کلمه شیعه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(تکمیل شیعه در روایات)
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
کلمه شیعه در [[قرآن]]، به معنای گروه و دسته و همچنین به معنای پیرو استفاده شده است. این کلمه در قرآن، گاه در معنای مثبت، گاه منفی و در برخی آیات برای یادکرد برخی گروه‌ها، به کار رفته است:
کلمه شیعه در [[قرآن]]، به معنای گروه و دسته و همچنین به معنای پیرو استفاده شده است. این کلمه در قرآن، گاه در معنای مثبت، مانند اینکه [[حضرت ابراهیم(ع)]] را به عنوان شیعه و پیرو [[حضرت نوح(ع)]] دانسته است و گاه منفی مانند افرادی که دین‌شان را پراکنده کرده و گروه گروه شدند؛ آمده است.


*برخی آیات، کلمه شیعه را در معنای مثبت و برای پیروان مسیر حق استفاده کرده‌اند. برای نمونه از [[حضرت ابراهیم(ع)]] به عنوان شیعه و پیرو [[حضرت نوح(ع)]] یاد شده است.
در برخی آیات تنها برای یادآوری برخی گروه‌ها استفاده شده و هیج معنای مثبت یا منفی از آن قصد نشده است. برای نمونه از اقوام گذشته با تعبیر امت‌ها (کلمه شِیَعِ جمع کلمه شیعه به معنای گروه‌ها و امت‌ها) یاد شده است.
*واژه شیعه در برخی آیات به معنای منفی استفاده شده است. افرادی که دین‌شان را پراکنده کرده و گروه گروه شدند.
{{مفردات قرآن}}
*در برخی آیات تنها برای یادآوری برخی گروه‌ها استفاده شده و هیج معنای مثبت یا منفی از آن قصد نشده است. برای نمونه از اقوام گذشته با تعبیر امت‌ها (کلمه شِیَعِ جمع کلمه شیعه به معنای گروه‌ها و امت‌ها) یاد شده است.
==معنای لغوی و اصطلاحی شیعه==
[[شیعه]] در لغت به معنای مقدار، گروه و دسته، قوم، پیرو و دنباله رو می‌باشد.<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، العين، تحقيق: مهدي مخزومي - إبراهيم سامرائي، قم، مؤسسة دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۹۰.</ref> <ref>جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تحقيق: أحمد عبد الغفور العطار، بیروت، دار العلم للملايين، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م، ج۳، ص۱۲۴۰.</ref>قومی که به یک امر و حقیقتی اتفاق نظر داشته باشند را شیعه گویند.<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم،  نشر أدب الحوزة، ۱۴۰۵ق،ج۸، ص۱۸۸.</ref> اگر به پیروان [[اهل بیت(ع)]] هم شیعه گفته می‌شود، به خاطر این است که این‌ها گروهی هستند که از اندیشه‌های [[تعداد اهل‌بیت(ع)|اهل بیت]](ع) پیروی می‌کنند.


==معنای لغوی و اصطلاحی شیعه==
لفظ شیعه به مرور زمان در میان فرقه‌های اسلامی به گروهی که قائل به امامت اهل بیت [[معصوم تنها راه شناخت و عبادت خدا|معصومین]] هستند، اطلاق شده است.<ref>ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهاية في غريب الحديث والأثر، تحقيق: طاهر أحمد الزاوي ، محمود محمد الطناحي، قم، مؤسسة إسماعيليان للطباعة والنشر والتوزيع، چاپ چهارم، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۵۱۹.</ref> امروزه به آن عده از مسلمانان شیعه گفته می‌شود که به خلافت و امامت بلافصل علی(ع) معتقدند و بر این عقیده‌اند که جانشین پیامبر (ص)از طریق نص شرعی تعیین می‌شود.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، ص۳۵.</ref> <ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۶.</ref>
[[شیعه]] در لغت به معنای گروه و دسته، قوم، پیرو و دنباله رو می‌باشد و اگر به پیروان [[اهل بیت(ع)]] هم شیعه گفته می‌شود، به خاطر این است که این‌ها گروهی هستند که از اندیشه‌های اهل بیت(ع) پیروی می‌کنند و در روایات نیز به پیروان اهل بیت(ع) شیعه گفته‌اند. لفظ شیعه به مرور زمان در میان فرقه‌های اسلامی به گروهی که قائل به امامت اهل بیت معصومین هستند، اطلاق شده است
 
