ماجرای سخن گفتن جن با امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
در روایتی آمده است: حضرت صادق فرمود: «امیر المومنین (علیه السلام) بر منبر مسجد کوفه در روز جمعه خطبه می‌خواند، ناگاه صدای دویدن مردم را شنید، پرسید چه شده است؟ عرض کردند: اژدهائی (مار بسیار بزرگ) داخل مسجد می‌شود! حضرت فرمود: هیچ‌کس نزدیک او نشود، راه دهید او را تا نزد من آید که با من کار دارد! مردم راه دادند و او آمد تا اینکه بر منبر بالا رفت و دهانش را بر گوش امیر المومنین گذارد و با آن حضرت سخن گفت! سپس آن حیوان از منبر پائین آمد و به سرعت از بین جماعت برگشت و ناگاه مفقود شد؛ مردم پرسیدند: یا امیر المومنین این اژدها چه بود؟ فرمود: این مالک بن درجان خلیفه من بر مسلمانان جن بود! در پاره ای از مسائل اختلاف داشتند، برای حل آن نزد من آمد، پاسخش را دادم و برگشت».
آیا روایتی که بر اساس آن جنی به شکل مار درآمده و با امام علی(ع) سخن گفت معتبر است؟
 
آیا این حدیث از نظر سند و سلسله روات صحیح است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
 
{{جعبه اطلاعات حدیث
| عنوان =
| تصویر =باب الثعبان.jpg
| توضیح تصویر =باب الثعبان (درِ اژدها) یکی از درهای [[مسجد کوفه]] که گفته می‌شود مار ذکر شده در روایت از این در وارد مسجد شده است.
| اندازه تصویر =
| نام‌های دیگر =
| موضوع  = سخن گفتن [[جن]] به شکل مار با [[امام علی(ع)]]
| به نقل از  = [[امام باقر(ع)]]
| روایات مشابه =
| راوی اصلی = جابر
| دیگر راویان = محمد بن یحیی، عمرو بن عثمان
| اعتبار سند = [[حدیث ضعیف|ضعیف]]
| منابع شیعه = [[اعتبار کتاب کافی|الکافی]]، [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]
| منابع سنی =
| وابسته =
}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
این روایت در کتاب‌های کافی، بصائر الدرجات با دو سند از امام باقر و در کتاب بشاره المصطفی لشیعه المرتضی با یک سند از امام صادق نقل شده است که هر سه سند از نظر رجالی ضعیف هستند.
{{درگاه|غدیر}}
 
ماجرای سخن گفتن یک [[جن]] در شکل مار با [[امام علی(ع)]] در دو [[حدیث]] ذکر شده که از نظر سندی، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] است. این احادیث دارای سه سلسله‌سند هستند که به دلیل وجود راوی ناشناخته و ضعیف، از نظر سند [[حدیث معتبر|معتبر]] نیستند.
==روایت اول==
این روایت با دو متن و نقل متفاوت در کتاب‌های روایی مانند کافی، بصائر الدرجات و بشاره المصطفی لشیعه المرتضی آمده و دیگر کتاب‌ها از جمله علامه مجلسی و غیره از همین سه کتاب نقل کرده‌اند.
 
متن اول:
 
