راههای افزایش هوش: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = اخلاق |شاخه فرعی۱ = تهذیب نفس |شاخه فرعی۲ = خودس...» ایجاد کرد) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
راههای افزایش عقل، هوش و فهم چیست؟ | |||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
عملياتهايي كه روانشناسان به هوش نسبت ميدهند قسمتي از كاركردهاي عقل است كه در ادبيات روائي ما مطرح شده است. لذا بيمناسبت نيست كه در اين نوشتار، عوامل مؤثر در عقل و درك و فهم را از ديدگاه روانشناسان هم بررسي نمائيم و به نقل آراء آنان بپردازيم. | عملياتهايي كه روانشناسان به هوش نسبت ميدهند قسمتي از كاركردهاي عقل است كه در ادبيات روائي ما مطرح شده است. لذا بيمناسبت نيست كه در اين نوشتار، عوامل مؤثر در عقل و درك و فهم را از ديدگاه روانشناسان هم بررسي نمائيم و به نقل آراء آنان بپردازيم. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۹: | ||
==از منظر روايات == | ==از منظر روايات == | ||
بر پایه روایاتدو دسته از عوامل است كه البته تأثير اين دو عامل در همه موارد يكسان نميباشد. در برخي موارد عوامل ژنتيكي در رشد هوش نقش تعيين كننده دارند. در شرايط محيطي و ساير عوامل زمينه سازاند و در پارهاي موارد، عوامل محيطي نقش برتر را بر عهده دارند. هرچند سهم وراثت را نميتوان ناديده گرفت. | |||
در برخي روايات، به دو گونه عقل اشاره شده است: يكي عقل سرشتي<ref>عقل الطبع.</ref>، كه به درجات كاملاً متفاوتي در نهاد بشر به وديعه نهاده شده است و ديگري عقل اكتسابي<ref>عقل التجربه.</ref>، كه از طريق تجربه و يادگيري و شرايط محيطي، تحصيل ميشود و با پشتوانه عقل طبيعي و سرشتي،راهنماي عمل و راهگشاي راه آدمي خواهد بود.<ref>امام علي(ع) : «العقل عقلان، عقل الطبع و العقل التجربه و كلا هما يؤدي الي المنفعه» محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، دارالحديث، چاپ اول، ج۳، ص۲۰۴۳.</ref> در فرمايشي ديگر امام علي(ع) ميفرمايند: عقل غريزهاي است كه باعلم و تجربه افزايش مييابد.<ref>«العقل غريزه تزيد بالعلم و التّجارب»، تميمي آمدي، عبدالواحد بن محمد، غرر الحكم و دررالكلم، شرح محمد خوانساري، تصحيح مير جلال الدين حسيني ارموي، ج۲، ص۳۲، ح ۱۷۱۷.</ref> در اين روايت نيز به هر دو گونه عقل اشاره شده است. ايشان(ع) در عين اينكه اصل عقل را غريزي و سرشتي شناختهاند، يادگيري و استفاده از تجارب زندگي را كه همان عقل تجربي و اكتسابي انسان محسوب ميشود، تقويت كننده آن دانستهاند. | در برخي روايات، به دو گونه عقل اشاره شده است: يكي عقل سرشتي<ref>عقل الطبع.</ref>، كه به درجات كاملاً متفاوتي در نهاد بشر به وديعه نهاده شده است و ديگري عقل اكتسابي<ref>عقل التجربه.</ref>، كه از طريق تجربه و يادگيري و شرايط محيطي، تحصيل ميشود و با پشتوانه عقل طبيعي و سرشتي،راهنماي عمل و راهگشاي راه آدمي خواهد بود.