مترفین در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۵۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۲۲
ابرابزار
(ابرابزار)
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
مترفین در قرآن کسانی هستند که غرق لذت و نعمت‌های دنیوی هستند و مغرور و غافل از حقیقت دوری می‌کنند.
'''مُتْرَفِین'''‏ در کاربرد قرآنی، افرادی هستند که در لذت و نعمت‌های دنیایی، غرق و از حقیقت و دین، دور باشند. براساس آیات قرآن، مترفان از مخالفان پیامبران بودند. خداوند برای عذاب یک شهر، مترفان را وامی‌گذارد تا بیشتر به انحراف خود مشغول باشند تا عذاب بر آنان لازم شود.


== معنای مترف ==
== معنای مترف ==
مترف به كسى می‌گويند كه فزونى نعمت و زندگى مرفه او را مست‏ و مغرور و غافل كرده و به طغيان‌گرى واداشته است‏.<ref>تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۸، ص۱۰۶</ref>
اتراف واژه‌ای است قرآنی به معنی رفاه‌زدگی و نازپروردگی و مترفین یعنی مرفهین و نازپروردگان.<ref>بهاءالدین خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، محسن معینی، مترفین، ج۲، ص۱۹۵۸.</ref>


«كلمه "مترف" اسم مفعول از ماده "اتراف" است، كه به معناى زياده‌روى در تلذذ از نعمتها است، و در اين تفسير اشاره است به اينكه زياده‌روى در لذايذ كار آدمى را به جايى می‌كشاند كه از پذيرفتن حق استكبار ورزد.». «ابن عرفه در معناى آن گفته:" مترف" كسى را گويند كه افسارش را رها كرده باشند و هر چه دلش خواست بكند و جلويش را نگيرند»<ref>ترجمه تفسير الميزان،  علامه طباطبایی، ج‏13، ص: 81. ج‏16، ص: 578
مُتْرَف به کسی می‌گویند که زیادی نعمت و زندگی مرفه، او را مست‏، مغرور و غافل کرده و به طغیان‌گری واداشته است‏.<ref>تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۸، ص۱۰۶</ref> کلمه «مترف» اسم مفعول از ماده «اتراف» است، که به معنای زیاده‌روی در تلذذ از نعمت‌ها است، و در این تفسیر اشاره است به اینکه زیاده‌روی در لذایذ کار آدمی را به جایی می‌کشاند که از پذیرفتن حق استکبار ورزد. ابن عرفه در معنای آن گفته: «مترف» کسی را گویند که افسارش را رها کرده باشند و هر چه دلش خواست بکند و جلویش را نگیرند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج‏13، ص: 81. ج‏16، ص: 578</ref>
</ref>


== طغیان و مستی از نعمت ==
== طغیان و مستی از نعمت ==
مشتقات اتراف هشت بار در قرآن کریم(پنج بار به صورت اسم مفعول، و سه مورد فعل ماضی)، به کار رفته و در همه آنها نیز در مقام نکوهش است. قرآن کریم این کلمه را درباره کسانی به کار برده که بر اثر داشتن ثروت زیاد، در لذّتها و خوشگذرانی‌ها فرو رفته‏‌اند، و به جای شکرگذاری و استفاده صحیح از نعمتها، راه سرکشی و ناسپاسی نعمت را پیشه کرده‌‏اند. قرآن کریم، مترفان را در صف اول مخالفان انبیاء قرار می‏‌دهد که به سبب ثروت بی حساب، خود را برتر از انبیاء می‏‌پنداشتند.<ref>اندیشه حوزه 1377 شماره 12، رضا حق پناه، مترفان از نگاه قرآن</ref>
مشتقات اتراف هشت بار در [[قرآن کریم]] (پنج بار به صورت اسم مفعول، و سه مورد فعل ماضی)، به کار رفته و در همه آنها نیز در مقام نکوهش است.<ref>سوره هود آیه ۱۱۶، سوره انبیاء آیه ۱۳، سوره مؤمنون آیه ۳۳، سوره اسراء آیه ۱۶، سوره مؤمنون آیه ۶۴، سوره سبأ آیه ۳۴، سوره زخرف آیه ۲۳، سوره واقعه آیه ۴۵.</ref> قرآن کریم این کلمه را درباره کسانی به کار برده که بر اثر داشتن ثروت زیاد، در لذت‌ها و خوشگذرانی‌ها فرورفته‌اند، و به جای شکرگذاری و استفاده صحیح از نعمتها، راه سرکشی و ناسپاسی نعمت را پیشه کرده‌اند. قرآن کریم، مترفان را در صف اول مخالفان انبیاء قرار می‌دهد که به سبب ثروت بی حساب، خود را برتر از انبیاء می‌پنداشتند.<ref>اندیشه حوزه 1377 شماره 12، رضا حق پناه، مترفان از نگاه قرآن</ref>


