راسخان در علم: تفاوت میان نسخه‌ها

(جایگزینی متن - ' | ارجاعات =' به ' | ارجاعات = | بازبینی نویسنده = ')
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''راسخ در علم'''، در لغت به معنای عالمی است که دانش او ریشه دار است و شبهه بر او عارض نمی‌شود. این عبارت در [[قرآن]] دو مرتبه تکرار شده است. یک مرتبه در مورد عالمان [[اهل کتاب]]، که علم در وجودشان رسوخ کرده است و به [[پیامبر(ص)]] ایمان می‌آورند. یک مرتبه هم در مورد عالمانی است که تأویل [[متشابهات]] را می‌دانند و نام ایشان در کنار خداوند آورده شده است. در تفاسیر شیعه، مصداق اصلی راسخان در علم، [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] دانسته شده است. بنابر روایت حضرت محمد(ص)، در مورد ویژگی راسخان در علم، و تعبیر قرآن از عالمان اهل کتاب به این عبارت، مشخص می‌شود که هر کسی که علم در وجود او ریشه پیدا کرده است، نیز می‌تواند به میزان علمش، بهره‌ای از این مقام داشته باشد و مصداق این عبارت شود.
{{درگاه|واژه‌ها}}
'''راسخ در علم'''، در لغت به معنای عالمی است که دانش او ریشه دار است و شبهه بر او عارض نمی‌شود. این عبارت در [[قرآن]] دو مرتبه تکرار شده است. یک مرتبه در مورد عالمان [[اهل کتاب]]، که علم در وجودشان رسوخ کرده است و به [[پیامبر(ص)]] ایمان می‌آورند. یک مرتبه هم در مورد عالمانی است که تأویل [[متشابهات]] را می‌دانند و نام ایشان در کنار خداوند آورده شده است. در تفاسیر شیعه، مصداق اصلی راسخان در علم، [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] دانسته شده است. بنابر روایت پیامبر(ص)، در مورد ویژگی راسخان در علم و تعبیر قرآن از عالمان اهل کتاب به این عبارت، مشخص می‌شود که هر کسی که علم در وجود او ریشه پیدا کرده است، نیز می‌تواند به میزان علمش، بهره‌ای از این مقام داشته باشد و مصداق این عبارت شود.


== معنای لغوی ==
==معنای لغوی==
کلمه «رسوخ» به معنای ثبات و استحکام است. راسخ در علم، دانایی است که شبهه بر او عارض نمی‌شود. راسخ در علم از همین ماده است. یعنی کسی که دانش او ریشه دار است و علم در وجودش رسوخ کرده و استقرار یافته است و راسخان در علم یعنی آن‌هایی که علم شان به خدا و آیات خدا آمیخته است و ذره‌ای شک و شبهه در باورهای آن‌ها راه ندارد و هرگز دستخوش تزلزل نمی‌شود.
کلمه «راسخ» از ریشه «رسخ» به معنای ثبات و استحکام است.<ref>فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، قم، نشر هجرت‏، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۹۶.</ref> <ref>صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد، المحيط في اللغه، بيروت، عالم الكتاب‏، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۶۰.</ref> راسخ در علم کسی که دانش او ریشه‌دار است و علم در وجودش رسوخ کرده و استقرار یافته است. راسخان در علم یعنی آن‌هایی که علم شان به خدا و آیات خدا آمیخته است و ذره‌ای شک و شبهه در باورهای آن‌ها راه ندارد و هرگز دستخوش تزلزل نمی‌شود.<ref>قرشى بنايى، على اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الاسلاميه، چاپ ششم، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۸۷.</ref> <ref>راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بيروت - دمشق، دار القلم- الدار الشاميه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ص۳۵۲.</ref>
 
== در قرآن ==
راغب اصفهانی در کتاب مفردات آورده است: «خداوند در قرآن راسخان در علم را این گونه توصیف کرده است: {{قرآن|الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا|ترجمه=کسانی که به خدا و رسول ایمان آورند و سپس تردید به خود راه ندادند|سوره=حجرات|آیه=۱۵}}».»<ref>راغب، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دار العلم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۵۲.</ref>