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی وَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ: بَیْنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْمِنْبَرِ إِذْ أَقْبَلَ ثُعْبَانٌ مِنْ نَاحِیَه بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَهَمَّ النَّاسُ أَنْ یَقْتُلُوهُ فَأَرْسَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَنْ کُفُّوا فَکَفُّوا وَ أَقْبَلَ الثُّعْبَانُ یَنْسَابُ حَتَّی انْتَهَی إِلَی الْمِنْبَرِ فَتَطَاوَلَ فَسَلَّمَ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فَأَشَارَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ إِلَیْهِ أَنْ یَقِفَ حَتَّی یَفْرُغَ مِنْ خُطْبَتِهِ وَ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خُطْبَتِهِ أَقْبَلَ عَلَیْهِ فَقَالَ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ عَمْرُو بْنُ عُثْمَانَ خَلِیفَتِکَ عَلَی الْجِنِّ وَ إِنَّ أَبِی مَاتَ وَ أَوْصَانِی أَنْ آتِیَکَ فَأَسْتَطْلِعَ رَأْیَکَ وَ قَدْ أَتَیْتُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَمَا تَأْمُرُنِی بِهِ وَ مَا تَرَی فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أُوصِیکَ بِتَقْوَی اللَّهِ وَ أَنْ تَنْصَرِفَ فَتَقُومَ مَقَامَ أَبِیکَ فِی الْجِنِّ فَإِنَّکَ خَلِیفَتِی عَلَیْهِمْ قَالَ فَوَدَّعَ عَمْرٌو أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ انْصَرَفَ فَهُوَ خَلِیفَتُهُ عَلَی الْجِنِّ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَیَأْتِیکَ عَمْرٌو وَ ذَاکَ الْوَاجِبُ عَلَیْهِ قَالَ نَعَمْ.<ref>رک: صفار، محمد، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج‏۱، ص۹۷، حدیث۷؛ کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج‏۱، ص۳۹۶، حدیث۶.</ref>
 
===سند روایت کافی و بصائر الدرجات===
این روایت که در کتاب کافی و بصائر الدرجات آمده است، دو سند مشترک دارد:
 
سند اول: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ….
 
سند دوم: أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ….
 
در هر دو سند محمد بن یحیی<ref>وی محمد بن یحیی العطار است و ثقه می‌باشد. رک: رجال النجاشی، ص۳۵۴؛ رجال ابن داود، ص۳۴۱؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۱۵۷.</ref> و احمد بن محمد<ref>وی احمد بن محمد بن عاصم معروف به العاصمی است و ثقه می‌باشد. رک: الفهرست شیخ طوسی، ص۷۳؛ رجال ابن داوود حلی، ص۴۴؛ نقد الرجال تفرشی، ج۱، ص۱۵۱؛ الرسائل الرجالیه محمد بن محمد ابراهیم کلباسی، ج۳، ص۹۹.</ref> و محمد بن الحسن<ref>وی محمد بن حسن بن فروخ الصفار است و ثقه می‌باشد. رک: رجال النجاشی، ص۳۵۴؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۳۶۰؛ رجال ابن داود حلی، ص۱۷۰؛ نقد الرجال تفرشی، ج۴، ص۱۸۱.</ref> ثقه هستند؛ اما ابراهیم بن ایوب مجهول است یعنی در کتب معتبر رجالی نامش نیامده یا اشاره‌ای به ثقه یا غیر ثقه بودندش نشده است.<ref>نام وی در جلد ۱ صفحه ۱۹۳ معجم رجال الحدیث خوئی آمده است اما اشاره به ثقه بودن یا نبودنش نکرده است؛ محمد جواهری در صفحه ۶ المفید من معجم رجال الحدیث وی را مجهول می‌داند؛ نام وی در دیگر کتاب‌های رجالی نیامده است.</ref> عمرو بن شمر نیز ضعیف است.<ref>رک: رجال النجاشی، ص۲۸۷؛ رجال ابن غضائری، ص۷۴؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۳۷۸؛ رجال ابن داود، ص۲۶۴؛ نقد الرجال تفرشی، ج۳، ص۳۳۶.</ref>
 
علامه مجلسی هم در کتاب مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول می‌نویسد: این حدیث ضعیف است.<ref>مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج‏۴، ص۲۹۵.</ref>


