پیش نویس:عربی بودن قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (اصلاح ارقام)
     
    خط ۱۳: خط ۱۳:
    به گفته برخی محققین زبان عربی از امکانات فراوانی برای بیان بیشترین حجم از مطالب در کمترین حجم از الفاظ، بدون ابهام‌گویی و نارسایی برخوردار بوده است.<ref>{{یادکرد ژورنال|سال=1379|دوره=سال هفتم|شماره=27|نام=احمد|نام خانوادگی=عابدینی|عنوان=چرا قرآن به زبان عربی نازل شده؟|صفحه=39|ژورنال=نشریه بینات}}</ref> برخی دیگر از محققین در این رابطه می‌گویند: «نزول [[قرآن کریم]] به زبان عربی از سر وجود فضیلتی ذاتی برای این زبان نیست، همانگونه که نزول [[تورات]] به زبان عبری رجحان ویژه‌ای را برای این زبان اثبات نمی‌کند، بلکه نزول قرآن به این زبان از سر حکمت و ضرورت و مرتبط با مکان [[نزول قرآن]] بوده است.»<ref>{{یادکرد ژورنال|سال=1397|دوره=سال 51|شماره=2|نام=ابوالفضل|نام خانوادگی=خوش‌منش|عنوان=قرآن کریم و زبان عربی|صفحه=212|ژورنال=نشریه علمی-پژوهشی پژوهش‌های قرآن و حدیث}}</ref>
    به گفته برخی محققین زبان عربی از امکانات فراوانی برای بیان بیشترین حجم از مطالب در کمترین حجم از الفاظ، بدون ابهام‌گویی و نارسایی برخوردار بوده است.<ref>{{یادکرد ژورنال|سال=1379|دوره=سال هفتم|شماره=27|نام=احمد|نام خانوادگی=عابدینی|عنوان=چرا قرآن به زبان عربی نازل شده؟|صفحه=39|ژورنال=نشریه بینات}}</ref> برخی دیگر از محققین در این رابطه می‌گویند: «نزول [[قرآن کریم]] به زبان عربی از سر وجود فضیلتی ذاتی برای این زبان نیست، همانگونه که نزول [[تورات]] به زبان عبری رجحان ویژه‌ای را برای این زبان اثبات نمی‌کند، بلکه نزول قرآن به این زبان از سر حکمت و ضرورت و مرتبط با مکان [[نزول قرآن]] بوده است.»<ref>{{یادکرد ژورنال|سال=1397|دوره=سال 51|شماره=2|نام=ابوالفضل|نام خانوادگی=خوش‌منش|عنوان=قرآن کریم و زبان عربی|صفحه=212|ژورنال=نشریه علمی-پژوهشی پژوهش‌های قرآن و حدیث}}</ref>
    == دلیل عربی بودن قرآن ==
    == دلیل عربی بودن قرآن ==
    قرآن کریم پس از چندین مرتبه صراحت گویی،<ref>سوره یوسف، آیه 2. سوره رعد، آیه 37. سوره نحل، آیه 103. سوره طه، آیه 113.سوره شعراء ، آیه 195. سوره زمر، آیه28. سوره فصلت، آیه 3 و 44. سوره شوری آیه7. سوره زخرف، آیه3. سوره احقاف، آیه12.</ref> یکی از ویژگی‌های خود را زبان عربی دانسته است. از مهم ترین نظریه‌هایی که در زمینه زبان قرآن کریم عرضه شده است عرفی بودن زبان قرآن است، به این معنا که قرآن به زبان عربی قوم پیامبر اسلام(ص) یعنی مردم حجاز نازل شده است و بر این اساس باید در بیان مقاصد از الفاظ و تعابیر آنان بهره گرفته و از قواعد دستور زبان آنان پیروی کرده باشد، نه آنکه با الفاظ و تعابیر جدید یا در قالب قواعد جدیدی سخن گفته باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن|سال=1380|نام=جعفر|نام خانوادگی=نكونام|ناشر=هستی نما|صفحه=57|مکان=قم}}</ref> در تأیید این نظریه، ادلّه و شواهد فراوانی وجود دارد:
    قرآن کریم پس از چندین مرتبه صراحت گویی،<ref>سوره یوسف، آیه ۲. سوره رعد، آیه ۳۷. سوره نحل، آیه ۱۰۳. سوره طه، آیه ۱۱۳.سوره شعراء ، آیه ۱۹۵. سوره زمر، آیه۲۸. سوره فصلت، آیه ۳ و ۴۴. سوره شوری آیه۷. سوره زخرف، آیه۳. سوره احقاف، آیه۱۲.</ref> یکی از ویژگی‌های خود را زبان عربی دانسته است. از مهم ترین نظریه‌هایی که در زمینه زبان قرآن کریم عرضه شده است عرفی بودن زبان قرآن است، به این معنا که قرآن به زبان عربی قوم پیامبر اسلام(ص) یعنی مردم حجاز نازل شده است و بر این اساس باید در بیان مقاصد از الفاظ و تعابیر آنان بهره گرفته و از قواعد دستور زبان آنان پیروی کرده باشد، نه آنکه با الفاظ و تعابیر جدید یا در قالب قواعد جدیدی سخن گفته باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن|سال=1380|نام=جعفر|نام خانوادگی=نكونام|ناشر=هستی نما|صفحه=57|مکان=قم}}</ref> در تأیید این نظریه، ادلّه و شواهد فراوانی وجود دارد:


