معنای عبد در دو روایت از امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا: ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} منظور از «عبد» در دو حديث معروف: «قال علي(ع) : ا...» ایجاد کرد)
 
(←‏عبد در روایت دوم: اصلاح ارقام)
 
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rahmani }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
منظور از «عبد» در دو حديث معروف: «قال علي(ع) : انا عبد من عبيد محمد» و «قال علي(ع) من علمني حرفا فقد صيرني عبدا» چيست؟
منظور از «عبد» در دو حدیث معروف امام علی(ع): {{متن عربی|أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ}} و {{متن عربی|مَن عَلَّمَنی حَرفاً فَقَد صَیَّرَنی عَبداً}} چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
قبل از پاسخ به سوال، بهتر است به بررسي واژه «عبد» بپردازيم:
'''معنای عبد در دو روایت از امام علی(ع)''' به‌معنای مطیع و پیرو قلمداد شده است. در لغت، واژه عبد هم به‌معنای بنده و مملوک و هم به‌معنای مطیع و پیرو آمده‌ است. در [[قرآن]] عبد به دو معنای بنده و مملوک و مطیع خدا در عبادت و اطاعت آمده است.


«عبد» كه به معناي مطيع و بنده است و در اصل وصف بود مانند: «رجل عبد، مرد مطيع» ؛ اما بعدا مانند اسم استعمال شده است. عبد در قرآن به دو معنا آمده است يكي به معناي بنده و مملوك<ref>بقره/‌۱۷۸؛ نحل/۷۵.</ref> ديگري به معناي عابد و مطيع خدا در اخلاص و عبادت و اطاعت<ref>جن/۹؛ اسراء/۳؛ كهف/۱.</ref>. جمع عبد در قرآن هم به صورت عباد<ref>بقره/۲۰۷.</ref> آمده است و هم به صورت عبيد<ref>ق/۲۹.</ref>. اگر عبد به خدا اضافه شود جمع آن به صورت عباد مي آيد و اگر به غير خدا اضافه شود جمع آن به صورت عبيد مي آيد.<ref>قريشي، سيد علي اكبر، قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ هفتم، ۱۳۷۶، ذيل ماده‌ «عبد».</ref> در نتيجه مي توان گفت: عبد هم به معناي بنده مملوك، و هم به معناي مطيع و پيرو آمده است.
==مفهوم واژه عبد==
«عبد» به معنای مطیع و بنده آمده است و در اصل وصف قلمداد شده است؛ مانند «رجل عبد: مرد مطیع» که به مرور مانند اسم استعمال شده‌ است. محققان معتقدند که در قرآن عبد به دو معنا آمده‌ است: یکی به معنای بنده و مملوک<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۸؛ نیز: سوره نحل، آیه ۷۵.</ref> و دیگری به معنای عابد و مطیع خدا در [[عبادت]] و اطاعت.<ref>سوره جن، آیه ۹؛ نیز: سوره اسراء، آیه ۳.</ref>  


حديث مذكور در سوال، در كتاب احتجاج طبرسي بيان شده است و علامه مجلسي در كتاب بحارالانوار آن را مرسله مي داند. اصل حديث چنين است:
جمع عبد نیز در قرآن به دو صورت عباد<ref>سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> و عبید آمده است.<ref>سوره ق، آیه ۲۹.</ref> گفته شده که اگر عبد به خدا اضافه شود، جمع آن به صورت عباد می‌آید و اگر به غیر خدا اضافه شود جمع آن به صورت عبید می‌آید. در نتیجه، گفته شده که عبد هم به‌معنای بنده و مملوک، هم به معنای مطیع و پیرو آمده‌ است.<ref>قریشی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۶ش، ذیل ماده «عبد».</ref>


«قال جاء حبر من الاحبار الي امير المومنين(ع) فقال: يا امير المومنين متي كان ربك فقال له ثكلتك امّك و متي لم تكن حتي يقال متي كان، كان ابي قبل القبل بلا قبل و بعد البعد بلا بعد و غايه و لا منتهي لغايه. انقطعت الغايات عنده فهو منتهي كل غايه فقال يا امير المومنين: افنبيٌ انت؟ فقال ويلك انما انا عبد من عبيد محمد(ص) ... » يكي از علماي اهل كتاب به محضر حضرت علي(ع) رسيد و گفت: اي امير المومنين(ع)! چه زماني خداوند به وجود آمده؟ حضرت علي(ع) فرمودند: مادرت به عزايت بنشيند، براي خدا زماني را نمي توان تصور كرد تا اينكه بگوييم چه زماني بوجود آمد. همان پروردگار ما قبل از قبل بوده و قبل از آن را نمي توان تصور كرد و همچنين بعد از بعد هست و بعد از آن قابل تصور نيست (يعني هم ازلي است و هم ابدي.) داراي نهايتي نيست و براي او منتهي و غايتي را نمي توان تصور كرد. و تمام غايات و انتها به خداوند منقطع مي شود. (دوباره سوال مي كند) اي امير المومنين آيا شما نبي هستيد؟ حضرت علي(ع) فرمودند: واي بر تو! همانا من مطيعي از مطيعان محمد(ص) هستم... »<ref>سند راويان قطع حذف شده است.</ref>
==عبد در روایت اول==
[[طبرسی]] در [[کتاب احتجاج]] روایتی نقل کرده است که در آن واژه عبد به کار رفته است. عبد در این روایت به معنای مطیع و پیرو به‌کار رفته است:


در نتيجه با وجود مرسله<ref>محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج۱، ص۸۹؛ مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، موسسه الوفاء، ج۳، ص۲۸۳؛ طبرسي، احتجاج، مشهد، نشر مرتضي، ۱۴۰۳، ج۱، ص۲۱۰؛ شيخ صدوق، توحيد، قم، جامعه مدرسين، ۱۳۹۸، ص۱۷۴.</ref> بودن اين روايت مي توان گفت: به علت استناد بزرگان به آن، قابل اعتماد است و عبد در آن، به معناي مطيع و پيرو آمده است... .
{{متن عربی|جَاءَ حِبْرٌ مِنَ اَلْأَحْبَارِ إِلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ(ع) فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَتَى كَانَ رَبُّكَ فَقَالَ لَهُ ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ وَ مَتَى لَمْ يَكُنْ حَتَّى يُقَالَ مَتَى كَانَ كَانَ رَبِّي قَبْلَ اَلْقَبْلِ بِلاَ قَبْلٍ وَ بَعْدَ اَلْبَعْدِ بِلاَ بَعْدٍ وَ لاَ غَايَةَ وَ لاَ مُنْتَهَى لِغَايَتِهِ اِنْقَطَعَتِ اَلْغَايَاتُ عِنْدَهُ فَهُوَ مُنْتَهَى كُلِّ غَايَةٍ فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَ فَنَبِيٌّ أَنْتَ فَقَالَ وَيْلَكَ إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ (ص)|ترجمه=یکی از علمای اهل کتاب به محضر امام علی(ع) رسید و گفت: ای امیر المومنین(ع)! چه زمانی خداوند به‌وجود آمده است؟ امام(ع) گفت: برای خدا زمانی را نمی‌توان تصور کرد تا اینکه بگوییم چه زمانی به‌وجود آمد. همان پروردگار ما قبل از قبل بوده و قبل از آن را نمی‌توان تصور کرد و همچنین بعد از بعد هست و بعد از آن قابل تصور نیست. دارای نهایتی نیست و برای او منتهی و غایتی را نمی‌توان تصور کرد و تمام غایات و به خداوند منقطع می‌شود. شخص دوباره سؤال می‌کند: ای امیرالمؤمنین، آیا شما نبی هستید. امام(ع) جواب می‌دهد: وای بر تو! همانا من بنده‌ای از بندگان محمد(ص) هستم}}<ref>طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج على أهل اللجاج، تحقیق محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضى‌، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۲۱۰.</ref>
 
==عبد در روایت دوم==
روایت {{متن عربی|مَن عَلَّمَنی حَرفاً فَقَد صَیَّرَنی عَبداً}} در [[جوامع روایی شیعه]] موجود نیست؛ اما  در میان مردم این سخن به نام [[امام علی(ع)]] مشهور شده است.<ref> خاجوئي مازندرانی، محمد اسماعیل، الرسائل الفقهية، تحقيق : مهدي الرجائي، قم، دار الكتب الإسلامي، چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۴۹۰. نراقي، محمد مهدي، جامع السعادات، نجف، دارالنعمان للطباعه و النشر، بي تا، ج۳، ص۱۱۲.</ref>


اما روايت «من علمني حرفا فقد صيرني عبدا» در جوامع روايي ما يافت نشد و در بين مردم مشهور شده كه حضرت علي(ع) چنين مطلبي را فرموده است. و اگر هم اين روايت مستند باشد، عبد به معناي مطيع و پيرو مي آيد.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==
۱ـ قاموس قرآن، سيد علي اكبر قريشي، ذيل ماده‌ عبد.
۲ـ احتجاج، طبرسي، نشر مرتضي، مشهد، ج۱، ص۲۱۰.
۳ـ اصول كافي، كليني، دارالكتب الاسلاميه، تهران، ج۱، ص۸۹.
۴ـ بحارالانوار، علامه مجلسي، ج۳، ص۲۸۳.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه اصلی = حدیث
|شاخه فرعی۱ = فقه الحدیث
|شاخه فرعی۱ = فقه الحدیث
|شاخه فرعی۲ =  
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۴

