راسخان در علم: تفاوت میان نسخه‌ها

(تکمیل و بارگزاری)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
راسخ در علم به چه معني است؟
راسخ در علم به چه معنی است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''راسخ در علم'''، در لغت به معنای عالمی است که دانش او ریشه دار است و شبهه بر او عارض نمی‌شود. این عبارت در [[قرآن]] دو مرتبه تکرار شده است. یک مرتبه در مورد عالمان [[اهل کتاب]]، که علم در وجودشان رسوخ کرده است و به [[پیامبر(ص)]] ایمان می‌آورند. یک مرتبه هم در مورد عالمانی است که تأویل [[متشابهات]] را می‌دانند و نام ایشان در کنار خداوند آورده شده است. در تفاسیر شیعه، مصداق اصلی راسخان در علم، [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] دانسته شده است. بنابر روایت حضرت محمد(ص)، در مورد ویژگی راسخان در علم، و تعبیر قرآن از عالمان اهل کتاب به این عبارت، مشخص می‌شود که هر کسی که علم در وجود او ریشه پیدا کرده است، نیز می‌تواند به میزان علمش، بهره‌ای از این مقام داشته باشد و مصداق این عبارت شود.
{{درگاه|واژه‌ها}}
'''راسخ در علم'''، در لغت به معنای عالمی است که دانش او ریشه دار است و شبهه بر او عارض نمی‌شود. این عبارت در [[قرآن]] دو مرتبه تکرار شده است. یک مرتبه در مورد عالمان [[اهل کتاب]]، که علم در وجودشان رسوخ کرده است و به [[پیامبر(ص)]] ایمان می‌آورند. یک مرتبه هم در مورد عالمانی است که تأویل [[متشابهات]] را می‌دانند و نام ایشان در کنار خداوند آورده شده است. در تفاسیر شیعه، مصداق اصلی راسخان در علم، [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] دانسته شده است. بنابر روایت پیامبر(ص)، در مورد ویژگی راسخان در علم و تعبیر قرآن از عالمان اهل کتاب به این عبارت، مشخص می‌شود که هر کسی که علم در وجود او ریشه پیدا کرده است، نیز می‌تواند به میزان علمش، بهره‌ای از این مقام داشته باشد و مصداق این عبارت شود.


==معنای لغوی==
==معنای لغوی==
کلمه «رسوخ» به معناي ثبات و استحکام است. راسخ در علم، دانايي است که شبهه بر او عارض نمي شود. راسخ در علم ازهمين ماده است. يعني کسي که دانش او ريشه دار است و علم در وجودش رسوخ کرده و استقرار يافته است و راسخان در علم يعني آن هايي که علم شان به خدا و آيات خدا آميخته است و ذره‌اي شک و شبهه در باورهای آن‌ها راه ندارد و هرگز دستخوش تزلزل نمي‌شود.
کلمه «راسخ» از ریشه «رسخ» به معنای ثبات و استحکام است.<ref>فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، قم، نشر هجرت‏، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۹۶.</ref> <ref>صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد، المحيط في اللغه، بيروت، عالم الكتاب‏، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۶۰.</ref> راسخ در علم کسی که دانش او ریشه‌دار است و علم در وجودش رسوخ کرده و استقرار یافته است. راسخان در علم یعنی آن‌هایی که علم شان به خدا و آیات خدا آمیخته است و ذره‌ای شک و شبهه در باورهای آن‌ها راه ندارد و هرگز دستخوش تزلزل نمی‌شود.<ref>قرشى بنايى، على اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الاسلاميه، چاپ ششم، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۸۷.</ref> <ref>راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بيروت - دمشق، دار القلم- الدار الشاميه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ص۳۵۲.</ref>
 
==در قرآن==
راغب اصفهانی در کتاب مفردات آورده است: «خداوند در قرآن راسخان در علم را اين گونه توصيف کرده است: {{قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا|ترجمه=کساني که به خدا و رسول ايمان آورند و سپس ترديد به خود راه ندادند|سوره=حجرات|آیه=۱۵}}».»<ref>راغب، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، بيروت، دار العلم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۵۲.</ref>


