حدیث خوردن شام قبل از خواندن نماز مغرب

سؤال

معنا و منظور از حدیث «اذا حضر العشاء فابدؤا العشاء» چیست؟

از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود:

مضمون روایت در کتاب‌ المحاسن[۲]، کتاب الکافی[۳] و کتاب تهذیب‌الاحکام[۴]آمده است که اگر اول وقت نماز، غذا حاضر باشد، اول غذا بخورید و بعد نماز بخوانید. اهل سنت در کتاب مسند احمد بن حنبل،[۵] صحیح بخاری،[۶] صحیح مسلم[۷] و دیگر کتاب‌های روایی[۸] از رسول خدا(ص) نقل کرده‌اند که فرمود هنگامی که غذا حاضر می‌شود و وقت اقامه نماز نیز هست اول شروع به غذا خوردن کنید. در این روایات به جای «اذا حضر العشاء» گاهی جمله «اذا اقیمت الصلاه» آمده است.

عَشاء با فتح عین به طعامی گفته می‌شود که در اول شب می‌خورند و عِشاء با کسر عین نماز مغرب می‌باشد.[۹]

به نماز مغرب و عشاء عشاءان (دو عشاء) گفته می‌شود و منظور از «اَلعِشاء» در این روایت نماز مغرب می‌باشد. برای این‌که وقت افطار روزه با مغرب شروع می‌شود، به این نماز نماز مغرب گفته می‌شود.[۱۰] با استناد به این روایت، اگر کسی گرسنه باشد و از طرفی اذان مغرب گفته شود می‌تواند یا بهتر است اول غذا بخورد و سپس برای نماز بپاخیزد.

در توضیح این حدیث نوشته‌اند: گرسنگی آرامش و توجه قلبی را در نماز از بین می‌برد از همین رو روایت گفته اول غذا بخورید و سپس نماز بخوانید، تا با خشوع بیشتر نماز اقامه شود.[۱۱]

منابع

  1. میرزای قمی، ابو القاسم بن محمد حسن، غنائم الأیام فی مسائل الحلال والحرام، مرکز النشر التابع لمکتب الإعلام الإسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق/ ۱۳۷۵ش، ج۵، ص۳۵۱.
  2. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق، ج۲، ص۴۲۳، باب۲۷، حدیث۲۱۲.
  3. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۲۹۸، باب نوادر، حدیث۹.
  4. طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۹، ص۱۰۰، باب۲، حدیث۱۶۸.
  5. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند الإمام أحمد بن حنبل، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ۱۴۱۶ق، ج‏۱۹، ص۱۳۱، حدیث۱۲۰۷۶. ج‏۲۱، ص۱۰۰، حدیث۱۳۴۱۲. ج‏۴۴، ص۱۰۴، حدیث۲۶۴۹۹.
  6. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، قاهره، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلی للشئون الاسلامیة، لجنة إحیاء کتب السنة، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق، ج‏۹، ص۴۷، حدیث۴۷۹۱ و ۴۷۹۲ و ۴۷۹۳.
  7. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، قاهره، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق، ج‏۱، ص۳۹۲، باب ۱۶، حدیث۶۴ و ۶۵و ۶۶و ۶۷.
  8. دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، مسند الدارمی المعروف ب: (سنن الدارمی)، ریاض، دار المغنی، چاپ اول، ۱۴۲۱ ه‍. ق، ج‏۲، ص۸۱۲، باب۵۸، حدیث۱۳۱۷ و ۱۳۱۸. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۴۱۸ ق ج‏۲، ص ۱۸۸، باب۷۳. ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، قاهره، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۱۹ق، ج‏۲، ص ۱۴۶. نسائی، احمد بن علی، السنن الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ج‏۱، ص۲۹۸، حدیث۹۲۶.
  9. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب - بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع- دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۶۱. ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۲۴۲.
  10. محقق داماد، اثناعشر رسالة، بی‌جا، مکتبه السید الداماد، بی‌تا، ج۷، ص۶۶. علوی عاملی، احمد بن زین العابدین، مناهج الأخیار فی شرح الإستبصار، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ اول، ۱۳۹۹ق، ج۱، ص۴۶۱.
  11. حلی، الحسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، مؤسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۷۰.