سؤال

منظور از «عبد» در دو حدیث معروف امام علی(ع): «أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ» و «مَن عَلَّمَنی حَرفاً فَقَد صَیَّرَنی عَبداً» چیست؟

معنای عبد در دو روایت از امام علی(ع) به‌معنای مطیع و پیرو قلمداد شده است. در لغت، واژه عبد هم به‌معنای بنده و مملوک و هم به‌معنای مطیع و پیرو آمده‌ است. در قرآن عبد به دو معنای بنده و مملوک و مطیع خدا در عبادت و اطاعت آمده است.

مفهوم واژه عبد

«عبد» به معنای مطیع و بنده آمده است و در اصل وصف قلمداد شده است؛ مانند «رجل عبد: مرد مطیع» که به مرور مانند اسم استعمال شده‌ است. محققان معتقدند که در قرآن عبد به دو معنا آمده‌ است: یکی به معنای بنده و مملوک[۱] و دیگری به معنای عابد و مطیع خدا در عبادت و اطاعت.[۲]

جمع عبد نیز در قرآن به دو صورت عباد[۳] و عبید آمده است.[۴] گفته شده که اگر عبد به خدا اضافه شود، جمع آن به صورت عباد می‌آید و اگر به غیر خدا اضافه شود جمع آن به صورت عبید می‌آید. در نتیجه، گفته شده که عبد هم به‌معنای بنده و مملوک، هم به معنای مطیع و پیرو آمده‌ است.[۵]

عبد در روایت اول

طبرسی در کتاب احتجاج روایتی نقل کرده است که در آن واژه عبد به کار رفته است. عبد در این روایت به معنای مطیع و پیرو به‌کار رفته است:

«جَاءَ حِبْرٌ مِنَ اَلْأَحْبَارِ إِلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ(ع) فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَتَى كَانَ رَبُّكَ فَقَالَ لَهُ ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ وَ مَتَى لَمْ يَكُنْ حَتَّى يُقَالَ مَتَى كَانَ كَانَ رَبِّي قَبْلَ اَلْقَبْلِ بِلاَ قَبْلٍ وَ بَعْدَ اَلْبَعْدِ بِلاَ بَعْدٍ وَ لاَ غَايَةَ وَ لاَ مُنْتَهَى لِغَايَتِهِ اِنْقَطَعَتِ اَلْغَايَاتُ عِنْدَهُ فَهُوَ مُنْتَهَى كُلِّ غَايَةٍ فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَ فَنَبِيٌّ أَنْتَ فَقَالَ وَيْلَكَ إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ (ص)؛ یکی از علمای اهل کتاب به محضر امام علی(ع) رسید و گفت: ای امیر المومنین(ع)! چه زمانی خداوند به‌وجود آمده است؟ امام(ع) گفت: برای خدا زمانی را نمی‌توان تصور کرد تا اینکه بگوییم چه زمانی به‌وجود آمد. همان پروردگار ما قبل از قبل بوده و قبل از آن را نمی‌توان تصور کرد و همچنین بعد از بعد هست و بعد از آن قابل تصور نیست. دارای نهایتی نیست و برای او منتهی و غایتی را نمی‌توان تصور کرد و تمام غایات و به خداوند منقطع می‌شود. شخص دوباره سؤال می‌کند: ای امیرالمؤمنین، آیا شما نبی هستید. امام(ع) جواب می‌دهد: وای بر تو! همانا من بنده‌ای از بندگان محمد(ص) هستم»[۶]

عبد در روایت دوم

روایت «مَن عَلَّمَنی حَرفاً فَقَد صَیَّرَنی عَبداً» در جوامع روایی شیعه موجود نیست؛ اما در میان مردم این سخن به نام امام علی(ع) مشهور شده است.[۷]


منابع

  1. سوره بقره، آیه ۱۷۸؛ نیز: سوره نحل، آیه ۷۵.
  2. سوره جن، آیه ۹؛ نیز: سوره اسراء، آیه ۳.
  3. سوره بقره، آیه ۲۰۷.
  4. سوره ق، آیه ۲۹.
  5. قریشی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۶ش، ذیل ماده «عبد».
  6. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج على أهل اللجاج، تحقیق محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضى‌، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۲۱۰.
  7. خاجوئي مازندرانی، محمد اسماعیل، الرسائل الفقهية، تحقيق : مهدي الرجائي، قم، دار الكتب الإسلامي، چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۴۹۰. نراقي، محمد مهدي، جامع السعادات، نجف، دارالنعمان للطباعه و النشر، بي تا، ج۳، ص۱۱۲.