==روایت دوم==
== حدیث اول در کافی و بصائر الدرجات ==
وَ بِالْإِسْنَادِ قَالَ: حَدَّثَنَا ثونا (در نسخه‌ای<ref>طبری، محمد، بشاره الصطفی لشیعه المرتضی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ص۲۶۰.</ref> آمده حدثونا که به نظر می‌رسد درستش همان باشد یعنی جماعتی برای ما حدیث را نقل کردند) عَنِ الْمَرْضِیَّه عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَلَّامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ:
[[امام باقر(ع)]] می‌فرماید:
{{عربی بزرگ|ترجمه=هنگامی که امام علی(ع) بر منبر بود، مار بزرگی از طرف یکی از درهای مسجد جلو آمد. مردم خواستند او را بکشند. امام علی(ع) کسی را فرستاد که از کشتن آن جلوگیری کند. مار تا پای منبر خزید و روی دمش ایستاد و به امیر المؤمنین سلام کرد. امام(ع) به او اشاره کرد که بنشیند تا سخنرانی‌اش تمام شود. امام(ع) پس از تمام شدن سخنرانی، از مار پرسید: «کیستی؟» پاسخ داد: «من عمرو بن عثمان کارگزار شما بر طایفه جن هستم. پدرم درگذشت و به من سفارش کرد نزد تو بیایم و نظر شما را بخواهم. اکنون نزد شما آمدم تا ببینم دستور شما چیست؟» امام علی(ع) فرمود: «تو را به تقوای خدا سفارش می‌کنم و اینکه بازگردی و در میان جنیان به‌جای پدرت کارگزار باشی که تو از طرف من نیابت داری.» عمرو بن عثمان با امام علی(ع) خداحافظی کرد و او نائب وی بر جنیان است…<ref>صفار، محمد، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج‏۱، ص۹۷، حدیث۷؛ کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج‏۱، ص۳۹۶، حدیث۶.</ref>}}


== حدیث اول ==
=== بررسی سند ===
:{{عربی| عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: بَیْنَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَی مِنْبَرِ الْکُوفَه إِذْ أَقْبَلَ عَلَیْهِ ثُعْبَانٌ مِنْ آخِرِ الْمَسْجِدِ فَوَثَبَ إِلَیْهِ النَّاسُ بِنِعَالِهِمْ فَقَالَ لَهُمْ عَلِیٌّ مَهْلًا یَرْحَمْکُمُ اللَّهُ فَإِنَّهَا مَأْمُورَه فَکَفَّ النَّاسُ عَنْهَا فَأَقْبَلَ الثُّعْبَانُ إِلَی عَلِیٍّ حَتَّی وَضَعَ فَاهُ عَلَی أُذُنِ عَلِیٍّ فَقَالَ لَهُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَقُولَ ثُمَّ إِنَّ الثُّعْبَانَ نَزَلَ وَ تَبِعَهُ عَلِیٌّ فَقَالَ النَّاسُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ لَا تُخْبِرُنَا بِمَقَالَه هَذَا الثُّعْبَانِ؟ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّهُ رَسُولُ الْجِنِّ قَالَ أَنَا وَصِیُّ الْجِنِّ وَ رَسُولُهُمْ إِلَیْکَ یَقُولُ الْجِنُّ لَوْ أَنَّ الْإِنْسَ أَحَبُّوکَ کَحُبِّنَا إِیَّاکَ وَ أَطَاعُوکَ کَطَاعَتِنَا لَمَا عَذَّبَ اللَّهُ أَحَداً مِنَ الْإِنْسِ بِالنَّار}}<ref>طبری آملی، محمد، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، نجف، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.</ref>
این روایت در دو کتاب حدیثی [[اعتبار کتاب کافی|الکافی]] و [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]] ذکر شده و دارای دو سند مشترک است.
* سند اول: محمد بن یحیی، از محمد بن حسن، از ابراهیم بن هاشم، از عمرو بن عثمان، از ابراهیم بن ایوب، از عمرو بن شمر، از جابر، از [[امام باقر(ع)]].
* سند دوم: احمد بن محمد، از محمد بن حسن، از ابراهیم بن هاشم، از عمرو بن عثمان، از ابراهیم بن ایوب، از عمرو بن شمر، از جابر، از امام باقر(ع).


