تدوین مصادر حدیثی: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== اهمیت حدیث و نوشتن آن == | == اهمیت حدیث و نوشتن آن == | ||
[[قرآن]] و [[احادیث]] از مهمترین منابع شناخت [[اسلام]] هستند. همچنین احادیث را به عنوان شرح دهنده و تفسیرکننده خطوط کلی قرآن در میان [[مسلمانان]] دانستهاند (سوره نحل، آیات | [[قرآن]] و [[احادیث]] از مهمترین منابع شناخت [[اسلام]] هستند. همچنین احادیث را به عنوان شرح دهنده و تفسیرکننده خطوط کلی قرآن در میان [[مسلمانان]] دانستهاند (سوره نحل، آیات ۴۴ و ۶۴). با کنار گذاشتن حدیث، شناخت درست اسلام میسّر نمیشود. به همین جهت [[پیامبر(ص)]] و [[ائمه اطهار(ع)]] به فراگیری، حفظ، نوشتن و نشر حدیث تأکید ورزیدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اصول کافی|سال=1407|نام=محمد بن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|ناشر=تهران، دارالکتب الاسلامیه|جلد=1|صفحه=65 ـ 68}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|سال=1403|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=بیروت، دار إحياء التراث العربی|جلد=2|صفحه=144 ـ 153}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سنن ابنماجه|سال=1418|نام=محمد بن یزید|نام خانوادگی=ابن ماجه|ناشر=بیروت، دارالجیل|جلد=1|صفحه=6 ـ 13}}</ref> برای نمونه، پیامبر(ص) در [[مسجد خیف]] خطبهای خواند و در آن فرمود: {{متن عربی|نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ حَفِظَهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ یَسْمَعْهَا|ترجمه=خدا شاد و مسور کند بندهای را که سخن مرا بشنود و در گوش گیرد و حفظ کند و به کسانی که نشنیدهاند برساند}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اصول کافی|سال=1407|نام=محمد بن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|ناشر=تهران، دارالکتب السلامیه|جلد=2|صفحه=258}}</ref> درباره نوشتن حدیث نیز میفرماید: {{متن عربی|قَيِّدُوا العِلمَ بالكِتابِ|ترجمه=علم را، با نوشتن در بند كشيد}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|سال=1403|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=بیروت، دار إحياء التراث العربی|جلد=74|صفحه=139}}</ref> | ||
با توجه به سفارشات رسول خدا(ص) گروهی از مسلمانان در زمان حیات ایشان احادیث را مینوشتند و این کار با فراز و نشیبهایی ادامه یافت و آثار گوناگون و متنوع حدیثی پدیدار شد. | با توجه به سفارشات رسول خدا(ص) گروهی از مسلمانان در زمان حیات ایشان احادیث را مینوشتند و این کار با فراز و نشیبهایی ادامه یافت و آثار گوناگون و متنوع حدیثی پدیدار شد. |
نسخهٔ ۸ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۵۵
این مقاله هماکنون به دست R.bahmani در حال ویرایش است. |
چگونگی تدوین مصادر حدیث را بیان کنید؟
مصادر حدیث، کتابهایی است که توسط اصحاب و یاران پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) از سخنان ایشان گردآوری شده است. در میان اهلسنت این تعریف گسترش بیشتری داشته و سخن صحابه و تابعین و برخی دیگر از بزرگان اهل سنت نیز سندیت دارد. سفارش به نوشتن و حفظ روایات در زمان پیامبر انجام شده و امام علی(ع) اولین شخصیتی است که این کار را در کتابی به نام مصحف علی(ع) (که به نامهای دیگر نیز شناخته میشود) انجام داده است.