==راسخان در قرآن==
کلمه '''راسخان در علم''' ۲ بار در قرآن آمده است:
کلمه '''راسخان در علم''' ۲ بار در قرآن آمده است:
*{{قرآن|لَّـٰكِنِ الرَّ‌اسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ|ترجمه=ليكن راسخانِ آنان در دانش، و مؤمنان، به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پيش از تو نازل گرديده ايمان دارند|سوره=نساء|آیه=۱۶۲}} در این آیه که در مورد عالمان [[اهل کتاب]] است، و از آن‌ها به عنوان راسخان در علم تعبیر شده است نشان دهنده این است که هر عالمي که علم را براي عمل آموخته باشد، درحد خود مصداق راسخان در علم است.
*{{قرآن|لَّـٰکِنِ الرَّ‌اسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ|ترجمه=لیکن راسخانِ آنان در دانش، و مؤمنان، به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان دارند|سوره=نساء|آیه=۱۶۲}} این آیه که در مورد عالمان [[اهل کتاب]] است و از آن‌ها به عنوان راسخان در علم تعبیر شده است، نشان دهنده این است که هر عالمی که علم را برای عمل آموخته باشد، درحد خود مصداق راسخان در علم است.‏<ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۴۳۹.</ref>
*{{قرآن|وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ وَ الرَّ‌اسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَ‌بِّنَا|ترجمه=تأويلش را جز خدا و ريشه‌داران در دانش كسى نمى‌داند. [آنان كه‌] مى‌گويند: ما بدان ايمان آورديم، همه از جانب پروردگار ماست|سوره=آل عمران|آیه=۷}} بنابر این آیه، عالم به تأویل [[مشتابهات]] راسخان در علم دانسته شده‌اند.
*{{قرآن|وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّـهُ وَ الرَّ‌اسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَ‌بِّنَا|ترجمه=تأویلش را جز خدا و ریشه‌داران در دانش کسی نمی‌داند. [آنان که] می‌گویند: ما بدان ایمان آوردیم، همه از جانب پروردگار ماست|سوره=آل عمران|آیه=۷}} بنابراین آیه، عالم به تأویل [[محکم و متشابه|متشابهات]] راسخان در علم دانسته شده‌اند.


[[علامه طباطبایی]] در [[تفسير الميزان]] مي‌نويسد: خداي سبحان راسخان در علم را جز اين توصيف نکرده، که راه يافته گاني ثابت بر علم و ايمان خويشند و دل هاي شان از راه حق به سوي ابتغاء فتنه منحرف نمي شود. راسخان در علم، به خدا و آيات او چنان علمي دارند که شکي در آن وارد نمي‌شود و آن چه از [[محکمات]] مي دانند، ثابت است و به آن ايمان دارند و عمل مي کنند و چون به آيه متشابهي برخوردند قلوب شان مضطرب نمي شود.<ref>طباطبايي، محمد حسين، الميزان، ترجمه موسوي، چاپ جامعه مدرسين، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۷۳.</ref>
[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] می‌نویسد: خدای سبحان راسخان در علم را جز این توصیف نکرده، که راه یافته‌گانی ثابت بر علم و ایمان خویشند و دل‌های‌شان از راه حق به سوی ابتغاء فتنه منحرف نمی‌شود. راسخان در علم، به خدا و آیات او چنان علمی دارند که شکی در آن وارد نمی‌شود و آنچه از [[محکمات و متشابهات|محکمات]] می‌دانند، ثابت است و به آن ایمان دارند و عمل می‌کنند و چون به آیه متشابهی برخوردند قلوب شان مضطرب نمی‌شود.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۷۳.</ref>


يکي از آثار علم راسخ و کسي که داراي چنين علمي مي‌باشد، اين است که چنين علمي از آثارش منفک و جدا نمي‌شود، درست مثل کسي که به سوزانندگي آتش علم دارد و هيچ گاه دست به آتش نمي زند.
یکی از آثار علم راسخ و کسی که دارای چنین علمی می‌باشد، این است که چنین علمی از آثارش منفک و جدا نمی‌شود، درست مثل کسی که به سوزانندگی آتش علم دارد و هیچ‌گاه دست به آتش نمی‌زند.


==مصداق راسخان در علم==
==مصداق راسخان در علم==
عالمان راسخ، به معناي واقعي کلمه از جمله اوصاف [[پيامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] آن حضرت مي‌باشد. چرا که ایشان اند که عالم کامل به آثار گناهان و پاک از هر گونه معصیت و جهالت هستند. ازآن جاي که علم راسخ و ثبات در علم از آثار طهارت قلب و روح انسان است و طهارت و تزکيه روح رابطه نزدیکی با عمل دارد، غير معصومين نيز با عمل به علمشان مي‌توانند از علم راسخ بهره‌اي داشته باشند.
عالمان راسخ، به معنای واقعی کلمه از جمله اوصاف [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] آن حضرت می‌باشد. چرا که ایشان‌اند که بر اساس [[آیه تطهیر]] عالم کامل به آثار گناهان و پاک از هر گونه معصیت و جهالت هستند. از آن جای که علم راسخ و ثبات در علم از آثار طهارت قلب و روح انسان است و طهارت و تزکیه روح رابطه نزدیکی با عمل دارد، غیر معصومین نیز با عمل به علم‌شان می‌توانند از علم راسخ بهره‌ای داشته باشند.