:امام باقر(ع): هنگامی که امام علی(ع) بر منبر بود، اژدهایی از طرف یکی از درهای مسجد جلو آمد. مردم خواستند او را بکشند. امام علی(ع) کسی را فرستاد که از کشتن آن جلوگیری کند. اژدها تا پای منبر خزید و روی دمش ایستاد و به امیر المؤمنین سلام کرد. امام(ع) به او اشاره کرد که بنشیند تا سخنرانی‌اش تمام شود. امام(ع) پس از تمام شدن سخنرانی، از اژدها پرسید: «کیستی؟» پاسخ داد: «من عمرو ب عثمان کارگزار شما بر طایفه جن هستم. پدرم درگذشت و به من سفارش کرد نزد تو بیایم و نظر شما را بخواهم. اکنون نزد شما آمدم تا چه دستور فرمائی.» امام علی(ع) فرمود: «تو را به تقوای خدا سفارش می‌کنم و اینکه بازگردی و در میان جنیان به‌جای پدرت کارگزار باشی که تو از طرف من نیابت داری.» عمرو بن عثمان با امام علی(ع) خداحافظی کرد و او نائب وی بر جنیان است...
در هر دو سند محمد بن یحیی<ref>وی محمد بن یحیی العطار است و ثقه می‌باشد. رک: رجال النجاشی، ص۳۵۴؛ رجال ابن داود، ص۳۴۱؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۱۵۷.</ref> و احمد بن محمد<ref>وی احمد بن محمد بن عاصم معروف به العاصمی است و ثقه می‌باشد. رک: الفهرست شیخ طوسی، ص۷۳؛ رجال ابن داوود حلی، ص۴۴؛ نقد الرجال تفرشی، ج۱، ص۱۵۱؛ الرسائل الرجالیه محمد بن محمد ابراهیم کلباسی، ج۳، ص۹۹.</ref> و محمد بن الحسن<ref>وی محمد بن حسن بن فروخ الصفار است و ثقه می‌باشد. رک: رجال النجاشی، ص۳۵۴؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۳۶۰؛ رجال ابن داود حلی، ص۱۷۰؛ نقد الرجال تفرشی، ج۴، ص۱۸۱.</ref> [[ثقه]] و مورد اطمینان هستند؛ ولی ابراهیم بن ایوب ناشناخته است و در کتاب‌های معتبر رجالی ذکر نشده یا اشاره‌ای به ثقه یا غیر ثقه بودنش نشده است.<ref>المفید من معجم رجال الحدیث، ص۶؛ خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۹۳.</ref> عمرو بن شمر دیگر راوی این دو سند نیز، ضعیف است.<ref>رجال النجاشی، ص۲۸۷؛ رجال ابن غضائری، ص۷۴؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۳۷۸؛ رجال ابن داود، ص۲۶۴؛ نقد الرجال تفرشی، ج۳، ص۳۳۶.</ref>


== حدیث دوم ==
[[علامه مجلسی]] هم در کتاب [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]] این حدیث را [[حدیث ضعیف|ضعیف]] دانسته است.<ref>مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج‏۴، ص۲۹۵.</ref>
:{{عربی| عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: بَیْنَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَی مِنْبَرِ الْکُوفَه إِذْ أَقْبَلَ عَلَیْهِ ثُعْبَانٌ مِنْ آخِرِ الْمَسْجِدِ فَوَثَبَ إِلَیْهِ النَّاسُ بِنِعَالِهِمْ فَقَالَ لَهُمْ عَلِیٌّ مَهْلًا یَرْحَمْکُمُ اللَّهُ فَإِنَّهَا مَأْمُورَه فَکَفَّ النَّاسُ عَنْهَا فَأَقْبَلَ الثُّعْبَانُ إِلَی عَلِیٍّ حَتَّی وَضَعَ فَاهُ عَلَی أُذُنِ عَلِیٍّ فَقَالَ لَهُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَقُولَ ثُمَّ إِنَّ الثُّعْبَانَ نَزَلَ وَ تَبِعَهُ عَلِیٌّ فَقَالَ النَّاسُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ لَا تُخْبِرُنَا بِمَقَالَه هَذَا الثُّعْبَانِ؟ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّهُ رَسُولُ الْجِنِّ قَالَ أَنَا وَصِیُّ الْجِنِّ وَ رَسُولُهُمْ إِلَیْکَ یَقُولُ الْجِنُّ لَوْ أَنَّ الْإِنْسَ أَحَبُّوکَ کَحُبِّنَا إِیَّاکَ وَ أَطَاعُوکَ کَطَاعَتِنَا لَمَا عَذَّبَ اللَّهُ أَحَداً مِنَ الْإِنْسِ بِالنَّار}}<ref>طبری آملی، محمد، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، نجف، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.</ref>