حدیث و جایگاه آن
حدیث در اصطلاح شیعه عبارت است از «کلامی که از قول، فعل یا تقریر معصوم حکایت میکند».[۱] و حدیث از نظر اهل سنت، شامل قول، فعل و تقریر پیامبر(ص) و همچنین صحابه و تابعین و مُخضرم (کسی که جاهلیت و اسلام را درک کرده ولی پیامبر را ملاقات نکرده است) میشود.[۲] مصادر حدیثی آثاری است که این روایات را در طول تاریخ در خود جمع نمودهاند. نگارش حدیث در میان شیعه از زمان حضور پیامبر و امامان معصوم(ع) انجام گرفته و در میان اهل سنت، پس از خلافت عمرو بن عبدالعزیز و فرمان آزادی نقل و نگارش روایت، رواج یافت.
اهمیت حدیث و نوشتن آن
قرآن و احادیث از مهمترین منابع شناخت اسلام هستند. همچنین احادیث را به عنوان شرح دهنده و تفسیرکننده خطوط کلی قرآن در میان مسلمانان دانستهاند (سوره نحل، آیات ۴۴ و ۶۴). با کنار گذاشتن حدیث، شناخت درست اسلام میسّر نمیشود. به همین جهت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) به فراگیری، حفظ، نوشتن و نشر حدیث تأکید ورزیدند.[۳][۴][۵] برای نمونه، پیامبر(ص) در مسجد خیف خطبهای خواند و در آن فرمود: «نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ حَفِظَهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ یَسْمَعْهَا؛ خدا شاد و مسور کند بندهای را که سخن مرا بشنود و در گوش گیرد و حفظ کند و به کسانی که نشنیدهاند برساند».[۶] درباره نوشتن حدیث نیز میفرماید: «قَيِّدُوا العِلمَ بالكِتابِ؛ علم را، با نوشتن در بند كشيد».[۷]
با توجه به سفارشات رسول خدا(ص) گروهی از مسلمانان در زمان حیات ایشان احادیث را مینوشتند و این کار با فراز و نشیبهایی ادامه یافت و آثار گوناگون و متنوع حدیثی پدیدار شد.
تدوین حدیث در زمان پیامبر(ص)
مهمترین آثار حدیثی دوره حیات پیامبر، توسط امام علی(ع) نوشته شده است. یکی از آنها معروف به «مصحف علی (کتاب علی)» است که از آن با عناوینی چون، صحیفه علی، جامعه، صحیفه الفرائض و ... یاد شده است. این کتاب را حضرت علی(ع) با املای پیامبر اکرم(ص) به منظور تدوین قانون اسلامی نوشته است. این کتاب در دست ائمه معصوم(ع) یکی پس از دیگری بوده و گاهی ایشان آن را به اصحاب خاص خود نشان دادهاند و در مواردی هم بخشهایی از آن را برای آنان قرائت نمودهاند.[۸] کتاب دیگر، «کتاب جَفر» بوده که در آن خبر از همه حوادثی داده شده است که اتفاق خواهد افتاد. این کتاب نیز در دست ائمه(ع) است و ایشان از این کتاب نیز در روایات متعددی سخن به میان آوردهاند.[۹]
منع از تدوين و نقل حديث
با وجود تأكيد حضرت محمد(ص) بر اهميت دادن به نوشتن و نقل حديث، برخي از صحابه با اين كار حتي در زماني كه حضرت در قيد حيات بودند مخالفت كردند، چنان كه عبدالله بن عمر میگويد: «من هر چه را از رسول خدا(ص) ميشنيدم مينوشتم تا آنها را حفظ كنم، ولي قريش مرا از اين كار باز داشتند و گفتند: «هر چه را از پيامبر خدا ميشنوي مينويسي در حالي كه او بشري است كه در حال خشنودي و غضب سخن ميگويد» من {عبدالله بن عمرو} از اين كار دست كشيدم و سخن قريش را به پيامبر گزارش دادم، حضرت فرمود: «قسم به كسي كه جانم در دست اوست چيزي جز حق از آن (دهانم) بيرون نميآيد».[۱۰]
