|
|
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}}
| |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| کلمهٔ خاتم النبیین در قرآن کریم چند مرتبه تکرار شده است و اصلاً شأن نزول آن چیست؟ | | کلمهٔ خاتم النبیین در قرآن کریم چند مرتبه در قرآن آمده است؟{{پایان سوال}} |
| {{پایان سوال}} | |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| واژهٔ خاتم النّبیین، از جمله واژگانی است پر مغز و یک بار در قرآن کریم از آن ذکر شده است (آیه ۴۰ سوره احزاب). اصل آیه این است که:
| | {{مفردات قرآن}} |
| | خاتم النّبیین، یک بار در قرآن، در آیه ۴۰ [[سوره احزاب]] آمده است. خاتم النبیین به معنای «آخرین پیامبر» تصریح دارد که [[حضرت محمد(ص)]] آخرین پیامبر و خاتم نبوت است. |
|
| |
|
| {{قرآن|مَّا کانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکمْ وَلَکن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکانَ اللَّهُ بِکلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا}}. یعنی محمد، پدر هیچیک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختم کننده و از آخرین پیامبران است؛ و خداوند به همه چیز آگاه است. | | == متن آیه == |
| | | {{قرآن بزرگ|مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلٰکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ ۗ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا |
| == شأن نزول ==
| | | سوره = احزاب |
| این آیه، آخرین سخنی است که خداوند در ارتباط با مسئله ازدواج پیامبر اکرم(ص) با «همسر مطلقه زید»،<ref>خداوند متعال، در آیات قبل در ارتباط با ازدواج پیامبر اکرم(ص) با زینب بنت جحش (دختر عمه پیامبر اکرم(ص)) که از شوهرش زید، طلاق گرفته بود، مسائلی را تشریح کرد و بر این مسئله تأکید نمود که مسلمانان و از جمله پیامبر اکرم(ص) میتوانند با همسر مطلقه پسرخوانده ازدواج کنند؛ لذا در آیه ۴۰ احزاب، آخرین سخن را در این رابطه بیان میدارد.</ref> برای شکستن یک سنت غلط جاهلی، بیان میدارد و جواب کوتاه و فشردهای است به عنوان آخرین جواب، و ضمناً حقیقت مهم دیگری را که مسئله خاتمیت است، به تناسب خاصی در ذیل آن بیان میکند.
| | | آیه = ۴۰ |
| | | | ترجمه = محمّد پدر هیچیک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است. و خدا همواره بر هر چیزی داناست. |
| نخست میفرماید: «محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود» {{قرآن|مَّا کانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکمْ وَلَکن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکانَ اللَّهُ بِکلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا}}.
| | }} |
| | |
| نه «زید» و نه دیگری، و اگر یک روز، نام پسر محمد بر او (زید) گذاردند، این تنها یک عادت و سنت بود که با ورود اسلام و نزول قرآن مجید برچیده شد، نه یک رابطهٔ طبیعی و خویشاوندی. البته پیامبر اکرم(ص) فرزندان حقیقی به نام «قاسم» و «طیب» و «طاهر» و «ابراهیم» داشت، ولی طبق نقل مورخان، همهٔ آنان، قبل از بلوغ، چشم از جهان بستند و لذا نام «رجال» (مردان) بر آنها اطلاق نشد.<ref>ابی عبدالله محمد بن احمد الانصاری القرطبی، الجامع لاحکام القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ اول، ۱۳۶۴ش، ج۱۴، ص۱۹۶؛ طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، تهران، بنیاد علمی و فرهنگی علامه طباطبائی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۱۶، ص۵۰۸.</ref>
| |
|
| |
|
| بنابراین، جملهٔ {{قرآن|مَّا کانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکمْ وَلَکن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکانَ اللَّهُ بِکلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا}} که به صورت فعل ماضی آمده است، بهطور قاطع در آن هنگام، در حق همه صادق بوده است.
