حدیث فتح شهر امان بهدست امام علی(ع): تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
آیا | آیا داستان فتح شهر امان به دست امام علی(ع) معتبر است؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{جعبه اطلاعات حدیث | |||
| عنوان = فتح امان توسط امام علی(ع) | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| اندازه تصویر = | |||
| نامهای دیگر = | |||
| موضوع = فتح شهر امان توسط [[امام علی(ع)]]، سخن گفتن امام علی(ع) با فیلها | |||
| به نقل از = | |||
| روایات مشابه = | |||
| راوی اصلی = عمّار | |||
| دیگر راویان = | |||
| اعتبار سند = [[حدیث مرسل|مرسل]]، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] | |||
| منابع شیعه = [[مناقب علی بن ابیطالب (کتاب)|مناقب علی بن ابیطالب]] | |||
| منابع سنی = | |||
| توضیحات = ناسازگاری محتوا با برخی روایات تاریخی | |||
}} | |||
{{درگاه|غدیر}} | |||
'''فتح شهر اَمّان بهدست امام علی(ع)''' مضمون حدیثی است که در کتاب [[مناقب آل ابیطالب (کتاب)|المناقب]] نوشته [[ابن شهر آشوب]]، بدون سند نقل شده و [[حدیث معتبر|معتبر]] نیست. بر اساس این روایت [[امام علی(ع)]] توسط [[پیامبر(ص)]] به جنگ با جُلُنْدَی بن کِرکِره حاکم وقت شهر امان (پایتخت کنونی اردن) فرستاده شد. امام علی(ع) با فیلهایی که سپاه جلندی به همراه داشت سخن گفت و آنها امام(ع) را از ایمان خود به پیامبر(ص) خبردار کردند. امام(ع) تنها، فیل فرمانده سپاه را که به پیامبر(ص) ایمان نداشت کشت. | |||
محتوای این حدیث نیز، با روایتهای تاریخی سازگاری ندارد؛ زیرا جلندی در آن زمان درگذشته بود و فرزندان او حاکم امان بودند. همچنین با توجه به برخی روایتهای تاریخی، [[عمرو بن عاص]] به دستور پیامبر(ص) به امان رفت و مردم آن بدون جنگ [[اسلام]] آوردند. | |||
== متن حدیث == | |||
{{عربی|لَمَّا أَرْسَلَ النَّبِیُّ(ص) عَلِیّاً(ع) إِلَی مَدِینَةِ عَمَّانَ فِی قِتَالِ الْجُلُنْدَی بْنِ کِرْکِرَةَ وَ جَرَی بَیْنَهُمَا حَرْبٌ عَظِیمٌ… دَعَا الْجُلُنْدَی بِغُلَامٍ یُقَالُ لَهُ الْکِنْدِیُّ وَ قَالَ لَهُ إِنْ أَنْتَ خَرَجْتَ إِلَی صَاحِبِ الْعِمَامَةِ السَّوْدَاءِ… فَتَأْخُذَهُ أَسِیراً… أُزَوِّجُکَ ابْنَتِی… فَرَکِبَ الْکِنْدِیُّ الْفِیلَ الْأَبْیَضَ وَ کَانَ مَعَ الْجُلُنْدَی ثَلَاثُونَ فِیلًا… و [علی(ع)] جَعَلَ یُکَلِّمُهَا بِکَلَامٍ لَا یَفْهَمُهُ الْآدَمِیُّونَ وَ إِذَا بِتِسْعَةٍ وَ عِشْرِینَ فِیلًا قَدْ دَارَتْ رُءُوسُهَا وَ حَمَلَتْ عَلَی عَسْکَرِ الْمُشْرِکِینَ… ثُمَّ رَجَعَتْ وَ هِیَ تَتَکَلَّمُ بِکَلَامٍ یَسْمَعُهُ النَّاسُ یَا عَلِیُّ کُلُّنَا نَعْرِفُ مُحَمَّداً وَ نُؤْمِنُ بِرَبِّ مُحَمَّدٍ إِلَّا هَذَا الْفِیلَ الْأَبْیَضَ فَإِنَّهُ لَا یَعْرِفُ مُحَمَّداً وَ لَا آلَ مُحَمَّدٍ… فَضَرَبَهُ الْإِمَامُ بِذِی الْفَقَارِ ضَرْبَةً رَمَی رَأْسَهُ عَنْ بَدَنِهِ… وَ أَخَذَ الْکِنْدِیَّ مِنْ ظَهْرِهِ… قَالَ(ع)... مُدَّ نَظَرَکَ فَمَدَّ عَیْنَیْهِ فَکَشَفَ اللَّهُ عَنْ بَصَرِهِ فَنَظَرَ النَّبِیَّ عَلَی سُورِ الْمَدِینَةِ وَ صَحَابَتِهِ. فَقَالَ: مَنْ هَذَا یَا أَبَا الْحَسَنِ؟ فَقَالَ: سَیِّدُنَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَقَالَ کَمْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ؟ قَالَ: مَسِیرَةُ أَرْبَعِینَ یَوْماً. فَقَالَ: یَا أَبَا الْحَسَنِ… مُدَّ یَدَکَ فَأَنَا أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ. وَ قَتَلَ عَلِیٌّ الْجُلُنْدَی وَ غَرَّقَ فِی الْبَحْرِ مِنْهُمْ خَلْقاً کَثِیراً… وَ أَسْلَمَ الْبَاقُونَ…}}<ref name=":0">ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> | |||
