مدح امام علی(ع) توسط عمر بن خطاب: تفاوت میان نسخه‌ها

جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
لطفاً احادیث و روایاتی از منزلت حضرت علی نزد خلفای قبل از خود را بیان کنید.
لطفاً احادیث و روایاتی از منزلت حضرت علی(ع) نزد خلفای قبل از خود را بیان کنید.
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|غدیر}}
[[عمر بن خطاب]] جملاتی در منزلت و جایگاه [[امام علی(ع)]] گفته است و منابع اهل‌سنت نیز آن‌ها را نقل کرده‌اند:


* در زمان حکومت عمر بن خطاب، زنی در شش ماهگی فرزندی به دنیا آورد. عمر حکم بر سنگسار آن زن صادر کرد. امام علی(ع) به مخالفت برخواست و سپس آیه {{قرآن|وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ|ترجمه=و دوران بارداری و باز گرفتنش از شیر سی ماه است|سوره=احقاف|آیه=۱۵}} را تلاوت کرد. عمر بعد از این سخن علی گفت: {{عربی|لَوْلا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر|ترجمه=اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد}}.<ref>سمعانی، منصور بن محمد، تفسیر السمعانی (تفسیر القرآن)، تحقیق: یاسر بن إبراهیم، دارالوطن، ریاض، السعودیه، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۵۴.</ref>
* زمانی که عمر حکم بر سنگسار زن دیوانه داد، امام علی(ع) به عمر گفت: {{عربی|إن الله رفع القلم عن المجنون|ترجمه=خداوند حکم  شرعی را از مجنون برداشته است.}} و بعد از آن عمر پیوسته می‌گفت: «لولا علی لهلک عمر، اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد». همچنین هنگامی که از عمر درباره زیارت عمره سؤال شد عمر در پاسخ گفت من چیزی غیر از آنچه که علی می‌گوید برای تو نمی‌یابم.<ref>ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاویدار الجیل، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۳ .</ref>
* در حدیث دیگری نقل شده است که … {{عربی|لولا قول علی لهلک عمر و یقول أعوذ بالله من کل معضله لیس لها أبو الحسن|ترجمه=اگر نبود گفتار علی هرآینه عمر هلاک می‌شد و می گفت: به خدا پناه مي‌برم از هر مشكلي كه ابوالحسن (حضرت علي (ع)) در آن حاضر نباشد.}}<ref>ابن قتیبه دینوری، تأویل مختلف الحدیث، تحقیق: محمد زهری النجار، دار الجیل، بیروت، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۱۶۲.</ref>
* عمر می‌گفت: {{عربی|لا بقیت لمعضله لیس لها أبو الحسن|ترجمه= امید است در مشکلی که ابو الحسن گشاینده آن نباشد واقع نشوم}} و این سخن نیز از عمر نقل شده که {{عربی|لا یفتین أحد فی المسجد و علی حاضر|ترجمه= هیچکس حق ندارد با حضور علی (ع) در مسجد فتوی دهد}}.<ref>ابن ابی الحدید، عزالدین ابو حامد، شرح‌نهج‌البلاغه (ابن‌ابی‌الحدید)، مصحح محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه‌عمومی‌آیه الله‌مرعشی‌نجفی، چاپ اول، ۱۳۳۷، ج۱، ص۱۸.</ref>
* همچنین از ابوسعید نقل شده هرگاه عمر از علی سؤالی می‌کرد و علی پاسخش را می‌داد، عمر می‌گفت: {{عربی|أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبو الحسن وفی روایه لا أبقانی الله بعدک یا علی|ترجمه=پناه می‌برم به خدا که در میان قومی زندگی کنم ابوالحسن در آن نباشد و در روایتی آمده که خدا مرا بعد از تو باقی نگذارد یا علی}}.<ref>مناوی، عبدالرؤوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، مصر، المکتبه التجاریه الکبری، چاپ اول، ۱۳۵۶ق، ج۴، ص۳۵۷.</ref>


خلفای سه‌گانه اهل سنت غیر از عمر بن خطاب، درباره مدح امام علی(ع) چیزی نگفته‌اند. از عمر، خلیفه دوم اهل سنت چند جمله‌ای در منزلت و جایگاه علمی امام علی(ع) در متون اهل سنت منعکس شده است:
==جایگاه فضائل امام علی(ع) در متون اهل سنت==
جایگاه علمی و [[فضایل امام علی(ع)]] بر کسی پوشیده نیست. از این رو ابن حجر هیثمی درکتاب «الصواعق المحرقه» که علیه [[شیعه امامیه]] نوشته به صراحت می‌گوید فضایل علی(ع) بسیار زیاد، بزرگ و مشهور است که حتی احمد بن حنبل گفته است درباره هیچ‌کسی به اندازه فضایل علی نیامده است. اسماعیل، نسائی و ابو علی نیشابوری گفته‌اند که با سندهای حسن در حق احدی از صحابه بیشتر از آنچه که درباره علی آمده، وارد نشده است. این در حالی است که طائفه‌ای از بنی امیه به تنقیص و سب علی در منابر مشغول بودند و خوارج نیز با آنان موافقت کرده، بلکه او را تکفیر کردند اما اهل‌سنت در انتشار فضایل او همت گماشته تا نصیحتی برای امت و پیروزی برای حق باشد.<ref>ابن حجر هیثمی، ابوالعباس احمد بن محمد، الصواعق المحرقه علی أهل الرفض والضلال والزندقه، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۵۳.</ref>


