حسبنا الله و نعم الوکیل: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}حسبنا الله و نعم الوکیل کدام آیه است؟
حسبنا الله و نعم الوکیل
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
خط ۱۶: خط ۱۴:
  | شأن نزول =
  | شأن نزول =
  | مکان نزول =
  | مکان نزول =
  | موضوع =
  | موضوع =توکل
  | درباره =
  | درباره =
  | سایر =
  | سایر =
  | آیات مرتبط =  
  | آیات مرتبط = [[آیه ۳ سوره طلاق]]
}}
}}
'''حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ''' بخشی از آیه ۱۷۳ آل‌عمران، «خدا ما را بس است و چه نیکو یاوری است.» معنا شده است.
'''حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ''' بخشی از آیه ۱۷۳ آل‌عمران، به «خدا ما را بس است و چه نیکو یاوری است.» معنا شده است. این عبارت پاسخ مسلمانان با ایمان است که به منافقان که ایشان را از جنگ می‌ترساندند گفته شد.
==بیان آیه==
 
...
گفته شده عبارت خدا ما را بس است بر حسب ایمان است نه بر حسب اسباب خارجی. کلمه وکیل در «نِعْمَ الْوَکِیلُ» را به معنای کسی دانسته‌اند که امر انسان را به نیابت از انسان تدبیر می‌کند. کلمهٔ وکیل از اسمای حسنای الهی و ده بار در قرآن آمده است. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده: «تعجب می‌کنم از کسی که می‌ترسد و به گفتهٔ خداوند «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» پناه نمی‌برد»‏.
 
== بیان آیه ==
این آیه درباره کسانی است که منافقین به منظور اینکه مسلمانان را هم از رفتن به جنگ باز بدارند و سست کنند<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.</ref> به آنها گفتند: لشکر دشمن، اجتماع کرده و آماده حمله‌اند، از آنها بترسید اما آنها نه تنها نترسیدند، بلکه به‌عکس بر ایمان آنها افزوده شد و گفتند: خدا ما را کافی است و او بهترین حامی است. به دنبال این استقامت و ایمان و پایمردی آشکار، قرآن، (در آیه بعد) نتیجه عمل آنها را بیان کرده و می‌گوید: «آنها از این میدان، با نعمت و فضل پروردگار برگشتند.» در واقع آنان بدون وارد شدن، در یک برخورد خطرناک با دشمن، دشمن از آنها گریخت و سالم و بدون درد سر به مدینه مراجعت نمودند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۷۷.</ref>
 
گفته شده «وَ قالُوا حَسْبُنَا» یعنی خدای تعالی برای ما کافی است و اکتفای ما به خدا است به حسب ایمان است نه به حسب اسباب خارجی که سنت الهیه آن را جاری ساخته است. کلمه وکیل در «نِعْمَ الْوَکِیلُ» به معنای کسی است که امر انسان را به نیابت از انسان تدبیر می‌کند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.</ref>
 
مضمون آیه را مرتبط به معنای [[آیه ۳ سوره طلاق]]: «و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است. خدا فرمانش را به انجام‌رساننده است.» دانسته‌اند<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.</ref>
 