منع تدوين حديث به گونه بدتري نيز رخ داد و آن زماني بود كه حضرت در بستر احتضار به سر ميبرد و درخواست قلم و كاغذ ميكرد تا چيزي بنويسد كه بعد از او امت با عمل به آن هرگز گمراه نشود، ولي عمر مخالفت كرد و گفت: «درد بر پيامبر غلبه كرده (كه چنين ميگويد) قرآن نزد شماست پس كتاب خدا ما را بس است» و بر طبق روايت ديگري گفت: «پيامبر هذيان ميگويد»[۱۱]. منع از تدوين حديث پس از رحلت پيامبر گرامي(ص)، شدت بيشتري يافت تا آنجا كه ابوبكر[۱۲] و عمر[۱۳] به بهانههاي واهي احاديث نبوي را سوزاندند. اين ممانعت ادامه يافت تا اينكه عمر بن عبد العزيز اموي، ممنوعيت تدوين حديث را لغو كرد و دستور داد تا احاديث پيامبر(ص) گردآوري و نوشته شود. ولي او در سال ۱۰۱ مرد و اين دستور اجرا نشد تا اينكه سالها پس از مرگ او در سال (۱۴۳) تدوين حديث توسط علماي سني رسماً شروع شد.[۱۴] اما علماي شيعه به رهبري امامان معصوم(ع) به ممنوعيت تدوين حديث بهايي نداده و هيچ گاه دست از تدوين حديث بر نكشيدند.
تدوين كتب حديثي شيعه
چنان كه گذشت علي(ع) اولين گرداورنده حديث است؛ شيعيان آن حضرت هم به پيروي از ايشان اقدام به نوشتن حديث كرده و كتابهايي تدوين كردند از جمله: سلمان، ابوذر غفاري و بعدها علي بن ابي رافع، برادرش عبدالله (از كاتبان امام علي(ع))، سليم بن قيس و ... .[۱۵] اين كار در زمان امامان ديگر نيز ادامه يافت و اوج آن در دوران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بود كه در اين زمان كتب و آثار روايي به دست شاگردان آنها تدوين شد كه به اصول اربعمأة معروف گرديد.[۱۶] و بعدها عالمان شيعي اين كتب را جمع آوري، مرتب و باببندي كردند و به صورتي روشمند كتابهاي بسياري را به جهان علم عرضه داشتند.
مهمترين كتابهاي روايي شيعي عبارتاند از:
- كتب اربعه: اين چهار كتاب بعد از قرآن، نهج البلاغه و صحيفه سجاديه مهمترين كتابهاي شيعه هستند و عبارتند از:
- كتاب «الكافي» تأليف شيخ ابو جعفر محمد بن يعقوب كليني رازي (متوفي ۳۲۸ يا ۳۲۹)، ايشان معاصر نواب خاص امام زمان(ع) در عصر غيبت صغري است و همه علماي رجال او را توثيق كردهاند. اين عالم بزرگ كتاب الكافي را ظرف ۲۰ سال نوشته است. اين كتاب داراي ۲ جلد اصول، ۵ جلد فروع و يك جلد روضه است و مجموع روايات آن ۱۶۱۹۹ روايت ميباشد.
- كتاب «من لا يحضره الفقيه» تأليف شيخ ابو جعفر محمد بن علي بن بابويه قمي (شيخ صدوق) (متوفي ۳۸۱) و مشتمل بر ۹۰۴۴ حديث است.
- كتابهاي «التهذيب» (تهذيب الاحكام في شرح المقنعة للشيخ المفيد (رض)) و «الاستبصار» (الاستبصار فيما اختلف من الاخبار)؛ مؤلف اين دو كتاب مرحوم شيخ الطائفة ابي جعفر محمد بن الحسن الطوسي (متوفي ۴۶۰) است. مجموع احاديث كتاب تهذيب ۱۳۵۹۰ ضمن ۳۹۳ باب است و احاديث كتاب استبصار ۵۵۱۱ حديث در قالب ۹۲۵ باب است.