[[علامه طباطبایی]] درباره اتراف آیه {{قرآن|إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَٰلِكَ مُتْرَفِينَ|ترجمه=اينان بودند كه پيش از اين ناز پروردگان بودند.|سوره=واقعه|آیه=۴۵}} می‌گوید: «معناى آن است كه نعمت، صاحب نعمت را دچار مستى و طغيان كند، كسى كه نعمت چنينش كند می‌گويند او اتراف شده، يعنى سرگرمى به نعمت آن چنان او را مشغول كرده كه از ما وراى نعمت غافل گشته، پس مترف بودن انسان به معناى دل بستگى او به نعمت‏هاى دنيوى است، چه آن نعمتهايى كه دارد، و چه آنهايى كه در طلبش می‌باشد، چه اندكش و چه بسيارش‏»<ref>ترجمه تفسير الميزان، ج‏19، ص: 214
مفسران ذیل آیه {{قرآن|إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذٰلِکَ مُتْرَفِینَ|ترجمه=اینان بودند که پیش از این ناز پروردگان بودند.|سوره=واقعه|آیه=۴۵}} گفته‌اند که نعمت، صاحب نعمت را دچار مستی و طغیان می‌کند. و اینگونه افراد را گفته‌اند که اتراف شده‌اند. به این معنی که سرگرمی نعمت، او را از ماورای نعمت غافل ساخته است. مترف بودن انسان به معنای دلبستگی او به نعمت‌های دنیوی است، چه آن نعمت‌هایی که دارد، و چه آنهایی که در طلبش می‌باشد، چه اندکش و چه بسیارش‏.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص: ۲۱۴.</ref>


</ref>
ظالم و مجرم<ref>سوره هود آیه ۱۱۶.</ref> تکذیب‌کنندگان قیامت.<ref>سوره مؤمنون آیه ۳۳. سوره زخرف آیه ۲۳ تا ۲۵.</ref> مستکبرین<ref>سوره مؤمنون آیه ۶۴ و ۶۷.</ref> از اوصاف مترفین در قرآن است. مفسران مترفین را را همان مستکبران می‌دانند.<ref>قرشی، سید علی اکبر، تفسیراحسن‌الحدیث، ج۸، ص۴۴۴.</ref>
 
در قرآن از زبان مترفین گفته شده است که در تکذیب قیامت می‌گویند که زندگی‌ای جز این دنیا وجود ندارد. و محمد کسی است که به خداوند افترا می‌بندد.<ref>سوره مؤمنون آیه ۳۷ و ۳۸.</ref> مترفان در قرآن می‌گویند اموال و اولاد ما زیاد است و این نشانه این است که ما عذاب نمی‌شویم.<ref>سوره سبأ آیه ۳۴ و ۳۵.</ref>
 
مفسران در توضیح معنای مترف گفته‌اند که افراد عیاش و ثروتمند پیوسته خواهان اشباع غرایز خود هستند و در این طریق حد و مرزی نمی‌شناسند و چون دین را مخالف آزادی در شهوت می‌دیدند قهراً به مخالفت برمی‌خاستند. مترفان با سه ویژگی شناخته می‌شوند: ۱. تعصب بر آیین نیاکان. ۲. غرور علمی و محدود دانستن قلمرو زندگی. (جز جهان مادّی، جهان دیگری نیست). ۳. پیروی از هوا و هوس.<ref>سبحانی، شیخ جعفر، منشور جاوید، ج۳، ص۴۶۴.</ref>


