله مکارم شیرازی می‌فرماید: «تمام آنچه در برنامه‌‏هاى دينى وارد شده و انسان را به ياد خدا و عظمت آئين او می‌‏اندازد شعائر الهى است و بزرگداشت آن نشانه تقواى دل‌ها است.»[۲]

برخی شعائرالله را عبادت‌های دسته جمعی می‌دانند: «تمام عبادت‌‏هاى دسته جمعى از شعائر خداوند است، مانند نماز جمعه و جماعت و همه‌‏ى مراسم حج‏»[۳]

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان، جلد۶، ص۱۹۰.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۱۴، ص۹۷.
  3. قرائتی، محسن، تفسیر نور، جلد۶، ص۴۱.