اطلاق شیعه بر پیروان علی(ع) نخست، از طرف پیامبر اکرم (ص)صورت گرفته است. سیوطی(از علمای اهل سنت) از جابر بن عبدالله انصاری و ابن عباس و علی بن ابی‌طالب روایت کرده که پیامبر اکرم (ص)در تفسیر آیه‌: {{قرآن|إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ |سوره= بینه|آیه=۷}} اشاره به علی کرده و فرمود: {{متن عربی|تو و شیعیانت روز قیامت، رستگار خواهید بود.}}<ref>سيوطى، عبدالرحمن بن ابى‌بكر، الدر المنثور فى التفسير بالماثور، قم، كتابخانه عمومى مرعشى نجفى، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۳۷۹.</ref> در کتاب‌های اهل سنت آمده است: نزد رسول خدا(ص) بودیم که علی آمد؛ رسول خدا(ص) فرمود: قسم به خدایی که جانم در دست اوست این و شیعیانش در قیامت رستگارانند. خداوند این آیه را نازل کرد: {{قرآن|إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ |سوره= بینه|آیه=۷}} اصحاب پیامبر(ص) هر وقت علی را می‌دیدند، می‌گفتند: {{متن عربی| جاء خير البرية|ترجمه=بهترین مخلوقات خدا آمد.}}.<ref>سيوطى، عبدالرحمن بن ابى‌‏بكر، الدر المنثور فى التفسير بالماثور، قم، كتابخانه عمومى مرعشى نجفى، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۳۷۹.</ref>


==شیعه در قرآن==
==شیعه در قرآن==
===گروه پراکنده===
===گروه و دسته===
یکی از معانی عمده شیعه در قرآن به معنای دسته و گروه است، در این معنا، شیعه نه بار مثبت و نه بار منفی دارد. از جمله:
یکی از معانی عمده شیعه در قرآن به معنای دسته و گروه است، در این معنا، شیعه نه بار مثبت و نه بار منفی دارد. از جمله:
 
*{{قرآن|قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً |ترجمه=بگو: او قادر است که از بالا یا از زیر پای شما، عذابی بر شما بفرستد یا به صورت دسته‌های پراکنده شما را با هم بیامیزد|سوره=انعام|آیه=۶۵}}
*{{قرآن|قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ|ترجمه=بگو: او قادر است که از بالا یا از زیر پای شما، عذابی بر شما بفرستد یا به صورت دسته‌های پراکنده شما را با هم بیامیزد و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر یک از شما به وسیله دیگری بچشاند. ببین چگونه آیات گوناگون را (برای آن‌ها) بازگو می‌کنیم! شاید بفهمند (و بازگردند)!|سوره=انعام|آیه=۶۵}}
*{{قرآن|إِنَّ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فی شَیْءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَفْعَلُونَ|ترجمه=کسانی که آیین خود را پراکنده‌ساختند، و به دسته‌های گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند، تو هیچ گونه رابطه‌ای با آن‌ها نداری! سر و کار آن‌ها، تنها با خداست. سپس خدا آن‌ها را از آنچه انجام می‌دادند، با خبر می‌کند. |سوره=انعام|آیه=۱۵۹}}
*{{قرآن|وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فی شِیَعِ الْأَوَّلینَ|ترجمه=ما پیش از تو (نیز) پیامبرانی در میان امّت‌های نخستین فرستادیم. |سوره=حجر|آیه=۱۰}}
*{{قرآن|وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فی شِیَعِ الْأَوَّلینَ|ترجمه=ما پیش از تو (نیز) پیامبرانی در میان امّت‌های نخستین فرستادیم. |سوره=حجر|آیه=۱۰}}
*{{قرآن|ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شیعَه أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَی الرَّحْمنِ عِتِیًّا|ترجمه=سپس از هر گروه و جمعیّتی، کسانی را که در برابر خداوند رحمان از همه سرکش‌تر بوده‌اند، جدا می‌کنیم.|سوره=مریم|آیه=۶۹}}
*{{قرآن|ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شیعَه أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَی الرَّحْمنِ عِتِیًّا|ترجمه=سپس از هر گروه و جمعیّتی، کسانی را که در برابر خداوند رحمان از همه سرکش‌تر بوده‌اند، جدا می‌کنیم.|سوره=مریم|آیه=۶۹}}
*{{قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَه مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیی نِساءَهُمْ إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدینَ|ترجمه=فرعون در زمین برتری‌جویی کرد، و اهل آن را به گروه‌های مختلفی تقسیم نمود گروهی را به ضعف و ناتوانی می‌کشاند، پسران شان را سر می‌برید و زنان شان را (برای کنیزی و خدمت) زنده نگه می‌داشت او به یقین از مفسدان بود!|سوره=قصص|آیه=۴}}
*{{قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً |ترجمه=فرعون در زمین برتری‌جویی کرد، و اهل آن را به گروه‌های مختلفی تقسیم نمود.|سوره=قصص|آیه=۴}}
*{{قرآن| مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ|ترجمه=از کسانی که دین خود را پراکنده‌ساختند و به دسته‌ها و گروه‌ها تقسیم شدند! و (عجب این که) هر گروهی به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند!|سوره=روم|آیه=۳۲}}
*{{قرآن| مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ|ترجمه=از کسانی که دین خود را پراکنده‌ساختند و به دسته‌ها و گروه‌ها تقسیم شدند! و (عجب این که) هر گروهی به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند!|سوره=روم|آیه=۳۲}}


