پسندیدن گناه خود برای دیگران: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: واگردانی دستی ویرایشگر دیداری |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
'''پسندیدن هرچیز برای دیگران چونان خود و مسئله لهو و لعب''' با توجه به اشاره به[[نفس]] در [[نامه سی و یک نهجالبلاغه]] نیازمند توضیح انواع نفس است. در بیان روایات نفس به سه دسته تقسیم شده است. [[نفس اماره]]، [[نفس لوامه]] و [[نفس مطمئنه]]؛ آنچه در نامه به آن اشاره دارد نفس | '''پسندیدن هرچیز برای دیگران چونان خود و مسئله لهو و لعب''' با توجه به اشاره به [[نفس]] در [[نامه سی و یک نهجالبلاغه]] نیازمند توضیح انواع نفس است. در بیان روایات نفس به سه دسته تقسیم شده است. [[نفس اماره]]، [[نفس لوامه]] و [[نفس مطمئنه]]؛ آنچه در نامه به آن اشاره دارد نفس مطمئنه است، زیرا نفس اماره انسان را به بدیها تشویق مینماید و نفس لوامه سرزنش کننده راهیابی و گرایش به آن بدیها است؛ اما نفس مطمئنه انسان را به خوبی رهنمون مینماید. | ||
== میزان همانندی دیگران با خود == | == میزان همانندی دیگران با خود == | ||
پایه و مبنای [[اخلاق عملی]]، این [[حدیث]] معروف است که «آنچه را که برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه را که برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند.» [[امام صادق(ع)]] خطاب به یکی از شیعیان میفرماید که [[رسول خدا(ص)]] فرمودند: اگر شش خصلت در انسان باشد، او را به اعلا درجه [[قرب خدا]] میرساند که این آدم با این صفات گویی پیش روی خدا ایستاده است، بلکه دست راست خدا میشود. یکی از آن خصلتها این است که انسان بپسندد برای دیگران، آنچه را که برای خودش میپسندد و نپسندد برای دیگران، آنچه برای خودش پسندیده نیست. | |||
همچنین بیان شده است که [[پیامبر(ص)]] خطاب به[[امام علی(ع)]] فرمودند: سه نفر زیر سایه عرش خدا راه دارند، یعنی جایگاهی که هر کسی نمیتواند آنجا برود. اولین این اشخاص کسی است که برای دیگران بپسندد، آنچه را که برای خودش میپسندد و نپسندد برای دیگران، آنچه برای خودش پسندیده نیست. | همچنین بیان شده است که [[پیامبر(ص)]] خطاب به [[امام علی(ع)]] فرمودند: سه نفر زیر سایه عرش خدا راه دارند، یعنی جایگاهی که هر کسی نمیتواند آنجا برود. اولین این اشخاص کسی است که برای دیگران بپسندد، آنچه را که برای خودش میپسندد و نپسندد برای دیگران، آنچه برای خودش پسندیده نیست. | ||
بنابراین انسان باید هر چه را که نسبت به خود میپسندد و دوست دارد و برای جلب آن کوشش میکند مانند به دست آوردن زندگی مرفه و آبرومندانه و برخوردار شدن از احترام عمومی و داشتن موقعیتی خوب در میان مردم، همین موارد را از برای دیگران نیز بخواهد و نه تنها از اینکه دیگران به چنین نعمتهائی میرسند نگران نباشد، بلکه برای دست یابی آنان به این نعمتها تلاش کند. از سوی دیگر، اموری در زندگی پیش میآید که طبع انسانی از آنها متنفر و بیراز است و همواره از آنگونه جریانات فرار کرده و از خود دفع مینماید. همان امور و جریانات ناراحتکننده را برای دیگران نیز نخواهد، بلکه بخواهد که آن مطالب و سختیها و نگرانیها از برادران و خواهران دینیش بر طرف گردد. | بنابراین انسان باید هر چه را که نسبت به خود میپسندد و دوست دارد و برای جلب آن کوشش میکند مانند به دست آوردن زندگی مرفه و آبرومندانه و برخوردار شدن از احترام عمومی و داشتن موقعیتی خوب در میان مردم، همین موارد را از برای دیگران نیز بخواهد و نه تنها از اینکه دیگران به چنین نعمتهائی میرسند نگران نباشد، بلکه برای دست یابی آنان به این نعمتها تلاش کند. از سوی دیگر، اموری در زندگی پیش میآید که طبع انسانی از آنها متنفر و بیراز است و همواره از آنگونه جریانات فرار کرده و از خود دفع مینماید. همان امور و جریانات ناراحتکننده را برای دیگران نیز نخواهد، بلکه بخواهد که آن مطالب و سختیها و نگرانیها از برادران و خواهران دینیش بر طرف گردد. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