{{نقل قول|پیامبر(ص)، علی(ع) را به سوی امّان (پایتخت کشور اردن) برای جنگ با جلندی بن کرکره فرستاد، بین آنها جنگ سختی روی داد… جلندی به غلامش کندی گفت: «اگر تو به جنگ شخصی که عمامه سیاه دارد بروی و او را اسیر کنی… دخترم را به عقد تو درمیآورم.» کندی سوار فیل سفید شد. جلندی سی فیل داشت که با فیلها و لشکر به جنگ مسلمانان رفت… امام علی(ع) با کلماتی با فیلها سخن گفت که کسی از انسانها آن را نمیفهمید. ۲۹ زنجیر فیل سرهایشان را پایین انداخته و به لشکر مشرکان از راست و چپ حملهور شدند… سپس فیلها به سوی امام علی(ع) برگشته و به او، طوری که مردم صدای آنها را میشنیدند گفتند: «ای علی! ما محمد را میشناسیم و به پروردگار محمد ایمان داریم؛ به جز آن فیل سفید که محمد و آل او را نمیشناسد.»... امام(ع) با ذوالفقار یک ضربه بر او زد که سرش از بدنش جدا شد... او کندی را از پشت فیل گرفت... [و] به او گفت: «نگاه کن.» پس خداوند حجابها را از جلوی چشمان او برداشت و او، پیامبر(ص) را با اصحابش در مدینه دید و گفت: «ای اباالحسن! این شخص کیست؟» حضرت فرمود: «سید و آقایمان رسول خدا است.» کندی گفت: «از اینجا تا آنجا چقدر فاصله است؟» امام(ع) فرمود: «چهل روز.» کندی گفت: «...دستت را دراز کن تا ایمان بیاورم.» آنگاه گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله»؛ امام علی(ع) جلندی را کشت و افراد زیادی با او در دریا غرق شدند... و دیگران اسلام آوردند.}} | |||
== | == بررسی سند == | ||
ابن شهر آشوب | حدیث فتح شهر امان توسط [[امام علی(ع)]]، در کتاب [[مناقب آل ابیطالب (کتاب)|المناقب]] نوشته [[ابن شهر آشوب]]، بدون سند از عمّار نقل شده است.<ref name=":0" /> به گفته [[سید هاشم بحرانی|علامه بحرانی]] محدث [[شیعه]]، این روایت [[حدیث مرسل|مرسل]] بوده و سند ندارد؛ بنابراین نمیتوان به آن استناد کرد.<ref name=":1">بحرانی، هاشم، مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق، ج۱، ص۲۸۴.</ref> | ||
== | == ناسازگاری محتوای حدیث با روایتهای تاریخی == | ||
محتوای حدیث فتح شهر امان توسط امام علی(ع)، با برخی روایتهای تاریخی سازگاری ندارد. بر اساس این روایت، امام علی(ع) در شهر امان به جنگ جُلُنْدَی بن کِرکِرة رفته است؛ در حالی که بر اساس منابع تاریخی در آن زمان حکومت امان در درست پسران جلندی بوده است. به گفته احمد بن یحیی بَلاذُری تاریخنگار قرن دوم قمری در کتاب فتوح البلدان، [[پیامبر(ص)]] در سال هشتم هجری، [[عمرو بن عاص]] را به همراه نامهای به امان فرستاد. به گفته وی، در آن زمان حکومت در دست پسران جُلُنْدَی بن کِرکِرة، جیفر و عبید بوده است.<ref>بلاذری، ابوالحسن احمد، فتوح البدان، بیروت، المکتبه الهلال، ۱۹۸۸م، ص۸۳.</ref> | |||
به گفته علامه بحرانی محدث شیعه نیز، واقعه فتح امان توسط امام علی(ع) در کتابهای تاریخی ذکر نشده است. به نظر او، پیامبر(ص) عمرو بن عاص بن وائل یا زید بن ثابت را به امان فرستاد و مردم آن بدون جنگ اسلام آوردند.<ref name=":1" /> | |||
[[علی بن یوسف حلی]] از عالمان شیعه قرن هفتم قمری، جلندی بن کرکره را همان [[ابرهه]] دانسته که قبل از حضرت محمد(ص) درگذشته بود.<ref>حلی، رضی الدین علی، العدد القویّه لدفع المخاوف الیومیه، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق، ص۲۲۰.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس | {{پانویس}} | ||
{{جهاد}} | |||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = حدیث | ||
|شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ = منبعشناسی | ||
|شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
|شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
خط ۴۸: | خط ۵۹: | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| | | ارزیابی کمی = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده = | |||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = | ||
خط ۵۵: | خط ۶۷: | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} | ||
[[رده:فقه الحدیث]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۵
آیا داستان فتح شهر امان به دست امام علی(ع) معتبر است؟
اطلاعات حدیث | |
---|---|
موضوع | فتح شهر امان توسط امام علی(ع)، سخن گفتن امام علی(ع) با فیلها |
راویان | |
راوی اصلی | عمّار |
سند | |
اعتبار سند | مرسل، ضعیف |
منابع شیعه | مناقب علی بن ابیطالب |
توضیحات | ناسازگاری محتوا با برخی روایات تاریخی |
فتح شهر اَمّان بهدست امام علی(ع) مضمون حدیثی است که در کتاب المناقب نوشته ابن شهر آشوب، بدون سند نقل شده و معتبر نیست. بر اساس این روایت امام علی(ع) توسط پیامبر(ص) به جنگ با جُلُنْدَی بن کِرکِره حاکم وقت شهر امان (پایتخت کنونی اردن) فرستاده شد. امام علی(ع) با فیلهایی که سپاه جلندی به همراه داشت سخن گفت و آنها امام(ع) را از ایمان خود به پیامبر(ص) خبردار کردند. امام(ع) تنها، فیل فرمانده سپاه را که به پیامبر(ص) ایمان نداشت کشت.
محتوای این حدیث نیز، با روایتهای تاریخی سازگاری ندارد؛ زیرا جلندی در آن زمان درگذشته بود و فرزندان او حاکم امان بودند. همچنین با توجه به برخی روایتهای تاریخی، عمرو بن عاص به دستور پیامبر(ص) به امان رفت و مردم آن بدون جنگ اسلام آوردند.
متن حدیث
«لَمَّا أَرْسَلَ النَّبِیُّ(ص) عَلِیّاً(ع) إِلَی مَدِینَةِ عَمَّانَ فِی قِتَالِ الْجُلُنْدَی بْنِ کِرْکِرَةَ وَ جَرَی بَیْنَهُمَا حَرْبٌ عَظِیمٌ… دَعَا الْجُلُنْدَی بِغُلَامٍ یُقَالُ لَهُ الْکِنْدِیُّ وَ قَالَ لَهُ إِنْ أَنْتَ خَرَجْتَ إِلَی صَاحِبِ الْعِمَامَةِ السَّوْدَاءِ… فَتَأْخُذَهُ أَسِیراً… أُزَوِّجُکَ ابْنَتِی… فَرَکِبَ الْکِنْدِیُّ الْفِیلَ الْأَبْیَضَ وَ کَانَ مَعَ الْجُلُنْدَی ثَلَاثُونَ فِیلًا… و [علی(ع)] جَعَلَ یُکَلِّمُهَا بِکَلَامٍ لَا یَفْهَمُهُ الْآدَمِیُّونَ وَ إِذَا بِتِسْعَةٍ وَ عِشْرِینَ فِیلًا قَدْ دَارَتْ رُءُوسُهَا وَ حَمَلَتْ عَلَی عَسْکَرِ الْمُشْرِکِینَ… ثُمَّ رَجَعَتْ وَ هِیَ تَتَکَلَّمُ بِکَلَامٍ یَسْمَعُهُ النَّاسُ یَا عَلِیُّ کُلُّنَا نَعْرِفُ مُحَمَّداً وَ نُؤْمِنُ بِرَبِّ مُحَمَّدٍ إِلَّا هَذَا الْفِیلَ الْأَبْیَضَ فَإِنَّهُ لَا یَعْرِفُ مُحَمَّداً وَ لَا آلَ مُحَمَّدٍ… فَضَرَبَهُ الْإِمَامُ بِذِی الْفَقَارِ ضَرْبَةً رَمَی رَأْسَهُ عَنْ بَدَنِهِ… وَ أَخَذَ الْکِنْدِیَّ مِنْ ظَهْرِهِ… قَالَ(ع)... مُدَّ نَظَرَکَ فَمَدَّ عَیْنَیْهِ فَکَشَفَ اللَّهُ عَنْ بَصَرِهِ فَنَظَرَ النَّبِیَّ عَلَی سُورِ الْمَدِینَةِ وَ صَحَابَتِهِ. فَقَالَ: مَنْ هَذَا یَا أَبَا الْحَسَنِ؟ فَقَالَ: سَیِّدُنَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَقَالَ کَمْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ؟ قَالَ: مَسِیرَةُ أَرْبَعِینَ یَوْماً. فَقَالَ: یَا أَبَا الْحَسَنِ… مُدَّ یَدَکَ فَأَنَا أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ. وَ قَتَلَ عَلِیٌّ الْجُلُنْدَی وَ غَرَّقَ فِی الْبَحْرِ مِنْهُمْ خَلْقاً کَثِیراً… وَ أَسْلَمَ الْبَاقُونَ…»[۱]
