عزاداری برای امام حسین(ع) و آیه ۱۴۵ آلعمران: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} چکیده شبهه: با توجه به آيه زيرعزاداري شيعيان اعترا...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | |||
با توجه به آيه ۱۴۵ سوره آل عمران عزاداری شيعيان برای چیست؟ | |||
{{پایان سوال}} | |||
{{پاسخ}} | |||
{{درگاه|امام حسین}} | |||
عزاداری، نوعی ابراز اندوه، ناراحتی و دلتنگی از سوی بازماندگان است و اعتراض به اصل تحقق مرگ نیست و به همین جهت با آیه ۱۴۵ آلعمران که مرگ را حق دانسته که در زمان خودش محقق میشود، منافات ندارد. بخصوص آنکه امام حسین(ع) و همراهانش با آن وضع فجیع شهید شدند و همین سبب میشود عزاداری برای آن حضرت بسیار گستردهتر و ماندگار تر شود. برای عزاداری امام حسین(ع) روایات زیادی آمده است و از آیاتی از قرآن هم میتوان برداشتهایی کرد که اصل عزاداری اشکالی ندارد. | |||
== متن آیه == | |||
{{قرآن بزرگ|وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ كِتَابًا مُّؤَجَّلًا ۗ... | |||
| سوره = آل عمران | |||
| آیه = ۱۴۵ | |||
| ترجمه = و هيچ نفسى جز به فرمان خدا نميرد. [خداوند، مرگ را] به عنوان سرنوشتى معين [مقرر كرده است]. | |||
}} | |||
== شأن نزول آیه == | |||
آيه ۱۴۵ [[سوره آلعمران]] تعريضى است به كسانى كه در باره كشتهشدگان در راه خدا میگفتند اگر به جنگ نرفته بودند نمیمردند. و همچنين تعريض به كسانى است كه گفته بودند اگر اختيار رهبرى جنگ به دست ما بود اين افراد كشته نمیشدند. | |||
برخی دیگر این آیه را درباره [[جنگ اُحد]] میدانند و زمانی که شایعه شده بود [[پیامبر اکرم(ص)]] کشته شده است. در آیه قبلی میگوید اگر محمد(ص) کشته شود شما از عقیده خود برمیگردید. و در این آیه درباره تحقق مرگ حرف میزند. | |||
«شايعه بى اساس شهادت پيامبر در احد عده زيادى از مسلمانان را به وحشت افكند تا آنجا كه از ميدان جنگ فرار كردند و حتى بعضى میخواستند از اسلام هم برگردند، در آيه فوق مجددا براى تنبيه و بيدارى اين دسته میفرمايد: مرگ بدست خدا و فرمان او است و براى هر كس اجلى مقرر شده است كه نمیتواند از آن فرار كند، بنا بر اين اگر پيامبر در اين ميدان شربت شهادت مینوشيد چيزى جز انجام يافتن يك سنت الهى نبود با اين حال نبايد مسلمانان از آن وحشت كنند و دست از ادامه مبارزه بردارند.»<ref>تفسير نمونه، ج۳، ص: ۱۱۸</ref> | |||
== مستندات عزاداری و عدم منافات با آیه ۱۴۵ سوره آلعمران == | |||
عزاداری مستند به آیات قرآن کریم و روایات است. در این مورد آیات مختلفی وجود دارد که به برخی اشاره میشود: | |||
در | ۱. {{قرآن|ذَٰلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّـهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ|ترجمه=اين است [فرايض خدا] و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت، آن [حاكى] از پاكى دلهاست.|سوره=حج|آیه=۳۲}} شعائر جمع شعیره یا شِعار به معنای علامت است<ref>ابن منظور، لسان العرب، بيروت، دار الفكر- دار صادر، سوم،۱۴۱۴ ق، ج۴،ص۴۱۴.</ref>. در حقیقت تمام آنچه در برنامههاى دينى وارد شده و انسان را به ياد خدا و عظمت آئين او میاندازد شعائر الهى است و بزرگداشت آن نشانه تقواى دلها است و شعائر اختصاصی به اعمال حج یا صفا و مروه یا قربانی حج و ... ندارد. [[شاه ولی الله دهلوی]] از علمای [[اهل سنت]] بر این باور است که شعائر به طور کلی امور ظاهری حسیاند که بواسطه آنها خداوند عبادت میشود و معظم شعائر هم قرآن، کعبه، نبی و نماز است<ref>دهلوی، شاه ولی الله، حجه الله البالغه، بیروت، دارالجیل، اول، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۳۳.</ref>. [[علامه طباطبایی]] هم در [[تفسیر المیزان]] معتقد است شعائر الهی عبارتست از آنچه انسان را به یاد خدا انداخته علامت و نشانهای است بر خداوند<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فیول تفسیر القرآن، قم،انتشارات اسلامی، پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۰۷.</ref>. برپایی جلسهی عزاداری که در آن قرآن خوانده میشود و از خداوند و معارف اسلامی گفته میشود و مردم به مسائل دینی دعوت شده و برای طاعت خدا و تقرب به او به یاد اهل بیت پیامبر، اولیای خدا و شهیدان راه اسلام افتاده مصیبتهای آنان را یادآور میشوند چرا از شعائر الهی نباشد. اگر طبق آیات قرآن<ref>حج/۳۶.</ref> قربانی حج از شعائر است پس حتما برگزاری مجالس عزاداری هم جزء شعائر است. | ||