<ref>امام علي(ع) : «العقل عقلان، عقل الطبع و العقل التجربه و كلا هما يؤدي الي المنفعه» محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، دارالحديث، چاپ اول، ج۳، ص۲۰۴۳.</ref> در فرمايشي ديگر امام علي(ع) ميفرمايند: عقل غريزهاي است كه باعلم و تجربه افزايش مييابد.<ref>«العقل غريزه تزيد بالعلم و التّجارب»، تميمي آمدي، عبدالواحد بن محمد، غرر الحكم و دررالكلم، شرح محمد خوانساري، تصحيح مير جلال الدين حسيني ارموي، ج۲، ص۳۲، ح ۱۷۱۷.</ref> در اين روايت نيز به هر دو گونه عقل اشاره شده است. ايشان(ع) در عين اينكه اصل عقل را غريزي و سرشتي شناختهاند، يادگيري و استفاده از تجارب زندگي را كه همان عقل تجربي و اكتسابي انسان محسوب ميشود، تقويت كننده آن دانستهاند. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۴: | ||
همچنين عواملي كه در روايات مانع شناخت، و دانش بشر هستند را نيز ميتوان به اين فهرست اضافه نمود. مثل حبّ به دنيا، گناه، امراض قلب، ظلم، كفر، فسق، اسراف، غفلت، آرزوي دراز، استبداد، تعصب، شراب، پرخوري و ...<ref>براي آگاهي بيشتر، ر.ك: ري شهري، محمد، العلم و الحكمه في الكتاب و السنه، دار الحديث، چاپ اول، القسم الرابع، ص۱۱۱ ـ ۷۷.</ref> | همچنين عواملي كه در روايات مانع شناخت، و دانش بشر هستند را نيز ميتوان به اين فهرست اضافه نمود. مثل حبّ به دنيا، گناه، امراض قلب، ظلم، كفر، فسق، اسراف، غفلت، آرزوي دراز، استبداد، تعصب، شراب، پرخوري و ...<ref>براي آگاهي بيشتر، ر.ك: ري شهري، محمد، العلم و الحكمه في الكتاب و السنه، دار الحديث، چاپ اول، القسم الرابع، ص۱۱۱ ـ ۷۷.</ref> | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
==مطالعه بيشتر== | ==مطالعه بيشتر== | ||
خط ۸۴: | خط ۸۵: | ||
۴. تربيت عقلاني، سعيد بهشتي، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه معاصر. | ۴. تربيت عقلاني، سعيد بهشتي، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه معاصر. | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۵
راههای افزایش عقل، هوش و فهم چیست؟
عملياتهايي كه روانشناسان به هوش نسبت ميدهند قسمتي از كاركردهاي عقل است كه در ادبيات روائي ما مطرح شده است. لذا بيمناسبت نيست كه در اين نوشتار، عوامل مؤثر در عقل و درك و فهم را از ديدگاه روانشناسان هم بررسي نمائيم و به نقل آراء آنان بپردازيم.
عوامل مؤثر در رشد هوش: درباره عوامل مؤثر در رشد هوش نظرات مختلفي مطرح شده است و نزاع ديرينِ محيط و وراثت در اينجا هم وجود دارد.
۱. وراثت: تحقيقات روانشناسان به نتايجي دست يافته كه نشان ميدهد، ژنهايي كه از والدين خود به ارث ميبريم، نقش مهمّي در رشد هوش ما دارند، يكي از روشهاي بررسي اين مسأله، دوقلوهاي همسان و ناهمسان هستند.
