پیش نویس:عربی بودن قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (اصلاح ارقام)
     
    (۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{شروع متن}}
    {{شروع متن}}
    {{سوال}}
    {{سوال}}
    چرا قرآن به عربي نازل شده و عربي بودن آن چه آثاري دارد؟
    چرا قرآن به عربی نازل شده و عربی بودن آن چه آثاری دارد؟
    {{پایان سوال}}
    {{پایان سوال}}
    {{درگاه|سنت}}
    {{درگاه|سنت}}


    {{پاسخ}}
    {{پاسخ}}
    [[قرآن|قرآن کریم]] زبان خود را عربی معرفی کرده و تأکید دارد که الفاظ و تعابیر آن مطابق با زبان رایج مردم حجاز در عصر [[حضرت محمد(ص)|پیامبر(ص)]] است. دلایل متعددی برای این امر ارائه شده است، ازجمله اینکه عقل حکم می‌کند خداوند برای تفهیم پیام خود از زبانی قابل‌فهم برای مخاطبان استفاده کند، زیرا سخن گفتن به زبانی نامأنوس ناپسند است. همچنین سیره عقلا نشان می‌دهد که همواره افراد برای انتقال مفاهیم خود از زبانی بهره می‌گیرند که برای شنوندگان آشنا باشد. شواهد قرآنی نیز این امر را تأیید کرده و بر نزول قرآن به زبان قوم پیامبر(ص) دلالت دارند. احادیث معصومان(ع) نیز تأکید دارند که قرآن به زبان عربی نازل شده و این امر با توجه به فصاحت و بلاغت زبان عربی و جایگاه آن در میان اعراب آن دوران، منطقی است. از سوی دیگر، زبان عربی به دلیل گستره وسیع واژگان، توانایی بالایی در بیان مفاهیم پیچیده دارد و این ویژگی، نقش مهمی در رساندن پیام الهی ایفا می‌کند. بنابراین، عربی بودن قرآن تنها به معنای استفاده از واژگان عربی نیست، بلکه نشان‌دهنده وضوح، گویایی و قابلیت فهم آن برای مخاطبان اولیه‌اش است.


    قرآن کريم پس از چندين مرتبه صراحت گويي،'''[1]''' يکي از ويژگي‌هاي خود را زبان عربي دانسته است. از مهم ترين نظريه هايي که در زمينه زبان قرآن کريم عرضه شده است عرفي بودن زبان قرآن است، به اين معنا که قرآن به زبان عربي قوم پيامبر اسلام –صلی الله علیه و آله- يعني مردم حجاز نازل شده است و بر اين اساس بايد در بيان مقاصد از الفاظ و تعابير آنان بهره گرفته و از قواعد دستور زبان آنان (عربي) پيروي کرده باشد، نه آنکه با الفاظ و تعابير جديد يا در قالب قواعد جديدي سخن گفته باشد.'''[2]'''
    در مجموع، عربی بودن قرآن نه‌تنها موجب درک آسان پیام وحی در میان نخستین مخاطبانش شد، بلکه تأثیرات عمیقی در گسترش زبان، علوم اسلامی و فرهنگ دینی مسلمانان در طول تاریخ داشته است.


    در تأييد اين نظريّه، ادلّه و شواهد فراواني وجود دارد که اينک مهمترين آنها را مي آوريم:
    == زبان عربی ==
    به گفته برخی محققین زبان عربی از امکانات فراوانی برای بیان بیشترین حجم از مطالب در کمترین حجم از الفاظ، بدون ابهام‌گویی و نارسایی برخوردار بوده است.<ref>{{یادکرد ژورنال|سال=1379|دوره=سال هفتم|شماره=27|نام=احمد|نام خانوادگی=عابدینی|عنوان=چرا قرآن به زبان عربی نازل شده؟|صفحه=39|ژورنال=نشریه بینات}}</ref> برخی دیگر از محققین در این رابطه می‌گویند: «نزول [[قرآن کریم]] به زبان عربی از سر وجود فضیلتی ذاتی برای این زبان نیست، همانگونه که نزول [[تورات]] به زبان عبری رجحان ویژه‌ای را برای این زبان اثبات نمی‌کند، بلکه نزول قرآن به این زبان از سر حکمت و ضرورت و مرتبط با مکان [[نزول قرآن]] بوده است.»<ref>{{یادکرد ژورنال|سال=1397|دوره=سال 51|شماره=2|نام=ابوالفضل|نام خانوادگی=خوش‌منش|عنوان=قرآن کریم و زبان عربی|صفحه=212|ژورنال=نشریه علمی-پژوهشی پژوهش‌های قرآن و حدیث}}</ref>
    == دلیل عربی بودن قرآن ==
    قرآن کریم پس از چندین مرتبه صراحت گویی،<ref>سوره یوسف، آیه ۲. سوره رعد، آیه ۳۷. سوره نحل، آیه ۱۰۳. سوره طه، آیه ۱۱۳.سوره شعراء ، آیه ۱۹۵. سوره زمر، آیه۲۸. سوره فصلت، آیه ۳ و ۴۴. سوره شوری آیه۷. سوره زخرف، آیه۳. سوره احقاف، آیه۱۲.</ref> یکی از ویژگی‌های خود را زبان عربی دانسته است. از مهم ترین نظریه‌هایی که در زمینه زبان قرآن کریم عرضه شده است عرفی بودن زبان قرآن است، به این معنا که قرآن به زبان عربی قوم پیامبر اسلام(ص) یعنی مردم حجاز نازل شده است و بر این اساس باید در بیان مقاصد از الفاظ و تعابیر آنان بهره گرفته و از قواعد دستور زبان آنان پیروی کرده باشد، نه آنکه با الفاظ و تعابیر جدید یا در قالب قواعد جدیدی سخن گفته باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن|سال=1380|نام=جعفر|نام خانوادگی=نكونام|ناشر=هستی نما|صفحه=57|مکان=قم}}</ref> در تأیید این نظریه، ادلّه و شواهد فراوانی وجود دارد:


    الف) عقل: مسلّم است که خداي تعالي حکيم است و لازمه حکمتش آن است که کارهاي پسنديده انجام دهد و از کارهاي ناپسند دوري کند. يکي از کارهاي ناپسند آن است که وقتي کسي با مخاطبش سخن مي گويد، به زبان نامعهود و ناآشنا با مخاطبش سخن گويد يا الفاظ را در قالب زباني و فرهنگي جز آنچه در ميان آنان رايج است، به کار برد.'''[3]'''
    === عقل ===
    خدای تعالی حکیم است و لازمه حکمتش آن است که کارهای پسندیده انجام دهد و از کارهای ناپسند دوری کند. یکی از کارهای ناپسند آن است که وقتی کسی با مخاطبش سخن می‌گوید، به زبان ناآشنا با مخاطبش سخن گوید یا الفاظ را در قالب زبان و فرهنگی جز آنچه در میان آنان رایج است، به کار برد.'''<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن|سال=1380|نام=جعفر|نام خانوادگی=نكونام|ناشر=هستی نما|صفحه=58|مکان=قم}}</ref>'''


    ب)سيره عقلا: صرف نظر از آن که به لحاظ عقلي تکلّم به زبان نامعهود و ناآشنا با مخاطبان ناپسند و قبيح است، از خداي حکيم سر نمي زند، سيره عقلا در هر عصر نيز همواره چنين بوده است که به منظور القاي مقاصد خود به زباني که معهود مخاطبان بوده باشد سخن گفته اند. حتّي آنان که به زبان مخاطبان خود آشنايي نداشته اند، تلاش کرده اند که يا نخست به فراگيري زبان آنان روي بياورند و سپس به تفهيم مقاصد خويش به آنان بپردازند يا از کساني که زبان را مي دانند، براي اين امر کمک بگيرند. بنابراين خداي بزرگ که در رأس عقلاي عالم است، به طريق اولي بايد با مخاطبان خود به زبان معهود آنان مقاصد خويش را القاء کند.'''[4]'''
    === سیره عقلا ===
    صرف نظر از آن که به لحاظ عقلی تکلّم به زبان ناآشنا با مخاطبان ناپسند و قبیح است و از خدای حکیم سر نمی‌زند، سیره عقلا در هر عصر نیز همواره چنین بوده است که به منظور القای مقاصد خود به زبانی که معهود مخاطبان بوده باشد، سخن گفته‌اند. حتّی آنان که به زبان مخاطبان خود آشنایی نداشته‌اند، تلاش کرده‌اند که یا نخست به فراگیری زبان آنان روی بیاورند و سپس به تفهیم مقاصد خویش به آنان بپردازند یا از کسانی که زبان را می‌دانند، برای این امر کمک بگیرند. خدای بزرگ که در رأس عقلای عالم است، به طریق اولی باید با مخاطبان خود به زبان معهود آنان مقاصد خویش را القاء کند.'''<ref name=":0" />'''