    === عقل ===
    === عقل ===
    خط ۲۲: خط ۲۲:


    === آیات قرآن ===
    === آیات قرآن ===
    ملاحظه آیات قرآنی و تفاسیری که [[مفسران]] پژوهشگر بر آنها نوشته اند، نشان می دهد، در قرآن هیچ واژه ای نیست که در زبان قوم رسول خدا(ص) نبوده باشد یا جمله‌ای نیست که در غیر قالب زبانی و فرهنگی آن قوم بوده باشد. علاوه بر این بسیاری از آیات قرآن بر نزول آن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) دلالت دارد. از جمله: {{قرآن|«کتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیا لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ|ترجمه=(این) کتابی است که آیاتش به صورت خوانش عربی برای مردمی که (آن را) می فهمند، بیان شده است.|سوره=فصلت|آیه=3}} در آیه دیگر فرمود که اگر قرآن به زبان عربی نازل نمی‌شد اعتراض می‌شد که چرا به زبان فهم ما نیست: {{قرآن|وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ أَعْجَمِی وَ عَرَبِی|ترجمه=و اگر آن را خوانش غیرعربی می کردیم، می گفتند: چرا آیاتش (به زبان ما) بیان نشده است. آیا آن غیر عربی باشد و حال آن که (زبان ما) عربی است|سوره=فصلت|آیه=44}} قرآن تصریح دارد که غرض از نزولش آن است که قوم پیامبر اسلام(ص) آن را بفهمند و در آن اندیشه کنند و بدیهی است لازمه این امر آن است که قرآن به زبان معهود آنان باشد، به همین رو خدای تعالی فرمود: {{قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ|ترجمه=ما آن را خوانش عربی کردیم، بلکه آن را بفهمند|سوره=یوسف|آیه=2}} آیه علاوه بر آن که صراحت بر این معنا که قرآن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) نازل شده، حاوی نوعی استدلال نیز بر این معناست. توضیح آن که: چنانکه گوینده‌ای با مخاطبان خود به زبان نا آشنای‌شان سخن بگوید، به طور طبیعی با این اعتراض آنان مواجه خواهد شد که چرا به زبان خودمان با ما سخن نمی‌گویی. چنین اعتراضی در خصوص قرآن نیز چنانچه به زبان قوم رسول خدا(ص) نازل نشده بود، قابل طرح است. چنان که در آیه آمده است، آنان می‌گفتند: «چرا قرآن (به زبان ما) بیان نشده است؟ چرا در حالی که ما عرب هستیم، قرآنی که برای ما نازل شده، به زبان غیر عربی است؟».<ref>سوره فصلت، آیه44.</ref> در حالی که قرآن یکی از مهم‌ترین پدیده‌های تاریخی است و انگیزه‌های فراوانی برای نقل چنین اعتراضی در خصوص آن وجود داشته است، هیچ کس در تاریخ این اعتراض را از قوم پیامبر اسلام(ص) نقل نکرده است. از این اعتراض نکردن‌ها روشن می‌شود که قرآن به همان زبان رایج و معهود خودشان نازل شده است. این آیه، زبان قرآن را عربی خوانده و اعجمی بودن آن را انکار کرده است. این دو واژه بر معنایی ژرف تر و گسترده تر از نوع واژگان دلالت دارد، یعنی عربی بودن قرآن و اعجمی نبودن آن تنها به این معنا نیست که نوع واژگان قرآن عربی است و مثلاً [[فارسی]] ، [[رومی]] [[حبشی]] و نظایر آنها نیست، بلکه بر این معنا دلالت دارد که زبان قرآن قابل فهم برای آنان است و از هرگونه گنگی خالی است.'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن|سال=1380|نام=جعفر|نام خانوادگی=نكونام|ناشر=هستی نما|مکان=قم|صفحه‌ها=58و61}}</ref>''' از همین رو [[راغب]] می‌نویسد: «عربی به معنای سخن شیوا و آشکار است» در مقابل اعجم کسی که در زبانش نوعی گنگی است، چه عرب باشد یا غیر عرب، و این به آن جهت است که عرب از (زبان) عجم (غیر عرب) کم می‌فهمد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم مفردات الفاظ القرآن|سال=1382|نام=حسين بن محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=اسماعیلیان|صفحه=340|مکان=قم|فصل=ذیل عرب و نیز ماده عجم}}</ref>