ويلسون وهاربرينگ از تجزيه و تحليل نمرات ۲۶۱ دوقلوي همسان و غير همسان به اين نتيجه رسيدند كه نيمرخ جهشها و عقب افتادگيهاي آنها در رشد هوش به هم شباهت دارد. و اين نكته درباره دوقلوهاي همسان به طور روشن مشهود است.[۱]
خلاصه نتايج تحقيق مختلف در چهار قاره و هشت كشور نشان ميدهد كه وراثت بر رشد هوش تأثير زيادي دارد. بر اساس اين اطّلاعات، همبستگي هوشبهر[۲] افراد غير خويشاوند بسيار اندك است و پيش بيني قطعي هوشبهر يك فرد از روي هوشبهر فردي كه خويشاوند او نيست، صحيح به نظر نميآيد. بنابراين هر چه پيوند ارثي بيشتر ميشود، نمرات هوش به هم نزديكتر ميشود و عكس آن هم نيز صادق است، يعني اگر رابطه خويشاوندي حذف شود، افت محسوسي در همبستگي بين نمرات آزمون هوش افراد پديد ميآيد. در اين تحقيقات همچنين روشن شد كه همبستگي نمرات هوش دوقلوهاي غير همسان كمتر از همبستگي نمرات هوش دوقلوهاي همسان است.[۳]
۲. محيط: همان طوركه تأثير عوامل ژنتيك را نميتوان در رشد هوش منكر شد، تجارب و تأثيرات زندگي در خانواده و يا مؤسسات و سازمانهاي پژوهشي، نحوه تعليم و تربيت و طبقه اجتماعي از جمله عوامل غير ژنتيكاند كه تأثيرات آنها را در رشد هوش نميتوان ناديده گرفت.
هارولد اسكينر با انجام تحقيقي در مورد زندگي پرورشگاهي، كودكان را از يك يتيمخانه ساده و بدون محرّك كه از نظر توجّه و نظارت مادرانتخابی نيز محروم بودند به مؤسسه ديگري انتقال داد كه مورد توجّه فرد مسئولي قرار ميگرفتند ، در محيط جديد يك مادر انتخابي براي سرپرستي كودكان معيّن شده بود؛ يعني دختري كه عقبمانده ذهني و مسنتر از ديگران بود، اين گروه از كودكان، پس از دو سال و نيم، ميانگيني از ۳۲ نمره هوش را به دست آوردند. در صورتي كه كودكان باقيمانده در مؤسسه سابق كه از شرايط پستتري برخوردار بودند تا ميانگين ۲۱ نمره هوش افت داشتند.[۴]
بدين ترتيب بديهي است كه خانواده بر رشد هوش كودكان خود (غير از جنبه ژنتيكي) از جنبه محيطي تأثير ميگذارد. رشدگرايان هر چند هرچند دقيق نميدانند كه رشد هوش تا چه اندازه مربوط به محيط پيشرفتهاي است كه توسط والدين، ساختار فاميلي و ديگر عوامل محيطي فراهم شده است، وجود اينگونه عوامل را حائز اهميّت ميدانند.[۵]
عوامل ديگري مثل جنسيت، سن، فرهنگ، عوامل بيولوژيك، تغذيه، داروها، بيماريها، از جمله عواملي هستند كه در رشد مهارتهاي شناختي و هوش تأثير ميگذارند.[۶]
۳. طبقات اجتماعي و نژادي: وضعيت نژادي و اجتماعي و يا اقتصادي از جمله فاكتورهايي است كه مورد پژوهش روانشناسان بوده و تأثير آن در ميزان رشد سنجيده شده است ولي نمي توان تاثير قابل توجهي در اين مورد در نظر گرفت.
در آمريكا و اروپا كودكان خانوادههاي فقير و يا آنها كه به گروههاي اقليّت ـ كه بسياري از آنها غير سفيد پوست هستند ـ تعلق دارند، نمره هوشبهرشان از كودكان متوسط در همان كشور پايينتر است مثلاً متوسط هوشبهر كودكان سياه پوست آمريكايي كه غالباً از خانوادههاي كم درآمد هستند، در حدود ۱۰ تا ۱۶ نمره پايينتر از متوسط هوشبهر كودكان سفيد پوست است.[۷]
ناگفته نماند كه در تفسير هوشبهر بين طبقات نژادي و اجتماعي، بحثهاي زيادي مطرح شده و نقدهاي وارد شده و برخي آزمونهاي هوش را غير استاندارد و سودار دانستهاند يعني آن آزمونها، براي كودكان طبقه پايين و گروههاي اقليّت مناسب نبودهاند.[۸]
خلاصه آنكه، نزاع ديرين برتري نقش محيط يا وراثت چندي است كه فروكش كرده و ديگر از نظريات افراطي روانشناسان خبري نيست و اين تأثيرات، بيشتر در جنبه «تعامل محيط و وراثت» بررسي ميشود. در هر صورت، وراثت و مخصوصاً شرايط محيطي در افزايش و بهبود درك و فهم و هوش، مؤثرند. رشتههاي آكادميكي مثل: علوم تربيتي براي همين منظور تلاش مينمايد كه محيط آموزش را هر چه مؤثرتر فراهم نمايد. كه بررسي تفصيلي تكنيكهاي ان از عهده اين نوشتار خارج است.