    ج) قرآن: ملاحظه آيات قرآني و تفاسيري که مفسران پژوهشگر بر آنها نوشته اند، نشان مي دهد، در قرآن هيچ واژه اي نيست که در زبان قوم رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نبوده باشد يا جمله اي نيست که در غير قالب زباني و فرهنگي آن قوم بوده باشد. علاوه بر اين بسياري از آيات قرآن بر نزول آن به زبان قوم پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ دلالت دارد. از جمله: «کتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ'''[5]'''» یعنی: «(اين) کتابي است که آياتش به صورت خوانش عربي براي مردمي که (آن را) مي فهمند، بيان شده است و اگر آن را خوانش غيرعربي مي کرديم، مي گفتند: چرا آياتش (به زبان ما) بيان نشده است. آيا آن غير عربي باشد و حال آن که (زبان ما) عربي است». چنان که ملاحظه شد، قرآن تصريح دارد که غرض از نزولش آن است که قوم پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ آن را بفهمند و در آن انديشه کنند و بديهي است لازمه اين امر آن است که قرآن به زبان معهود آنان باشد، به همين رو خداي تعالي فرمود: «ما آن را خوانش عربي کرديم، بلکه آن را بفهمند». آيه علاوه بر آن که صراحت بر اين معنا که قرآن به زبان قوم پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ نازل شده، حاوي نوعي استدلال نيز بر اين معناست. توضيح آن که: چنانکه گوينده اي با مخاطبان خود به زبان ناآشنايشان سخن بگويد، به طور طبيعي با اين اعتراض آنان مواجه خواهد شد که چرا به زبان خودمان با ما سخن نمي گويي. چنين اعتراضي در خصوص قرآن نيز چنانچه به زبان قوم رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نازل نشده بود، قابل طرح است. چنان که در آيه شريفه آمده است، آنان مي گفتند: «چرا قرآن (به زبان ما) بيان نشده است؟ چرا در حالي که ما عرب هستيم، قرآني که براي ما نازل شده، به زبان غير عربي است؟». در حالي که قرآن يکي از مهم ترين پديده هاي تاريخي است و انگيزه هاي فراواني براي نقل چنين اعتراضي در خصوص آن وجود داشته است، هيچ کس در تاريخ اين اعتراض را از قوم پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل نکرده است، و از اين عدم اعتراض روشن مي شود که قرآن به همان زبان رايج و معهود خودشان نازل شده است. اين آيه، زبان قرآن را عربي خوانده و اعجمي بودن آن را انکار کرده است. اين دو واژه بر معنايي ژرف تر و گسترده تر از نوع واژگان دلالت دارد، يعني عربي بودن قرآن و اعجمي نبودن آن تنها به اين معنا نيست که نوع واژگان قرآن عربي است و مثلاً فارسي و رومي حبشي و نظاير آنها نيست، بلکه بر اين معنا نيز دلالت دارد که زبان قرآن قابل فهم براي آنان است و از هرگونه گنگي خالي است.'''[6]''' به همين رو راغب مي نويسد: «عربي به معناي سخن شيوا و آشکار است» در مقابل اعجم کسي که در زبانش نوعي گنگي است، چه عرب باشد يا غير عرب، و اين به آن جهت است که عرب از (زبان) عجم (غير عرب) کم مي فهمد.'''[7]'''
    === آیات قرآن ===
    ملاحظه آیات قرآنی و تفاسیری که [[مفسران]] پژوهشگر بر آنها نوشته اند، نشان می دهد، در قرآن هیچ واژه ای نیست که در زبان قوم رسول خدا(ص) نبوده باشد یا جمله‌ای نیست که در غیر قالب زبانی و فرهنگی آن قوم بوده باشد. علاوه بر این بسیاری از آیات قرآن بر نزول آن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) دلالت دارد. از جمله: {{قرآن|«کتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیا لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ|ترجمه=(این) کتابی است که آیاتش به صورت خوانش عربی برای مردمی که (آن را) می فهمند، بیان شده است.|سوره=فصلت|آیه=۳}} در آیه دیگر فرمود که اگر قرآن به زبان عربی نازل نمی‌شد اعتراض می‌شد که چرا به زبان فهم ما نیست: {{قرآن|وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ أَعْجَمِی وَ عَرَبِی|ترجمه=و اگر آن را خوانش غیرعربی می کردیم، می گفتند: چرا آیاتش (به زبان ما) بیان نشده است. آیا آن غیر عربی باشد و حال آن که (زبان ما) عربی است|سوره=فصلت|آیه=۴۴}} قرآن تصریح دارد که غرض از نزولش آن است که قوم پیامبر اسلام(ص) آن را بفهمند و در آن اندیشه کنند و بدیهی است لازمه این امر آن است که قرآن به زبان معهود آنان باشد، به همین رو خدای تعالی فرمود: {{قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ|ترجمه=ما آن را خوانش عربی کردیم، بلکه آن را بفهمند|سوره=یوسف|آیه=۲}} آیه علاوه بر آن که صراحت بر این معنا که قرآن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) نازل شده، حاوی نوعی استدلال نیز بر این معناست. توضیح آن که: چنانکه گوینده‌ای با مخاطبان خود به زبان نا آشنای‌شان سخن بگوید، به طور طبیعی با این اعتراض آنان مواجه خواهد شد که چرا به زبان خودمان با ما سخن نمی‌گویی. چنین اعتراضی در خصوص قرآن نیز چنانچه به زبان قوم رسول خدا(ص) نازل نشده بود، قابل طرح است. چنان که در آیه آمده است، آنان می‌گفتند: «چرا قرآن (به زبان ما) بیان نشده است؟ چرا در حالی که ما عرب هستیم، قرآنی که برای ما نازل شده، به زبان غیر عربی است؟».<ref>سوره فصلت، آیه۴۴.</ref> در حالی که قرآن یکی از مهم‌ترین پدیده‌های تاریخی است و انگیزه‌های فراوانی برای نقل چنین اعتراضی در خصوص آن وجود داشته است، هیچ کس در تاریخ این اعتراض را از قوم پیامبر اسلام(ص) نقل نکرده است. از این اعتراض نکردن‌ها روشن می‌شود که قرآن به همان زبان رایج و معهود خودشان نازل شده است. این آیه، زبان قرآن را عربی خوانده و اعجمی بودن آن را انکار کرده است. این دو واژه بر معنایی ژرف تر و گسترده تر از نوع واژگان دلالت دارد، یعنی عربی بودن قرآن و اعجمی نبودن آن تنها به این معنا نیست که نوع واژگان قرآن عربی است و مثلاً [[فارسی]] ، [[رومی]] [[حبشی]] و نظایر آنها نیست، بلکه بر این معنا دلالت دارد که زبان قرآن قابل فهم برای آنان است و از هرگونه گنگی خالی است.'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن|سال=1380|نام=جعفر|نام خانوادگی=نكونام|ناشر=هستی نما|مکان=قم|صفحه‌ها=58و61}}</ref>''' از همین رو [[راغب]] می‌نویسد: «عربی به معنای سخن شیوا و آشکار است» در مقابل اعجم کسی که در زبانش نوعی گنگی است، چه عرب باشد یا غیر عرب، و این به آن جهت است که عرب از (زبان) عجم (غیر عرب) کم می‌فهمد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم مفردات الفاظ القرآن|سال=1382|نام=حسين بن محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=اسماعیلیان|صفحه=340|مکان=قم|فصل=ذیل عرب و نیز ماده عجم}}</ref>
    === روایات ===


