درخت زقوم: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
(تکمیل پاورقی‌ها و منبع دهی معنای لغوی زقوم)
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''درخت زقوم''' در [[قرآن]]، به معنای درختی است که در قعر [[جهنم]] می‌روید و غذای گروهی از دوزخیان است. درخت زقوم سه مرتبه در قرآن آمده است. وعده درخت زقوم در قرآن، به گناه دوستان داده شده و عذاب سختی در خوردن آن بیان گردیده است. میوه درخت زقوم از جهت زشتی و بدمنظر بودن به سرهای شیاطین تشبیه شده است.
{{درگاه|واژه‌ها}}


== معنای لغوی و اصطلاحی ==
'''درخت زَقُّوم''' در [[قرآن]]، به معنای درختی است که در قعر [[جهنم]] می‌روید. نام این درخت، سه مرتبه در قرآن تکرار شده و غذای گروهی از دوزخیان،‌ از آن است. وعده درخت زقوم در قرآن، به گناه دوستان داده شده که عذاب سختی در خوردن آن وجود دارد. میوه درخت زقوم از جهت زشتی و بدمنظر بودن به سرهای شیاطین تشبیه گردیده است.
واژه زقّوم از مادّه «زقم» به معنای بلعیدن است. برخی گفته‌اند: این واژه از [[حبشه]] به محیط اعراب آمده است. در هر صورت نام گیاهی بدمنظر، تلخ، خشن، ناگوار، بدبو، بدطعم و سمّی است و وقتی به بدن اصابت کند متورّم می‌شود و دارای برگ‌های کوچکی است.<ref>الطبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ق، ج۵، ص۲۲۰.</ref>
{{مفردات قرآن}}


زقوم در اصطلاح قرآنی نام درختی است که در قعر جهنّم می‌روید و طعام ویژه گروهی از دوزخیان است. مرحوم راغب در کتاب مفردات معتقد است که زقّوم به معنای هرگونه غذای تنفّرآمیز دوزخیان است.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالکاتب، مادّه زقّوم.</ref>
==معنای لغوی و اصطلاحی==
واژه زقوم از ماده «زقم» به معنای بلعیدن و خوردن است.‏<ref>ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغه، قم، مكتب الاعلام الاسلامي‏، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۶.</ref> برخی معتقدند این واژه از [[حبشه]] به محیط اعراب آمده است.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، پيام قرآن، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۳۲۷.</ref> زقوم نام گیاهی تلخ، بدبو و بدطعم است که وقتی به بدن اصابت کند، متورم می‌شود و دارای برگ‌های کوچکی است.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ق، ج۵، ص۲۲۰.</ref>


== در قرآن ==
زقوم در اصطلاح قرآنی نام درختی است که در قعر جهنم می‌روید و خوراک گروهی از دوزخیان است. راغب در کتاب مفردات معتقد است که زقوم به معنای هرگونه غذای تنفرآمیز دوزخیان است.<ref>راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالکاتب، مادّه زقّوم.</ref>
نام زقوم در ۳ آیه از آیات قرآن آورده شده است:
* {{قرآن|إِنَّ شَجَرَه الزَّقُّومِ|۴۳|طَعامُ الْأَثِیمِ|۴۴|ترجمه=همانا درخت زقوم غذای گنهکاران است|سوره=دخان|آیه=۴۳ و ۴۴}}
* {{قرآن|أَ ذلِکَ خَیْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَه الزَّقُّومِ|ترجمه=آیا این پذیرایی (و مقام عالی) بهتر است یا درخت زقّوم جهنم؟|سوره=صافات|آیه=۶۲}}
* {{قرآن|لآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ|ترجمه=از درخت زقّوم تلخ دوزخ البته خواهید خورد.|سوره=واقعه|آیه=۵۲}}


یکی از عذاب‌های [[جهنم]]، اطعام از درخت زقوم معرفی شده است. این درخت بنابر آنچه در آیات آمده است دارای ۳ ویژگی می‌باشد. اول اینکه طعام گناه دوستان است. دوم اینکه مانند سرب و مس گداخته است که آن دو نیز از غذای دوزخیان است. سوم اینکه در درون شک‌ها چون آب جوش، غل می‌زند.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، چاپ گلشن، ۱۳۶۳ ش، ج۱۸، ص۲۳۸.</ref>
==اطعام از درخت زقوم==
نام درخت زقوم، سه مرتبه در قرآن تکرار شده است:
# {{قرآن|إِنَّ شَجَرَه الزَّقُّومِ|۴۳|طَعامُ الْأَثِیمِ|۴۴|ترجمه=همانا درخت زقوم غذای گنهکاران است|سوره=دخان|آیه=۴۳ و ۴۴}}
# {{قرآن|أَ ذلِکَ خَیْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَه الزَّقُّومِ|ترجمه=آیا این پذیرایی (و مقام عالی) بهتر است یا درخت زقّوم جهنم؟|سوره=صافات|آیه=۶۲}}
# {{قرآن|لآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ|ترجمه=از درخت زقّوم تلخ دوزخ البته خواهید خورد.|سوره=واقعه|آیه=۵۲}}