از منظر روايات
بر پایه روایاتدو دسته از عوامل است كه البته تأثير اين دو عامل در همه موارد يكسان نميباشد. در برخي موارد عوامل ژنتيكي در رشد هوش نقش تعيين كننده دارند. در شرايط محيطي و ساير عوامل زمينه سازاند و در پارهاي موارد، عوامل محيطي نقش برتر را بر عهده دارند. هرچند سهم وراثت را نميتوان ناديده گرفت.
در برخي روايات، به دو گونه عقل اشاره شده است: يكي عقل سرشتي[۹]، كه به درجات كاملاً متفاوتي در نهاد بشر به وديعه نهاده شده است و ديگري عقل اكتسابي[۱۰]، كه از طريق تجربه و يادگيري و شرايط محيطي، تحصيل ميشود و با پشتوانه عقل طبيعي و سرشتي،راهنماي عمل و راهگشاي راه آدمي خواهد بود.[۱۱] در فرمايشي ديگر امام علي(ع) ميفرمايند: عقل غريزهاي است كه باعلم و تجربه افزايش مييابد.[۱۲] در اين روايت نيز به هر دو گونه عقل اشاره شده است. ايشان(ع) در عين اينكه اصل عقل را غريزي و سرشتي شناختهاند، يادگيري و استفاده از تجارب زندگي را كه همان عقل تجربي و اكتسابي انسان محسوب ميشود، تقويت كننده آن دانستهاند.
برخي از عوامل مهم محيطي مؤثر در هوش:
۱. انديشه زياد در علم و حكمت، عقل را شكوفا ميسازد و دامنه دانستنها و درك حقايق علوم را افزايش ميدهد.[۱۳]
۲. اشتغال به تحصيل و دانش:[۱۴] در پرتو آموختن و يادگيري است كه چه بسا، افرادي كه هوش سرشاري هم ندارند، استعداد خود را شكوفا ميكنند و به نتايج پرباري دست مييابند.
۳. اشتغال به تعليم و تدريس:[۱۵] به واسطه آموزش و تدريسِ آموختهها و اندوختههاي ذهني است كه زمنيه پرورش و شكوفايي بيشتر هوش و فهم انسان افزايش مييابد، زيرا چه بسا در هر نوبت تدريس به نكاتِ جديدي دست مييابد كه قبلاً بدان توجّه نداشته است.
۴. پرهيز از مسائل بياهميّت و كم اهميّت: از جمله فوائدش آن است كه ذهن و فعّاليتهاي ذهني را متمركز ميسازد و در نتيجه زودتر به نتايج ذهني خواهد رسيد.[۱۶]
۵. مهرورزي نسبت به جاهل و تلاش براي آموزش او:[۱۷] زيرا تعليم جاهل با فكر و تعقل و بررسي راههاي آموزش و انتخاب بهترين شيوه همراه است. آموزش نادان غير از فوائد عاطفي و اخلاقي كه براي شخص به همراه دارد، موجب تكاپو و فعاليّتهاي فكري و خردورزي خود اوست كه سهم به سزائي در رشد و شكوفايي هوش و استعدادهاي او و بروز خلاّقيتهاي فكري دارد.