== متن و ترجمه آیه ==
== متن و ترجمه آیه ==
{{قرآن بزرگ|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ
{{قرآن بزرگ|الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ
| سوره = آل‌عمران
| سوره = آل‌عمران
| آیه = ۱۷۳
| آیه = ۱۷۳
| ترجمه = كسانى كه مردم گفتندشان كه مردم براى جنگ با شما گرد آمده‌اند، از آنها بترسيد، و اين سخن بر ايمانشان بيفزود و گفتند: خدا ما را بسنده است و چه نيكو ياورى است.
| ترجمه = کسانی که مردم گفتندشان که مردم برای جنگ با شما گرد آمده‌اند، از آنها بترسید، و این سخن بر ایمانشان بیفزود و گفتند: خدا ما را بسنده است و چه نیکو یاوری است.
}}
}}
== مفهوم حسبنا الله و نعم الوکیل ==
حَسْب (بر وزن فَلس) بمعنی کفایت استعمال می‌شود ودر جمله «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» به معنای «خدا ما را بس است». آمده است.<ref>قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۱.</ref> معنای عمومی «وکیل» یعنی نماینده‌ای که عهده‌دار انجام دادن کارهای کسی باشد.<ref>شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، ج۴، ص۷۲۳.</ref> اگر وکالت‌های عرفی به معنی، نائب‌گیری یا اعتماد به دیگری است، ولی وکیل گرفتن خدا، معنی بالاتر از این دارد و آن واگذاری کار به او است به هر صورتی که بخواهد.<ref>سبحانی، شیخ جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، ج۲، ص۳۸۷.</ref> در عبارت نِعْمَ الْوَکِیلُ در آیه ۱۷۳ آل عمران یعنی خداوند کفایت‌کننده و ولی و حافظ و متولی امور است و نیکو وکیل یعنی نیکو کفایت‌کننده و نیکو پناه و معتمدی است که امور به او واگذار می‌شود.<ref>طبرسی، فضل بن حسن‏، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۸۹.</ref> برخی گفته‌اند «وکیل» یعنی «کفیل» بر روزی بندگان و کسی که به مصالح آنان قیام نموده است.<ref>ابن فهد حلی؛ مترجم حسین غفاری ساروی، آیین بندگی و نیایش (ترجمه عدة الداعی)، قم، بنیاد معارف اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۵۸۴.</ref> وکیل به معنای وکیل بر مال و ثروت نیز می‌باشد و گاهی به معنای معتمد و ملجا و توکل و اعتماد و التجا نیز می‌آید و گفتند یعنی کسی که متکفل ارزاق بندگان است و مصالح ایشان را برمی‌آورد.<ref>ابن فهد حلی، احمد بن محمد؛ مترجم محمدحسین نائیجی، آداب راز و نیاز به درگاه بی‌نیاز (ترجمه عدة الداعی)، تهران، کیا، ۱۳۸۱ش، ص۲۹۶.</ref> 
کلمهٔ وکیل از [[اسماء حسنای]] الهی<ref>شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، ج۴، ص۷۲۳.</ref> و ده بار در قرآن آمده است.<ref>قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۱.</ref>
در روایتی آمده که [[پیامبر(ص)]] گفته است: «روزی که می‌خواستند ابراهیم را به آتش افکنند، او را به سوی آتش بردند. چون چشمش به آتش افتاد، فرمود: خداوند ما را کافی است و او نیکو حمایتگری است.»<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۱۱، ص۳۱۳.</ref> در روایتی از [[امام صادق(ع)]] نقل شده: «تعجب می‌کنم از کسی که می‌ترسد و به گفتهٔ خداوند «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» پناه نمی‌برد»‏.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‏، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۶۵۳.</ref> برخی گفته‌اند عبارت «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» برای محفوظ بودن از بدان و از بیم و بدی آنان است.<ref>حسن‌زاده آملی، حسن، نامه‌ها و برنامه‌ها، انتشارات قیام، ۱۳۷۳ش، ص۱۵.</ref>
=== معنای توکل ===
[[صاحب المیزان]] ذیل آیه ۱۷۳ سوره آل‌عمران و عبارت حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ بحثی درباره توکل را مطرح می‌کند و می‌گوید حقیقت امر در مسئله توکل، این است که به کرسی نشستن اراده انسان و دست یافتن به هدف و مقصد در این عالم (که عالم ماده است) احتیاج به اسبابی طبیعی و اسبابی روحی دارد، و چنان نیست که اسباب طبیعی تمام تأثیر را داشته باشد، پس اگر انسان بخواهد وارد در امری شود که بسیار مورد اهتمام او است، و همه اسباب طبیعی آن را که آن امر نیازمند به آن اسباب است فراهم کند، و با این حال به هدف خود نرسد، قطعاً اسباب روحی و معنوی تمام نبوده، و همین تمام نبودن آن اسباب نگذاشته است که وی به هدف خود برسد و اینجا موضوع توکل اهمیت پیدا می‌کند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۵.</ref>
از پیامبر(ص) روایت شده است که از [[جبرئیل]] پرسید: «توکّل بر خداوند چیست؟ او گفت: آگاهی از این که مخلوق نه می‌تواند زیانی برساند نه می‌تواند سودی بدهد و نه می‌تواند به کاری وادارد و نه می‌تواند از کاری بازدارد. و نومیدی از خلق خدا که اگر بنده این چنین باشد دیگر برای احَدی جز خدا نخواهد کوشید و از جز خدا نه امیدی خواهد برد و نه خواهد هراسید و طمعی از جز خدا به دل راه نمی‌دهد و این همان توکّل است.<ref>مدرسی، سید محمد تقی، ایمان زیربنای شریعت، قم، انتشارات محبین، ۱۳۸۳ش، ص۵۸۲.</ref> {{همچنین ببینید|توکل}}
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
خط ۴۸: خط ۶۷:
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت = ب
  | اولویت = ب

