رمل و کهانت: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ ۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۲
رمل و کهانت را با توجه به آیات و روایات تبیین نمایید.
رمل و کهانت از علوم غریبه هستند. در کهانت از جنها و شیاطین اخباری از آینده را دریافت میکنند. کاهن مدعی است از آینده خبر میدهد. فقها کهانت را حرام میدانند و روایاتی از نهی کهانت وجود دارد.
رمل پیشگویی از آینده است که توسط نجوم و ابزار دیگر انجام میگیرد که آموزش و یادگیری آن از لحاظ شرعی بی اشکال است.
رمل
رمل علمی از علوم غریبه است که با آن آینده را پیشبینی میکنند. با توجه به اینکه در سابق از شن (رمل) استفاده میکردند به این اسم نامگذاری شده است. رمل از احکام نجوم هم برای پیشبینی استفاده میکند. رمل در گستره جغرافیایی وسیعی، از هند تا ایران، شام، بینالنهرین، آسیای صغیر و شمال آفریقا به کار میرفته است. عموما رمل را روشی غیریقینی و تخمینی دانستهاند.[۱]
رمل علمی است که در آن از اشکال شانزدهگانه بحث میشود و نتیجه آن استعلام از مجهولات و وقوف به احوال عالم است. به دارنده چنین علمی «رمّال» گویند. علم رمل به حضرت دانیالِ پیغمبر(ع) نسبت داده شده است. از آن به مناسبت در باب تجارت سخنگفتهاند. آموختن و آموزش دادن علم رمل جایز است؛ لیکن حکم قطعی و یقینی به استناد آن حرام است، مانند آنکه حاصل رمل زدن، بهبود بیمار باشد، که خبر جزمی دادن به بهبود یافتن بیمار به استناد آن جایز نیست.[۲]
کهانت
کهانت در لغه به معنی پیشگویی و غیب گویی آمده است[۳] و اصطلاحا: عملی است که سبب میشود، بعضی از جنّیان، شخص کاهن را اطاعت کنند، از این جهت که برای او اخباری را بیاورند، و این عمل نزدیک به سحر است.[۴] کهانت بیان اخبار آینده است که شخص کاهن توسط جن و شیاطین مطلع میشود. به تعبیر دیگر، کاهن، کسی است که، صاحب رأیی از طائفه جنّ به او امور مخفی را خبر میدهد مثلاً فلان مال دزدیده شده کجاست، یا از آن کیست، یا گمشده کجاست ـ یا او را نسبت به امور آینده خبر دهد از انواع پیشگوئیها، و به اتفاق جمیع فقها حرام است؛ بنابراین طبق نظر فقها، یادگرفتن کهانت و یاد دادن آن به دیگری، رفتن کسی نزد شخص کاهن برای عمل به سحرش، حرام است.
هیچ اختلاف و نزاعی در حرمت کهانت وجود ندارد و تمام فقهاء آن را قبول دارند و ادعای اجماع هم شده است.[۵] در روایتی که مرحوم صدوق آنرا در خصال نقل فرموده چنین آمده: کسی که کهانت کرده یا برایش کهانت بشود همانا از دین حضرت خاتم الانبیاء(ص) بری گردیده است.
شیخ انصاری در کتاب مکاسب، از ظاهر روایت برداشت میکند که خبر دادن از امور نهانی بطور جزم و قطع را مطلقاً حرام است. چه به نحو کهانت بوده و چه به غیر آن صورت بگیرد. روایت از پیامبر است که «کسی که نزد عرّاف رفته و وی را تصدیق نماید پس همانا از آنچه خداوند عزّ و جلّ به محمد(ص) نازل فرموده دور گردیده است.[۶]
رمل و کهانت در آیات و روایات
کهانت دو بار در قرآن آمده است که در یک جا میگوید قرآن کاهن نیست و در جایی دیگر کاهن بودن پیامبر را رد میکند:
﴿وَلَا بِقَوْلِ کاهِنٍ قَلِیلًا مَا تَذَکرُونَ؛ و نیز سخن کاهنی نیست. چه اندک پند میگیرید.﴾(حاقه:۴۲)
﴿فَذَکِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ؛ پس اندرز ده که تو به لطف پروردگارت نه کاهنی و نه دیوانه.﴾
کاهنان کسانی بودند که بر اثر ارتباط با جن و شیاطین گاه بعضی از اسرار غیب را بازگو میکردند.[۷]
از امام صادق(ع) نیز روایت شده است: «قَالَ: أَرْبَعَةٌ لاَ يَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ اَلْكَاهِنُ وَ اَلْمُنَافِقُ وَ مُدْمِنُ اَلْخَمْرِ وَ اَلْقَتَّاتُ وَ هُوَ اَلنَّمَّامُ؛ چهار گروه وارد بهشت نمیشوند: شخصی کاهن (پیشگو)، منافق، شخصی که شراب میخورد، شخص سخن چین.»
مطالعه بیشتر
۱ـ جامع الاحادیث الشیعه، معزی ملایری شیخ اسماعیل، مؤسسه واصف، قم، ۱۳۷۸ش، ج۲۳، ص۳۰۱.
۲ـ دائره المعارف القرن العشرین، وجدی محمد فرید، دارالمعرفه، بیروت، ۱۹۷۱م، ج۴، ص۵۱۴.
منابع
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، مدخل رمل.
- ↑ فرهنگ فقه فارسی، مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۴، ص۱۴۷
- ↑ بندر ریگی، محمد، منجد الطلاب، قم، انتشارات فروردین، ۱۳۷۴ش، تک جلدی؛ سفینه البحار، همان.
- ↑ سید عبدالحسین، دستغیب، گناهان کبیره، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۸۵.
- ↑ کوثر فقه، محمدی خراسانی، علی، ج۱، ص۳۲۱
- ↑ تشریح المطالب؛ شرح فارسی بر مکاسب، ذهنی تهرانی، سید محمد جواد، ج۳، ص ۹۳۹
- ↑ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۴، ص: ۴۷۷، ۴۷۸