فاكتورها و عوامل ديگري در رشد خرد و عقل و افزايش هوشمندي در متون اسلامي مطرح شده كه به اختصار به آنها اشاره ميشود: وحي، دانش، ادب، تجربه، رايزني، تقوا، جهاد با نفس، ياد خدا، زهد در دنيا، پيروي از حق، هم نشيني حكيمان، ترحم بر نادان، كمك خواستن از خداوند متعال.[۱۸]
هم چنين روايات، توصيههايي در صدد برخي غذاها نموده كه مغز را قوي ميسازد مثلِ كدو، گلابي، كرفس، گوشت، سركه، عسل، انار با لايه نازك، باقلا، ترنج، حجامت كردن و روغن ماليدن بر بدن هم از جمله كارهايي بر شمرده شده كه موجب تقويت مغز و ذهن ميشوند.[۱۹]
عوامل منفي مؤثر در هوش:
با سيري در روايات به گروهي از عوامل منفي مؤثر در هوش برخورد ميكنيم كه ميتوان آنها را به عنوان موانع و يا آفات هوش برشمرد:
۱. هوسراني و توجّه به خواهشهاي نفساني:[۲۰] هر چه انسان بيشتر در كام شهوات گرفتار شود، لذّات مادّي بيشتري را تجربه ميكند و در نتيجه عقل و هوش بيشتر در معرض تباهي و نابودي قرار ميگيرد و به تدريج فرد به جايي ميرسد كه به هيچ وجه به هشدارهاي عقل توجّه نميكند، بلكه تلاش و همّت خود را در برآوردن خواهشهاي نفساني قرار به كار ميبندد. بر اين اساس است كه امام علي(ع) فرمودند: هواي نفس خود را با شمشير عقل بكش.[۲۱]
۲. خودپسندي: انسان خودپسندي كه عقل و هوش و علم و انديشه خود ببالد و تصوّر كند كه آنچه او ميداند درست و خطاناپذير و حقيقت است، به دنبالِ سؤال و پژوهش و مشورت و يادگيري نيست و هرگز در صدد تكميل و تعالي بخشيدن به دامنه استعداد و هوشمندي خود نيست. و موجب ركود و خمودي عقل و هوش خود ميشود. امام علي(ع) فرمودند: خودپسندي يكي از حسودان عقل است.[۲۲] و نيز فرمودند هر كس به خود مغرور شود، حقيقت عقل خود را ضايع كرده است.[۲۳]
۳. تكبّر:[۲۴] تفاوت تكبّر با خودپسندي آن است كه تكبّر در مقابله با ديگران، مفهوم پيدا ميكندو شخص خود را در بين ديگران برتر ميبيند. امّا خودپسندي چه بسا در ميان ديگران نباشد.
۴. طمع: بيشتر زمين خوردن هاي عقل آنجاست كه برق طمع جستن كند.[۲۵]
۵. خشم.[۲۶]
همچنين عواملي كه در روايات مانع شناخت، و دانش بشر هستند را نيز ميتوان به اين فهرست اضافه نمود. مثل حبّ به دنيا، گناه، امراض قلب، ظلم، كفر، فسق، اسراف، غفلت، آرزوي دراز، استبداد، تعصب، شراب، پرخوري و ...[۲۷]
مطالعه بيشتر
۱. روانشناسي رشد با نگرش به منابع اسلامي، دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، نشر سمت.
۲. خرد گرائي در قرآن و سنّت، محمد محمدي ري شهري، نشر دارالحديث.
۳. آئين عقل ورزي، حسين مهريزداده، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
۴. تربيت عقلاني، سعيد بهشتي، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه معاصر.
منابع
- ↑ هنري ماسن، پاول، رشد شخصيت كودك؛ ترجمه مهشيد ياسائي؛ نشر مركز؛ چاپ اول، ۱۳۶۸، ص۵۳.
- ↑ IQ
- ↑ دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، روانشناسي رشد با نگرش بر منابع اسلامي ، تهران، سمت، ۱۳۷۵، ج۲، ص۷۵۰، نقل ازChild Psycholojy P.۸۲ .