==راسخان در قرآن==
کلمه '''راسخان در علم''' ۲ بار در قرآن آمده است:
کلمه '''راسخان در علم''' ۲ بار در قرآن آمده است:
* {{قرآن|لَّـٰکِنِ الرَّ‌اسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ|ترجمه=لیکن راسخانِ آنان در دانش، و مؤمنان، به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان دارند|سوره=نساء|آیه=۱۶۲}} در این آیه که در مورد عالمان [[اهل کتاب]] است، و از آن‌ها به عنوان راسخان در علم تعبیر شده است نشان دهنده این است که هر عالمی که علم را برای عمل آموخته باشد، درحد خود مصداق راسخان در علم است.
*{{قرآن|لَّـٰکِنِ الرَّ‌اسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ|ترجمه=لیکن راسخانِ آنان در دانش، و مؤمنان، به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان دارند|سوره=نساء|آیه=۱۶۲}} این آیه که در مورد عالمان [[اهل کتاب]] است و از آن‌ها به عنوان راسخان در علم تعبیر شده است، نشان دهنده این است که هر عالمی که علم را برای عمل آموخته باشد، درحد خود مصداق راسخان در علم است.‏<ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۴۳۹.</ref>
* {{قرآن|وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّـهُ وَ الرَّ‌اسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَ‌بِّنَا|ترجمه=تأویلش را جز خدا و ریشه‌داران در دانش کسی نمی‌داند. [آنان که] می‌گویند: ما بدان ایمان آوردیم، همه از جانب پروردگار ماست|سوره=آل عمران|آیه=۷}} بنابر این آیه، عالم به تأویل [[محکم و متشابه|متشابهات]] راسخان در علم دانسته شده‌اند.
*{{قرآن|وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّـهُ وَ الرَّ‌اسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَ‌بِّنَا|ترجمه=تأویلش را جز خدا و ریشه‌داران در دانش کسی نمی‌داند. [آنان که] می‌گویند: ما بدان ایمان آوردیم، همه از جانب پروردگار ماست|سوره=آل عمران|آیه=۷}} بنابراین آیه، عالم به تأویل [[محکم و متشابه|متشابهات]] راسخان در علم دانسته شده‌اند.


[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] می‌نویسد: خدای سبحان راسخان در علم را جز این توصیف نکرده، که راه یافته گانی ثابت بر علم و ایمان خویشند و دل‌های شان از راه حق به سوی ابتغاء فتنه منحرف نمی‌شود. راسخان در علم، به خدا و آیات او چنان علمی دارند که شکی در آن وارد نمی‌شود و آنچه از [[محکمات و متشابهات|محکمات]] می‌دانند، ثابت است و به آن ایمان دارند و عمل می‌کنند و چون به آیه متشابهی برخوردند قلوب شان مضطرب نمی‌شود.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی، چاپ جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۷۳.</ref>
[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] می‌نویسد: خدای سبحان راسخان در علم را جز این توصیف نکرده، که راه یافته‌گانی ثابت بر علم و ایمان خویشند و دل‌های‌شان از راه حق به سوی ابتغاء فتنه منحرف نمی‌شود. راسخان در علم، به خدا و آیات او چنان علمی دارند که شکی در آن وارد نمی‌شود و آنچه از [[محکمات و متشابهات|محکمات]] می‌دانند، ثابت است و به آن ایمان دارند و عمل می‌کنند و چون به آیه متشابهی برخوردند قلوب شان مضطرب نمی‌شود.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۷۳.</ref>


یکی از آثار علم راسخ و کسی که دارای چنین علمی می‌باشد، این است که چنین علمی از آثارش منفک و جدا نمی‌شود، درست مثل کسی که به سوزانندگی آتش علم دارد و هیچ‌گاه دست به آتش نمی‌زند.
یکی از آثار علم راسخ و کسی که دارای چنین علمی می‌باشد، این است که چنین علمی از آثارش منفک و جدا نمی‌شود، درست مثل کسی که به سوزانندگی آتش علم دارد و هیچ‌گاه دست به آتش نمی‌زند.


== مصداق راسخان در علم ==
==مصداق راسخان در علم==
عالمان راسخ، به معنای واقعی کلمه از جمله اوصاف [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] آن حضرت می‌باشد. چرا که ایشان اند که عالم کامل به آثار گناهان و پاک از هر گونه معصیت و جهالت هستند. ازآن جای که علم راسخ و ثبات در علم از آثار طهارت قلب و روح انسان است و طهارت و تزکیه روح رابطه نزدیکی با عمل دارد، غیر معصومین نیز با عمل به علمشان می‌توانند از علم راسخ بهره‌ای داشته باشند.
عالمان راسخ، به معنای واقعی کلمه از جمله اوصاف [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] آن حضرت می‌باشد. چرا که ایشان‌اند که بر اساس [[آیه تطهیر]] عالم کامل به آثار گناهان و پاک از هر گونه معصیت و جهالت هستند. از آن جای که علم راسخ و ثبات در علم از آثار طهارت قلب و روح انسان است و طهارت و تزکیه روح رابطه نزدیکی با عمل دارد، غیر معصومین نیز با عمل به علم‌شان می‌توانند از علم راسخ بهره‌ای داشته باشند.
 