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۷

سؤال
حسبنا الله و نعم الوکیل کدام آیه است؟
آیه ۱۷۳ آل‌عمران
حسبنا الله و نعم الوکیل
مشخصات آیه
واقع در سورهآل‌عمران
شماره آیه۱۷۳
جزء۴
موضوعتوکل
آیات مرتبطآیه ۳ سوره طلاق

حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ بخشی از آیه ۱۷۳ آل‌عمران، به «خدا ما را بس است و چه نیکو یاوری است.» معنا شده است. این عبارت پاسخ مسلمانان با ایمان است که به منافقان که ایشان را از جنگ می‌ترساندند گفته شد.

گفته شده عبارت خدا ما را بس است بر حسب ایمان است نه بر حسب اسباب خارجی. کلمه وکیل در «نِعْمَ الْوَکِیلُ» را به معنای کسی دانسته‌اند که امر انسان را به نیابت از انسان تدبیر می‌کند. کلمهٔ وکیل از اسمای حسنای الهی و ده بار در قرآن آمده است. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده: «تعجب می‌کنم از کسی که می‌ترسد و به گفتهٔ خداوند «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» پناه نمی‌برد»‏.

بیان آیه

این آیه درباره کسانی است که منافقین به منظور اینکه مسلمانان را هم از رفتن به جنگ باز بدارند و سست کنند[۱] به آنها گفتند: لشکر دشمن، اجتماع کرده و آماده حمله‌اند، از آنها بترسید اما آنها نه تنها نترسیدند، بلکه به‌عکس بر ایمان آنها افزوده شد و گفتند: خدا ما را کافی است و او بهترین حامی است. به دنبال این استقامت و ایمان و پایمردی آشکار، قرآن، (در آیه بعد) نتیجه عمل آنها را بیان کرده و می‌گوید: «آنها از این میدان، با نعمت و فضل پروردگار برگشتند.» در واقع آنان بدون وارد شدن، در یک برخورد خطرناک با دشمن، دشمن از آنها گریخت و سالم و بدون درد سر به مدینه مراجعت نمودند.[۲]

گفته شده «وَ قالُوا حَسْبُنَا» یعنی خدای تعالی برای ما کافی است و اکتفای ما به خدا است به حسب ایمان است نه به حسب اسباب خارجی که سنت الهیه آن را جاری ساخته است. کلمه وکیل در «نِعْمَ الْوَکِیلُ» به معنای کسی است که امر انسان را به نیابت از انسان تدبیر می‌کند.[۳]

مضمون آیه را مرتبط به معنای آیه ۳ سوره طلاق: «و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است. خدا فرمانش را به انجام‌رساننده است.» دانسته‌اند[۴]

متن و ترجمه آیه

مفهوم حسبنا الله و نعم الوکیل

حَسْب (بر وزن فَلس) بمعنی کفایت استعمال می‌شود ودر جمله «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» به معنای «خدا ما را بس است». آمده است.[۵] معنای عمومی «وکیل» یعنی نماینده‌ای که عهده‌دار انجام دادن کارهای کسی باشد.[۶] اگر وکالت‌های عرفی به معنی، نائب‌گیری یا اعتماد به دیگری است، ولی وکیل گرفتن خدا، معنی بالاتر از این دارد و آن واگذاری کار به او است به هر صورتی که بخواهد.[۷] در عبارت نِعْمَ الْوَکِیلُ در آیه ۱۷۳ آل عمران یعنی خداوند کفایت‌کننده و ولی و حافظ و متولی امور است و نیکو وکیل یعنی نیکو کفایت‌کننده و نیکو پناه و معتمدی است که امور به او واگذار می‌شود.[۸] برخی گفته‌اند «وکیل» یعنی «کفیل» بر روزی بندگان و کسی که به مصالح آنان قیام نموده است.[۹] وکیل به معنای وکیل بر مال و ثروت نیز می‌باشد و گاهی به معنای معتمد و ملجا و توکل و اعتماد و التجا نیز می‌آید و گفتند یعنی کسی که متکفل ارزاق بندگان است و مصالح ایشان را برمی‌آورد.[۱۰]