    د) حديث: امام سجاد ـ عليه السّلام ـ فرمود: «انَّ القران نزل بلغه العرب فهو يخاطب فيه اهل اللسان بلغتهم...»'''[8]''' یعنی: «قرآن به زبان عربي نازل شده است، از اينرو در آن با اهل زبان به زبانشان سخن مي گويد». در حديث ديگري از امام رضا ـ عليه السّلام ـ آمده است: «قال ابن السّکيت لِاَبي الحسن الرضا ـ عليه السّلام ـ: لِماذا بَعَثَ اللهَ تعالي موسي بن عمران بِيَدِه البيضا و العصا، و آله السحر، و بعث عيسي بالطّب، و بعث محمّداً بالکلام و الخطب؟ فقال له ابو الحسن ـ عليه السّلام ـ: اِنّ الله تعالي لمّا بعث موسي ـ عليه السّلام ـ کان الاغلب علي اهل عصره السحر فاتاهم من عندالله تعالي بما لم يکن (مِن) عند القوم و في وُسعهم مثله، و بما ابطل به سحرهم و اثبت به الحجّه عليهم، و اِنّ الله تعالي بعث عيسي ـ عليه السّلام ـ في وقت ظهرت فيه الزمانات و احتاج الناس الي الطّب فاتاهم من عندالله بما لم يکن عندهم مثله، و بما احيي لهم الموتي و ابرء الاکمه و الابرص باذن الله، و اثبت به الحجّه عليهم، و ان الله تبارک و تعالي بعث محمّدا ـ صلي الله عليه و آله ـ في وقت کان الاغلب علي اهل عصره الخطب و الکلام و اظنه قال و الشعر فاتاهم من کتاب الله عزّوجل و مواعظه و احکامه ما ابطل به قولهم و اثبت به الحجه عليهم فقال ابن السکيت: تا الله مارأيت مثلک اليوم قط فما الحجه علي الخلق اليوم فقال ـ عليه السّلام ـ: العقل تعرف به الصادق علي الله فتصدقه، وَ الکاذب علي الله فتکذبه، فقال ابن السکيت و هذا و الله الجواب».
    * [[امام سجاد علیه‌السلام|امام سجاد(ع)]] فرمود: {{متن عربی|انَّ القران نزل بلغه العرب فهو یخاطب فیه اهل اللسان بلغتهم...|ترجمه=قرآن به زبان عربی نازل شده است، از اینرو در آن با اهل زبان به زبانشان سخن می گوید}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|سال=1403|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=مؤسسه الوفاء|جلد=45|صفحه=296|مکان=بیروت}}</ref>'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن|سال=1380|نام=جعفر|نام خانوادگی=نكونام|ناشر=هستی نما|صفحه=62|مکان=قم}}</ref>'''
    * ابن سکیت از امام رضا(ع) است راجع به تفاوت معجزه حضرت موسی و عیسی(ع) با حضرت محمّد(ص) سؤال می‌کند؟ امام در جواب می‌فرماید: {{متن عربی|اِنّ الله تعالی لمّا بعث موسی کان الاغلب علی اهل عصره السحر فاتاهم من عندالله تعالی بما لم یکن (مِن) عند القوم و فی وُسعهم مثله، و بما ابطل به سحرهم و اثبت به الحجّه علیهم، و اِنّ الله تعالی بعث عیسی(ع) فی وقت ظهرت فیه الزمانات و احتاج الناس الی الطّب فاتاهم من عندالله بما لم یکن عندهم مثله، و بما احیی لهم الموتی و ابرء الاکمه و الابرص باذن الله، و اثبت به الحجّه علیهم، و ان الله تبارک و تعالی بعث محمّدا(ص) فی وقت کان الاغلب علی اهل عصره الخطب و الکلام و اظنه قال و الشعر فاتاهم من کتاب الله عزّوجل و مواعظه و احکامه ما ابطل به قولهم و اثبت به الحجه علیهم.|ترجمه=معجزه حضرت موسی عصا بود، چون سحر و جادو در زمانش خیلی رشد کرده بود و معجزه حضرت عیسی شفا دادن و مرده زنده کردن بود، چون علم طب پیشرفت کرده بود و معجزه پیامبر اسلام قرآن بود، چون فصاحت و بلاغت در زمانش رشد کرده بود... پس در مقابل فصاحت و بلاغت عرب باید قرآن با زبان عربی طبق فصاحت آنها نازل می‌شد.}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نورالثقلین|نام=عبدعلی بن جمعه|نام خانوادگی=حویزی|صفحه=43|فصل=ذیل آیه 23 سوره بقره}}</ref>