۲. {{قرآن|وَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ|ترجمه=و از آنان روى گردانيد و گفت: «اى دريغ بر يوسف، و در حالى كه اندوه خود را فرو مىخورد، چشمانش از اندوه سپيد شد.»|سوره=یوسف|آیه=۸۴}} بر مبنای این آیه حضرت یعقوب با اینکه احتمال زنده ماندن عزیز خود را میداد مدتی طولانی آنقدر گریست و عزاداری کرد تا نابینا شد. آیا میتوان بر عزیز خدا، عزیز اسلام و میوه دل پیامبر سید شباب اهل بهشت و به خاطر شهادتی با آن فجایع ناگوار سالهای سال نگریست؟ | |||
۳. {{قرآن|قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ ۗ|ترجمه=بگو: «به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى در باره خويشاوندان.»|سوره=شوری|آیه=۲۳}} پر واضح است که یکی از مصادیق مودت و محبت نسبت به اهل بیت پیامبر در این زمان همانا برگزاری مراسماتی در ایام ولادت و شهادت آن خاندان است که طی آن مسلمانان با آشنا شدن با سیره و سخنان و نیز گریه بر مصایبشان مودت و محبتشان به اهلبیت پیامبر فراهم میشود. | |||
و | روایات فراوانی از کتب شیعه و اهل سنت بر فضیلت عزاداری بر سیدالشهدا(ع) داریم که به دو روایت یکی از اهل سنت و یکی از شیعه اکتفا میشود: ۱. [[احمد بن حنبل]] در کتاب فضائل الصحابه به سند صحیح از امام حسین(ع) نقل میکند که هر کس برای ما قطره اشکی بریزد خداوند بهشت را جایگاهش قرار میدهد<ref>ابن حنبل، احمد، فضائل الصحابه، مکه، طبع دارالعلم، اول، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۶۷۶.</ref>. ۲. [[امام صادق(ع)]] میفرمایند: خدایا... و بر آن چشمهایی که از سر ترحم بر ما اشکهایشان روا شد رحم کن و بر آن دلهایی که بی تاب شدند و به حال ما سوختند رحم نما و بر شیونهایی که بر ما بلند گردیدند ترحم کن<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی(۱۵ جلدی)، قم دارالحدیث، ۱۴۳۰ق، ج۹، ص۹۰۱.</ref>. | ||
با توجه به آنچه گفته شد عزاداری بر خاندان اهل بیت نه تنها مجاز بلکه دارای اجر فراوان است. البته این که برخی از انواع عزاداری دارای اشکالاتی است جای خود دارد ولی اصل عزاداری حتی به شیوهی رایج بین مردم از قبیل گریه و سینهزنی و لباس مشکی پوشیدن مصداق عزاداری بوده و دارای اجر و ثواب زیاد است. | |||
به لحاظ تاریخی هم از فردای واقعهی دلخراش عاشورا عزاداری در کنار اجساد شهدای کربلا انجام گرفت و پس از آن در کوفه و شام چنانکه در [[اعتبار تاریخ طبری|تاریخ طبری]] آمده اهل بیت پیامبر پس از تمام شدن مجلس یزید سه روز بر امام حسین(ع) نوحه سرایی و عزاداری نمودند<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت، الاعلمی، ج۴، صلی الله علیه و اله و سلّم ۳۵۳.</ref> ادامه پیدا کرد و در دولت آل بویه(۳۲۲ق-۴۴۸ق) به جهت روی کار آمدن حکومتی شیعی شکل رسمیتری به خود گرفت. در الکامل ابن اثیر(م۶۳۰ق) آمده در دهم محرم سال ۲۵۲ق به دستور معزالدوله دیلمی مردم مغازهها را بسته و بازار را تعطیل کردند و در خیابانها به عزاداری پرداختند<ref>هم چنین رک: سیر- تاریخی- عزاداری/ www.hawzah.net/fa/Magazine/View/۴۱۸۰/۴۱۹۲/۲۶۶۰۲</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
خط ۴۷: | خط ۴۸: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = شد | ||
| تیترها = | | تیترها = شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش = شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
خط ۵۷: | خط ۵۸: | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت = ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} | ||
[[رده:درگاه امام حسین(ع)]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۵۱
با توجه به آيه ۱۴۵ سوره آل عمران عزاداری شيعيان برای چیست؟
عزاداری، نوعی ابراز اندوه، ناراحتی و دلتنگی از سوی بازماندگان است و اعتراض به اصل تحقق مرگ نیست و به همین جهت با آیه ۱۴۵ آلعمران که مرگ را حق دانسته که در زمان خودش محقق میشود، منافات ندارد. بخصوص آنکه امام حسین(ع) و همراهانش با آن وضع فجیع شهید شدند و همین سبب میشود عزاداری برای آن حضرت بسیار گستردهتر و ماندگار تر شود. برای عزاداری امام حسین(ع) روایات زیادی آمده است و از آیاتی از قرآن هم میتوان برداشتهایی کرد که اصل عزاداری اشکالی ندارد.