بنابر آمار مذكور مجموع روايات كتب اربعه بالغ بر ۴۴۳۴۴ حديث ميشود كه قسمت مهم آنها روايات فقهي است.[۱۷]
بعد از قرن ۴ و ۵ كارهاي حديثي مهم و اساسي صورت نگرفته تا اينكه در دوران حكومت صفويه آثار حديثي مهمي تأليف شد كه جوامع حديثي ثانويه هستند و عبارتاند از:
- «الوافي» اين كتاب را محمد بن مرتضي معروف به فيض كاشاني (متوفي ۱۰۹۱) تأليف كرده است و ويژگي آن اين است كه تمام روايات كتب اربعه را آورده و با افزودن آيات، روايات ديگر، توضيحات لازم و اعمال اصلاحاتي سعي كرده است تا كمبود كتب اربعه را برطرف كند اين جامع حديثي مشتمل بر ۱۴ كتاب و يك خاتمه و ۲۷۳ باب و حدود پنجاه هزار حديث ميباشد.[۱۸]
- تفصيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعة، تاليف مرحوم شيخ محمد بن الحسن الحر العاملي (متوفي ۱۱۰۴) است و از مشهورترين جوامع حديثي شيعه به شمار مي آيد. ويژگي مهمي كه دارد اين است كه علاوه بر اينكه تمام روايات كتب اربعه را دربر دارد، از كتابهاي ديگر نيز روايت نقل كرده و ترتيب آن از ساير جوامع روايي بهتر است و در خاتمه آن فوائد رجالي را ذكر كرده كه در هيچ كتاب ديگري يافت نميشود و مؤلف اين كتاب طي ۲۰ سال زحمت آن را نوشته است و ...[۱۹] تعداد روايات اين كتاب مطابق با شماره گذاري روايات آن ۳۵۸۴۳ روايت است.
- بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، اين كتاب تأليف علامه محمد باقر مجلسي (متوفي ۱۱۱۱) بزرگترين جامع روايي است كه كتابي نظير آن نوشته نشده است، مؤلف در اين كتاب به روايات فقهي به جهت وجود آنها در كتب معروف و رايج كه خطر از بين رفتن آنها را تهديد نميكند كمتر پرداخته است و بيشتر به روايات اخلاقي، عقيدتي، تاريخي و ... اهتمام ورزيده است. از امتيازات مهم اين كتاب آن است كه در آغاز عناوين، آيات مربوطه را آورده و سپس روايات مرتبط را ذكر كرده است و در بسياري از موارد به تناسب نياز به شرح روايات پرداخته است اين كتاب با چاپ جديد ۱۱۰ مجلد ميباشد و ...[۲۰]
آنچه ذكر شد اشارهاي گذرا به جوامع روايي مهم شيعه بود و كتب روايي فراوان ديگري هم وجود دارد كه به شكلهاي مختلف جامع نگاري، اربعينيات، موضع نگاري و ... نوشته شدهاند كه امكان معرفي همه آنها وجود ندارد.
نكتۀ مهمي كه توجه به آن در اينجا مناسب به نظر ميرسد اين است كه از آنجايي كه صدور حديث از ائمه اطهار(ع) تا زمان شروع غيبت امام زمان(ع) ادامه داشته است، علماي شيعه جامعهنگاري حديثي نداشتهاند و اين مهم همزاد با دوران غيبت بوده است.
تدوين كتب حديثي توسط اهل سنت
اهل سنت به خاطر ممنوعيت نقل و نوشتن حديث حدود يك قرن و نيم از اين نعمت محروم بودند، ولي پس از رفع ممنوعيت در مرحله اول به جمعآوري محفوظات روات پرداختند و در مرحله بعدي آن روايات را مقداري ساماندهي كردند و سپس مصنفات[۲۱] فقهي و به دنبال آن مسند[۲۲] نويسي شكل گرفت.