    یعنی: «ابن سکيت که اصحاب امام رضا ـ عليه السّلام ـ است از حضرت راجع به تفاوت معجزه حضرت موسي و عيسي ـ عليهما السّلام ـ و حضرت محمّد ـ صلي الله عليه و آله ـ سؤال مي کند در جواب مي فرمايد: معجزه حضرت موسي که عصا بود چون سحر و جادو در زمانش خيلي رشد کرده بود و معجزه حضرت عيسي که شفاء و مرده زنده کردن بود چون علم طب پيشرفت کرده بود و معجزه پيامبر اسلام که قرآن بود چون فصاحت و بلاغت در زمانش رشد کرده بود... پس در مقابل فصاحت و بلاغت عرب بايد قرآن با زبان عربي طبق فصاحت آنها نازل مي شد».'''[9]'''
    == آثار عربی بودن قرآن ==
     
    هـ) امتيازات زبان عربي: کامل ترين و جامع همه زبان ها به تصديق زبانشناسان است.'''[10]''' از امام ـ عليه السّلام ـ راجع به آيه «بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ» سؤال شد، امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: «زبان عرب مي تواند مدلول ساير زبان ها را روشن سازد ولي ساير زبان ها مدلول زبان عربي را روشن نمي کنند.»'''[11]''' (بديهي است هيچ زباني مثل عربي از جهت کثرت واژه و مفاهيم فصاحت و بلاغت بديع نخواهد بود).
     
    ي) مزيّت زبان قرآن در تفاوت معناي واژه هاي همگون: اعجاز بياني قرآن همين است که تمام ويژگي ها و نکات گوناگون واژه ها را رعايت نموده است.'''[12]''' به علاوه کلماتي که در عربي جديد ديده مي شوند فقط در تصريفات (تغيير هيئت مثلاً ضَرَّ بشود اَضَرَّ)، جديد هستند نه از ريشه. بنابراين همه لغت ها به جزء لغت عرب رو به نابودي هستند که آن نيز به برکت قرآن، زنده و جاويد، پير و فرسوده نمي گردد.'''[13]'''
    ----'''[1]. قرآن كريم، سوره هاي نحل / 103؛ شعراء / 195؛ فصلت / 44؛ يوسف / 2؛ رعد / 37؛ طه، و... .'''
     
    '''[2]. نكونام، جعفر، درآمدي بر تاريخ نگاري قرآن، قم، نشر هستي نما، چاپ اوّل، 1380ش، ص57، با كمي تغيير.'''
     
    '''[3]. همان، ص58.'''
     
    '''[4]. همان.'''
     
    '''[5]. فصلت / 44.'''
     
    '''[6]. درآمدي بر تاريخ نگاري قرآن، همان، ص58ـ61.'''
     
    '''[7]. معجم مفردات الفاظ القرآن، قم، انتشارات اسماعيليان، 1382ش، ص340، ذيل عرب و نيز ماده عجم.'''
     
    '''[8]. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403ق، ج45، ص296؛ درآمدي بر تاريخ گذاري قرآن، همان، ص62.'''
     
    '''[9]. تفسير نورالثقلين، ج1، ص43 به نقل از عيون الاخبار الرضا(ع)، ذيل آيه 23 سوره بقره.'''
     
    '''[10]. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، قم، دارالكتب الاسلاميّه، چاپخانه مدرسه امام اميرالمؤمنين، 1364ش، ج13، ص113.'''
     
    '''[11]. طباطبايي، سيد محمّد حسين، ترجمه تفسير الميزان، بنياد علمي و فكري علاّمه، چاپ يکصد و بيست و هشتم، 1363ش، ج15، ص510.'''
     
    '''[12]. اسكندرلو، محمّد جواد، علوم قرآن (تقريرات درس آيت الله معرفت)، سازمان حوزه ها و مدارس علميه خارج از كشور، چاپ اوّل، 1379ش، ص197.'''
     
    '''[13]. اسكندرلو، محمّد جواد، علوم قرآن (تقريرات درس آيت الله معرفت)، سازمان حوزه ها و مدارس علميه خارج از كشور، چاپ اوّل، 1379ش، ص197.'''


    === امتیازات زبان عربی ===
    عربی کامل‌ترین و جامع همه زبان‌ها به تصدیق زبان‌شناسان است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|سال=1364|نام=ناصر|نام خانوادگی=مكارم شیرازی|ناشر=دارالكتب الاسلامیه|جلد=13|صفحه=113|مکان=قم}}</ref> از امام باقر یا صادق(ع)  راجع به آیه «بِلِسانٍ عَرَبِی مُبِینٍ» سؤال شد، امام(ع)  فرمود: {{متن عربی|يُبِينُ الْأَلْسُنَ وَ لَا تُبِينُهُ الْأَلْسُنُ|ترجمه=زبان عرب می‌تواند مدلول سایر زبان‌ها را روشن سازد ولی سایر زبان‌ها مدلول زبان عربی را روشن نمی‌کنند.}}<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۳۲، حدیث۲۰.</ref>