« | پیامبر(ص)، علی(ع) را به سوی امّان (پایتخت کشور اردن) برای جنگ با جلندی بن کرکره فرستاد، بین آنها جنگ سختی روی داد… جلندی به غلامش کندی گفت: «اگر تو به جنگ شخصی که عمامه سیاه دارد بروی و او را اسیر کنی… دخترم را به عقد تو درمیآورم.» کندی سوار فیل سفید شد. جلندی سی فیل داشت که با فیلها و لشکر به جنگ مسلمانان رفت… امام علی(ع) با کلماتی با فیلها سخن گفت که کسی از انسانها آن را نمیفهمید. ۲۹ زنجیر فیل سرهایشان را پایین انداخته و به لشکر مشرکان از راست و چپ حملهور شدند… سپس فیلها به سوی امام علی(ع) برگشته و به او، طوری که مردم صدای آنها را میشنیدند گفتند: «ای علی! ما محمد را میشناسیم و به پروردگار محمد ایمان داریم؛ به جز آن فیل سفید که محمد و آل او را نمیشناسد.»... امام(ع) با ذوالفقار یک ضربه بر او زد که سرش از بدنش جدا شد... او کندی را از پشت فیل گرفت... [و] به او گفت: «نگاه کن.» پس خداوند حجابها را از جلوی چشمان او برداشت و او، پیامبر(ص) را با اصحابش در مدینه دید و گفت: «ای اباالحسن! این شخص کیست؟» حضرت فرمود: «سید و آقایمان رسول خدا است.» کندی گفت: «از اینجا تا آنجا چقدر فاصله است؟» امام(ع) فرمود: «چهل روز.» کندی گفت: «...دستت را دراز کن تا ایمان بیاورم.» آنگاه گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله»؛ امام علی(ع) جلندی را کشت و افراد زیادی با او در دریا غرق شدند... و دیگران اسلام آوردند. | » |
بررسی سند
حدیث فتح شهر امان توسط امام علی(ع)، در کتاب المناقب نوشته ابن شهر آشوب، بدون سند از عمّار نقل شده است.[۱] به گفته علامه بحرانی محدث شیعه، این روایت مرسل بوده و سند ندارد؛ بنابراین نمیتوان به آن استناد کرد.[۲]
ناسازگاری محتوای حدیث با روایتهای تاریخی
محتوای حدیث فتح شهر امان توسط امام علی(ع)، با برخی روایتهای تاریخی سازگاری ندارد. بر اساس این روایت، امام علی(ع) در شهر امان به جنگ جُلُنْدَی بن کِرکِرة رفته است؛ در حالی که بر اساس منابع تاریخی در آن زمان حکومت امان در درست پسران جلندی بوده است. به گفته احمد بن یحیی بَلاذُری تاریخنگار قرن دوم قمری در کتاب فتوح البلدان، پیامبر(ص) در سال هشتم هجری، عمرو بن عاص را به همراه نامهای به امان فرستاد. به گفته وی، در آن زمان حکومت در دست پسران جُلُنْدَی بن کِرکِرة، جیفر و عبید بوده است.[۳]
به گفته علامه بحرانی محدث شیعه نیز، واقعه فتح امان توسط امام علی(ع) در کتابهای تاریخی ذکر نشده است. به نظر او، پیامبر(ص) عمرو بن عاص بن وائل یا زید بن ثابت را به امان فرستاد و مردم آن بدون جنگ اسلام آوردند.[۲]
علی بن یوسف حلی از عالمان شیعه قرن هفتم قمری، جلندی بن کرکره را همان ابرهه دانسته که قبل از حضرت محمد(ص) درگذشته بود.[۴]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ ق، ج۲، ص۳۱۱.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ بحرانی، هاشم، مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق، ج۱، ص۲۸۴.
- ↑ بلاذری، ابوالحسن احمد، فتوح البدان، بیروت، المکتبه الهلال، ۱۹۸۸م، ص۸۳.
- ↑ حلی، رضی الدین علی، العدد القویّه لدفع المخاوف الیومیه، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق، ص۲۲۰.