کلمهٔ وکیل از اسماء حسنای الهی[۱۱] و ده بار در قرآن آمده است.[۱۲]

در روایتی آمده که پیامبر(ص) گفته است: «روزی که می‌خواستند ابراهیم را به آتش افکنند، او را به سوی آتش بردند. چون چشمش به آتش افتاد، فرمود: خداوند ما را کافی است و او نیکو حمایتگری است.»[۱۳] در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده: «تعجب می‌کنم از کسی که می‌ترسد و به گفتهٔ خداوند «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» پناه نمی‌برد»‏.[۱۴] برخی گفته‌اند عبارت «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» برای محفوظ بودن از بدان و از بیم و بدی آنان است.[۱۵]

معنای توکل

صاحب المیزان ذیل آیه ۱۷۳ سوره آل‌عمران و عبارت حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ بحثی درباره توکل را مطرح می‌کند و می‌گوید حقیقت امر در مسئله توکل، این است که به کرسی نشستن اراده انسان و دست یافتن به هدف و مقصد در این عالم (که عالم ماده است) احتیاج به اسبابی طبیعی و اسبابی روحی دارد، و چنان نیست که اسباب طبیعی تمام تأثیر را داشته باشد، پس اگر انسان بخواهد وارد در امری شود که بسیار مورد اهتمام او است، و همه اسباب طبیعی آن را که آن امر نیازمند به آن اسباب است فراهم کند، و با این حال به هدف خود نرسد، قطعاً اسباب روحی و معنوی تمام نبوده، و همین تمام نبودن آن اسباب نگذاشته است که وی به هدف خود برسد و اینجا موضوع توکل اهمیت پیدا می‌کند.[۱۶]

از پیامبر(ص) روایت شده است که از جبرئیل پرسید: «توکّل بر خداوند چیست؟ او گفت: آگاهی از این که مخلوق نه می‌تواند زیانی برساند نه می‌تواند سودی بدهد و نه می‌تواند به کاری وادارد و نه می‌تواند از کاری بازدارد. و نومیدی از خلق خدا که اگر بنده این چنین باشد دیگر برای احَدی جز خدا نخواهد کوشید و از جز خدا نه امیدی خواهد برد و نه خواهد هراسید و طمعی از جز خدا به دل راه نمی‌دهد و این همان توکّل است.[۱۷]

منابع

  1. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۷۷.
  3. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.
  4. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.
  5. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۱.
  6. شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، ج۴، ص۷۲۳.
  7. سبحانی، شیخ جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، ج۲، ص۳۸۷.
  8. طبرسی، فضل بن حسن‏، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۸۹.
  9. ابن فهد حلی؛ مترجم حسین غفاری ساروی، آیین بندگی و نیایش (ترجمه عدة الداعی)، قم، بنیاد معارف اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۵۸۴.
  10. ابن فهد حلی، احمد بن محمد؛ مترجم محمدحسین نائیجی، آداب راز و نیاز به درگاه بی‌نیاز (ترجمه عدة الداعی)، تهران، کیا، ۱۳۸۱ش، ص۲۹۶.
  11. شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، ج۴، ص۷۲۳.
  12. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۱.
  13. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۱۱، ص۳۱۳.
  14. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‏، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۶۵۳.
  15. حسن‌زاده آملی، حسن، نامه‌ها و برنامه‌ها، انتشارات قیام، ۱۳۷۳ش، ص۱۵.
  16. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۵.
  17. مدرسی، سید محمد تقی، ایمان زیربنای شریعت، قم، انتشارات محبین، ۱۳۸۳ش، ص۵۸۲.