    === حفظ زبان عربی با واژگان مشابه ===
    [[اعجاز در قرآن|اعجاز]] بیانی قرآن همین است که تمام ویژگی‌ها و نکات گوناگون واژه‌ها را رعایت نموده است.<ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=علوم قرآن (تقریرات درس آیت الله معرفت)|سال=1379|نام=محمّد جواد|نام خانوادگی=اسكندرلو|ناشر=سازمان حوزه ها و مدارس علمیه خارج از كشور|صفحه=197}}</ref> به علاوه کلماتی که در عربی جدید دیده می‌شوند فقط در تصریفات (تغییر هیئت مثلاً ضَرَّ بشود اَضَرَّ)، جدید هستند نه از ریشه. بنابراین زبان عربی به برکت قرآن، زنده و جاوید است، پیر و فرسوده نمی گردد.<ref name=":1" />
    == جستارهای وابسته ==
    == جستارهای وابسته ==
    {{ستون|۲}}
    {{ستون|۲}}
    * [[شناخت خداوند به غیر از مسیر فلسفه و عرفان]]
    * [[اهداف نزول قرآن]]
    * [[برهان‌های اثبات خدا]]
    * [[نزول قرآن بر هفت حرف]]
    * [[امکان درک ذات پروردگار]]
     
    * [[امکان اثبات خداوند با ادله عقلی و منطقی]]
    * [[ضرورت خداشناسی]]
    * [[نامحدود بودن خداوند]]


    {{پایان}}
    {{پایان}}
    خط ۶۵: خط ۴۶:
    {{پانویس|۲}}
    {{پانویس|۲}}
    {{شاخه
    {{شاخه
      | شاخه اصلی =
      | شاخه اصلی =علوم و معارف قرآن
      | شاخه فرعی۱ =
      | شاخه فرعی۱ =نزول قرآن
      | شاخه فرعی۲ =
      | شاخه فرعی۲ =
      | شاخه فرعی۳ =
      | شاخه فرعی۳ =

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۲۰

    سؤال

    چرا قرآن به عربی نازل شده و عربی بودن آن چه آثاری دارد؟

    درگاه‌ها
    درگاه سنت.png



    قرآن کریم زبان خود را عربی معرفی کرده و تأکید دارد که الفاظ و تعابیر آن مطابق با زبان رایج مردم حجاز در عصر پیامبر(ص) است. دلایل متعددی برای این امر ارائه شده است، ازجمله اینکه عقل حکم می‌کند خداوند برای تفهیم پیام خود از زبانی قابل‌فهم برای مخاطبان استفاده کند، زیرا سخن گفتن به زبانی نامأنوس ناپسند است. همچنین سیره عقلا نشان می‌دهد که همواره افراد برای انتقال مفاهیم خود از زبانی بهره می‌گیرند که برای شنوندگان آشنا باشد. شواهد قرآنی نیز این امر را تأیید کرده و بر نزول قرآن به زبان قوم پیامبر(ص) دلالت دارند. احادیث معصومان(ع) نیز تأکید دارند که قرآن به زبان عربی نازل شده و این امر با توجه به فصاحت و بلاغت زبان عربی و جایگاه آن در میان اعراب آن دوران، منطقی است. از سوی دیگر، زبان عربی به دلیل گستره وسیع واژگان، توانایی بالایی در بیان مفاهیم پیچیده دارد و این ویژگی، نقش مهمی در رساندن پیام الهی ایفا می‌کند. بنابراین، عربی بودن قرآن تنها به معنای استفاده از واژگان عربی نیست، بلکه نشان‌دهنده وضوح، گویایی و قابلیت فهم آن برای مخاطبان اولیه‌اش است.

    در مجموع، عربی بودن قرآن نه‌تنها موجب درک آسان پیام وحی در میان نخستین مخاطبانش شد، بلکه تأثیرات عمیقی در گسترش زبان، علوم اسلامی و فرهنگ دینی مسلمانان در طول تاریخ داشته است.

    زبان عربی

    به گفته برخی محققین زبان عربی از امکانات فراوانی برای بیان بیشترین حجم از مطالب در کمترین حجم از الفاظ، بدون ابهام‌گویی و نارسایی برخوردار بوده است.[۱] برخی دیگر از محققین در این رابطه می‌گویند: «نزول قرآن کریم به زبان عربی از سر وجود فضیلتی ذاتی برای این زبان نیست، همانگونه که نزول تورات به زبان عبری رجحان ویژه‌ای را برای این زبان اثبات نمی‌کند، بلکه نزول قرآن به این زبان از سر حکمت و ضرورت و مرتبط با مکان نزول قرآن بوده است.»[۲]

    دلیل عربی بودن قرآن

    قرآن کریم پس از چندین مرتبه صراحت گویی،[۳] یکی از ویژگی‌های خود را زبان عربی دانسته است. از مهم ترین نظریه‌هایی که در زمینه زبان قرآن کریم عرضه شده است عرفی بودن زبان قرآن است، به این معنا که قرآن به زبان عربی قوم پیامبر اسلام(ص) یعنی مردم حجاز نازل شده است و بر این اساس باید در بیان مقاصد از الفاظ و تعابیر آنان بهره گرفته و از قواعد دستور زبان آنان پیروی کرده باشد، نه آنکه با الفاظ و تعابیر جدید یا در قالب قواعد جدیدی سخن گفته باشد.[۴] در تأیید این نظریه، ادلّه و شواهد فراوانی وجود دارد:

    عقل

    خدای تعالی حکیم است و لازمه حکمتش آن است که کارهای پسندیده انجام دهد و از کارهای ناپسند دوری کند. یکی از کارهای ناپسند آن است که وقتی کسی با مخاطبش سخن می‌گوید، به زبان ناآشنا با مخاطبش سخن گوید یا الفاظ را در قالب زبان و فرهنگی جز آنچه در میان آنان رایج است، به کار برد.[۵]

    سیره عقلا

    صرف نظر از آن که به لحاظ عقلی تکلّم به زبان ناآشنا با مخاطبان ناپسند و قبیح است و از خدای حکیم سر نمی‌زند، سیره عقلا در هر عصر نیز همواره چنین بوده است که به منظور القای مقاصد خود به زبانی که معهود مخاطبان بوده باشد، سخن گفته‌اند. حتّی آنان که به زبان مخاطبان خود آشنایی نداشته‌اند، تلاش کرده‌اند که یا نخست به فراگیری زبان آنان روی بیاورند و سپس به تفهیم مقاصد خویش به آنان بپردازند یا از کسانی که زبان را می‌دانند، برای این امر کمک بگیرند. خدای بزرگ که در رأس عقلای عالم است، به طریق اولی باید با مخاطبان خود به زبان معهود آنان مقاصد خویش را القاء کند.[۵]

    آیات قرآن

    ملاحظه آیات قرآنی و تفاسیری که مفسران پژوهشگر بر آنها نوشته اند، نشان می دهد، در قرآن هیچ واژه ای نیست که در زبان قوم رسول خدا(ص) نبوده باشد یا جمله‌ای نیست که در غیر قالب زبانی و فرهنگی آن قوم بوده باشد. علاوه بر این بسیاری از آیات قرآن بر نزول آن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) دلالت دارد. از جمله: ﴿«کتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیا لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ؛ (این) کتابی است که آیاتش به صورت خوانش عربی برای مردمی که (آن را) می فهمند، بیان شده است.(فصلت:۳) در آیه دیگر فرمود که اگر قرآن به زبان عربی نازل نمی‌شد اعتراض می‌شد که چرا به زبان فهم ما نیست: ﴿وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ أَعْجَمِی وَ عَرَبِی؛ و اگر آن را خوانش غیرعربی می کردیم، می گفتند: چرا آیاتش (به زبان ما) بیان نشده است. آیا آن غیر عربی باشد و حال آن که (زبان ما) عربی است(فصلت:۴۴) قرآن تصریح دارد که غرض از نزولش آن است که قوم پیامبر اسلام(ص) آن را بفهمند و در آن اندیشه کنند و بدیهی است لازمه این امر آن است که قرآن به زبان معهود آنان باشد، به همین رو خدای تعالی فرمود: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ ما آن را خوانش عربی کردیم، بلکه آن را بفهمند(یوسف:۲) آیه علاوه بر آن که صراحت بر این معنا که قرآن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) نازل شده، حاوی نوعی استدلال نیز بر این معناست. توضیح آن که: چنانکه گوینده‌ای با مخاطبان خود به زبان نا آشنای‌شان سخن بگوید، به طور طبیعی با این اعتراض آنان مواجه خواهد شد که چرا به زبان خودمان با ما سخن نمی‌گویی. چنین اعتراضی در خصوص قرآن نیز چنانچه به زبان قوم رسول خدا(ص) نازل نشده بود، قابل طرح است. چنان که در آیه آمده است، آنان می‌گفتند: «چرا قرآن (به زبان ما) بیان نشده است؟ چرا در حالی که ما عرب هستیم، قرآنی که برای ما نازل شده، به زبان غیر عربی است؟».[۶] در حالی که قرآن یکی از مهم‌ترین پدیده‌های تاریخی است و انگیزه‌های فراوانی برای نقل چنین اعتراضی در خصوص آن وجود داشته است، هیچ کس در تاریخ این اعتراض را از قوم پیامبر اسلام(ص) نقل نکرده است. از این اعتراض نکردن‌ها روشن می‌شود که قرآن به همان زبان رایج و معهود خودشان نازل شده است. این آیه، زبان قرآن را عربی خوانده و اعجمی بودن آن را انکار کرده است. این دو واژه بر معنایی ژرف تر و گسترده تر از نوع واژگان دلالت دارد، یعنی عربی بودن قرآن و اعجمی نبودن آن تنها به این معنا نیست که نوع واژگان قرآن عربی است و مثلاً فارسی ، رومی حبشی و نظایر آنها نیست، بلکه بر این معنا دلالت دارد که زبان قرآن قابل فهم برای آنان است و از هرگونه گنگی خالی است.[۷] از همین رو راغب می‌نویسد: «عربی به معنای سخن شیوا و آشکار است» در مقابل اعجم کسی که در زبانش نوعی گنگی است، چه عرب باشد یا غیر عرب، و این به آن جهت است که عرب از (زبان) عجم (غیر عرب) کم می‌فهمد.[۸]