حدیثی از پيامبر(ص) درباره راسخان در علم نقل شده است که حضرت فرمودند: {{عربی|من برّت يمينه و صدق لسانه و استقام قلبه و من عفّ بطنه و فرجه|ترجمه=راسخان در علم کسی است که پای بند به سوگند، راستگو، استقامت قلب، عفت شکم و پاکدامن باشد}}. بر اساس این حدیث غير معصومين نيز مي توانند با تکرار عمل، علمي داشته باشند که با جان و روان شان عجين شده باشد. علاوه بر این کسي اگر عالم هم باشد اما به علم خود عمل نکند، چنين کسي نمي تواند بر اساس اين روايت مصداق راسخ درعلم باشد.<ref>جوادي آملي، عبدالله، تسنيم، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ج۱۳، ص۲۲۹.</ref>
حدیثی از پیامبر(ص) درباره راسخان در علم نقل شده است که حضرت فرمودند: {{عربی|> إِنَ‏ الرَّاسِخَ‏ مَنِ اسْتَقَامَ قَلْبُهُ وَ صَدَقَ لِسَانُهُ وَ بُرَّتْ يَمِينُهُ وَ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ|ترجمه=راسخان در علم کسی است که قلبش استقامت داشته باشد، راستگو، استقامت قلب، عفت شکم و پاکدامن باشد.}}<ref>نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البيت عليهم السلام‏، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱۴، ص۳۵۸.</ref> بر اساس این حدیث غیر معصومین نیز می‌توانند با تکرار عمل، علمی داشته باشند که با جان و روان شان عجین شده باشد. علاوه بر این کسی اگر عالم هم باشد اما به علم خود عمل نکند، چنین فردی نمی‌تواند بر اساس این روایت مصداق راسخ درعلم باشد.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ج۱۳، ص۲۲۹.</ref>
 
[[امام خميني]] در مورد مصداق راسخان در علم می‌فرماید، هر چند راسخان در علم و پاکان به قول مطلق منحصر در [[معصومين(ع)]] است؛ ولي علماء امت نيز به مقدار طهارت و ثبات شان در علم، حظي از چنين مقامی مي‌توانند داشته باشند و لذا [[ابن عباس]] گفته من از راسخان در علم هستم.<ref>موسوي خميني، سيد روح الله، شرح حديث جنود عقل و جهل، مؤسسه تنظيم نشر آثار امام خميني، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش، ص۶۱.</ref>
 
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بیشتر==
*أنوار العرفان في تفسير القرآن، ابو الفضل داورپناه، تهران، انتشارات صدر، ۱۳۷۵ش،ج۹، ص۴۵۴.
*اوصاف الاشراف، خواجه نصير طوسي، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ص۷۵.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


[[امام خمینی]] در مورد مصداق راسخان در علم می‌فرماید: « هر چند راسخان در علم و پاکان به قول مطلق منحصر در [[معصومین(ع)]] است؛ ولی علماء امت نیز به مقدار طهارت و ثبات شان در علم، حظی از چنین مقامی می‌توانند داشته باشند و لذا [[ابن عباس]] گفته من از راسخان در علم هستم».<ref>موسوی خمینی، سید روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش، ص۶۱.</ref>
==منابع==
==منابع==
<references />
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
| شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
|شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
خط ۴۷: خط ۳۸:
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر = شد
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
| بازبینی نویسنده =  
  | تکمیل =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | اولویت = ب
  | اولویت = ب
  | کیفیت = ب
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۸

سؤال

راسخ در علم به چه معنی است؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


راسخ در علم، در لغت به معنای عالمی است که دانش او ریشه دار است و شبهه بر او عارض نمی‌شود. این عبارت در قرآن دو مرتبه تکرار شده است. یک مرتبه در مورد عالمان اهل کتاب، که علم در وجودشان رسوخ کرده است و به پیامبر(ص) ایمان می‌آورند. یک مرتبه هم در مورد عالمانی است که تأویل متشابهات را می‌دانند و نام ایشان در کنار خداوند آورده شده است. در تفاسیر شیعه، مصداق اصلی راسخان در علم، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) دانسته شده است. بنابر روایت پیامبر(ص)، در مورد ویژگی راسخان در علم و تعبیر قرآن از عالمان اهل کتاب به این عبارت، مشخص می‌شود که هر کسی که علم در وجود او ریشه پیدا کرده است، نیز می‌تواند به میزان علمش، بهره‌ای از این مقام داشته باشد و مصداق این عبارت شود.