مهمترين مجموعههاي حديثي اهل سنت عبارتاند از:
- الموطأ: اين كتاب اولين كتاب از جوامع حديثي اهل سنت است كه توسط رئيس مذهب مالكي، مالك بن انس بن ابي عامر اصبحي مدني (متوفي ۱۶۹ يا ۱۷۹) طي چهل سال به نگارش در آمده است. مجموع رواياتي كه از پيامبر(ص)، صحابه و تابعين در آن آمده ۱۷۲۰ اثر است[۲۳] و قاضي ابوبكر بن عربي در شرح ترمذي دربارهاش چنين گفته است: «موطأ اصل اول و باب است و صحيح بخاري اصل دوم در اين باب (حديث) ميباشد و بقيه مؤلفان حديثي مانند مسلم و ترمذي كتب خود را بر اساس اين دو كتاب بنيان كردهاند»[۲۴] اين كتاب را مالك در سال ۱۴۸ نوشته است.[۲۵]
- مسند احمد: اين كتاب توسط احمد بن حنبل (امام حنبليها) و متوفي ۲۴۱ نوشته شده است[۲۶] و گفته شده چهل هزار حديث را در بر دارد[۲۷] و ابن تيميه امامِ حنبليها بعد از احمد دربارهاش گفته است: «او (احمد) خيلي از احاديثي را كه ضعيف بلكه به اتفاق علما ساختگي است، روايت كرده است.[۲۸]
- صحاح سته (ششگانه): «در ميان جوامع حديثي اهل سنت، شش كتاب از اعتبار خاصي برخوردارند كه از آنها تعبير به «صحاح سته» ميكنند و احاديث آن را صحيح و دور از ضعف ميدانند».[۲۹] كه در ذيل معرفي مختصر آنها ذكر ميشود:
- صحيح بخاري: تأليف محمد بن اسماعيل بخاري (متوفي ۲۵۶) اين كتاب را بخاري طي شانزده سال تنظيم كرده است.[۳۰] درباره عدد احاديث اين كتاب اختلاف است در يك قول ۲۷۶۱ و در قول ديگر ۲۵۱۳ حديث ذكر شده است.[۳۱] با اينكه ادعا شده علماي اهل سنت اتفاق بر صحت تمام روايات اين كتاب دارند، عدهاي از علماي منصف اهل سنت معتقدند: در اين كتاب اشكالات زيادي وجود دارد و يكي از آنها اين است كه بخاري در اين كتاب از هشتاد نفر راوي غير ثقه و ضعيف روايت نقل كرده است و ...[۳۲]
- صحيح مسلم (الجامع الصحيح): تأليف مسلم بن الحجاج بن مسلم القشيري النيشابوري (متوفي ۲۶۱). بعضي از علماي اهل سنت بر اين كتاب اشكالاتي دارند از جمله اينكه: نووي شارح اين كتاب معتقد است: مسلم در اين كتاب احاديث زيادي را آورده است كه در صحت آنها اختلاف است.[۳۳] و نيز ابن تيميه معتقد است مسلم احاديث مشكلدار زياد دارد.[۳۴] بلكه حافظ ابو زرعه رازي مسلم را جزء افراد فاقد صلاحيت كار حديثي و رياست طلب دانسته است.[۳۵]
- سنن ابن ماجه: اثر محمد بن يزيد قزويني، (متوفي ۲۷۳). اين كتاب از نظر اعتبار در حد صحاح ديگر نيست و اصلاً برخي اين كتاب را جزء صحاح نميشمارند و كتب صحاح را پنج كتاب ميدانند نه شش كتاب و بعضي ديگر هم كتاب «موطأ» مالك را به جاي آن جزء كتاب صحاح دانستهاند.[۳۶]
- سنن ابي داود: نوشته ابو داوود، سليمان بن اشعث سجستاني. (متوفي ۲۷۵). داراي ۴۸۰۰ روايت است.[۳۷]
- سنن الترمذي (الجامع الصحيح): مؤلف اين كتاب محمد بن عيسي بن سورة الترمذي (متوفي ۲۷۹) ميباشد. ترمذي براي اولين بار حديث را به صحيح، حسن و ضعيف تقسيم كرد و در اين كتاب نوع هر حديثي را هم مشخص كرد.[۳۸]
- سنن النسائي: نويسنده اين كتاب، احمدبن شعيب النسائي، (متوفي ۳۰۳) است. عالم سني، ابن كثير معتقد است در اين كتاب رجال مجهول و ... و روايات ضعيف وجود دارد.[۳۹]
تذكر: كتابهاي معرفي شده كتب مهم شيعه و سني است و علاوه بر اين، كتابهاي فراوان ديگري هم وجود دارد كه با استفاده از منابعي كه معرفي خواهد شد ميتوان اطلاعاتي پيرامون بقيه كتابها به دست آورد.