حدیثی از پیامبر(ص) درباره راسخان در علم نقل شده است که حضرت فرمودند: {{عربی|من برّت يمينه و صدق لسانه و استقام قلبه و من عفّ بطنه و فرجه|ترجمه=راسخان در علم کسی است که پای بند به سوگند، راستگو، استقامت قلب، عفت شکم و پاکدامن باشد}}. بر اساس این حدیث غیر معصومین نیز می‌توانند با تکرار عمل، علمی داشته باشند که با جان و روان شان عجین شده باشد. علاوه بر این کسی اگر عالم هم باشد اما به علم خود عمل نکند، چنین کسی نمی‌تواند بر اساس این روایت مصداق راسخ درعلم باشد.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ج۱۳، ص۲۲۹.</ref>
 
[[امام خمینی]] در مورد مصداق راسخان در علم می‌فرماید، هر چند راسخان در علم و پاکان به قول مطلق منحصر در [[معصومین(ع)]] است؛ ولی علماء امت نیز به مقدار طهارت و ثبات شان در علم، حظی از چنین مقامی می‌توانند داشته باشند و لذا [[ابن عباس]] گفته من از راسخان در علم هستم.<ref>موسوی خمینی، سید روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش، ص۶۱.</ref>
 
 
{{مطالعه بیشتر}}
 
== مطالعه بیشتر ==
* أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ابو الفضل داورپناه، تهران، انتشارات صدر، ۱۳۷۵ش، ج۹، ص۴۵۴.
* اوصاف الاشراف، خواجه نصیر طوسی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ص۷۵.


حدیثی از پیامبر(ص) درباره راسخان در علم نقل شده است که حضرت فرمودند: {{عربی|> إِنَ‏ الرَّاسِخَ‏ مَنِ اسْتَقَامَ قَلْبُهُ وَ صَدَقَ لِسَانُهُ وَ بُرَّتْ يَمِينُهُ وَ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ|ترجمه=راسخان در علم کسی است که قلبش استقامت داشته باشد، راستگو، استقامت قلب، عفت شکم و پاکدامن باشد.}}<ref>نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البيت عليهم السلام‏، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱۴، ص۳۵۸.</ref> بر اساس این حدیث غیر معصومین نیز می‌توانند با تکرار عمل، علمی داشته باشند که با جان و روان شان عجین شده باشد. علاوه بر این کسی اگر عالم هم باشد اما به علم خود عمل نکند، چنین فردی نمی‌تواند بر اساس این روایت مصداق راسخ درعلم باشد.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ج۱۳، ص۲۲۹.</ref>


== منابع ==
[[امام خمینی]] در مورد مصداق راسخان در علم می‌فرماید: « هر چند راسخان در علم و پاکان به قول مطلق منحصر در [[معصومین(ع)]] است؛ ولی علماء امت نیز به مقدار طهارت و ثبات شان در علم، حظی از چنین مقامی می‌توانند داشته باشند و لذا [[ابن عباس]] گفته من از راسخان در علم هستم».<ref>موسوی خمینی، سید روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش، ص۶۱.</ref>
==منابع==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
| شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
|شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
خط ۵۹: خط ۴۹:
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۸

سؤال

راسخ در علم به چه معنی است؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


راسخ در علم، در لغت به معنای عالمی است که دانش او ریشه دار است و شبهه بر او عارض نمی‌شود. این عبارت در قرآن دو مرتبه تکرار شده است. یک مرتبه در مورد عالمان اهل کتاب، که علم در وجودشان رسوخ کرده است و به پیامبر(ص) ایمان می‌آورند. یک مرتبه هم در مورد عالمانی است که تأویل متشابهات را می‌دانند و نام ایشان در کنار خداوند آورده شده است. در تفاسیر شیعه، مصداق اصلی راسخان در علم، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) دانسته شده است. بنابر روایت پیامبر(ص)، در مورد ویژگی راسخان در علم و تعبیر قرآن از عالمان اهل کتاب به این عبارت، مشخص می‌شود که هر کسی که علم در وجود او ریشه پیدا کرده است، نیز می‌تواند به میزان علمش، بهره‌ای از این مقام داشته باشد و مصداق این عبارت شود.