گرایشهایی که در انسان وجود دارد، به لحاظ مصادیق اخلاقی متنوع هستند و نفس انسان نیز بر اساس تنوع این گرایشها تنوع خواهد یافت. دستهای از این گرایشها انسان را از راه خلاف و نامشروع به اشباع [[گرایشهای غریزی]] وادار مینماید. این دسته از گرایشها «نفس اماره» نام دارد، چرا که انسان را به بدیها فرمان میدهد. [[قرآن]] از زبان [[حضرت یوسف(ع)]] میفرماید: {{قرآن|وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأمَّارَه بِالسُّوءِ إِلا مَا رَحِمَ رَبِّی|سوره=یوسف|آیه=۵۴}} تا زمانی که میل و کششهای انسان شکوفا نشده و به فعلیت نرسیدهاند، نفس انسان همواره به بدیها امر میکند. | گرایشهایی که در انسان وجود دارد، به لحاظ مصادیق اخلاقی متنوع هستند و نفس انسان نیز بر اساس تنوع این گرایشها تنوع خواهد یافت. دستهای از این گرایشها انسان را از راه خلاف و نامشروع به اشباع [[گرایشهای غریزی]] وادار مینماید. این دسته از گرایشها «نفس اماره» نام دارد، چرا که انسان را به بدیها فرمان میدهد. [[قرآن]] از زبان [[حضرت یوسف(ع)]] میفرماید: {{قرآن|وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأمَّارَه بِالسُّوءِ إِلا مَا رَحِمَ رَبِّی|سوره=یوسف|آیه=۵۴}} تا زمانی که میل و کششهای انسان شکوفا نشده و به فعلیت نرسیدهاند، نفس انسان همواره به بدیها امر میکند. | ||
پس از بیداری این میلها نیز این نفس است که انسان را در برابر انجام اعمال زشت ملامت مینماید. چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: {{قرآن|وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَه|سوره=قیامت|آیه=۳}} علاوه بر گرایشهای منفی در نفس، میل به کمال و گرایش به[[سعادت]] هم وجود دارد که انسان را برای رسیدن به کمال به حرکت وامیدارد. هنگامی که انسان به خواستههای معنوی خود پاسخ مثبت داد و راه حق را پذیرفت باز همان نفس است که به کمال و آرامش میرسد و مورد خطاب {{قرآن|یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه|سوره=فجر|آیه=۲۸}} قرار میگیرد. | پس از بیداری این میلها نیز این نفس است که انسان را در برابر انجام اعمال زشت ملامت مینماید. چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: {{قرآن|وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَه|سوره=قیامت|آیه=۳}} علاوه بر گرایشهای منفی در نفس، میل به کمال و گرایش به [[سعادت]] هم وجود دارد که انسان را برای رسیدن به کمال به حرکت وامیدارد. هنگامی که انسان به خواستههای معنوی خود پاسخ مثبت داد و راه حق را پذیرفت باز همان نفس است که به کمال و آرامش میرسد و مورد خطاب {{قرآن|یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه|سوره=فجر|آیه=۲۸}} قرار میگیرد. | ||
بنابراین نفس یک حقیقت است که در مراحل مختلف به عنوان «اماره»، «لوّامه» و «مطمئنه» نامیده میشود. نفس یک وجود است یعنی همان وجود انسان که بر اثر شرایط مختلفی که برای او پیش میآید و فعالیتهای گوناگونی که انجام میدهد و بهرههای متنوعی که میگیرد این عناوین بر آن بار خواهد شد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، ج۱، ص۲۰۳</ref> | بنابراین نفس یک حقیقت است که در مراحل مختلف به عنوان «اماره»، «لوّامه» و «مطمئنه» نامیده میشود. نفس یک وجود است یعنی همان وجود انسان که بر اثر شرایط مختلفی که برای او پیش میآید و فعالیتهای گوناگونی که انجام میدهد و بهرههای متنوعی که میگیرد این عناوین بر آن بار خواهد شد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، ج۱، ص۲۰۳</ref> | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