مطالعه بیشتر
- تاریخ حدیث شیعه (۱) عصر ظهور، سید محمد کاظم طباطبایی، سازمان مطالعه و تدوین (سمت).
- تدوین السنه الشریفه، محمد رضا الحسینی الجلالی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی ۱۴۱۳ ق.
- تاریخ عمومی حدیث، دكتر مجید معارف، انتشارات كویر.
- علم الحدیث، كاظم مدیر شانه چی، دفتر انتشارات اسلامی.
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ محمد عاملی، بهاء الدین (شیخ بهایی) (۱۳۹۸). الحبل المتین. قم، مکتبه بصیرتی. ص. ۴.
- ↑ قربانی، زین العابدین (۱۳۷۸). علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث. قم، انصاریان. ص. ۲۰.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). اصول کافی. ج. ۱. تهران، دارالکتب الاسلامیه. ص. ۶۵ ـ ۶۸.
- ↑ مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج. ۲. بیروت، دار إحياء التراث العربی. ص. ۱۴۴ ـ ۱۵۳.
- ↑ ابن ماجه، محمد بن یزید (۱۴۱۸). سنن ابنماجه. ج. ۱. بیروت، دارالجیل. ص. ۶ ـ ۱۳.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). اصول کافی. ج. ۲. تهران، دارالکتب السلامیه. ص. ۲۵۸.
- ↑ مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج. ۷۴. بیروت، دار إحياء التراث العربی. ص. ۱۳۹.
- ↑ عسگری، سید مرتضی، معالم المدرستین، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۹۴–۴۰۰.
- ↑ معالم المدرستین، ج۲، ص۴۰۱–۴۰۶.
- ↑ محمد بن محمد حاكم نيشابوري، مستدرك الحاكم، بيروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ق، ج ۱، ص ۱۰۶.
- ↑ محمود ابوريه، اضواء علي السنة المحمدية، بي جا، دار الكتاب الاسلامي، بي تا، ص ۵۵؛ عسگري، سيد مرتضي، معالم المدرستين، مجمع جهاني اهل بيت(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۴ق، ج ۲، ص ۴۷ ـ ۴۸.
- ↑ مودب، سيد رضا، تاريخ حديث، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۱۷۹.
- ↑ مودب، سيد رضا، تاريخ حديث، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۱۸۲ ـ ۱۸۳.
- ↑ عسگری، سید مرتضی، معالم المدرستین، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص ۶۴ ـ ۶۷.
- ↑ قرباني، زين العابدين، علم حديث و نقش آن در شناخت و تهذيب حديث، قم، انصاريان، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ص ۵۰ ـ ۵۲.
- ↑ مودب، سيد رضا، تاريخ حديث، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۷۶ ـ ۷۷.
- ↑ مدير شانه چي، كاظم، علم الحديث، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۱، ص ۹۴ ـ ۹۹.