| | == خاتم النبیین == |
| | «خاتَم» (به فتح تاء) به معنای نگین انگشتر است که در قدیم با حک کردن نام خود بر روی آن، پایانِ دستورها و نامهها را با آن مُهر میکردند.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ج۷، ص۳۷۵.</ref> قُراء در قرائت خاتم اختلاف کردند. برخی آن را به فتح تا میخوانند و برخی به کسره که به معنای تمامکننده است که هر دو یک معنا را میرساند.<ref>ابوالفتوح رازى، حسين بن على، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱۵، ص۴۳۲</ref> |
|
| |
|
| و اگر در بعضی از تعبیرات خود پیامبر اکرم(ص) میخوانیم: «انا و علی ابوا هذه الامه» «من و علی، پدران این امتیم»، مسلماً، منظور، پدر نسبی نبوده، بلکه ابوت ناشی از تعلیم و تربیت و رهبری بوده است. | | آیه ۴۰ سوره احزاب، تنها آیهای است که هم نام پیامبر(ص) و هم رسالت او را در قالب دو عنوان ذکر کرده است: {{قرآن|رَسُولَ اللَّهِ}}، {{قرآن|خاتَمَ النَّبِیِّینَ}}<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ج۷، ص۳۷۶.</ref> مراد از «خاتَمَ النَّبِیِّینَ» این است که نبوت با حضرت محمد(ص) ختم شده و بعد از او دیگر نبوتی نخواهد بود.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق، ج۱۶، ص۳۲۵.</ref> خاتم بودن، فضیلت مخصوص و مختص به پیامبر(ص) است که خداوند او را در میان تمام پیامبران مختص فرموده است.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآنترجمه: گروهی از مترجمان، تهران، فراهانى، چاپ اول، بیتا، ج۲۰، ص۱۳۳.</ref> بنابراین شریعت او تا روز قیامت پایدار و باقی است.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه: گروهی از مترجمان، جوامع الجامع، مشهد، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، چاپ اول، ۱۳۷۵ش، ج۵، ص۱۳۴.</ref> مسلمانان همگی وحدت نظر دارند بر اینکه پس از حضرت محمد(ص) به کسی وحی نمیشود.<ref>مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، قم، دار الكتاب الإسلامي، چاپ اول، ۱۴۲۴ق، ج۶، ص۲۲۵.</ref> |
|
| |
|
| با این حال، ازدواج با همسر مطلقه زید (زینب بنت جحش) که قرآن کریم، فلسفهٔ آن را صریحاً شکستن سنتهای نادرست، ذکر کرده، چیزی نبود که باعث گفتگو در میان این و آن شود یا بخواهند آن را دستاویزی برای مقاصد سوء خود کنند.
| |
|
| |
| سپس میافزاید: ارتباط پیامبر اکرم(ص) با شما تنها از ناحیه رسالت و خاتمیت میباشد، «او رسول الله و خاتم النبیین است».
| |
|
| |
| {{قرآن|و لکن رسول الله و خاتم النبیین}}.
| |
|
| |
| بنابراین، صدر آیه ارتباط نسبی را بهطور کلی قطع میکند و ذیل آیه، ارتباط معنوی ناشی از رسالت و خاتمیت را اثبات مینماید و از اینجا پیوند صدر و ذیل آیه روشن میشود.
| |
|
| |
| از این گذشته اشاره به این حقیقت نیز دارد که در عین حال علاقهٔ محمد(ص) فوق علاقهٔ یک پدر به فرزند است، چرا که علاقهٔ او علاقهٔ رسول به امت میباشد. آن هم رسولی که میداند بعد از او پیامبر دیگری نخواهد آمد و باید آنچه مورد نیاز امت است تا قیامت برای آنها با دقت و با نهایت دلسوزی از سوی خداوند ابلاغ نماید.
| |
|
| |
| و البتّه خداوند عالم و آگاه است، همهٔ آنچه را در این زمینه لازم بوده در اختیار او گذارده، از اصول و فروع و کلیات و جزئیات در تمام زمینهها، و لذا در پایان آیه میفرماید: «خداوند به هر چیز عالم و آگاه بوده و هست» {{قرآن|مَّا کانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکمْ وَلَکن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکانَ اللَّهُ بِکلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش، ج۱۷، ص۳۳۶ و ۳۳۷.</ref>
| |
| {{پایان پاسخ}} | | {{پایان پاسخ}} |
| {{مطالعه بیشتر}}
| |
|
| |
| == معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
| |
| ۱ـ تفسیر روان جاوید، تألیف آیت الله حاج میرزا محمد ثقفی تهرانی، ج۴، ص۴۰۴ تا ۴۰۶.
| |
|
| |
| ۲ـ نمونه بینات در شأن نزول آیات، تألیف دکتر محمد باقر محقق، ص۶۳۹.
| |
|
| |
|
| ۳ـ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، ج۱۷، ص۳۳۶ تا ۳۴۹.
| | == مطالعه بیشتر == |
|
| |
|
| ۴ـ تفسیر المیزان، تألیف علامه طباطبائی، ترجمه سید محمد باقر همدانی، ج۱۶، ص۵۰۷ تا ۵۱۱.
| | * خاتمیت، شهید مرتضی مطهری. |
| | * الخاتمیة فی الکتاب و السنة و العقل الصریح، جعفر سبحانی، ترجمه: رضا استادی. |
| {{پایان مطالعه بیشتر}} | | {{پایان مطالعه بیشتر}} |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
| {{پانویس}} | | {{پانویس|۲}} |
| {{شاخه | | {{شاخه |
| | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن | | | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن |
خط ۵۳: |
خط ۳۵: |
| }} | | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه =شد |
| | تیترها = | | | تیترها =شد |
| | ویرایش = | | | ویرایش =شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی =شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر =شد |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | بازبینی = | | | ارزیابی کمی = |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = | | | اولویت =ج |
| | کیفیت = | | | کیفیت =ج |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |