دلایل نرسیدن امام علی(ع) به خلافت: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} با استفاده از منابع اهل‌سنت، باوجود ۲۳ سال معرفی حضرت علی(ع) توسط پیامبر و حدیث غدیر، چرا علی(ع) را کنار زدند؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} هر چند علی(ع) از طرف پیامبر اسلام(ص) بارها به عنوان جانشین خویش نام برده بود؛ اما عو...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Golpoor }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۵: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
هر چند علی(ع) از طرف پیامبر اسلام(ص) بارها به عنوان جانشین خویش نام برده بود؛ اما عواملی چون تعصبات قبیلگی، حسادت، بغض و کینه نسبت به شخصیت والای ایشان، شخصیتِ عدالت محور علی(ع) موجب شد تا فرد دیگری توسط مسلمانان برگزیده شود و این اولین بار نبود که مسلمانان دستورات پیامبر را نادیده می‌گرفتند.
[[پیامبر اسلام(ص)]]، بارها [[امام علی(ع)]] را به عنوان جانشین خویش نام برد؛ اما عواملی چون تعصبات قبیلگی، حسادت، بغض و کینه نسبت به امام و شخصیتِ عدالت محور علی(ع) موجب شد تا افراد دیگری انتخاب شوند. طبق شواهد تاریخی مخالفت مسلمانان با دستورات پیامبر(ص) در موارد دیگری نیز اتفاق افتاد؛ از جمله سرپیچی از دستورات پیامبر در جنگ‌های [[غزوه احد|احد]] و [[احزاب]]، [[صلح حدیبیه]] و تخلف از سپاه اسامه.


حضرت محمد(ص) بارها امام علی(ع) را به عنوان جانشین برای مسلمانان معرفی کردند. مهم‌ترین و آخرین آن‌ها در غدیر خم می‌باشد. اما عمده مسلمانان به این سفارشات توجهی نکردند و عده ای در مدینه جمع شده به سقیفه بنی ساعده، ابوبکر را به عنوان جانشین آن حضرت برگزیدند. بدون شک عوامل متعددی سبب شد مسلمانان حاضر در سقیفه توجه چندانی به سفارشات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نداشته باشند. به نظر می‌رسد تعصبات قبیله ای و حسادت و کینه از علی علیه السلام از مهم‌ترین عواملی هستند که سبب کنار گذاشتن علی علیه السلام شدند. علاوه بر این به این دو نکته نیز باید توجه داشت که انتخاب ابوبکر کاملا شتاب زده و با سرعت انجام شد. همچنین این اولین بار نبود که مسلمانان از دستور پیامبر سرپیچی می‌کردند.
== جریان سقیفه ==
حضرت محمد(ص) بارها امام علی(ع) را به عنوان جانشین برای مسلمانان معرفی کردند. مهم‌ترین و آخرین آن‌ها در [[غدیر خم]] می‌باشد. اما عمده مسلمانان به این سفارشات توجهی نکردند و عده‌ای در [[جریان سقیفه|سقیفه بنی‌ساعده]] جمع شده و [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] را به عنوان جانشین آن حضرت برگزیدند.  


مسلمانان بارها با دستورات صریح پیامبر مخالفت کردند که ما تنها به ذکر چند نمونه به صورت گذرا بسنده می‌کنیم.
== سرپیچی از دستورات پیامبر ==
طبق شواهد تاریخی در زمان حیات [[پیامبر اسلام(ص)]] بارها با دستورات پیامبر(ص) مخالفت شد که یکی از آنها مسئله جانشینی بود. برخی از این مخالفت‌ها عبارت‌اند از:


۱. در جنگ احد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ۵۰ را نفر مأمور کرد بالای تپه ای که پشت سر مسلمانان قرار داشت مستقر شوند تا دشمن نتواند از پشت، به مسلمانان ضربه بزند. حتی پیامبر به آن‌ها دستور داده بود اگر دشمن بر ما غلبه کرد به یاری ما نیایید.}}<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری، ترجمه پاینده، ابوالقاسم، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲، ج۳، ص۱۰۲۰.</ref> اما پس از شکست اولیه مشرکان، تیراندازان همگی گفتند: غنیمت، غنیمت. عبدالله بن جبیر فرمانده آن‌ها گفت: مگر به یاد ندارید که پیامبر چه گفت؟ اما آن‌ها گوش ندادند و رفتند.<ref>همان.</ref>  
* در [[غزوه احد|جنگ احد]]، پیامبر اکرم(ص) ۵۰ را نفر مأمور کرد تا بالای تپه‌ای که پشت سر [[مسلمان|مسلمانان]] قرار داشت، مستقر شوند تا دشمن نتواند از پشت، به مسلمانان ضربه بزند. پیامبر(ص) به آن‌ها دستور داده بود، اگر دشمن بر ما غلبه کرد به یاری ما نیایید؛<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۱۰۲۰.</ref> اما پس از شکست اولیه مشرکان، برای به دست آوردن [[غنیمت]]، پست‌های خود را ترک کردند؛ این درحالی بود که فرمانده آنها عبدالله بن جبیر دستور پیامبر را به آنها یادآوری کرد.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۱۰۲۰.</ref>
* یکی دیگر از سرپیچی‌ها از دستورات پیامبر(ص) به [[صلح حدیبیه]] برمی‌گردد که بیشترین اعتراض توسط [[عمر بن خطاب]] صورت گرفت.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۱۱۲۲.</ref>
* عدم توجه به سخن پیامبر در [[جنگ احزاب]]. ابن هشام می‌نویسد: «دشمن شبی در تب و تاب ترک مدینه بود رسول خدا(ص) از اصحابش خواست تا یک نفر برخیزد و ببیند دشمن چه می‌کند. حذیفه می‌گوید: کسی برنخاست تا این که حضرت مرا به نام صدا زد».<ref>ابن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه اسحاق بن محمد همدانی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۰ش، ج۲، ص۷۴۷.</ref>
* تخلف از سپاه اسامه، با وجود دستورات موکد پیامبر(ص).<ref>مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق، ج۱۴، ص۵۱۷.</ref>
* مخالفت با پیامبر در تقسیم غنائم جنگ حنین.<ref>ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۶۰۰.</ref>


۲. سرپیچی از دستورات پیامبر در صلح حدیبیه. بیشترین اعتراض توسط عمر صورت گرفت.<ref>همان، ص۱۱۲۲.</ref>
== عوامل سرپیچی از دستورات پیامبر ==
عوامل متعددی سبب شد مسلمانان حاضر در سقیفه توجه چندانی به سفارشات پیامبر(ص) نداشته باشند. تعصبات قبیله‌ای و حسادت و کینه از [[امام علی(ع)]] از مهم‌ترین عواملی دانسته شده است که سبب کنار گذاشتن امام علی(ع) شد؛ چنانکه طبق اعترافات برخی از شرکت کنندگان در سقیفه، انتخاب ابوبکر کاملا شتاب‌زده و با سرعت انجام شد.  


۳. عدم توجه به سخن پیامبر در جنگ احزاب. ابن هشام می‌نویسد: «دشمن شبی در تب و تاب ترک مدینه بود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از اصحابش خواست تا یک نفر برخیزد و ببیند دشمن چه می‌کند. حذیفه می‌گوید: کسی برنخاست تا این که حضرت مرا به نام صدا زد».<ref>ابن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۰، ج۲، ص۷۴۷.</ref>
=== تعصبات قبیله‌ای ===
جامعه [[عربستان]] در زمان صدر [[اسلام]]، جامعه‌ای قبیله‌ای بود. جامعه‌ای که افراد آن سخت پایبند مسائل قبیله‌ای بودند و در این زمینه تعصب خاصی داشتند. [[پیامبر اکرم(ص)]] در طول دوره ۲۳ ساله رسالتش با تعصبات قبیلگی مبارزه کرد؛ اما نتوانست به طور کامل تعصبات را از بین ببرد. به باور محققان ارزش‌های قومی و قبیله‌ای در [[جریان سقیفه|سقیفه]] بار دیگر زنده شد. سخنان حاضران در آن جلسه گویای همین مطلب است. ابوبکر گفت: «ما [[مهاجرین]]، اولین کسانی بودیم که اسلام را پذیرفتیم. و مردم دیگر در این قضیه بعد از ما بودند. ما عشیره رسول خدا بوده و معتدل‌ترین اعراب از جهت نسب هستیم...».<ref>جعفری، سید حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه سید محمد تقی آیت اللهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۲ش، ص۶۲، به نقل از انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۲.</ref> [[عمر بن خطاب]] نیز در جواب [[انصار]] گفت: عرب به شما اجازه نمی‌دهد شما بر گردن آن‌ها سوار شوید؛ در حالی که پیامبر از شما نیست و حق از آن ماست.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۵۰.</ref>


۴. تخلف از سپاه اسامه، با وجوددستورات موکد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم. <ref>احمد بن علی مقریزی، امتاع الاسماع، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، ج۱۴، ص۵۱۷.</ref>  
یکی دیگر از ارزش‌های قبیله‌ای که سبب انتخاب ابوبکر شد، «ریش سفیدی» و کهولت سن وی بوده است. ریش سفیدی در کنار سایر عوامل در درجه‌ای از اعتبار قرار داشت. عمر به ابن عباس گفت: از ولایت علی روی گردان نشدند؛ مگر آن که از کمی سن او ترسیدند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۱.</ref> ابوعبیده جراح در پاسخ اعتراض [[امام علی(ع)]] گفت: «تو هنوز جوانی و مردم ریش سفید قوم را برگزیدند. البته اگر صبر کنی و عمری از تو سپری شود با توجه به فضائلی که داری و داماد پیامبر هستی آن گاه تو را انتخاب خواهند کرد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۱.</ref>  


۵. مخالفت با پیامبر در تقسیم غنائم جنگ صفین.<ref>محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۳، ج۲، ص۶۰۰.</ref> و موارد بسیار دیگری که به جهت اختصار به آن‌ها اشاره نمی‌شود.
=== حسادت به علی(ع) ===
یکی از علل اصلی عدم توجه به سفارشات [[پیامبر(ص)]]، حسادت و کینه‌ای دانسته شده که نسبت به علی(ع) و [[بنی‌هاشم]] در دل [[قریش]] و بعضی قبایل دیگر وجود داشت. عمر از [[عبدالله بن عباس]] پرسید: چرا علی(ع) به ما ملحق نشد و همکاری نکرد؟ چرا قریش از خاندان شما جانب‌داری نکرد؛ در حالی که پدرت عم پیامبر و تو خود پسر عم او هستی؟ ابن عباس گفت: نمی‌دانم، عمر گفت: ولی من می‌دانم، زیرا قریش مایل نیستند که اجازه دهند، نبوت و [[خلافت]] در خاندان شما جمع شود. برای این که به این وسیله احساس غرور و شادمانی خواهید کرد.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۲۷۶۹.</ref>


تعصبات قبیله ای: بدون شک جامعه عربستان جامعه ای قبیله ای بود. جامعه ای که افراد آن سخت پایبند مسائل قبیله ای بودند و در این زمینه تعصب خاصی داشتند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در طول دوره ۲۳ ساله رسالت خویش با تعصبات بی جای قبیلگی مبارزه کرد اما به طور کامل نتوانست این تعصبات را از بین ببرد. ارزش‌های قومی و قبیله ای در سقیفه بار دیگر زنده شد. سخنان حاضران در آن جلسه گویای همین مطلب است. ابوبکر وقتی به ایراد سخن پرداخت چنین گفت: «ما مهاجرین، اولین کسانی بودیم که اسلام را پذیرفتیم. و دیگر مردم در این قضیه بعد از ما بودند. ما عشیره رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستیم و با این وجود ما معتدل‌ترین اعراب از جهت نسب هستیم...»<ref>جعفری، سید حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه آیت اللهی، سید محمد تقی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۲ش، ص۶۲، به نقل از انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۲.</ref> و عمر در جواب انصار گفت: عرب به شما اجازه نمی‌دهد شما بر گردن آن‌ها سوار شوید در حالی که پیامبر از شما نیست و حق از آن ماست.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۶،ص۵۰.</ref> یکی از ارزش‌های قبیله ای که سبب انتخاب ابوبکر شد «ریش سفیدی» و کهولت سن وی بوده است. ریش سفیدی در کنار سایر عوامل در درجه ای از اعتبار قرار داشت که سبب شد سفارشات پیامبر نادیده گرفته شود.
حسکانی روایتی از امام علی(ع) نقل کرده که در این روایت امام به [[عمار بن یاسر|عمار]] فرمود: مصداق آیه «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ؛<ref>سوره نساء، آیه ۵۴.</ref> بلکه به مردم برای آن چه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده رشک می‌ورزند»، ما هستیم».<ref>حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، تحقیق محمودی، محمدباقر، بی‌جا، مجمع الثقافه الاسلامیه، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۸۵.</ref>


عمر به ابن عباس گفت: «از ولایت علی روی گردان نشدند مگر آن که از کمی سن او ترسیدند»<ref>همان، ج۶، ص۱۱.</ref>  
=== بغض و کینه ===
در گزارشی آمده است که [[عثمان بن عفان|عثمان]] به علی(ع) کینه‌های قریش را متذکر شد و گفت: گناه من چیست که قریش تو را به جهت این که ۷۰ نفر از آنان را کشتی دوست ندارد.<ref>اصفهانی، ابونعیم، معرفه الصحابه، الریاض. دارالوطن للنشر، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۳۰۱.</ref>


و ابو عبیده جراح در پاسخ اعتراض علی علیه السلام گفت: «تو هنوز جوانی و مردم ریش سفید قوم را برگزیدند. البته اگر صبر کنی و عمری از تو سپری شود با توجه به فضائلی که داری و داماد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هستی آن گاه تو را انتخاب خواهند کرد.<ref>همان.</ref>  
عبدالفتاح عبدالمقصود نیز در این رابطه می‌نویسد: «قریش اگر امروز سروری را برای علی(ع) که برترین مردان خود بود، نپذیرفت، دیروز هم برای برترین خلق برگزیده جهان نمی‌پذیرفت، منشأ آن همان سینه‌های پرکینه است.<ref>عبدالفتاح، عبدالمقصود، الامام علی بن ابی طالب، ترجمه طالقانی، محمود، بی‌جا، بی‌تا، ج۱، ص۳۱۶.</ref>


==بغض و کینه و حسادت نسبت به علی علیه السلام: ==
=== عدالت علی(ع) ===
از دیگر عواملی که بغض و کینه نسبت به [[امام علی(ع)]] را تشدید می‌کرد، شخصیت، ویژگی‌ها و سوابقی بود که افراد حاضر در [[جریان سقیفه|سقیفه]] از امام علی(ع) در ذهن داشتند. عدالتی که از علی(ع) سراغ داشتند، برای بسیاری از افراد قابل تحمل نبود. به عنوان نمونه حضرت علی(ع) در سال ۱۰ هجری از طرف پیامبر اکرم(ص) مأمور شد به [[یمن]] برود..... هنگامی که علی(ع) از یمن به [[مکه]] بازگشت تا با رسول خدا(ص) و مسلمانان در مراسم حج شرکت کند، آن حضرت از همراهیان خویش جدا شد و برای دیدار رسول خدا(ص) جلوتر از آن‌ها به مکه آمد و مردی را به جای خود گذاشت. آن مرد نیز پس از رفتن علی(ع) حله‌هایی را که از نجران آورده بودند، میان همراهان خود تقسیم کرد. زمانی‌که به نزدیکی مکه رسیدند، علی(ع) برای دیدار آن‌ها از مکه بیرون آمد. و مشاهده کرد که حله‌ها را پوشیده‌اند. امام به شدت ناراحت شد و به جانشین خویش اعتراض کرد و دستور داد حله‌ها را از تن بیرون آورند.


بدون شک حسادت و کینه ای که نسبت به علی علیه السلام و بنی هاشم در دل قریش و بعضی قبایل دیگر بود، یکی از علل اصلی عدم توجه به سفارشات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم محسوب می‌شود. در گفتگویی که بین عمر و ابن عباس صورت گرفته می‌توان به خوبی این امر را مشاهده کرد. عمر از ابن عباس می‌پرسد: چرا علی علیه السلام به ما ملحق نشد و همکاری نکرد؟ چرا قریش از خاندان شما جانبداری نکرد در حالی که پدرت عم پیامبر و تو خود پسر عم او هستی؟ ابن عباس گفت: نمی‌دانم، عمر گفت: ولی من می‌دانم و از دلیل آن آگاهم زیرا قریش مایل نیستند که اجازه دهند نبوت و خلافت در خاندان شما جمع شود. برای این که به این وسیله احساس غرور و شادمانی خواهید کرد.<ref>محمد بن جریر طبری، همان، ص۲۷۶۹.</ref>  
این جریان سبب شد که لشکر علی(ع) به رسول خدا(ص) شکایت کنند. پیامبر(ص) فرمود: ای مردم از علی شکایت نکنید. او در راه [[خدا]] سخت‌تر از آن است که کسی بتواند از او شکایت کند.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ترجمه رسولی محلاتی، سید هاشم، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۷۶.</ref>  


در یک مورد عثمان به علی علیه السلام کینه‌های قریش را متذکر شد و گفت: «گناه من چیست که قریش تو را به جهت این که ۷۰ نفر از آنان را کشتی دوست ندارد».<ref>ابونعیم، اصفهانی، معرفه الصحابه، الریاض. دارالوطن للنشر، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۳۰۱.</ref>  
[[حضرت فاطمه زهرا(س)|حضرت زهرا(س)]] فرمود: علت این که علی(ع) را از حقش محروم و خلافت را از وی دور ساختند، ترس آنان از شدت و سختی‌اش در راه حق و قدرت شمشیر و بی‌پروایی او در راه خدا بود.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۷۸.</ref>


حسکانی روایتی از علی علیه السلام نقل کرده که در این روایت حضرت به عمار می‌فرماید: «مصداق آیه {{قرآن|أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ<ref>نساء / ۵۴.</ref>؛ بلکه به مردم برای آن چه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده رشک می‌ورزند)، ما هستیم».<ref>عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، تحقیق محمودی، محمد باقر، بی جا، مجمع الثقافه الاسلامیه، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۸۵.</ref>
=== بیعت عجولانه ===
 
انتخاب [[ابوبکر]] در سقیفه با عجله و شتاب‌زدگی خاصی انجام شد. عمر می‌گوید: «انتخاب ابوبکر امری عجولانه بود؛ ولی خداوند شر آن را حفظ کرد.<ref>بخاری، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ش، ج۸، ص۲۵۶.</ref> سپس گفت: از این پس هر کس بدون مشورت [[مسلمانان]] با کسی [[بیعت]] کند، چنین بیعتی پذیرفته نیست و هر کسی این گونه رفتار کند باید کشته شود.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۲۰، ص۲۱.</ref> مورخان نوشته‌اند هنوز [[اهل‌بیت(ع)]] از غسل بدن پیامبر فارغ نشده بودند که علی و عباس صدای مردمی را در مسجد شنیدند که درحال بیعت با ابوبکر بودند.<ref>ابن عبد ربه، احمد بن محمد، عقد الفرید، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۵۸.</ref>
عبدالفتاح عبدالمقصود نیز در این رابطه می‌نویسد: «قریش اگر امروز سروری را برای علی علیه السلام که برترین مردان خود بود نپذیرفت، دیروز هم برای برترین خلق برگزیده جهان نمی‌پذیرفت، منشأ آن همان سینه‌های پرکینه است.<ref>عبدالفتاح، عبدالمقصود، الامام علی بن ابی طالب، ترجمه طالقانی، محمود، بی جا، بی تا، ج۱، ص۳۱۶.</ref> از دیگر عواملی که بغض و کینه نسبت به آن حضرت را تشدید می‌کرد شخصیت، ویژگی‌ها و سوابقی بود که افراد حاضر در سقیفه از علی علیه السلام در ذهن داشتند. عدالتی که از علی علیه السلام سراغ داشتند، برای بسیاری از افراد قابل تحمل نبود. به عنوان نمونه حضرت علی علیه السلام در سال ۱۰ هجری از طرف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مأمور شد به یمن برود..... هنگامی که علی علیه السلام از یمن به مکه بازمی‌گشت تا با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمانان در مراسم حج شرکت کند، آن حضرت از همراهیان خویش جدا شد و برای دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جلوتر از آن‌ها به مکه آمد. مردی را به جای خود بر آن‌ها امیر ساخت. آن مرد نیز پس از رفتن علی علیه السلام حله‌ها یی را که از نجران آورده بودند، میان همراهان خود تقسیم کرد. چون به نزدیکی مکه رسیدند علی علیه السلام برای دیدار آن‌ها از مکه بیرون آمد. و مشاهده کرد که حله‌ها را پوشیده‌اند. به شدت ناراحت شد و به جانشین خویش اعتراض کرد و دستور داد حله‌ها را بیرون آورند و در بارها گذاشت.
{{پایان پاسخ}}
 
این جریان سبب شد که لشکر علی علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شکایت کنند... رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای مردم از علی شکایت نکنید او در راه خدا سخت تر از آن است که کسی بتواند از او شکایت کند.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ترجمه رسولی محلاتی، سید هاشم، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۷۶.</ref> حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: «علت این که علی علیه السلام را از حقش محروم و خلافت را از وی دور ساختند ترس آنان از شدت و سختی اش در راه حق و قدرت شمشیر و بی پروایی او در راه خدا بود».<ref>ابن ابی الحدید، همان، ج۴، ص۷۸.</ref>
 
==بیعت عجولانه==
 
به این نکته نیز باید توجه داشت که انتخاب ابوبکر در سقیفه با عجله و شتابزدگی خاصی انجام شد. عمر می‌گوید: «انتخاب ابوبکر امری عجولانه بود ولی خداوند شر آن را حفظ کرد.<ref>بخاری، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ش، ج۸، ص۲۵۶.</ref>  
 
سپس گفت: از این پس هر کس بدون مشورت مسلمین با کسی بیعت کند چنین بیعتی پذیرفته نیست و هر کسی این گونه رفتار کند باید کشته شود.<ref>ابن ابی الحدید، همان، ج۲۰، ص۲۱.</ref> مورخان نوشته‌اند هنوز اهل بیت علیهم السلام از غسل بدن پیامبر فارغ نشده بودند که علی و عباس سرو صدای مردمی را در مسجد شنیدند که درحال بیعت با ابوبکر بودند.<ref>احمد بن محمد بن عبد ربه، عقد الفرید، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۵۸.</ref>


{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==


۱ تشیع در مسیر تاریخ، سید محمد تقی جعفری.
۱ تشیع در مسیر تاریخ، سید محمد تقی جعفری.{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
۲ نهج البلاغه.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
==منابع==
خط ۷۱: خط ۶۹:
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =  
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =  
  | بازبینی =  
  | ارزیابی کمی =  
  | تکمیل =  
  | تکمیل =  
  | اولویت =  
  | اولویت =  

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۶

سؤال

با استفاده از منابع اهل‌سنت، باوجود ۲۳ سال معرفی حضرت علی(ع) توسط پیامبر و حدیث غدیر، چرا علی(ع) را کنار زدند؟

پیامبر اسلام(ص)، بارها امام علی(ع) را به عنوان جانشین خویش نام برد؛ اما عواملی چون تعصبات قبیلگی، حسادت، بغض و کینه نسبت به امام و شخصیتِ عدالت محور علی(ع) موجب شد تا افراد دیگری انتخاب شوند. طبق شواهد تاریخی مخالفت مسلمانان با دستورات پیامبر(ص) در موارد دیگری نیز اتفاق افتاد؛ از جمله سرپیچی از دستورات پیامبر در جنگ‌های احد و احزاب، صلح حدیبیه و تخلف از سپاه اسامه.

جریان سقیفه

حضرت محمد(ص) بارها امام علی(ع) را به عنوان جانشین برای مسلمانان معرفی کردند. مهم‌ترین و آخرین آن‌ها در غدیر خم می‌باشد. اما عمده مسلمانان به این سفارشات توجهی نکردند و عده‌ای در سقیفه بنی‌ساعده جمع شده و ابوبکر را به عنوان جانشین آن حضرت برگزیدند.

سرپیچی از دستورات پیامبر

طبق شواهد تاریخی در زمان حیات پیامبر اسلام(ص) بارها با دستورات پیامبر(ص) مخالفت شد که یکی از آنها مسئله جانشینی بود. برخی از این مخالفت‌ها عبارت‌اند از:

  • در جنگ احد، پیامبر اکرم(ص) ۵۰ را نفر مأمور کرد تا بالای تپه‌ای که پشت سر مسلمانان قرار داشت، مستقر شوند تا دشمن نتواند از پشت، به مسلمانان ضربه بزند. پیامبر(ص) به آن‌ها دستور داده بود، اگر دشمن بر ما غلبه کرد به یاری ما نیایید؛[۱] اما پس از شکست اولیه مشرکان، برای به دست آوردن غنیمت، پست‌های خود را ترک کردند؛ این درحالی بود که فرمانده آنها عبدالله بن جبیر دستور پیامبر را به آنها یادآوری کرد.[۲]
  • یکی دیگر از سرپیچی‌ها از دستورات پیامبر(ص) به صلح حدیبیه برمی‌گردد که بیشترین اعتراض توسط عمر بن خطاب صورت گرفت.[۳]
  • عدم توجه به سخن پیامبر در جنگ احزاب. ابن هشام می‌نویسد: «دشمن شبی در تب و تاب ترک مدینه بود رسول خدا(ص) از اصحابش خواست تا یک نفر برخیزد و ببیند دشمن چه می‌کند. حذیفه می‌گوید: کسی برنخاست تا این که حضرت مرا به نام صدا زد».[۴]
  • تخلف از سپاه اسامه، با وجود دستورات موکد پیامبر(ص).[۵]
  • مخالفت با پیامبر در تقسیم غنائم جنگ حنین.[۶]

عوامل سرپیچی از دستورات پیامبر

عوامل متعددی سبب شد مسلمانان حاضر در سقیفه توجه چندانی به سفارشات پیامبر(ص) نداشته باشند. تعصبات قبیله‌ای و حسادت و کینه از امام علی(ع) از مهم‌ترین عواملی دانسته شده است که سبب کنار گذاشتن امام علی(ع) شد؛ چنانکه طبق اعترافات برخی از شرکت کنندگان در سقیفه، انتخاب ابوبکر کاملا شتاب‌زده و با سرعت انجام شد.

تعصبات قبیله‌ای

جامعه عربستان در زمان صدر اسلام، جامعه‌ای قبیله‌ای بود. جامعه‌ای که افراد آن سخت پایبند مسائل قبیله‌ای بودند و در این زمینه تعصب خاصی داشتند. پیامبر اکرم(ص) در طول دوره ۲۳ ساله رسالتش با تعصبات قبیلگی مبارزه کرد؛ اما نتوانست به طور کامل تعصبات را از بین ببرد. به باور محققان ارزش‌های قومی و قبیله‌ای در سقیفه بار دیگر زنده شد. سخنان حاضران در آن جلسه گویای همین مطلب است. ابوبکر گفت: «ما مهاجرین، اولین کسانی بودیم که اسلام را پذیرفتیم. و مردم دیگر در این قضیه بعد از ما بودند. ما عشیره رسول خدا بوده و معتدل‌ترین اعراب از جهت نسب هستیم...».[۷] عمر بن خطاب نیز در جواب انصار گفت: عرب به شما اجازه نمی‌دهد شما بر گردن آن‌ها سوار شوید؛ در حالی که پیامبر از شما نیست و حق از آن ماست.[۸]

یکی دیگر از ارزش‌های قبیله‌ای که سبب انتخاب ابوبکر شد، «ریش سفیدی» و کهولت سن وی بوده است. ریش سفیدی در کنار سایر عوامل در درجه‌ای از اعتبار قرار داشت. عمر به ابن عباس گفت: از ولایت علی روی گردان نشدند؛ مگر آن که از کمی سن او ترسیدند.[۹] ابوعبیده جراح در پاسخ اعتراض امام علی(ع) گفت: «تو هنوز جوانی و مردم ریش سفید قوم را برگزیدند. البته اگر صبر کنی و عمری از تو سپری شود با توجه به فضائلی که داری و داماد پیامبر هستی آن گاه تو را انتخاب خواهند کرد.[۱۰]

حسادت به علی(ع)

یکی از علل اصلی عدم توجه به سفارشات پیامبر(ص)، حسادت و کینه‌ای دانسته شده که نسبت به علی(ع) و بنی‌هاشم در دل قریش و بعضی قبایل دیگر وجود داشت. عمر از عبدالله بن عباس پرسید: چرا علی(ع) به ما ملحق نشد و همکاری نکرد؟ چرا قریش از خاندان شما جانب‌داری نکرد؛ در حالی که پدرت عم پیامبر و تو خود پسر عم او هستی؟ ابن عباس گفت: نمی‌دانم، عمر گفت: ولی من می‌دانم، زیرا قریش مایل نیستند که اجازه دهند، نبوت و خلافت در خاندان شما جمع شود. برای این که به این وسیله احساس غرور و شادمانی خواهید کرد.[۱۱]

حسکانی روایتی از امام علی(ع) نقل کرده که در این روایت امام به عمار فرمود: مصداق آیه «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ؛[۱۲] بلکه به مردم برای آن چه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده رشک می‌ورزند»، ما هستیم».[۱۳]

بغض و کینه

در گزارشی آمده است که عثمان به علی(ع) کینه‌های قریش را متذکر شد و گفت: گناه من چیست که قریش تو را به جهت این که ۷۰ نفر از آنان را کشتی دوست ندارد.[۱۴]

عبدالفتاح عبدالمقصود نیز در این رابطه می‌نویسد: «قریش اگر امروز سروری را برای علی(ع) که برترین مردان خود بود، نپذیرفت، دیروز هم برای برترین خلق برگزیده جهان نمی‌پذیرفت، منشأ آن همان سینه‌های پرکینه است.[۱۵]

عدالت علی(ع)

از دیگر عواملی که بغض و کینه نسبت به امام علی(ع) را تشدید می‌کرد، شخصیت، ویژگی‌ها و سوابقی بود که افراد حاضر در سقیفه از امام علی(ع) در ذهن داشتند. عدالتی که از علی(ع) سراغ داشتند، برای بسیاری از افراد قابل تحمل نبود. به عنوان نمونه حضرت علی(ع) در سال ۱۰ هجری از طرف پیامبر اکرم(ص) مأمور شد به یمن برود..... هنگامی که علی(ع) از یمن به مکه بازگشت تا با رسول خدا(ص) و مسلمانان در مراسم حج شرکت کند، آن حضرت از همراهیان خویش جدا شد و برای دیدار رسول خدا(ص) جلوتر از آن‌ها به مکه آمد و مردی را به جای خود گذاشت. آن مرد نیز پس از رفتن علی(ع) حله‌هایی را که از نجران آورده بودند، میان همراهان خود تقسیم کرد. زمانی‌که به نزدیکی مکه رسیدند، علی(ع) برای دیدار آن‌ها از مکه بیرون آمد. و مشاهده کرد که حله‌ها را پوشیده‌اند. امام به شدت ناراحت شد و به جانشین خویش اعتراض کرد و دستور داد حله‌ها را از تن بیرون آورند.

این جریان سبب شد که لشکر علی(ع) به رسول خدا(ص) شکایت کنند. پیامبر(ص) فرمود: ای مردم از علی شکایت نکنید. او در راه خدا سخت‌تر از آن است که کسی بتواند از او شکایت کند.[۱۶]

حضرت زهرا(س) فرمود: علت این که علی(ع) را از حقش محروم و خلافت را از وی دور ساختند، ترس آنان از شدت و سختی‌اش در راه حق و قدرت شمشیر و بی‌پروایی او در راه خدا بود.[۱۷]

بیعت عجولانه

انتخاب ابوبکر در سقیفه با عجله و شتاب‌زدگی خاصی انجام شد. عمر می‌گوید: «انتخاب ابوبکر امری عجولانه بود؛ ولی خداوند شر آن را حفظ کرد.[۱۸] سپس گفت: از این پس هر کس بدون مشورت مسلمانان با کسی بیعت کند، چنین بیعتی پذیرفته نیست و هر کسی این گونه رفتار کند باید کشته شود.[۱۹] مورخان نوشته‌اند هنوز اهل‌بیت(ع) از غسل بدن پیامبر فارغ نشده بودند که علی و عباس صدای مردمی را در مسجد شنیدند که درحال بیعت با ابوبکر بودند.[۲۰]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ تشیع در مسیر تاریخ، سید محمد تقی جعفری.


منابع

  1. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۱۰۲۰.
  2. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۱۰۲۰.
  3. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۱۱۲۲.
  4. ابن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه اسحاق بن محمد همدانی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۰ش، ج۲، ص۷۴۷.
  5. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق، ج۱۴، ص۵۱۷.
  6. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۶۰۰.
  7. جعفری، سید حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه سید محمد تقی آیت اللهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۲ش، ص۶۲، به نقل از انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۲.
  8. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۵۰.
  9. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۱.
  10. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۱.
  11. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۲۷۶۹.
  12. سوره نساء، آیه ۵۴.
  13. حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، تحقیق محمودی، محمدباقر، بی‌جا، مجمع الثقافه الاسلامیه، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۸۵.
  14. اصفهانی، ابونعیم، معرفه الصحابه، الریاض. دارالوطن للنشر، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۳۰۱.
  15. عبدالفتاح، عبدالمقصود، الامام علی بن ابی طالب، ترجمه طالقانی، محمود، بی‌جا، بی‌تا، ج۱، ص۳۱۶.
  16. ابن هشام، السیره النبویه، ترجمه رسولی محلاتی، سید هاشم، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۷۶.
  17. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۷۸.
  18. بخاری، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ش، ج۸، ص۲۵۶.
  19. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۲۰، ص۲۱.
  20. ابن عبد ربه، احمد بن محمد، عقد الفرید، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۵۸.