===سند کتاب بشارت المصطفی===
== حدیث دوم در بشارة المصطفی ==
ثونا: اگر حدثنا ثونا باشد، منظور این است که شخصی به نام ثونا روایت را نقل می‌کند؛ اما با توجه به نسخه دیگر به نظر می‌رسد درستش همان «حدثنا یا حدثونا» بوده یا در اصل «حدثونا» است، چون در اسنادش آمده شیخ صدوق از جماعتی از مرضیه….
[[امام صادق(ع)]] فرمود:
{{عربی بزرگ|ترجمه=هنگامی که امام علی(ع) بر منبر کوفه سخنرانی می‌کرد، ماری از انتهای مسجد جلو آمد. مردم با کفش‌هایشان او را دنبال کردند تا بزنند، امام علی(ع) به آنها فرمود: «دست نگه دارید، خدا شما را رحمت کند، او مأمور است. وقتی مردم از او دست برداشتند، مار به سوی امیرالمؤمنین(ع) پیش رفت و سر در گوش امام(ع) گذاشت و آنچه خدا می‌خواست گفت. پس از آن، پایین آمد و امام علی(ع) نیز در پی او از منبر پایین آمد. مردم از امام(ع) پرسیدند: «یا امیرالمؤمنین! آیا نمی‌خواهید سخن این مار را برای ما بیان کنید؟» امام(ع) فرمود: او فرستاده جنیان بود، گفت: من وصیّ جنیان و فرستاده آنها به سوی شما هستم، می‌گفت: جنیان معتقدند که اگر انسان‌ها همانگونه که ما جنیان شما را دوست داریم دوست می‌داشتند و از شما مانند ما اطاعت می‌کردند، خداوند هرگز انسانی را به آتش دوزخ عذاب نمی‌کرد.»<ref>عمادالدین طبری آملی، محمد بن علی، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف، المطبعة الحیدریة، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.</ref>}}


الْمَرْضِیَّه: مجهول است و در منابع معتبر روایی غیر از این روایت، کسی به نام مرضیه نقل روایت نکرده است.
=== بررسی سند ===
[[محمد بن علی طبری]] محدث شیعه قرن پنجم و ششم قمری، این روایت را در کتاب [[بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (کتاب)|بشارة المصطفی]] آورده است. او این روایت را از ثونا، از مرضیه، از عباس بن محمد، از سَلّام بن سالم، از جابر جعفی از [[امام صادق(ع)]] نقل کرده است.<ref>عمادالدین طبری آملی، محمد بن علی، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف، المطبعة الحیدریة، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.</ref>


الْعَبَّاسِ بْنِ مُحَمَّدٍ: برخی عباس بن محمد را عباس بن محمد الوراق می‌دانند و بر این باورند که وی همان عباس بن موسی الوراق می‌باشد<ref>رک: نقد الرجال تفرشی، ج۳، ص۲۴. رک: مجعم رجال الحدیث خوئی، ج۱۰، ص۲۶۴.</ref> و ثقه است.<ref>رک: مجعم رجال الحدیث خوئی، ج۱۰، ص۲۶۴.</ref>
در نسخه‌ای دیگر از کتاب بشارة المصطفی<ref>طبری، محمد، بشاره الصطفی لشیعه المرتضی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ص۲۶۰.</ref> به جای واژه «ثونا»، «حَدَّثونا؛ ترجمه: جماعتی برای ما نقل کرده‌اند» آمده است. بر اساس نسخه نخست، فردی به نام ثونا روایت کرده و بر اساس نسخه دیگر جماعتی نقل کرده‌اند. احتمال دوم صحیح‌تر دانسته شده است؛ زیرا علامه مجلسی این حدیث را در [[اعتبار کتاب بحارالانوار|کتاب بحار الانوار]] از [[شیخ صدوق]] از جماعتی از مرضیه و… نقل کرده است.<ref>مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۳۹، ص۲۴۰.</ref>