    ملاحظه آیات قرآنی و تفاسیری که [[مفسران]] پژوهشگر بر آنها نوشته اند، نشان می دهد، در قرآن هیچ واژه ای نیست که در زبان قوم رسول خدا(ص) نبوده باشد یا جمله‌ای نیست که در غیر قالب زبانی و فرهنگی آن قوم بوده باشد. علاوه بر این بسیاری از آیات قرآن بر نزول آن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) دلالت دارد. از جمله: {{قرآن|«کتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیا لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ|ترجمه=(این) کتابی است که آیاتش به صورت خوانش عربی برای مردمی که (آن را) می فهمند، بیان شده است.|سوره=فصلت|آیه=۳}} در آیه دیگر فرمود که اگر قرآن به زبان عربی نازل نمی‌شد اعتراض می‌شد که چرا به زبان فهم ما نیست: {{قرآن|وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ أَعْجَمِی وَ عَرَبِی|ترجمه=و اگر آن را خوانش غیرعربی می کردیم، می گفتند: چرا آیاتش (به زبان ما) بیان نشده است. آیا آن غیر عربی باشد و حال آن که (زبان ما) عربی است|سوره=فصلت|آیه=۴۴}} قرآن تصریح دارد که غرض از نزولش آن است که قوم پیامبر اسلام(ص) آن را بفهمند و در آن اندیشه کنند و بدیهی است لازمه این امر آن است که قرآن به زبان معهود آنان باشد، به همین رو خدای تعالی فرمود: {{قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ|ترجمه=ما آن را خوانش عربی کردیم، بلکه آن را بفهمند|سوره=یوسف|آیه=۲}} آیه علاوه بر آن که صراحت بر این معنا که قرآن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) نازل شده، حاوی نوعی استدلال نیز بر این معناست. توضیح آن که: چنانکه گوینده‌ای با مخاطبان خود به زبان نا آشنای‌شان سخن بگوید، به طور طبیعی با این اعتراض آنان مواجه خواهد شد که چرا به زبان خودمان با ما سخن نمی‌گویی. چنین اعتراضی در خصوص قرآن نیز چنانچه به زبان قوم رسول خدا(ص) نازل نشده بود، قابل طرح است. چنان که در آیه آمده است، آنان می‌گفتند: «چرا قرآن (به زبان ما) بیان نشده است؟ چرا در حالی که ما عرب هستیم، قرآنی که برای ما نازل شده، به زبان غیر عربی است؟».<ref>سوره فصلت، آیه۴۴.</ref> در حالی که قرآن یکی از مهم‌ترین پدیده‌های تاریخی است و انگیزه‌های فراوانی برای نقل چنین اعتراضی در خصوص آن وجود داشته است، هیچ کس در تاریخ این اعتراض را از قوم پیامبر اسلام(ص) نقل نکرده است. از این اعتراض نکردن‌ها روشن می‌شود که قرآن به همان زبان رایج و معهود خودشان نازل شده است. این آیه، زبان قرآن را عربی خوانده و اعجمی بودن آن را انکار کرده است. این دو واژه بر معنایی ژرف تر و گسترده تر از نوع واژگان دلالت دارد، یعنی عربی بودن قرآن و اعجمی نبودن آن تنها به این معنا نیست که نوع واژگان قرآن عربی است و مثلاً [[فارسی]] ، [[رومی]] [[حبشی]] و نظایر آنها نیست، بلکه بر این معنا دلالت دارد که زبان قرآن قابل فهم برای آنان است و از هرگونه گنگی خالی است.'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن|سال=1380|نام=جعفر|نام خانوادگی=نكونام|ناشر=هستی نما|مکان=قم|صفحه‌ها=58و61}}</ref>''' از همین رو [[راغب]] می‌نویسد: «عربی به معنای سخن شیوا و آشکار است» در مقابل اعجم کسی که در زبانش نوعی گنگی است، چه عرب باشد یا غیر عرب، و این به آن جهت است که عرب از (زبان) عجم (غیر عرب) کم می‌فهمد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم مفردات الفاظ القرآن|سال=1382|نام=حسين بن محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=اسماعیلیان|صفحه=340|مکان=قم|فصل=ذیل عرب و نیز ماده عجم}}</ref>
    === روایات ===
    === روایات ===