[[امام علی(ع)]] میفرماید: «هر که برای نفس خود احترام قائل باشد، آن را با گناه خوار نمیگرداند.»<ref>میزان الحکمه، ح۶۲۱۰.</ref> بنابراین آنچه در نامه سی و یکم نهجالبلاغه مورد نظر امام است، نفسی است که برای خود احترام قائل شده و با گناه آلوده نشده باشد تا بتواند میزان میان خود و دیگران قرار گیرد. مطابق روایات نفس مطمئنه همواره به دنبال کسب [[فضایل]] و ارزشها است و انسان را به نیکی فرمان میدهد و منظور امام در نامه نفس اماره نیست. | [[امام علی(ع)]] میفرماید: «هر که برای نفس خود احترام قائل باشد، آن را با گناه خوار نمیگرداند.»<ref>میزان الحکمه، ح۶۲۱۰.</ref> بنابراین آنچه در نامه سی و یکم نهجالبلاغه مورد نظر امام است، نفسی است که برای خود احترام قائل شده و با گناه آلوده نشده باشد تا بتواند میزان میان خود و دیگران قرار گیرد. مطابق روایات نفس مطمئنه همواره به دنبال کسب [[فضایل]] و ارزشها است و انسان را به نیکی فرمان میدهد و منظور امام در نامه نفس اماره نیست. | ||
بنابراین باید توجه داشت که دوست داشتن کارهای خلاف و لهو و لعب مربوط به کدام مرحله از نفس است. گذشته از این، این نامه خطاب به[[امام حسن(ع)]] است که هرگز گناه و لهو و لعب را برای خود نمیپسندد تا لازم باشد برای دیگران نیز بپسندد. | بنابراین باید توجه داشت که دوست داشتن کارهای خلاف و لهو و لعب مربوط به کدام مرحله از نفس است. گذشته از این، این نامه خطاب به [[امام حسن(ع)]] است که هرگز گناه و لهو و لعب را برای خود نمیپسندد تا لازم باشد برای دیگران نیز بپسندد. | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۹ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۳۹
امام علی(ع) در نامه سی و یک نهجالبلاغه میفرمایند: «ای پسرم، نفس خود را میزان خود و دیگران قرار ده، پس آنچه برای خود میپسندی برای دیگران نیز دوست بدار، و آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران مپسند»، حال برخی افراد لهو و لعب و کارهای خلاف را برای خود میپسندند و انجام میدهند، آیا این گونه اعمال را باید برای دیگران هم بپسندند؟
پسندیدن هرچیز برای دیگران چونان خود و مسئله لهو و لعب با توجه به اشاره به نفس در نامه سی و یک نهجالبلاغه نیازمند توضیح انواع نفس است. در بیان روایات نفس به سه دسته تقسیم شده است. نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه؛ آنچه در نامه به آن اشاره دارد نفس مطمئنه است، زیرا نفس اماره انسان را به بدیها تشویق مینماید و نفس لوامه سرزنش کننده راهیابی و گرایش به آن بدیها است؛ اما نفس مطمئنه انسان را به خوبی رهنمون مینماید.
میزان همانندی دیگران با خود
پایه و مبنای اخلاق عملی، این حدیث معروف است که «آنچه را که برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه را که برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند.» امام صادق(ع) خطاب به یکی از شیعیان میفرماید که رسول خدا(ص) فرمودند: اگر شش خصلت در انسان باشد، او را به اعلا درجه قرب خدا میرساند که این آدم با این صفات گویی پیش روی خدا ایستاده است، بلکه دست راست خدا میشود. یکی از آن خصلتها این است که انسان بپسندد برای دیگران، آنچه را که برای خودش میپسندد و نپسندد برای دیگران، آنچه برای خودش پسندیده نیست. همچنین بیان شده است که پیامبر(ص) خطاب به امام علی(ع) فرمودند: سه نفر زیر سایه عرش خدا راه دارند، یعنی جایگاهی که هر کسی نمیتواند آنجا برود. اولین این اشخاص کسی است که برای دیگران بپسندد، آنچه را که برای خودش میپسندد و نپسندد برای دیگران، آنچه برای خودش پسندیده نیست.