سَلَّامِ بْنِ سَالِمٍ: نام وی در کتب رجالی نیامده و مجهول است.<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ابن المولف، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۹۸.</ref>
مرضیه یکی از راویان این روایت، در کتاب‌های رجالی ذکر نشده و سَلّام بن سالم<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ابن المولف، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۹۸.</ref> مجهول و ناشناخته است. [[وثاقت|وثاقتِ]] جابر جعفی نیز مورد اختلاف است. برخی او را ثقه دانسته<ref>کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، به تلخیص محمد بن حسن طوسی، به تصحیح محمدباقر میرداماد، قم، مؤسسه آل البیت(ع) لاحیاء التراث، ۱۴۰۴ق، ص۴۶۶.</ref> و برخی نکوهشش کرده‌اند.<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، به تحقیق موسی شبیری زنجانی، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۸.</ref>


جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ: برخی وی را ثقه و برخی دیگر مذمتش کرده‌اند.
برخی عباس بن محمد دیگر راوی حدیث را عباس بن محمد الوراق دانسته و بر این باورند که او همان عباس بن موسی الوراق<ref>نقد الرجال تفرشی، ج۳، ص۲۴؛ مجعم رجال الحدیث خوئی، ج۱۰، ص۲۶۴.</ref> و ثقه است.<ref>مجعم رجال الحدیث خوئی، ج۱۰، ص۲۶۴.</ref>


به این روایت نیز نمی‌توان استناد کرد زیرا: این سلسله سند در هیچ روایت دیگری در کتاب‌های روایی معتبر نیامده است. دو نفر از روات یعنی مرضیّه و سلّام مجهولند.
این حدیث به دلیل مجهول بودن دو راوی از میان راویان، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] است.


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}


{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۱ = منبع‌شناسی
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
خط ۶۵: خط ۶۴:


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر = شد
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت = ج
  | کیفیت =
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۳

سؤال

آیا روایتی که بر اساس آن جنی به شکل مار درآمده و با امام علی(ع) سخن گفت معتبر است؟

ماجرای سخن گفتن جن با امام علی(ع)
باب الثعبان.jpg
باب الثعبان (درِ اژدها) یکی از درهای مسجد کوفه که گفته می‌شود مار ذکر شده در روایت از این در وارد مسجد شده است.
اطلاعات حدیث
موضوعسخن گفتن جن به شکل مار با امام علی(ع)
به نقل ازامام باقر(ع)
راویان
راوی اصلیجابر
دیگر راویانمحمد بن یحیی، عمرو بن عثمان
سند
اعتبار سندضعیف
منابع شیعهالکافی، بصائر الدرجات


درگاه‌ها
درگاه غدیر.png


ماجرای سخن گفتن یک جن در شکل مار با امام علی(ع) در دو حدیث ذکر شده که از نظر سندی، ضعیف است. این احادیث دارای سه سلسله‌سند هستند که به دلیل وجود راوی ناشناخته و ضعیف، از نظر سند معتبر نیستند.

حدیث اول در کافی و بصائر الدرجات

امام باقر(ع) می‌فرماید:

بررسی سند

این روایت در دو کتاب حدیثی الکافی و بصائر الدرجات ذکر شده و دارای دو سند مشترک است.

  • سند اول: محمد بن یحیی، از محمد بن حسن، از ابراهیم بن هاشم، از عمرو بن عثمان، از ابراهیم بن ایوب، از عمرو بن شمر، از جابر، از امام باقر(ع).
  • سند دوم: احمد بن محمد، از محمد بن حسن، از ابراهیم بن هاشم، از عمرو بن عثمان، از ابراهیم بن ایوب، از عمرو بن شمر، از جابر، از امام باقر(ع).