    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۲۰

    سؤال

    چرا قرآن به عربی نازل شده و عربی بودن آن چه آثاری دارد؟

    درگاه‌ها
    درگاه سنت.png



    قرآن کریم زبان خود را عربی معرفی کرده و تأکید دارد که الفاظ و تعابیر آن مطابق با زبان رایج مردم حجاز در عصر پیامبر(ص) است. دلایل متعددی برای این امر ارائه شده است، ازجمله اینکه عقل حکم می‌کند خداوند برای تفهیم پیام خود از زبانی قابل‌فهم برای مخاطبان استفاده کند، زیرا سخن گفتن به زبانی نامأنوس ناپسند است. همچنین سیره عقلا نشان می‌دهد که همواره افراد برای انتقال مفاهیم خود از زبانی بهره می‌گیرند که برای شنوندگان آشنا باشد. شواهد قرآنی نیز این امر را تأیید کرده و بر نزول قرآن به زبان قوم پیامبر(ص) دلالت دارند. احادیث معصومان(ع) نیز تأکید دارند که قرآن به زبان عربی نازل شده و این امر با توجه به فصاحت و بلاغت زبان عربی و جایگاه آن در میان اعراب آن دوران، منطقی است. از سوی دیگر، زبان عربی به دلیل گستره وسیع واژگان، توانایی بالایی در بیان مفاهیم پیچیده دارد و این ویژگی، نقش مهمی در رساندن پیام الهی ایفا می‌کند. بنابراین، عربی بودن قرآن تنها به معنای استفاده از واژگان عربی نیست، بلکه نشان‌دهنده وضوح، گویایی و قابلیت فهم آن برای مخاطبان اولیه‌اش است.

    در مجموع، عربی بودن قرآن نه‌تنها موجب درک آسان پیام وحی در میان نخستین مخاطبانش شد، بلکه تأثیرات عمیقی در گسترش زبان، علوم اسلامی و فرهنگ دینی مسلمانان در طول تاریخ داشته است.