- ↑ آقا بزرگ، طهراني، الذريعة الي تصانيف الشيعه، بيروت، دار الاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج ۲۵، ص ۱۳ ـ ۱۴.
- ↑ آقا بزرگ، طهراني، الذريعة الي تصانيف الشيعه، بيروت، دار الاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج ۴، ص ۳۵۲ ـ ۳۵۵.
- ↑ طباطبايي، سيد محمد كاظم، آشنايي با تاريخ و منابع حديث، قم، حوزه علميه واحد خواهران، ۱۳۸۳، ص ۶۷ ـ ۷۲.
- ↑ مصنف كتاب حديثي است كه به ترتيب ابواب و بر اساس كتب فقهي تدوين شده و شامل احاديث مرفوع و موقوف نيز هست؛ مودب، سيد رضا، تاريخ حديث، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۲۲۶.
- ↑ در مسندها روايات هر صحابه اعم از صحيح يا غير صحيح و تام و يا ناقص گردآوري ميشد و بر اساس الفبا يا اعتبار آنها طبقه بندي ميگرديدند. مودب، سيد رضا، تاريخ حديث، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۲۲۳.
- ↑ قرباني، زين العابدين، علم حديث و نقش آن در شناخت و تهذيب حديث، قم، انصاريان، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ص ۳۳۸.
- ↑ قرباني، زين العابدين، علم حديث و نقش آن در شناخت و تهذيب حديث، قم، انصاريان، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ص ۴.
- ↑ قرباني، زين العابدين، علم حديث و نقش آن در شناخت و تهذيب حديث، قم، انصاريان، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ص ۲۹۸.
- ↑ قرباني، زين العابدين، علم حديث و نقش آن در شناخت و تهذيب حديث، قم، انصاريان، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ص ۳۴۰.
- ↑ محمود ابوريه، اضواء علي السنة المحمدية، بي جا، دار الكتاب الاسلامي، بي تا، ص ۲۹۹.
- ↑ محمود ابوريه، اضواء علي السنة المحمدية، بي جا، دار الكتاب الاسلامي، بي تا، ص ۳۲۵.
- ↑ محمود ابوريه، اضواء علي السنة المحمدية، بي جا، دار الكتاب الاسلامي، بي تا، ص ۳۴۱.
- ↑ محمود ابوريه، اضواء علي السنة المحمدية، بي جا، دار الكتاب الاسلامي، بي تا، ص ۲۹۹.
- ↑ محمود ابوريه، اضواء علي السنة المحمدية، بي جا، دار الكتاب الاسلامي، بي تا، ص ۳۰۷.
- ↑ محمود ابوريه، اضواء علي السنة المحمدية، بي جا، دار الكتاب الاسلامي، بي تا، ص ۳۰۲ ـ ۳۰۶.
- ↑ محمود ابوريه، اضواء علي السنة المحمدية، بي جا، دار الكتاب الاسلامي، بي تا، ص ۳۰۸.
- ↑ محمود ابوريه، اضواء علي السنة المحمدية، بي جا، دار الكتاب الاسلامي، بي تا، ص ۳۰۸.
- ↑ محمود ابوريه، اضواء علي السنة المحمدية، بي جا، دار الكتاب الاسلامي، بي تا، ص ۳۰۹.
- ↑ قرباني، زين العابدين، علم حديث و نقش آن در شناخت و تهذيب حديث، قم، انصاريان، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ص ۳۴۱ و ۳۴۵ ـ ۳۴۶.
- ↑ محمود ابوريه، اضواء علي السنة المحمدية، بي جا، دار الكتاب الاسلامي، بي تا، ص ۳۱۷.
- ↑ محمود ابوريه، اضواء علي السنة المحمدية، بي جا، دار الكتاب الاسلامي، بي تا، ص ۳۱۸.
- ↑ محمود ابوريه، اضواء علي السنة المحمدية، بي جا، دار الكتاب الاسلامي، بي تا، ص ۳۱۹.