روایت «زن گردنبند است»: تفاوت میان نسخهها
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== روایت == | == روایت == | ||
{{عربی بزرگ|امام صادق(ع): إِنَّمَا الْمَرْأَةُ قِلَادَةٌ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقَلَّدُهُ| ترجمه= زن مانند گردنبند است، پس بسیار دقت کن که چه چیزی را به عنوان گردنبند انتخاب میکنی.<ref>کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۳۳۲، باب اختیار الزوجه، حدیث۱.</ref>}}این حدیث را مرحوم کلینی با عبارت «عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ» نقل کرده است<ref>کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۳۳۲، باب اختیار | {{عربی بزرگ|امام صادق(ع): إِنَّمَا الْمَرْأَةُ قِلَادَةٌ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقَلَّدُهُ| ترجمه= زن مانند گردنبند است، پس بسیار دقت کن که چه چیزی را به عنوان گردنبند انتخاب میکنی.<ref>کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۳۳۲، باب اختیار الزوجه، حدیث۱.</ref>}}این حدیث را مرحوم کلینی با عبارت «عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ» نقل کرده است<ref>کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۳۳۲، باب اختیار الزوجه.</ref> که به معنای مُرسَل بودن سند روایت و غیرقابل استناد بودن آن است.<ref>مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۲۰، ص۲۱.</ref> کتاب دعائم الاسلام نیز این روایت را از [[رسول خدا(ص)]] بدون سند نقل کرده است.<ref>ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الإسلام، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۹۸، حدیث۷۲۶.</ref> | ||
محققان معتقدند تشبیه زنان به گردنبند در این روایت، به این معنا نیست که آنان را چون کالایی در نظر گرفت؛ زیرا امام صادق(ع) در بخش پایانی حدیث اعلام کرده که زنان ارزش والایی دارند: {{نقل قول|بدانکه زنان قیمتی ندارند! نه زنان خوب و نه زنان بد! اما زنان خوب که نمیتوانی ارزش آنان را با طلا و نقره بسنجی؛ زیرا آنان بسیار قیمتیتر از طلا و نقرهاند! اما زنان بد که حتی با خاک نیز هم ارزش نیستند، بلکه خاک به مراتب ارزشمندتر از آنان است.<ref>کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۳۳۲، باب اختیار الزوجه، حدیث۱.</ref>}} | |||
== تفاوت معنایی قلاده در گویش عربی و فارسی == | == تفاوت معنایی قلاده در گویش عربی و فارسی == | ||
خط ۱۶: | خط ۱۸: | ||
کلمه '''قلاده''' در عرف امروزی فارسی زبانان در مورد شمارش حیوانات وحشی استعمال میشود (چند قلاده شیر، دو قلاده روباه و ...) در حالی که در زبان عرب به معنای گردنبندی است برای زینت به گردن آویخته میشود. عرب به قلاده سگ '''«حرج»''' گوید که جمعش '''«حراج»''' است.<ref>فراهیدی، خلیل، العین، ج۳، ص۷۷.</ref> معنای حدیث [[امام صادق(ص)]] این است که زن همانند گردنبندی است که همواره با انسان است و در دیگر روایات اسلامی نیز '''قلاده''' به معنای گردنبند استفاده شده است.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، گزیده کافی، ترجمه: محمد باقر بهبودی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج۵، ص۱۵۷.</ref> | کلمه '''قلاده''' در عرف امروزی فارسی زبانان در مورد شمارش حیوانات وحشی استعمال میشود (چند قلاده شیر، دو قلاده روباه و ...) در حالی که در زبان عرب به معنای گردنبندی است برای زینت به گردن آویخته میشود. عرب به قلاده سگ '''«حرج»''' گوید که جمعش '''«حراج»''' است.<ref>فراهیدی، خلیل، العین، ج۳، ص۷۷.</ref> معنای حدیث [[امام صادق(ص)]] این است که زن همانند گردنبندی است که همواره با انسان است و در دیگر روایات اسلامی نیز '''قلاده''' به معنای گردنبند استفاده شده است.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، گزیده کافی، ترجمه: محمد باقر بهبودی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج۵، ص۱۵۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۲
در روایتی امام صادق فرمود: «زن به منزله قلادهای است که در گردن خود میافکنی، پس ببین که چگونهای قلادهای برای خود میگیری» آیا این بدان معناست که از دید امام صادق، شیعیان به منزله سگانی هستند که زنانشان همچون قلادهای در گردنشان است؛ یعنی مردان شیعه سگ و زنان شیعه قلاده هستند؟
امام صادق(ع) در روایتی زن را قِلادَه (گردنبند) برای مرد دانسته است. توصیف زن به گردنبند را برای این دانستهاند که مردان، زنانی پاکدامن و خوشاخلاق برای خود انتخاب کند. عالمان این حدیث را به جهت سند، مُرسَل بودن و غیرقابل استناد دانستهاند.