    زبان عربی

    به گفته برخی محققین زبان عربی از امکانات فراوانی برای بیان بیشترین حجم از مطالب در کمترین حجم از الفاظ، بدون ابهام‌گویی و نارسایی برخوردار بوده است.[۱] برخی دیگر از محققین در این رابطه می‌گویند: «نزول قرآن کریم به زبان عربی از سر وجود فضیلتی ذاتی برای این زبان نیست، همانگونه که نزول تورات به زبان عبری رجحان ویژه‌ای را برای این زبان اثبات نمی‌کند، بلکه نزول قرآن به این زبان از سر حکمت و ضرورت و مرتبط با مکان نزول قرآن بوده است.»[۲]

    دلیل عربی بودن قرآن

    قرآن کریم پس از چندین مرتبه صراحت گویی،[۳] یکی از ویژگی‌های خود را زبان عربی دانسته است. از مهم ترین نظریه‌هایی که در زمینه زبان قرآن کریم عرضه شده است عرفی بودن زبان قرآن است، به این معنا که قرآن به زبان عربی قوم پیامبر اسلام(ص) یعنی مردم حجاز نازل شده است و بر این اساس باید در بیان مقاصد از الفاظ و تعابیر آنان بهره گرفته و از قواعد دستور زبان آنان پیروی کرده باشد، نه آنکه با الفاظ و تعابیر جدید یا در قالب قواعد جدیدی سخن گفته باشد.[۴] در تأیید این نظریه، ادلّه و شواهد فراوانی وجود دارد:

    عقل

    خدای تعالی حکیم است و لازمه حکمتش آن است که کارهای پسندیده انجام دهد و از کارهای ناپسند دوری کند. یکی از کارهای ناپسند آن است که وقتی کسی با مخاطبش سخن می‌گوید، به زبان ناآشنا با مخاطبش سخن گوید یا الفاظ را در قالب زبان و فرهنگی جز آنچه در میان آنان رایج است، به کار برد.[۵]

    سیره عقلا

    صرف نظر از آن که به لحاظ عقلی تکلّم به زبان ناآشنا با مخاطبان ناپسند و قبیح است و از خدای حکیم سر نمی‌زند، سیره عقلا در هر عصر نیز همواره چنین بوده است که به منظور القای مقاصد خود به زبانی که معهود مخاطبان بوده باشد، سخن گفته‌اند. حتّی آنان که به زبان مخاطبان خود آشنایی نداشته‌اند، تلاش کرده‌اند که یا نخست به فراگیری زبان آنان روی بیاورند و سپس به تفهیم مقاصد خویش به آنان بپردازند یا از کسانی که زبان را می‌دانند، برای این امر کمک بگیرند. خدای بزرگ که در رأس عقلای عالم است، به طریق اولی باید با مخاطبان خود به زبان معهود آنان مقاصد خویش را القاء کند.[۵]