== مخالفان پیامبران ==
== مخالفان پیامبران ==
مترفان کسانی هستند که با پیامبران مخالفت کرده‌اند: {{قرآن|وَكَذَٰلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَىٰ أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَىٰ آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ|ترجمه=و بدين گونه در هيچ شهرى پيش از تو هشداردهنده‌اى نفرستاديم مگر آنكه خوشگذرانان آن گفتند: «ما پدران خود را بر آيينى [و راهى‌] يافته‌ايم و ما از پى ايشان راهسپريم.|سوره=زخرف|آیه=۲۳}} و نیز: {{قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ|ترجمه=و [ما] در هيچ شهرى هشداردهنده‌اى نفرستاديم جز آنكه خوشگذرانان آنها گفتند: «ما به آنچه شما بدان فرستاده شده‌ايد كافريم.»|سوره=سباء|آیه=۳۴}}
یک از ویژگی‌های مترفان این است که با پیامبران مخالفت کرده‌اند<ref>سوره سبأ آیه ۳۴. سوره زخرف آیه ۲۳.</ref>
 
آنان در قرآن نمونه اعلای کسانی هستند که منکر رسالت پیامبران‌اند.<ref>بهاءالدین خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، محسن معینی، مترفین، ج۲، ص۱۹۵۸.</ref> خداوند در روز قیامت این انسان‌ها را در شمار [[اصحاب شمال]] قرار می‌دهد.<ref>سوره واقه آیه ۴۱ تا ۴۵.</ref>
 
قرآن می‌گوید همیشه فسادها از آنها شروع می‌شود و به دیگران سرایت می‌کند.<ref>مرتضی مطهری، فلسفهٔ تاریخ، ج۴، ص۲۰۲.</ref> از ناحیه مترفین است که فسق و فجور و فساد در جامعه راه پیدا می‌کند، و جامعه به هلاکت می‌رسد.<ref>مطهری، مرتضی، پانزده گفتار، ص۳۱۴.</ref> قرآن در برخی آیات خود تصریح می‌کند که سردمداران مخالفان پیامبران طبقه «مترفین» یعنی غرقه‌شدگان در تنعّم و به اصطلاح «تنعّم‌زدگان» تاریخ بوده‌اند.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۴۴۶.</ref> مترفین و طاغوت‌ها سبب فساد جامعه هستند و در مقابل پیامبران و راهنمایان توحید صف‌آرایی می‌کنند.<ref>قرشی، سید علی اکبر، تفسیراحسن‌الحدیث، ج۳، ص۳۰۵.</ref>


=== مترفان، سبب عذاب ===
== مترفان، سبب عذاب ==
در سوره اسراء آمده است: {{قرآن|وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا|ترجمه=و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم، خوشگذرانانش را وا مى‌داريم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند، و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد، پس آن را [يكسره‌] زير و زبر كنيم.|سوره=اسراء|آیه=۱۶}}
در [[سوره اسراء]] آمده است که خداوند اگر بخواهد شهری را هلاک کند مترفین را وامی‌گذارد تا به فساد بپردازند سپس عذاب بر آنان نازل می‌شود.<ref>سوره اسراء آیه ۱۶.</ref>


[[طبرسی]] در [[مجمع البیان]] درباره عذاب مترفین می‌گوید: هر گاه، اهل شهر و آبادی را که خداوند برایشان پیامبر فرستاد و حجّت را بر آنها تمام کرد، بخواهد به هلاکت برساند، به منظور اتمام حجّت بیشتر، ثروتمندان و رفاه‌طلبان آنها را امر می‌کند، که ایمان بیاورند و اطاعت کنند. اما آنان در مقابل، به فسق و فجور و گناهان می‌پردازند. پس مستوجب آن می‌شوند که وعده عذاب الهی درباره آنان تحقّق یابد، آن وقت همه آنها را هلاک می‌کند.<ref>ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ج‏3، ص: 448</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
خط ۳۷: خط ۴۴:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
خط ۴۷: خط ۵۴:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
۱۵٬۳۰۹

ویرایش