بنابراین انسان باید هر چه را که نسبت به خود میپسندد و دوست دارد و برای جلب آن کوشش میکند مانند به دست آوردن زندگی مرفه و آبرومندانه و برخوردار شدن از احترام عمومی و داشتن موقعیتی خوب در میان مردم، همین موارد را از برای دیگران نیز بخواهد و نه تنها از اینکه دیگران به چنین نعمتهائی میرسند نگران نباشد، بلکه برای دست یابی آنان به این نعمتها تلاش کند. از سوی دیگر، اموری در زندگی پیش میآید که طبع انسانی از آنها متنفر و بیراز است و همواره از آنگونه جریانات فرار کرده و از خود دفع مینماید. همان امور و جریانات ناراحتکننده را برای دیگران نیز نخواهد، بلکه بخواهد که آن مطالب و سختیها و نگرانیها از برادران و خواهران دینیش بر طرف گردد.
در سخن مورد نظر که در نهجالبلاغه و نامه امام علی(ع) به فرزندشان امام حسن(ع) نوشته شده است، اشاره به نفس نموده که برای روشن شدن سؤال مورد نظر باید نفس مراد از نفس مورد بررسی قرار گیرد.
مفهوم نفس در ادبیات روایی
گرایشهایی که در انسان وجود دارد، به لحاظ مصادیق اخلاقی متنوع هستند و نفس انسان نیز بر اساس تنوع این گرایشها تنوع خواهد یافت. دستهای از این گرایشها انسان را از راه خلاف و نامشروع به اشباع گرایشهای غریزی وادار مینماید. این دسته از گرایشها «نفس اماره» نام دارد، چرا که انسان را به بدیها فرمان میدهد. قرآن از زبان حضرت یوسف(ع) میفرماید: ﴿وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأمَّارَه بِالسُّوءِ إِلا مَا رَحِمَ رَبِّی﴾(یوسف:۵۴) تا زمانی که میل و کششهای انسان شکوفا نشده و به فعلیت نرسیدهاند، نفس انسان همواره به بدیها امر میکند.
پس از بیداری این میلها نیز این نفس است که انسان را در برابر انجام اعمال زشت ملامت مینماید. چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: ﴿وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَه﴾(قیامت:۳) علاوه بر گرایشهای منفی در نفس، میل به کمال و گرایش به سعادت هم وجود دارد که انسان را برای رسیدن به کمال به حرکت وامیدارد. هنگامی که انسان به خواستههای معنوی خود پاسخ مثبت داد و راه حق را پذیرفت باز همان نفس است که به کمال و آرامش میرسد و مورد خطاب ﴿یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه﴾(فجر:۲۸) قرار میگیرد.
بنابراین نفس یک حقیقت است که در مراحل مختلف به عنوان «اماره»، «لوّامه» و «مطمئنه» نامیده میشود. نفس یک وجود است یعنی همان وجود انسان که بر اثر شرایط مختلفی که برای او پیش میآید و فعالیتهای گوناگونی که انجام میدهد و بهرههای متنوعی که میگیرد این عناوین بر آن بار خواهد شد.[۱]
نفس اماره و نفس مطمئنه
امام سجاد(ع) در مورد نفس اماره در مناجات خویش به خدا چنین میگوید: «خدای من، به تو شکایت میکنم از نفسی که همواره به بدی فرمان میدهد و به سوی گناه میشتابد و به معاصی تو حریص است … شیفته لهو و لعب است، آکنده از غفلت و بیخبری است، مرا به سوی گناه میشتاباند و در کار توبه، امروز و فردا میکند».[۲] طبق این بیان، نفس اماره که به بدیها فرمان میدهد و شیفته لهو و لعب و اعمال خلاف است، بیتردید شایستگی آن را ندارد که میزان و معیار قرار گیرد.
امام علی(ع) میفرماید: «هر که برای نفس خود احترام قائل باشد، آن را با گناه خوار نمیگرداند.»[۳] بنابراین آنچه در نامه سی و یکم نهجالبلاغه مورد نظر امام است، نفسی است که برای خود احترام قائل شده و با گناه آلوده نشده باشد تا بتواند میزان میان خود و دیگران قرار گیرد. مطابق روایات نفس مطمئنه همواره به دنبال کسب فضایل و ارزشها است و انسان را به نیکی فرمان میدهد و منظور امام در نامه نفس اماره نیست.
بنابراین باید توجه داشت که دوست داشتن کارهای خلاف و لهو و لعب مربوط به کدام مرحله از نفس است. گذشته از این، این نامه خطاب به امام حسن(ع) است که هرگز گناه و لهو و لعب را برای خود نمیپسندد تا لازم باشد برای دیگران نیز بپسندد.