* در زمان حکومت عُمر، زنی در شش ماهگی فرزندی به دنیا آورد. عمر بر رجم آن زن حکم صادر کرد. امام علی(ع) به عمر گفت تو علیه این زن نمی‌توانی چنین حکمی بدهی و سپس آیه {{قرآن|وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ|ترجمه=و دوران بارداری و باز گرفتنش از شیر سی ماه است|سوره=احقاف|آیه=۱۵}} را تلاوت کرد. عمر بعد از این سخن علی گفت: {{عربی|لَوْلا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر|ترجمه=اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد}}.<ref>سمعانی، منصور بن محمد، تفسیر السمعانی (تفسیر القرآن)، تحقیق: یاسر بن إبراهیم، دارالوطن، ریاض، السعودیه، چ۱، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۵۴.</ref> یعنی اگر علی نبود عمر هلاک می‌شد.


۲. از سعید بن مسیب نقل شده است: «کان عمر یتعوذ بالله من معضله لیس لها أبو الحسن» یعنی عمر پیوسته از مشکلی که علی برای آن نبود به خدا پناه می‌برد؛ و نیز وقتی که عمر بر رجم زن دیوانه حکم صادر کرده بود، علی به عمر گفت: «إن الله رفع القلم عن المجنون» عمر پیوسته می‌گفت: «لولا علی لهلک عمر». همچنین هنگامی که از عمر درباره زیارت عمره سؤال شد عمر در پاسخ گفت من چیزی غیر از آنچه که علی می‌گوید برای تو نمی‌یابم.<ref>ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج۳، ص۱۱۰۳، دار الجیل، بیروت، چ۱، ۱۴۱۲.</ref>
۳. در حدیث دیگری نقل شده است که … «لولا قول علی لهلک عمر و یقول أعوذ بالله من کل معضله لیس لها أبو الحسن»<ref>ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، تأویل مختلف الحدیث، تحقیق: محمد زهری النجار، ج۱، ص۱۶۲دار الجیل، بیروت، ۱۳۹۳ ق. / ۱۹۷۲.</ref>
۴. همچنین نقل شده که عمر می‌گفت: «لا بقیت لمعضله لیس لها أبو الحسن» و این سخن نیز از عمر نقل شده که «لا یفتین أحد فی المسجد و علی حاضر».<ref>ابن ابی الحدید، عزالدین ابو حامد، شرح‌نهج‌البلاغه (ابن‌ابی‌الحدید)، مصحح محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، ص۱۸، قم، کتابخانه‌عمومی‌آیهالله‌مرعشی‌نجفی، چ۱، ۱۳۳۷. ‏ ‏.</ref>
۵. همچنین از ابوسعید نقل شده هرگاه عمر از علی سؤالی می‌کرد و علی پاسخش را می‌داد، عمر می‌گفت: «أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبو الحسن وفی روایه لا أبقانی الله بعدک یا علی» یعنی پناه می‌برم به خدا که در میان قومی زندگی کنم ابوالحسن در آن نباشد و در روایتی آمده که خدا مرا بعد از تو باقی نگذارد یا علی.<ref>مناوی، عبدالرؤوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۴، ص۳۵۷، مصر، المکتبه التجاریه الکبری، چ۱، ۱۳۵۶ق.</ref>
البته جایگاه علمی و فضایل امام علی «ع» بر کسی پوشیده نیست. از این رو ابن حجر هیثمی درکتاب «الصواعق المحرقه» که علیه شیعه امامیه نوشته به صراحت می‌گوید فضایل علی بسیار زیاد، بزرگ و مشهور است که حتی احمد بن حنبل گفته است درباره هیچ‌کسی به اندازه فضایل علی نیامده است. اسماعیل، نسائی و ابو علی نیشابوری گفته‌اند که با سندهای حسن در حق احدی از صحابه بیشتر از آنچه که درباره علی آمده، وارد نشده است. این در حالی است که طائفه‌ای از بنی امیه به تنقیص و سب علی در منابر مشغول بودند و خوارج نیز با آنان موافقت کرده، بلکه او را تکفیر کردند اما اهل‌سنت در انتشار فضایل او همت گماشته تا نصیحتی برای امت و پیروزی برای حق باشد.<ref>ابن حجر هیثمی، ابوالعباس احمد بن محمد، الصواعق المحرقه علی أهل الرفض والضلال والزندقه، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج۲، ص۳۵۳، بیروت، مؤسسه الرساله، چ۱، ۱۴۱۷ق/ ۱۹۹۷م.</ref>
به هر حال خلفای سه‌گانه با وجود اینکه در هیچ فضیلتی با علی «ع» برابری نداشته‌اند باز هم در خلافت و حکومت خود را مستحق تر می‌دانسته‌اند.
{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی =تاریخ
|شاخه فرعی۱ =
| شاخه فرعی۱ =تاریخ و سیره معصومان
|شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۲ =امام علی(ع)
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =-
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
خط ۴۱: خط ۳۵:
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۰

سؤال

لطفاً احادیث و روایاتی از منزلت حضرت علی(ع) نزد خلفای قبل از خود را بیان کنید.