میوه‌های درخت زقوم، در ادامه [[سوره صافات]]، تشبیه به سرهای شیاطین شده است. {{قرآن|طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ|میوه‌اش گویی سرهای شیاطین است.|سوره=صافات|آیه=۶۵}}. وجه شباهت میوه درخت زقوم به سرهای شیاطین، این است که این درخت علاوه بر ویژگی‌ها و اثرات ضرربخش آن، دارای ظاهری بسیار بدمنظر و زشت است. همان‌طور که مردم در مورد زیبایی‌ها به[[فرشته]] مثال می‌زنند در حالی که آن را ندیده‌اند. این گونه تشابیه رسا و گویا می‌باشند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر موضوعی پیام قرآن، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، زمستان ۱۳۷۴ ش، ج۶.</ref>
یکی از عذاب‌های [[جهنم]]، اطعام از درخت زقوم است. این درخت بنابر آنچه در آیات آمده است دارای ۳ ویژگی است:
# طعام گناه دوستان است.
# مانند سرب و مس گداخته که از غذای دوزخیان است.  
# در درون شکم‌ها چون آب جوش، می‌جوشد.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ گلشن، ۱۳۶۳ ش، ج۱۸، ص۲۳۸.</ref>


== زقوم به معنای کره و خرما! ==
میوه‌های درخت زقوم، به سرهای شیاطین تشبیه شده است. {{قرآن|طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ||سوره=صافات|آیه=۶۵|ترجمه=میوه‌اش گویی سرهای شیاطین است.}}. علت تشبیه میوه درخت زقوم به سرهای شیاطین را در این دانسته‌اند که این درخت، علاوه بر ویژگی‌ها و اثرات ضرربخش آن، دارای ظاهری بسیار بدمنظر و زشت است.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، پيام قرآن، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۳۲۷.</ref>
بعضی از مفسّران نقل کرده‌اند که هنگامی که این واژه نازل شد، جمعی از کفّار [[قریش]] گفتند ما گیاهی به نام زقّوم سراغ نداریم؛ مردی از آفریقا بر آنها وارد شد، از او سؤال کردند آیا زقّوم را می‌شناسی؟ او گفت این لغت نزد ما به معنای کره و خرما است! هنگامی که این معنا به[[ابوجهل]] رسید از روی استهزاء به کنیز خود گفت: {{عربی|زقّمينا|ترجمه=زقّوم ما را بياور}} منظورش کره و خرما بود؛ بعد به یارانش گفت: شما هم زقّوم بخورید، این همان چیزی است که [[محمد(ص)]] ما را به آن تهدید می‌کند، گمان می‌برد آتش، درخت می‌رویاند در حالی که آتش سوزاننده درخت است.<ref>الطوسی، حسن بن علی، التبیان، قم، مکتب العلوم الاسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۰۱.</ref> این معنا سبب شده که برخی از لغوی‌ها و مفسّران به گمان این‌که تفسیر مذکور جدّی و واقعی است یکی از معانی زقّوم را همین معنا می‌دانند چنان‌که در کتاب لسان‌العرب از جوهری نقل شده که: زقّوم اسم غذایی است برای عرب‌ها که در آن خرما و کره باشد.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۰۱.</ref>
{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
==زقوم به معنای کره و خرما==
براساس نقل برخی تفاسیر قرآن، هنگامی که این واژه نازل شد، جمعی از کفّار [[قریش]] گفتند ما گیاهی به نام زقوم سراغ نداریم؛ مردی از آفریقا بر آنها وارد شد، از او سؤال کردند آیا زقوم را می‌شناسی؟ او گفت این لغت نزد ما به معنای کره و خرما است! هنگامی که این معنا به [[ابوجهل]] رسید از روی استهزاء به کنیز خود گفت: {{عربی||ترجمه=زقّوم ما را بياور}} و منظورش کره و خرما بود. بعد به یارانش گفت: شما هم زقوم بخورید، این همان چیزی است که [[محمد(ص)]] ما را به آن تهدید می‌کند، گمان می‌برد آتش، درخت می‌رویاند در حالی که آتش سوزاننده درخت است.<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، قم، مکتب العلوم الاسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۰۱.</ref> این معنا سبب شده که برخی از اهل لغت و مفسران این معنا را یکی از معانی زقوم دانستند، چنان‌که در کتاب لسان‌العرب از جوهری نقل شده که: زقّوم اسم غذایی است برای عرب‌ها که در آن خرما و کره باشد.<ref>طباطبایی،  محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۰۱.</ref>
 