امام صادق(ع) برای این توصیف از کلمه «قِلادَه» استفاده کرده که به معنای گردنبند است. البته این کلمه در ادبیات فارسی با تغییراتی در حرکات به معنای دیگری استفاده شده است. این استفاده در ادبیات فارسی متفاوت از کاربرد عربی آن است.
روایت
« | امام صادق(ع): إِنَّمَا الْمَرْأَةُ قِلَادَةٌ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقَلَّدُهُ
زن مانند گردنبند است، پس بسیار دقت کن که چه چیزی را به عنوان گردنبند انتخاب میکنی.[۱] |
» |
این حدیث را مرحوم کلینی با عبارت «عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ» نقل کرده است[۲] که به معنای مُرسَل بودن سند روایت و غیرقابل استناد بودن آن است.[۳] کتاب دعائم الاسلام نیز این روایت را از رسول خدا(ص) بدون سند نقل کرده است.[۴] محققان معتقدند تشبیه زنان به گردنبند در این روایت، به این معنا نیست که آنان را چون کالایی در نظر گرفت؛ زیرا امام صادق(ع) در بخش پایانی حدیث اعلام کرده که زنان ارزش والایی دارند:
« | بدانکه زنان قیمتی ندارند! نه زنان خوب و نه زنان بد! اما زنان خوب که نمیتوانی ارزش آنان را با طلا و نقره بسنجی؛ زیرا آنان بسیار قیمتیتر از طلا و نقرهاند! اما زنان بد که حتی با خاک نیز هم ارزش نیستند، بلکه خاک به مراتب ارزشمندتر از آنان است.[۵] | » |
تفاوت معنایی قلاده در گویش عربی و فارسی
قلاده جمع «قلد» به چیزی گویند که در گردن انداخته شود و تقلید در دین هم از همین معناست که انسان به گردن میگیرد تا سخن مرجع دین را بپذیرد.[۶]
کلمه قلاده در عرف امروزی فارسی زبانان در مورد شمارش حیوانات وحشی استعمال میشود (چند قلاده شیر، دو قلاده روباه و ...) در حالی که در زبان عرب به معنای گردنبندی است برای زینت به گردن آویخته میشود. عرب به قلاده سگ «حرج» گوید که جمعش «حراج» است.[۷] معنای حدیث امام صادق(ص) این است که زن همانند گردنبندی است که همواره با انسان است و در دیگر روایات اسلامی نیز قلاده به معنای گردنبند استفاده شده است.[۸]
منابع
- ↑ کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۳۳۲، باب اختیار الزوجه، حدیث۱.
- ↑ کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۳۳۲، باب اختیار الزوجه.
- ↑ مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۲۰، ص۲۱.
- ↑ ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الإسلام، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۹۸، حدیث۷۲۶.
- ↑ کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۳۳۲، باب اختیار الزوجه، حدیث۱.
- ↑ جوهری، اسماعیل، الصحاح، ج۲، ص۵۲۷، ذیل ماده «قلد». ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغه، ذیل ماده «قلد».
- ↑ فراهیدی، خلیل، العین، ج۳، ص۷۷.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، گزیده کافی، ترجمه: محمد باقر بهبودی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج۵، ص۱۵۷.