معنای لغوی

کلمه «راسخ» از ریشه «رسخ» به معنای ثبات و استحکام است.[۱] [۲] راسخ در علم کسی که دانش او ریشه‌دار است و علم در وجودش رسوخ کرده و استقرار یافته است. راسخان در علم یعنی آن‌هایی که علم شان به خدا و آیات خدا آمیخته است و ذره‌ای شک و شبهه در باورهای آن‌ها راه ندارد و هرگز دستخوش تزلزل نمی‌شود.[۳] [۴]

راسخان در قرآن

کلمه راسخان در علم ۲ بار در قرآن آمده است:

  • ﴿لَّـٰکِنِ الرَّ‌اسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ؛ لیکن راسخانِ آنان در دانش، و مؤمنان، به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان دارند(نساء:۱۶۲) این آیه که در مورد عالمان اهل کتاب است و از آن‌ها به عنوان راسخان در علم تعبیر شده است، نشان دهنده این است که هر عالمی که علم را برای عمل آموخته باشد، درحد خود مصداق راسخان در علم است.‏[۵]
  • ﴿وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّـهُ وَ الرَّ‌اسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَ‌بِّنَا؛ تأویلش را جز خدا و ریشه‌داران در دانش کسی نمی‌داند. [آنان که] می‌گویند: ما بدان ایمان آوردیم، همه از جانب پروردگار ماست(آل عمران:۷) بنابراین آیه، عالم به تأویل متشابهات راسخان در علم دانسته شده‌اند.

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌نویسد: خدای سبحان راسخان در علم را جز این توصیف نکرده، که راه یافته‌گانی ثابت بر علم و ایمان خویشند و دل‌های‌شان از راه حق به سوی ابتغاء فتنه منحرف نمی‌شود. راسخان در علم، به خدا و آیات او چنان علمی دارند که شکی در آن وارد نمی‌شود و آنچه از محکمات می‌دانند، ثابت است و به آن ایمان دارند و عمل می‌کنند و چون به آیه متشابهی برخوردند قلوب شان مضطرب نمی‌شود.[۶]

یکی از آثار علم راسخ و کسی که دارای چنین علمی می‌باشد، این است که چنین علمی از آثارش منفک و جدا نمی‌شود، درست مثل کسی که به سوزانندگی آتش علم دارد و هیچ‌گاه دست به آتش نمی‌زند.

مصداق راسخان در علم

عالمان راسخ، به معنای واقعی کلمه از جمله اوصاف پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) آن حضرت می‌باشد. چرا که ایشان‌اند که بر اساس آیه تطهیر عالم کامل به آثار گناهان و پاک از هر گونه معصیت و جهالت هستند. از آن جای که علم راسخ و ثبات در علم از آثار طهارت قلب و روح انسان است و طهارت و تزکیه روح رابطه نزدیکی با عمل دارد، غیر معصومین نیز با عمل به علم‌شان می‌توانند از علم راسخ بهره‌ای داشته باشند.

حدیثی از پیامبر(ص) درباره راسخان در علم نقل شده است که حضرت فرمودند: «> إِنَ‏ الرَّاسِخَ‏ مَنِ اسْتَقَامَ قَلْبُهُ وَ صَدَقَ لِسَانُهُ وَ بُرَّتْ يَمِينُهُ وَ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ؛ راسخان در علم کسی است که قلبش استقامت داشته باشد، راستگو، استقامت قلب، عفت شکم و پاکدامن باشد.»[۷] بر اساس این حدیث غیر معصومین نیز می‌توانند با تکرار عمل، علمی داشته باشند که با جان و روان شان عجین شده باشد. علاوه بر این کسی اگر عالم هم باشد اما به علم خود عمل نکند، چنین فردی نمی‌تواند بر اساس این روایت مصداق راسخ درعلم باشد.[۸]

امام خمینی در مورد مصداق راسخان در علم می‌فرماید: « هر چند راسخان در علم و پاکان به قول مطلق منحصر در معصومین(ع) است؛ ولی علماء امت نیز به مقدار طهارت و ثبات شان در علم، حظی از چنین مقامی می‌توانند داشته باشند و لذا ابن عباس گفته من از راسخان در علم هستم».[۹]

منابع

  1. فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، قم، نشر هجرت‏، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۹۶.
  2. صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد، المحيط في اللغه، بيروت، عالم الكتاب‏، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۶۰.
  3. قرشى بنايى، على اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الاسلاميه، چاپ ششم، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۸۷.
  4. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بيروت - دمشق، دار القلم- الدار الشاميه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ص۳۵۲.
  5. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۴۳۹.
  6. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۷۳.
  7. نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البيت عليهم السلام‏، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱۴، ص۳۵۸.
  8. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ج۱۳، ص۲۲۹.
  9. موسوی خمینی، سید روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش، ص۶۱.