==منابع==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
| شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
|شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
خط ۴۲: خط ۴۷:
  | تغییر مسیر = شد
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی نویسنده = شد
| ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت = ج
  | اولویت = ج
  | کیفیت = ج
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۸

سؤال

درخت زقوم چه نوع درختی و میوه آن چیست؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


درخت زَقُّوم در قرآن، به معنای درختی است که در قعر جهنم می‌روید. نام این درخت، سه مرتبه در قرآن تکرار شده و غذای گروهی از دوزخیان،‌ از آن است. وعده درخت زقوم در قرآن، به گناه دوستان داده شده که عذاب سختی در خوردن آن وجود دارد. میوه درخت زقوم از جهت زشتی و بدمنظر بودن به سرهای شیاطین تشبیه گردیده است.

معنای لغوی و اصطلاحی

واژه زقوم از ماده «زقم» به معنای بلعیدن و خوردن است.‏[۱] برخی معتقدند این واژه از حبشه به محیط اعراب آمده است.[۲] زقوم نام گیاهی تلخ، بدبو و بدطعم است که وقتی به بدن اصابت کند، متورم می‌شود و دارای برگ‌های کوچکی است.[۳]

زقوم در اصطلاح قرآنی نام درختی است که در قعر جهنم می‌روید و خوراک گروهی از دوزخیان است. راغب در کتاب مفردات معتقد است که زقوم به معنای هرگونه غذای تنفرآمیز دوزخیان است.[۴]

اطعام از درخت زقوم

نام درخت زقوم، سه مرتبه در قرآن تکرار شده است:

  1. ﴿إِنَّ شَجَرَه الزَّقُّومِ۝۴۳طَعامُ الْأَثِیمِ۝۴۴؛ همانا درخت زقوم غذای گنهکاران است(دخان:۴۳ و ۴۴)
  2. ﴿أَ ذلِکَ خَیْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَه الزَّقُّومِ؛ آیا این پذیرایی (و مقام عالی) بهتر است یا درخت زقّوم جهنم؟(صافات:۶۲)
  3. ﴿لآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ؛ از درخت زقّوم تلخ دوزخ البته خواهید خورد.(واقعه:۵۲)

یکی از عذاب‌های جهنم، اطعام از درخت زقوم است. این درخت بنابر آنچه در آیات آمده است دارای ۳ ویژگی است:

  1. طعام گناه دوستان است.
  2. مانند سرب و مس گداخته که از غذای دوزخیان است.
  3. در درون شکم‌ها چون آب جوش، می‌جوشد.[۵]

میوه‌های درخت زقوم، به سرهای شیاطین تشبیه شده است. ﴿طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ؛ میوه‌اش گویی سرهای شیاطین است.(صافات:۶۵). علت تشبیه میوه درخت زقوم به سرهای شیاطین را در این دانسته‌اند که این درخت، علاوه بر ویژگی‌ها و اثرات ضرربخش آن، دارای ظاهری بسیار بدمنظر و زشت است.[۶]

زقوم به معنای کره و خرما

براساس نقل برخی تفاسیر قرآن، هنگامی که این واژه نازل شد، جمعی از کفّار قریش گفتند ما گیاهی به نام زقوم سراغ نداریم؛ مردی از آفریقا بر آنها وارد شد، از او سؤال کردند آیا زقوم را می‌شناسی؟ او گفت این لغت نزد ما به معنای کره و خرما است! هنگامی که این معنا به ابوجهل رسید از روی استهزاء به کنیز خود گفت: «زقّوم ما را بياور» و منظورش کره و خرما بود. بعد به یارانش گفت: شما هم زقوم بخورید، این همان چیزی است که محمد(ص) ما را به آن تهدید می‌کند، گمان می‌برد آتش، درخت می‌رویاند در حالی که آتش سوزاننده درخت است.[۷] این معنا سبب شده که برخی از اهل لغت و مفسران این معنا را یکی از معانی زقوم دانستند، چنان‌که در کتاب لسان‌العرب از جوهری نقل شده که: زقّوم اسم غذایی است برای عرب‌ها که در آن خرما و کره باشد.[۸]

منابع

  1. ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغه، قم، مكتب الاعلام الاسلامي‏، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۶.
  2. مكارم شيرازى، ناصر، پيام قرآن، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۳۲۷.
  3. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ق، ج۵، ص۲۲۰.
  4. راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالکاتب، مادّه زقّوم.
  5. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ گلشن، ۱۳۶۳ ش، ج۱۸، ص۲۳۸.
  6. مكارم شيرازى، ناصر، پيام قرآن، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۳۲۷.
  7. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، قم، مکتب العلوم الاسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۰۱.
  8. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۰۱.