معنای لغوی

کلمه «راسخ» از ریشه «رسخ» به معنای ثبات و استحکام است.[۱] [۲] راسخ در علم کسی که دانش او ریشه‌دار است و علم در وجودش رسوخ کرده و استقرار یافته است. راسخان در علم یعنی آن‌هایی که علم شان به خدا و آیات خدا آمیخته است و ذره‌ای شک و شبهه در باورهای آن‌ها راه ندارد و هرگز دستخوش تزلزل نمی‌شود.[۳] [۴]

راسخان در قرآن

کلمه راسخان در علم ۲ بار در قرآن آمده است:

  • ﴿لَّـٰکِنِ الرَّ‌اسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ؛ لیکن راسخانِ آنان در دانش، و مؤمنان، به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان دارند(نساء:۱۶۲) این آیه که در مورد عالمان اهل کتاب است و از آن‌ها به عنوان راسخان در علم تعبیر شده است، نشان دهنده این است که هر عالمی که علم را برای عمل آموخته باشد، درحد خود مصداق راسخان در علم است.‏[۵]
  • ﴿وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّـهُ وَ الرَّ‌اسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَ‌بِّنَا؛ تأویلش را جز خدا و ریشه‌داران در دانش کسی نمی‌داند. [آنان که] می‌گویند: ما بدان ایمان آوردیم، همه از جانب پروردگار ماست(آل عمران:۷) بنابراین آیه، عالم به تأویل متشابهات راسخان در علم دانسته شده‌اند.

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌نویسد: خدای سبحان راسخان در علم را جز این توصیف نکرده، که راه یافته‌گانی ثابت بر علم و ایمان خویشند و دل‌های‌شان از راه حق به سوی ابتغاء فتنه منحرف نمی‌شود. راسخان در علم، به خدا و آیات او چنان علمی دارند که شکی در آن وارد نمی‌شود و آنچه از محکمات می‌دانند، ثابت است و به آن ایمان دارند و عمل می‌کنند و چون به آیه متشابهی برخوردند قلوب شان مضطرب نمی‌شود.[۶]

یکی از آثار علم راسخ و کسی که دارای چنین علمی می‌باشد، این است که چنین علمی از آثارش منفک و جدا نمی‌شود، درست مثل کسی که به سوزانندگی آتش علم دارد و هیچ‌گاه دست به آتش نمی‌زند.

مصداق راسخان در علم

عالمان راسخ، به معنای واقعی کلمه از جمله اوصاف پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) آن حضرت می‌باشد. چرا که ایشان‌اند که بر اساس آیه تطهیر عالم کامل به آثار گناهان و پاک از هر گونه معصیت و جهالت هستند. از آن جای که علم راسخ و ثبات در علم از آثار طهارت قلب و روح انسان است و طهارت و تزکیه روح رابطه نزدیکی با عمل دارد، غیر معصومین نیز با عمل به علم‌شان می‌توانند از علم راسخ بهره‌ای داشته باشند.

حدیثی از پیامبر(ص) درباره راسخان در علم نقل شده است که حضرت فرمودند: «> إِنَ‏ الرَّاسِخَ‏ مَنِ اسْتَقَامَ قَلْبُهُ وَ صَدَقَ لِسَانُهُ وَ بُرَّتْ يَمِينُهُ وَ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ؛ راسخان در علم کسی است که قلبش استقامت داشته باشد، راستگو، استقامت قلب، عفت شکم و پاکدامن باشد.»[۷] بر اساس این حدیث غیر معصومین نیز می‌توانند با تکرار عمل، علمی داشته باشند که با جان و روان شان عجین شده باشد. علاوه بر این کسی اگر عالم هم باشد اما به علم خود عمل نکند، چنین فردی نمی‌تواند بر اساس این روایت مصداق راسخ درعلم باشد.[۸]

امام خمینی در مورد مصداق راسخان در علم می‌فرماید: « هر چند راسخان در علم و پاکان به قول مطلق منحصر در معصومین(ع) است؛ ولی علماء امت نیز به مقدار طهارت و ثبات شان در علم، حظی از چنین مقامی می‌توانند داشته باشند و لذا ابن عباس گفته من از راسخان در علم هستم».[۹]

منابع

  1. فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، قم، نشر هجرت‏، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۹۶.
  2. صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد، المحيط في اللغه، بيروت، عالم الكتاب‏، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۶۰.
  3. قرشى بنايى، على اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الاسلاميه، چاپ ششم، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۸۷.
  4. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بيروت - دمشق، دار القلم- الدار الشاميه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ص۳۵۲.
  5. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۴۳۹.
  6. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۷۳.
  7. نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البيت عليهم السلام‏، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱۴، ص۳۵۸.
  8. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ج۱۳، ص۲۲۹.
  9. موسوی خمینی، سید روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش، ص۶۱.