متن آیه
﴿ | وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ كِتَابًا مُّؤَجَّلًا ۗ...
و هيچ نفسى جز به فرمان خدا نميرد. [خداوند، مرگ را] به عنوان سرنوشتى معين [مقرر كرده است]. آل عمران:۱۴۵ |
﴾ |
شأن نزول آیه
آيه ۱۴۵ سوره آلعمران تعريضى است به كسانى كه در باره كشتهشدگان در راه خدا میگفتند اگر به جنگ نرفته بودند نمیمردند. و همچنين تعريض به كسانى است كه گفته بودند اگر اختيار رهبرى جنگ به دست ما بود اين افراد كشته نمیشدند.
برخی دیگر این آیه را درباره جنگ اُحد میدانند و زمانی که شایعه شده بود پیامبر اکرم(ص) کشته شده است. در آیه قبلی میگوید اگر محمد(ص) کشته شود شما از عقیده خود برمیگردید. و در این آیه درباره تحقق مرگ حرف میزند.
«شايعه بى اساس شهادت پيامبر در احد عده زيادى از مسلمانان را به وحشت افكند تا آنجا كه از ميدان جنگ فرار كردند و حتى بعضى میخواستند از اسلام هم برگردند، در آيه فوق مجددا براى تنبيه و بيدارى اين دسته میفرمايد: مرگ بدست خدا و فرمان او است و براى هر كس اجلى مقرر شده است كه نمیتواند از آن فرار كند، بنا بر اين اگر پيامبر در اين ميدان شربت شهادت مینوشيد چيزى جز انجام يافتن يك سنت الهى نبود با اين حال نبايد مسلمانان از آن وحشت كنند و دست از ادامه مبارزه بردارند.»[۱]
مستندات عزاداری و عدم منافات با آیه ۱۴۵ سوره آلعمران
عزاداری مستند به آیات قرآن کریم و روایات است. در این مورد آیات مختلفی وجود دارد که به برخی اشاره میشود:
۱. ﴿ذَٰلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّـهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ؛ اين است [فرايض خدا] و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت، آن [حاكى] از پاكى دلهاست.﴾(حج:۳۲) شعائر جمع شعیره یا شِعار به معنای علامت است[۲]. در حقیقت تمام آنچه در برنامههاى دينى وارد شده و انسان را به ياد خدا و عظمت آئين او میاندازد شعائر الهى است و بزرگداشت آن نشانه تقواى دلها است و شعائر اختصاصی به اعمال حج یا صفا و مروه یا قربانی حج و ... ندارد. شاه ولی الله دهلوی از علمای اهل سنت بر این باور است که شعائر به طور کلی امور ظاهری حسیاند که بواسطه آنها خداوند عبادت میشود و معظم شعائر هم قرآن، کعبه، نبی و نماز است[۳]. علامه طباطبایی هم در تفسیر المیزان معتقد است شعائر الهی عبارتست از آنچه انسان را به یاد خدا انداخته علامت و نشانهای است بر خداوند[۴]. برپایی جلسهی عزاداری که در آن قرآن خوانده میشود و از خداوند و معارف اسلامی گفته میشود و مردم به مسائل دینی دعوت شده و برای طاعت خدا و تقرب به او به یاد اهل بیت پیامبر، اولیای خدا و شهیدان راه اسلام افتاده مصیبتهای آنان را یادآور میشوند چرا از شعائر الهی نباشد. اگر طبق آیات قرآن[۵] قربانی حج از شعائر است پس حتما برگزاری مجالس عزاداری هم جزء شعائر است.