    آیات قرآن

    ملاحظه آیات قرآنی و تفاسیری که مفسران پژوهشگر بر آنها نوشته اند، نشان می دهد، در قرآن هیچ واژه ای نیست که در زبان قوم رسول خدا(ص) نبوده باشد یا جمله‌ای نیست که در غیر قالب زبانی و فرهنگی آن قوم بوده باشد. علاوه بر این بسیاری از آیات قرآن بر نزول آن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) دلالت دارد. از جمله: ﴿«کتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیا لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ؛ (این) کتابی است که آیاتش به صورت خوانش عربی برای مردمی که (آن را) می فهمند، بیان شده است.(فصلت:۳) در آیه دیگر فرمود که اگر قرآن به زبان عربی نازل نمی‌شد اعتراض می‌شد که چرا به زبان فهم ما نیست: ﴿وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ أَعْجَمِی وَ عَرَبِی؛ و اگر آن را خوانش غیرعربی می کردیم، می گفتند: چرا آیاتش (به زبان ما) بیان نشده است. آیا آن غیر عربی باشد و حال آن که (زبان ما) عربی است(فصلت:۴۴) قرآن تصریح دارد که غرض از نزولش آن است که قوم پیامبر اسلام(ص) آن را بفهمند و در آن اندیشه کنند و بدیهی است لازمه این امر آن است که قرآن به زبان معهود آنان باشد، به همین رو خدای تعالی فرمود: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ ما آن را خوانش عربی کردیم، بلکه آن را بفهمند(یوسف:۲) آیه علاوه بر آن که صراحت بر این معنا که قرآن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) نازل شده، حاوی نوعی استدلال نیز بر این معناست. توضیح آن که: چنانکه گوینده‌ای با مخاطبان خود به زبان نا آشنای‌شان سخن بگوید، به طور طبیعی با این اعتراض آنان مواجه خواهد شد که چرا به زبان خودمان با ما سخن نمی‌گویی. چنین اعتراضی در خصوص قرآن نیز چنانچه به زبان قوم رسول خدا(ص) نازل نشده بود، قابل طرح است. چنان که در آیه آمده است، آنان می‌گفتند: «چرا قرآن (به زبان ما) بیان نشده است؟ چرا در حالی که ما عرب هستیم، قرآنی که برای ما نازل شده، به زبان غیر عربی است؟».[۶] در حالی که قرآن یکی از مهم‌ترین پدیده‌های تاریخی است و انگیزه‌های فراوانی برای نقل چنین اعتراضی در خصوص آن وجود داشته است، هیچ کس در تاریخ این اعتراض را از قوم پیامبر اسلام(ص) نقل نکرده است. از این اعتراض نکردن‌ها روشن می‌شود که قرآن به همان زبان رایج و معهود خودشان نازل شده است. این آیه، زبان قرآن را عربی خوانده و اعجمی بودن آن را انکار کرده است. این دو واژه بر معنایی ژرف تر و گسترده تر از نوع واژگان دلالت دارد، یعنی عربی بودن قرآن و اعجمی نبودن آن تنها به این معنا نیست که نوع واژگان قرآن عربی است و مثلاً فارسی ، رومی حبشی و نظایر آنها نیست، بلکه بر این معنا دلالت دارد که زبان قرآن قابل فهم برای آنان است و از هرگونه گنگی خالی است.[۷] از همین رو راغب می‌نویسد: «عربی به معنای سخن شیوا و آشکار است» در مقابل اعجم کسی که در زبانش نوعی گنگی است، چه عرب باشد یا غیر عرب، و این به آن جهت است که عرب از (زبان) عجم (غیر عرب) کم می‌فهمد.[۸]

    روایات

    • امام سجاد(ع) فرمود: «انَّ القران نزل بلغه العرب فهو یخاطب فیه اهل اللسان بلغتهم...؛ قرآن به زبان عربی نازل شده است، از اینرو در آن با اهل زبان به زبانشان سخن می گوید»[۹][۱۰]
    • ابن سکیت از امام رضا(ع) است راجع به تفاوت معجزه حضرت موسی و عیسی(ع) با حضرت محمّد(ص) سؤال می‌کند؟ امام در جواب می‌فرماید: «اِنّ الله تعالی لمّا بعث موسی کان الاغلب علی اهل عصره السحر فاتاهم من عندالله تعالی بما لم یکن (مِن) عند القوم و فی وُسعهم مثله، و بما ابطل به سحرهم و اثبت به الحجّه علیهم، و اِنّ الله تعالی بعث عیسی(ع) فی وقت ظهرت فیه الزمانات و احتاج الناس الی الطّب فاتاهم من عندالله بما لم یکن عندهم مثله، و بما احیی لهم الموتی و ابرء الاکمه و الابرص باذن الله، و اثبت به الحجّه علیهم، و ان الله تبارک و تعالی بعث محمّدا(ص) فی وقت کان الاغلب علی اهل عصره الخطب و الکلام و اظنه قال و الشعر فاتاهم من کتاب الله عزّوجل و مواعظه و احکامه ما ابطل به قولهم و اثبت به الحجه علیهم.؛ معجزه حضرت موسی عصا بود، چون سحر و جادو در زمانش خیلی رشد کرده بود و معجزه حضرت عیسی شفا دادن و مرده زنده کردن بود، چون علم طب پیشرفت کرده بود و معجزه پیامبر اسلام قرآن بود، چون فصاحت و بلاغت در زمانش رشد کرده بود... پس در مقابل فصاحت و بلاغت عرب باید قرآن با زبان عربی طبق فصاحت آنها نازل می‌شد.»[۱۱]