- ↑ دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، روانشناسي رشد ...، ج۲، ص۷۵۱.
- ↑ همان، به نقل از Child Development P.۲۶۳
- ↑ ر.ك: همان، فصلهاي ۶ و ۷«پايههاي محيطي رشد» و «تعامل وراثت و محيط»
- ↑ هانري ماسن، پاول و ...، رشد و شخصيت كودك، ص۳۲۶.
- ↑ ر،ك: دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، روانشناسي رشد با نگرش بر منابع اسلامي، ص۷۵۶ (سوداري آزمون و هوشبهر)
- ↑ عقل الطبع.
- ↑ عقل التجربه.
- ↑ امام علي(ع) : «العقل عقلان، عقل الطبع و العقل التجربه و كلا هما يؤدي الي المنفعه» محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، دارالحديث، چاپ اول، ج۳، ص۲۰۴۳.
- ↑ «العقل غريزه تزيد بالعلم و التّجارب»، تميمي آمدي، عبدالواحد بن محمد، غرر الحكم و دررالكلم، شرح محمد خوانساري، تصحيح مير جلال الدين حسيني ارموي، ج۲، ص۳۲، ح ۱۷۱۷.
- ↑ «كثره النظر في العلم يفتح العقل» مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفا، چاپ سوم، ۱۴۰۳ ق ، ج۱، ص۱۵۹، ح ۳۳، «كثره النظر في الحكمه يفتح العقل»، ري شهري، محمد ، ميزان الحكمه، ج۳، ص۲۰۵۰.
- ↑ امام علي(ع) :«انك موزون بعقلك فزكّه بالعلم» ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ج۳، ص۲۰۵۰.
- ↑ امام علي(ع) :«اعون الاشياء علي تزكيه العقل، التعليم.» همان.
- ↑ امام علي(ع) :«بترك ما لا يعينك يتمّ لك العقل.» همان.
- ↑ امام علي(ع) :«مِن دركه اسباب العقل، رحمه الجاهل». همان.
- ↑ براي آگاهي بيشتر از آيات و روايات مورد استنادِ اين عوامل، ر.ك: ري شهري، محمد، خردگرائي در قرآن و سنّت، ترجمه مهدي مهريزي، دار الحديث، چاپ اول، صص ۱۰۱ ـ ۱۱۵.
- ↑ ر.ك: همان، ، صص ۱۱۵ ـ ۱۲۱.
- ↑ امام علي(ع) :«من لم يعذب نفسه لم ينقضح بالعقل.» تميمي آمدي، عبدالواحد، غرر الحكم و درر الكلم، ج۵، ص۴۱۱، حديث ۸۹۷۲.
- ↑ «قاتل هواك بعفلك ...» نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، انتشارات عصر ظهور، چاپ اول، حكمت۴۲۴ .
- ↑ «عجب المرء بنفسه احد حُسّاد بعقله.» نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، حكمت ۲۱۲.
- ↑ «من اعجب بفعله اصيب بعقله» حكيمي، محمد رضا، الحياه، بيروت: الدار الاسلاميه، چاپ ششم، ۱۴۰۹ ق، ج۱، ص۱۸۰.
- ↑ «شرّ آفات العقل الكبر» تميمي آمدي، عبدالواحد، غرر الحكم و دررالكلم، ج۴، ص۱۷۸، حديث ۵۷۵۲.
- ↑ «اكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع» نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، ح۲۱۹.
- ↑ «غير تنفع بالحكمه عقل مغلول بالغضب و الشهوه»، تميمي آمدي، عبدالواحد، غررالحكم و درر الكلم، ج۴، ص۳۸۰، حديث ۶۳۲۷.
- ↑ براي آگاهي بيشتر، ر.ك: ري شهري، محمد، العلم و الحكمه في الكتاب و السنه، دار الحديث، چاپ اول، القسم الرابع، ص۱۱۱ ـ ۷۷.