درگاه‌ها
درگاه غدیر.png


عمر بن خطاب جملاتی در منزلت و جایگاه امام علی(ع) گفته است و منابع اهل‌سنت نیز آن‌ها را نقل کرده‌اند:

  • در زمان حکومت عمر بن خطاب، زنی در شش ماهگی فرزندی به دنیا آورد. عمر حکم بر سنگسار آن زن صادر کرد. امام علی(ع) به مخالفت برخواست و سپس آیه ﴿وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ؛ و دوران بارداری و باز گرفتنش از شیر سی ماه است(احقاف:۱۵) را تلاوت کرد. عمر بعد از این سخن علی گفت: «لَوْلا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر؛ اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد».[۱]
  • زمانی که عمر حکم بر سنگسار زن دیوانه داد، امام علی(ع) به عمر گفت: «إن الله رفع القلم عن المجنون؛ خداوند حکم شرعی را از مجنون برداشته است.» و بعد از آن عمر پیوسته می‌گفت: «لولا علی لهلک عمر، اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد». همچنین هنگامی که از عمر درباره زیارت عمره سؤال شد عمر در پاسخ گفت من چیزی غیر از آنچه که علی می‌گوید برای تو نمی‌یابم.[۲]
  • در حدیث دیگری نقل شده است که … «لولا قول علی لهلک عمر و یقول أعوذ بالله من کل معضله لیس لها أبو الحسن؛ اگر نبود گفتار علی هرآینه عمر هلاک می‌شد و می گفت: به خدا پناه مي‌برم از هر مشكلي كه ابوالحسن (حضرت علي (ع)) در آن حاضر نباشد.»[۳]
  • عمر می‌گفت: «لا بقیت لمعضله لیس لها أبو الحسن؛ امید است در مشکلی که ابو الحسن گشاینده آن نباشد واقع نشوم» و این سخن نیز از عمر نقل شده که «لا یفتین أحد فی المسجد و علی حاضر؛ هیچکس حق ندارد با حضور علی (ع) در مسجد فتوی دهد».[۴]
  • همچنین از ابوسعید نقل شده هرگاه عمر از علی سؤالی می‌کرد و علی پاسخش را می‌داد، عمر می‌گفت: «أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبو الحسن وفی روایه لا أبقانی الله بعدک یا علی؛ پناه می‌برم به خدا که در میان قومی زندگی کنم ابوالحسن در آن نباشد و در روایتی آمده که خدا مرا بعد از تو باقی نگذارد یا علی».[۵]

جایگاه فضائل امام علی(ع) در متون اهل سنت

جایگاه علمی و فضایل امام علی(ع) بر کسی پوشیده نیست. از این رو ابن حجر هیثمی درکتاب «الصواعق المحرقه» که علیه شیعه امامیه نوشته به صراحت می‌گوید فضایل علی(ع) بسیار زیاد، بزرگ و مشهور است که حتی احمد بن حنبل گفته است درباره هیچ‌کسی به اندازه فضایل علی نیامده است. اسماعیل، نسائی و ابو علی نیشابوری گفته‌اند که با سندهای حسن در حق احدی از صحابه بیشتر از آنچه که درباره علی آمده، وارد نشده است. این در حالی است که طائفه‌ای از بنی امیه به تنقیص و سب علی در منابر مشغول بودند و خوارج نیز با آنان موافقت کرده، بلکه او را تکفیر کردند اما اهل‌سنت در انتشار فضایل او همت گماشته تا نصیحتی برای امت و پیروزی برای حق باشد.[۶]


منابع

  1. سمعانی، منصور بن محمد، تفسیر السمعانی (تفسیر القرآن)، تحقیق: یاسر بن إبراهیم، دارالوطن، ریاض، السعودیه، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۵۴.
  2. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاویدار الجیل، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۳ .
  3. ابن قتیبه دینوری، تأویل مختلف الحدیث، تحقیق: محمد زهری النجار، دار الجیل، بیروت، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۱۶۲.
  4. ابن ابی الحدید، عزالدین ابو حامد، شرح‌نهج‌البلاغه (ابن‌ابی‌الحدید)، مصحح محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه‌عمومی‌آیه الله‌مرعشی‌نجفی، چاپ اول، ۱۳۳۷، ج۱، ص۱۸.
  5. مناوی، عبدالرؤوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، مصر، المکتبه التجاریه الکبری، چاپ اول، ۱۳۵۶ق، ج۴، ص۳۵۷.
  6. ابن حجر هیثمی، ابوالعباس احمد بن محمد، الصواعق المحرقه علی أهل الرفض والضلال والزندقه، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۵۳.