۲. ﴿وَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ؛ و از آنان روى گردانيد و گفت: «اى دريغ بر يوسف، و در حالى كه اندوه خود را فرو مىخورد، چشمانش از اندوه سپيد شد.»﴾(یوسف:۸۴) بر مبنای این آیه حضرت یعقوب با اینکه احتمال زنده ماندن عزیز خود را میداد مدتی طولانی آنقدر گریست و عزاداری کرد تا نابینا شد. آیا میتوان بر عزیز خدا، عزیز اسلام و میوه دل پیامبر سید شباب اهل بهشت و به خاطر شهادتی با آن فجایع ناگوار سالهای سال نگریست؟
۳. ﴿قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ ۗ؛ بگو: «به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى در باره خويشاوندان.»﴾(شوری:۲۳) پر واضح است که یکی از مصادیق مودت و محبت نسبت به اهل بیت پیامبر در این زمان همانا برگزاری مراسماتی در ایام ولادت و شهادت آن خاندان است که طی آن مسلمانان با آشنا شدن با سیره و سخنان و نیز گریه بر مصایبشان مودت و محبتشان به اهلبیت پیامبر فراهم میشود.
روایات فراوانی از کتب شیعه و اهل سنت بر فضیلت عزاداری بر سیدالشهدا(ع) داریم که به دو روایت یکی از اهل سنت و یکی از شیعه اکتفا میشود: ۱. احمد بن حنبل در کتاب فضائل الصحابه به سند صحیح از امام حسین(ع) نقل میکند که هر کس برای ما قطره اشکی بریزد خداوند بهشت را جایگاهش قرار میدهد[۶]. ۲. امام صادق(ع) میفرمایند: خدایا... و بر آن چشمهایی که از سر ترحم بر ما اشکهایشان روا شد رحم کن و بر آن دلهایی که بی تاب شدند و به حال ما سوختند رحم نما و بر شیونهایی که بر ما بلند گردیدند ترحم کن[۷].
با توجه به آنچه گفته شد عزاداری بر خاندان اهل بیت نه تنها مجاز بلکه دارای اجر فراوان است. البته این که برخی از انواع عزاداری دارای اشکالاتی است جای خود دارد ولی اصل عزاداری حتی به شیوهی رایج بین مردم از قبیل گریه و سینهزنی و لباس مشکی پوشیدن مصداق عزاداری بوده و دارای اجر و ثواب زیاد است.
به لحاظ تاریخی هم از فردای واقعهی دلخراش عاشورا عزاداری در کنار اجساد شهدای کربلا انجام گرفت و پس از آن در کوفه و شام چنانکه در تاریخ طبری آمده اهل بیت پیامبر پس از تمام شدن مجلس یزید سه روز بر امام حسین(ع) نوحه سرایی و عزاداری نمودند[۸] ادامه پیدا کرد و در دولت آل بویه(۳۲۲ق-۴۴۸ق) به جهت روی کار آمدن حکومتی شیعی شکل رسمیتری به خود گرفت. در الکامل ابن اثیر(م۶۳۰ق) آمده در دهم محرم سال ۲۵۲ق به دستور معزالدوله دیلمی مردم مغازهها را بسته و بازار را تعطیل کردند و در خیابانها به عزاداری پرداختند[۹].
منابع
- ↑ تفسير نمونه، ج۳، ص: ۱۱۸
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، بيروت، دار الفكر- دار صادر، سوم،۱۴۱۴ ق، ج۴،ص۴۱۴.
- ↑ دهلوی، شاه ولی الله، حجه الله البالغه، بیروت، دارالجیل، اول، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۳۳.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فیول تفسیر القرآن، قم،انتشارات اسلامی، پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۰۷.
- ↑ حج/۳۶.
- ↑ ابن حنبل، احمد، فضائل الصحابه، مکه، طبع دارالعلم، اول، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۶۷۶.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی(۱۵ جلدی)، قم دارالحدیث، ۱۴۳۰ق، ج۹، ص۹۰۱.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت، الاعلمی، ج۴، صلی الله علیه و اله و سلّم ۳۵۳.
- ↑ هم چنین رک: سیر- تاریخی- عزاداری/ www.hawzah.net/fa/Magazine/View/۴۱۸۰/۴۱۹۲/۲۶۶۰۲