    روایات

    • امام سجاد(ع) فرمود: «انَّ القران نزل بلغه العرب فهو یخاطب فیه اهل اللسان بلغتهم...؛ قرآن به زبان عربی نازل شده است، از اینرو در آن با اهل زبان به زبانشان سخن می گوید»[۹][۱۰]
    • ابن سکیت از امام رضا(ع) است راجع به تفاوت معجزه حضرت موسی و عیسی(ع) با حضرت محمّد(ص) سؤال می‌کند؟ امام در جواب می‌فرماید: «اِنّ الله تعالی لمّا بعث موسی کان الاغلب علی اهل عصره السحر فاتاهم من عندالله تعالی بما لم یکن (مِن) عند القوم و فی وُسعهم مثله، و بما ابطل به سحرهم و اثبت به الحجّه علیهم، و اِنّ الله تعالی بعث عیسی(ع) فی وقت ظهرت فیه الزمانات و احتاج الناس الی الطّب فاتاهم من عندالله بما لم یکن عندهم مثله، و بما احیی لهم الموتی و ابرء الاکمه و الابرص باذن الله، و اثبت به الحجّه علیهم، و ان الله تبارک و تعالی بعث محمّدا(ص) فی وقت کان الاغلب علی اهل عصره الخطب و الکلام و اظنه قال و الشعر فاتاهم من کتاب الله عزّوجل و مواعظه و احکامه ما ابطل به قولهم و اثبت به الحجه علیهم.؛ معجزه حضرت موسی عصا بود، چون سحر و جادو در زمانش خیلی رشد کرده بود و معجزه حضرت عیسی شفا دادن و مرده زنده کردن بود، چون علم طب پیشرفت کرده بود و معجزه پیامبر اسلام قرآن بود، چون فصاحت و بلاغت در زمانش رشد کرده بود... پس در مقابل فصاحت و بلاغت عرب باید قرآن با زبان عربی طبق فصاحت آنها نازل می‌شد.»[۱۱]

    آثار عربی بودن قرآن

    امتیازات زبان عربی

    عربی کامل‌ترین و جامع همه زبان‌ها به تصدیق زبان‌شناسان است.[۱۲] از امام باقر یا صادق(ع) راجع به آیه «بِلِسانٍ عَرَبِی مُبِینٍ» سؤال شد، امام(ع) فرمود: «يُبِينُ الْأَلْسُنَ وَ لَا تُبِينُهُ الْأَلْسُنُ؛ زبان عرب می‌تواند مدلول سایر زبان‌ها را روشن سازد ولی سایر زبان‌ها مدلول زبان عربی را روشن نمی‌کنند.»[۱۳]

    حفظ زبان عربی با واژگان مشابه

    اعجاز بیانی قرآن همین است که تمام ویژگی‌ها و نکات گوناگون واژه‌ها را رعایت نموده است.[۱۴] به علاوه کلماتی که در عربی جدید دیده می‌شوند فقط در تصریفات (تغییر هیئت مثلاً ضَرَّ بشود اَضَرَّ)، جدید هستند نه از ریشه. بنابراین زبان عربی به برکت قرآن، زنده و جاوید است، پیر و فرسوده نمی گردد.[۱۴]

    جستارهای وابسته


    منابع

    1. عابدینی، احمد (۱۳۷۹). «چرا قرآن به زبان عربی نازل شده؟». نشریه بینات. سال هفتم (۲۷): ۳۹.
    2. خوش‌منش، ابوالفضل (۱۳۹۷). «قرآن کریم و زبان عربی». نشریه علمی-پژوهشی پژوهش‌های قرآن و حدیث. سال ۵۱ (۲): ۲۱۲.
    3. سوره یوسف، آیه ۲. سوره رعد، آیه ۳۷. سوره نحل، آیه ۱۰۳. سوره طه، آیه ۱۱۳.سوره شعراء ، آیه ۱۹۵. سوره زمر، آیه۲۸. سوره فصلت، آیه ۳ و ۴۴. سوره شوری آیه۷. سوره زخرف، آیه۳. سوره احقاف، آیه۱۲.
    4. نكونام، جعفر (۱۳۸۰). درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن. قم: هستی نما. ص۵۷.
    5. پرش به بالا به: ۵٫۰ ۵٫۱ نكونام، جعفر (۱۳۸۰). درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن. قم: هستی نما. ص۵۸.
    6. سوره فصلت، آیه۴۴.
    7. نكونام، جعفر (۱۳۸۰). درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن. قم: هستی نما. صص۵۸و۶۱.
    8. راغب اصفهانی، حسين بن محمد (۱۳۸۲). «ذیل عرب و نیز ماده عجم». معجم مفردات الفاظ القرآن. قم: اسماعیلیان. ص۳۴۰.
    9. مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحارالانوار. ج۴۵. بیروت: مؤسسه الوفاء. ص۲۹۶.
    10. نكونام، جعفر (۱۳۸۰). درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن. قم: هستی نما. ص۶۲.
    11. حویزی، عبدعلی بن جمعه. «ذیل آیه ۲۳ سوره بقره». تفسیر نورالثقلین. ص۴۳.
    12. مكارم شیرازی، ناصر (۱۳۶۴). تفسیر نمونه. ج۱۳. قم: دارالكتب الاسلامیه. ص۱۱۳.
    13. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۳۲، حدیث۲۰.
    14. پرش به بالا به: ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ اسكندرلو، محمّد جواد (۱۳۷۹). علوم قرآن (تقریرات درس آیت الله معرفت). سازمان حوزه ها و مدارس علمیه خارج از كشور. ص۱۹۷.