    آثار عربی بودن قرآن

    امتیازات زبان عربی

    عربی کامل‌ترین و جامع همه زبان‌ها به تصدیق زبان‌شناسان است.[۱۲] از امام باقر یا صادق(ع) راجع به آیه «بِلِسانٍ عَرَبِی مُبِینٍ» سؤال شد، امام(ع) فرمود: «يُبِينُ الْأَلْسُنَ وَ لَا تُبِينُهُ الْأَلْسُنُ؛ زبان عرب می‌تواند مدلول سایر زبان‌ها را روشن سازد ولی سایر زبان‌ها مدلول زبان عربی را روشن نمی‌کنند.»[۱۳]

    حفظ زبان عربی با واژگان مشابه

    اعجاز بیانی قرآن همین است که تمام ویژگی‌ها و نکات گوناگون واژه‌ها را رعایت نموده است.[۱۴] به علاوه کلماتی که در عربی جدید دیده می‌شوند فقط در تصریفات (تغییر هیئت مثلاً ضَرَّ بشود اَضَرَّ)، جدید هستند نه از ریشه. بنابراین زبان عربی به برکت قرآن، زنده و جاوید است، پیر و فرسوده نمی گردد.[۱۴]

    جستارهای وابسته


    منابع

    1. عابدینی، احمد (۱۳۷۹). «چرا قرآن به زبان عربی نازل شده؟». نشریه بینات. سال هفتم (۲۷): ۳۹.
    2. خوش‌منش، ابوالفضل (۱۳۹۷). «قرآن کریم و زبان عربی». نشریه علمی-پژوهشی پژوهش‌های قرآن و حدیث. سال ۵۱ (۲): ۲۱۲.
    3. سوره یوسف، آیه ۲. سوره رعد، آیه ۳۷. سوره نحل، آیه ۱۰۳. سوره طه، آیه ۱۱۳.سوره شعراء ، آیه ۱۹۵. سوره زمر، آیه۲۸. سوره فصلت، آیه ۳ و ۴۴. سوره شوری آیه۷. سوره زخرف، آیه۳. سوره احقاف، آیه۱۲.
    4. نكونام، جعفر (۱۳۸۰). درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن. قم: هستی نما. ص۵۷.
    5. پرش به بالا به: ۵٫۰ ۵٫۱ نكونام، جعفر (۱۳۸۰). درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن. قم: هستی نما. ص۵۸.
    6. سوره فصلت، آیه۴۴.
    7. نكونام، جعفر (۱۳۸۰). درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن. قم: هستی نما. صص۵۸و۶۱.
    8. راغب اصفهانی، حسين بن محمد (۱۳۸۲). «ذیل عرب و نیز ماده عجم». معجم مفردات الفاظ القرآن. قم: اسماعیلیان. ص۳۴۰.
    9. مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحارالانوار. ج۴۵. بیروت: مؤسسه الوفاء. ص۲۹۶.
    10. نكونام، جعفر (۱۳۸۰). درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن. قم: هستی نما. ص۶۲.
    11. حویزی، عبدعلی بن جمعه. «ذیل آیه ۲۳ سوره بقره». تفسیر نورالثقلین. ص۴۳.
    12. مكارم شیرازی، ناصر (۱۳۶۴). تفسیر نمونه. ج۱۳. قم: دارالكتب الاسلامیه. ص۱۱۳.
    13. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۳۲، حدیث۲۰.
    14. پرش به بالا به: ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ اسكندرلو، محمّد جواد (۱۳۷۹). علوم قرآن (تقریرات درس آیت الله معرفت). سازمان حوزه ها و مدارس علمیه خارج از كشور. ص۱۹۷.