در هر دو سند محمد بن یحیی[۲] و احمد بن محمد[۳] و محمد بن الحسن[۴] ثقه و مورد اطمینان هستند؛ ولی ابراهیم بن ایوب ناشناخته است و در کتاب‌های معتبر رجالی ذکر نشده یا اشاره‌ای به ثقه یا غیر ثقه بودنش نشده است.[۵] عمرو بن شمر دیگر راوی این دو سند نیز، ضعیف است.[۶]

علامه مجلسی هم در کتاب مرآة العقول این حدیث را ضعیف دانسته است.[۷]

حدیث دوم در بشارة المصطفی

امام صادق(ع) فرمود:

بررسی سند

محمد بن علی طبری محدث شیعه قرن پنجم و ششم قمری، این روایت را در کتاب بشارة المصطفی آورده است. او این روایت را از ثونا، از مرضیه، از عباس بن محمد، از سَلّام بن سالم، از جابر جعفی از امام صادق(ع) نقل کرده است.[۹]

در نسخه‌ای دیگر از کتاب بشارة المصطفی[۱۰] به جای واژه «ثونا»، «حَدَّثونا؛ ترجمه: جماعتی برای ما نقل کرده‌اند» آمده است. بر اساس نسخه نخست، فردی به نام ثونا روایت کرده و بر اساس نسخه دیگر جماعتی نقل کرده‌اند. احتمال دوم صحیح‌تر دانسته شده است؛ زیرا علامه مجلسی این حدیث را در کتاب بحار الانوار از شیخ صدوق از جماعتی از مرضیه و… نقل کرده است.[۱۱]

مرضیه یکی از راویان این روایت، در کتاب‌های رجالی ذکر نشده و سَلّام بن سالم[۱۲] مجهول و ناشناخته است. وثاقتِ جابر جعفی نیز مورد اختلاف است. برخی او را ثقه دانسته[۱۳] و برخی نکوهشش کرده‌اند.[۱۴]

برخی عباس بن محمد دیگر راوی حدیث را عباس بن محمد الوراق دانسته و بر این باورند که او همان عباس بن موسی الوراق[۱۵] و ثقه است.[۱۶]

این حدیث به دلیل مجهول بودن دو راوی از میان راویان، ضعیف است.


منابع

  1. صفار، محمد، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج‏۱، ص۹۷، حدیث۷؛ کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج‏۱، ص۳۹۶، حدیث۶.
  2. وی محمد بن یحیی العطار است و ثقه می‌باشد. رک: رجال النجاشی، ص۳۵۴؛ رجال ابن داود، ص۳۴۱؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۱۵۷.
  3. وی احمد بن محمد بن عاصم معروف به العاصمی است و ثقه می‌باشد. رک: الفهرست شیخ طوسی، ص۷۳؛ رجال ابن داوود حلی، ص۴۴؛ نقد الرجال تفرشی، ج۱، ص۱۵۱؛ الرسائل الرجالیه محمد بن محمد ابراهیم کلباسی، ج۳، ص۹۹.
  4. وی محمد بن حسن بن فروخ الصفار است و ثقه می‌باشد. رک: رجال النجاشی، ص۳۵۴؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۳۶۰؛ رجال ابن داود حلی، ص۱۷۰؛ نقد الرجال تفرشی، ج۴، ص۱۸۱.
  5. المفید من معجم رجال الحدیث، ص۶؛ خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۹۳.
  6. رجال النجاشی، ص۲۸۷؛ رجال ابن غضائری، ص۷۴؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۳۷۸؛ رجال ابن داود، ص۲۶۴؛ نقد الرجال تفرشی، ج۳، ص۳۳۶.
  7. مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج‏۴، ص۲۹۵.
  8. عمادالدین طبری آملی، محمد بن علی، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف، المطبعة الحیدریة، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.
  9. عمادالدین طبری آملی، محمد بن علی، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف، المطبعة الحیدریة، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.
  10. طبری، محمد، بشاره الصطفی لشیعه المرتضی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ص۲۶۰.
  11. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۳۹، ص۲۴۰.
  12. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ابن المولف، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۹۸.
  13. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، به تلخیص محمد بن حسن طوسی، به تصحیح محمدباقر میرداماد، قم، مؤسسه آل البیت(ع) لاحیاء التراث، ۱۴۰۴ق، ص۴۶۶.
  14. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، به تحقیق موسی شبیری زنجانی، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۸.
  15. نقد الرجال تفرشی، ج۳، ص۲۴؛ مجعم رجال الحدیث خوئی، ج۱۰، ص۲۶۴.
  16. مجعم رجال الحدیث خوئی، ج۱۰، ص۲۶۴.