===پیرو===
===پیرو===
دومین کاربرد شیعه در قرآن به معنای پیرو، دنباله دار و کسی که از یک اندیشه ای خاصّ تبعیت می‌کند، است، بنابراین اگر از انسان کامل و خوب پیروی کند، شیعه معنای مثبتی پیدا می‌کند و اگر از ظالم پیروی کند معنای منفی خواهد داشت. و آیاتی این دسته را معرّفی می‌کند که عبارتند از:
دومین کاربرد شیعه در قرآن به معنای پیرو، دنباله دار و کسی که از یک اندیشه ای خاصّ تبعیت می‌کند، است، بنابراین اگر از انسان کامل و خوب پیروی کند، شیعه معنای مثبتی پیدا می‌کند و اگر از ظالم پیروی کند معنای منفی خواهد داشت. و آیاتی این دسته را معرّفی می‌کند که عبارتند از:
 
*{{قرآن|وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ|ترجمه=و از پیروان او ابراهیم بود|سوره=صافات|آیه=۸۳}} در این آیه [[حضرت ابراهیم(ع)]] یکی از شیعیان [[حضرت نوح(ع)]] می‌باشد.
*{{قرآن|وَ دَخَلَ الْمَدینَه عَلی حینِ غَفْلَه مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذی مِنْ شیعَتِهِ عَلَی الَّذی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسی فَقَضی عَلَیْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبینٌ|ترجمه=او به هنگامی که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند یکی از پیروان او بود (و از بنی اسرائیل)، و دیگری از دشمنانش، آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی تقاضای کمک نمود موسی مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد) موسی گفت: «این (نزاع شما) از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه‌کننده آشکاری است»|سوره=قصص|آیه=۱۵}} در این آیه هم به پیرو [[حضرت موسی(ع)]] و هم به پیرو فرعون شیعه گفته شده است.
*{{قرآن|وَ دَخَلَ الْمَدینَه عَلی حینِ غَفْلَه مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذی مِنْ شیعَتِهِ عَلَی الَّذی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسی فَقَضی عَلَیْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبینٌ|ترجمه=او به هنگامی که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند یکی از پیروان او بود (و از بنی اسرائیل)، و دیگری از دشمنانش، آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی تقاضای کمک نمود موسی مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد) موسی گفت: «این (نزاع شما) از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه‌کننده آشکاری است»|سوره=قصص|آیه=۱۵}} در این آیه هم به پیرو [[حضرت موسی(ع)]] و هم به پیرو فرعون شیعه گفته شده است.
*{{قرآن|وَ حیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ کَما فُعِلَ بِأَشْیاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کانُوا فی شَکٍّ مُریبٍ|ترجمه=(سرانجام) میان آنها و خواسته‌های شان جدایی افکنده شد، همان گونه که با پیروان (و هم‌مسلکان) آنها از قبل عمل شد، چرا که آن‌ها در شک و تردید بودند!|سوره=سبا|آیه=۵۴}}
*{{قرآن|وَ حیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ کَما فُعِلَ بِأَشْیاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کانُوا فی شَکٍّ مُریبٍ|ترجمه=(سرانجام) میان آنها و خواسته‌های شان جدایی افکنده شد، همان گونه که با پیروان (و هم‌مسلکان) آنها از قبل عمل شد، چرا که آن‌ها در شک و تردید بودند!|سوره=سبا|آیه=۵۴}}
*{{قرآن|وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ|ترجمه=و از پیروان او ابراهیم بود|سوره=صافات|آیه=۸۳}} در این آیه [[حضرت ابراهیم(ع)]] یکی از شیعیان [[حضرت نوح(ع)]] می‌باشد.
 
===پراکندگی و اختلاف در اندیشه‌ها===
شیعه گاهی به معنای اختلاف پیدا کردن و پراکنده شدن در اندیشه‌هاست که مورد مذمت قرار گرفته است:
*{{قرآن|إِنَّ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فی شَیْءٍ|ترجمه=کسانی که آیین خود را پراکنده‌ساختند، و به دسته‌های گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند، تو هیچ گونه رابطه‌ای با آن‌ها نداری!|سوره=انعام|آیه=۱۵۹}}


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


==مطالعه بیشتر==
==مطالعه بیشتر==
 
* شیعه در اسلام، محمد حسین طباطبایی.
*تفسیر آسان، محمد جواد خمینی نجفی، ج۴، ص۳۸۹.
* شیعه در قرآن، امیر ظهیری.
*قاموس قرآن، علی اکبر قرشی، ج۴، ص۹۵.
* شيعه در پيشگاه قرآن و اهل‌بيت ترجمه جلد ۶۵ بحار الانوار از مجموعه ۱۱۰ جلدى طبق چاپ بيروت، ترجمه: على تهرانى.


{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
| شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
|شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۵

سؤال

آیا شیعه در قرآن کریم بار منفی دارد؟ معانی شیعه در قرآن را بفرمایید.

کلمه شیعه در قرآن، به معنای گروه و دسته و همچنین به معنای پیرو استفاده شده است. این کلمه در قرآن، گاه در معنای مثبت، مانند اینکه حضرت ابراهیم(ع) را به عنوان شیعه و پیرو حضرت نوح(ع) دانسته است و گاه منفی مانند افرادی که دین‌شان را پراکنده کرده و گروه گروه شدند؛ آمده است.

در برخی آیات تنها برای یادآوری برخی گروه‌ها استفاده شده و هیج معنای مثبت یا منفی از آن قصد نشده است. برای نمونه از اقوام گذشته با تعبیر امت‌ها (کلمه شِیَعِ جمع کلمه شیعه به معنای گروه‌ها و امت‌ها) یاد شده است.

معنای لغوی و اصطلاحی شیعه

شیعه در لغت به معنای مقدار، گروه و دسته، قوم، پیرو و دنباله رو می‌باشد.[۱] [۲]قومی که به یک امر و حقیقتی اتفاق نظر داشته باشند را شیعه گویند.[۳] اگر به پیروان اهل بیت(ع) هم شیعه گفته می‌شود، به خاطر این است که این‌ها گروهی هستند که از اندیشه‌های اهل بیت(ع) پیروی می‌کنند.

لفظ شیعه به مرور زمان در میان فرقه‌های اسلامی به گروهی که قائل به امامت اهل بیت معصومین هستند، اطلاق شده است.[۴] امروزه به آن عده از مسلمانان شیعه گفته می‌شود که به خلافت و امامت بلافصل علی(ع) معتقدند و بر این عقیده‌اند که جانشین پیامبر (ص)از طریق نص شرعی تعیین می‌شود.[۵] [۶]

اطلاق شیعه بر پیروان علی(ع) نخست، از طرف پیامبر اکرم (ص)صورت گرفته است. سیوطی(از علمای اهل سنت) از جابر بن عبدالله انصاری و ابن عباس و علی بن ابی‌طالب روایت کرده که پیامبر اکرم (ص)در تفسیر آیه‌: ﴿إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ(بینه:۷) اشاره به علی کرده و فرمود: «تو و شیعیانت روز قیامت، رستگار خواهید بود.»[۷] در کتاب‌های اهل سنت آمده است: نزد رسول خدا(ص) بودیم که علی آمد؛ رسول خدا(ص) فرمود: قسم به خدایی که جانم در دست اوست این و شیعیانش در قیامت رستگارانند. خداوند این آیه را نازل کرد: ﴿إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ(بینه:۷) اصحاب پیامبر(ص) هر وقت علی را می‌دیدند، می‌گفتند: «جاء خير البرية؛ بهترین مخلوقات خدا آمد.».[۸]

شیعه در قرآن

گروه و دسته

یکی از معانی عمده شیعه در قرآن به معنای دسته و گروه است، در این معنا، شیعه نه بار مثبت و نه بار منفی دارد. از جمله:

  • ﴿قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً؛ بگو: او قادر است که از بالا یا از زیر پای شما، عذابی بر شما بفرستد یا به صورت دسته‌های پراکنده شما را با هم بیامیزد(انعام:۶۵)
  • ﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فی شِیَعِ الْأَوَّلینَ؛ ما پیش از تو (نیز) پیامبرانی در میان امّت‌های نخستین فرستادیم.(حجر:۱۰)
  • ﴿ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شیعَه أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَی الرَّحْمنِ عِتِیًّا؛ سپس از هر گروه و جمعیّتی، کسانی را که در برابر خداوند رحمان از همه سرکش‌تر بوده‌اند، جدا می‌کنیم.(مریم:۶۹)
  • ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً؛ فرعون در زمین برتری‌جویی کرد، و اهل آن را به گروه‌های مختلفی تقسیم نمود.(قصص:۴)
  • ﴿مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ؛ از کسانی که دین خود را پراکنده‌ساختند و به دسته‌ها و گروه‌ها تقسیم شدند! و (عجب این که) هر گروهی به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند!(روم:۳۲)

پیرو

دومین کاربرد شیعه در قرآن به معنای پیرو، دنباله دار و کسی که از یک اندیشه ای خاصّ تبعیت می‌کند، است، بنابراین اگر از انسان کامل و خوب پیروی کند، شیعه معنای مثبتی پیدا می‌کند و اگر از ظالم پیروی کند معنای منفی خواهد داشت. و آیاتی این دسته را معرّفی می‌کند که عبارتند از:

  • ﴿وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ؛ و از پیروان او ابراهیم بود(صافات:۸۳) در این آیه حضرت ابراهیم(ع) یکی از شیعیان حضرت نوح(ع) می‌باشد.
  • ﴿وَ دَخَلَ الْمَدینَه عَلی حینِ غَفْلَه مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذی مِنْ شیعَتِهِ عَلَی الَّذی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسی فَقَضی عَلَیْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبینٌ؛ او به هنگامی که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند یکی از پیروان او بود (و از بنی اسرائیل)، و دیگری از دشمنانش، آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی تقاضای کمک نمود موسی مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد) موسی گفت: «این (نزاع شما) از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه‌کننده آشکاری است»(قصص:۱۵) در این آیه هم به پیرو حضرت موسی(ع) و هم به پیرو فرعون شیعه گفته شده است.
  • ﴿وَ حیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ کَما فُعِلَ بِأَشْیاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کانُوا فی شَکٍّ مُریبٍ؛ (سرانجام) میان آنها و خواسته‌های شان جدایی افکنده شد، همان گونه که با پیروان (و هم‌مسلکان) آنها از قبل عمل شد، چرا که آن‌ها در شک و تردید بودند!(سبا:۵۴)

پراکندگی و اختلاف در اندیشه‌ها

شیعه گاهی به معنای اختلاف پیدا کردن و پراکنده شدن در اندیشه‌هاست که مورد مذمت قرار گرفته است:

  • ﴿إِنَّ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فی شَیْءٍ؛ کسانی که آیین خود را پراکنده‌ساختند، و به دسته‌های گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند، تو هیچ گونه رابطه‌ای با آن‌ها نداری!(انعام:۱۵۹)


مطالعه بیشتر

  • شیعه در اسلام، محمد حسین طباطبایی.
  • شیعه در قرآن، امیر ظهیری.
  • شيعه در پيشگاه قرآن و اهل‌بيت ترجمه جلد ۶۵ بحار الانوار از مجموعه ۱۱۰ جلدى طبق چاپ بيروت، ترجمه: على تهرانى.
  1. فراهیدی، خلیل بن احمد، العين، تحقيق: مهدي مخزومي - إبراهيم سامرائي، قم، مؤسسة دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۹۰.
  2. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تحقيق: أحمد عبد الغفور العطار، بیروت، دار العلم للملايين، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م، ج۳، ص۱۲۴۰.
  3. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشر أدب الحوزة، ۱۴۰۵ق،ج۸، ص۱۸۸.
  4. ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهاية في غريب الحديث والأثر، تحقيق: طاهر أحمد الزاوي ، محمود محمد الطناحي، قم، مؤسسة إسماعيليان للطباعة والنشر والتوزيع، چاپ چهارم، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۵۱۹.
  5. شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، ص۳۵.
  6. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۶.
  7. سيوطى، عبدالرحمن بن ابى‌بكر، الدر المنثور فى التفسير بالماثور، قم، كتابخانه عمومى مرعشى نجفى، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۳۷۹.
  8. سيوطى، عبدالرحمن بن ابى‌‏بكر، الدر المنثور فى التفسير بالماثور، قم، كتابخانه عمومى مرعشى نجفى، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۳۷۹.