ولایتعهدی امام رضا(ع)
ولایتعهدی امام رضا با چه هدفی صورت گرفت و چرا امام به پذیرش یک مقام رسمی مبادرت ورزید؟
امام رضا(ع) با اصرار مأمون در سال ۲۰۱ هجری قمری به عنوان ولیعهد مأمون انتخاب شد. مأمون از این کار اهدافی داشت از جمله:
سرکوبی قیامها به خصوص قیام علویان؛ مشروعیت بخشی به حکومت با وارد کردن اهل بیت در حکومت؛ کنترل بر کارهای امام رضا(ع)؛ کاستن از مقام و معنویت امام رضا(ع) نزد مردم؛ بدست آوردن حمایت عباسیان.
امام رضا(ع) که از روی اجبار ولایتعهدی مأمون را پذیرفت، برای این کار دلایلی داشت؛ از جمله: اجباری بودن پذیرش ولایتعهدی؛ حفظ جان خویش و شیعیان در موقعیت خاص؛ اثبات حقانیت اهل بیت(ع) برای حکومتداری؛ نامشروع دانستن حکومت مأمون با نپذیرفتن دخالت در کارهای حکومتی؛ پاسخ به شبهات اجتماعی با استفاده از موقعیت؛ آشکارسازی چهره واقعی حکومت طاغوت.
زندگینامه
امام علی بن موسی الرضا(ع) در سال ۱۴۸ق در مدینه دیده به جهان گشود.[۱][۲] مادرش ام ولد بود که به او امالبنین میگفتند.[۱] نَجْمَة، سَکَنُ النُّوبِیَّةُ و تُکْتَم نامهای دیگر مادر امام رضا(ع) است.[۳]
امام رضا(ع) ۲۰ سال امامت کرد و در ماه صفر سال ۲۰۳ هجری قمری در ۵۵ سالگی در سرزمین خراسان از دنیا رفت.[۲]
هجرت امام رضا(ع) به مرو
امام رضا تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود شهر مدینه اقامت داشت. مأمون پس از به خلافت رسیدن با نوشتن نامهای وی را به مرو دعوت کرد و امام را به اجبار از مدینه به مرو آمد. امام رضا(ع) با اصرار مأمون ولایتعهدی را پذیرفت به شرطی نه امری کند و نه نهیای، نه فتوی دهد و نه قضاوت کند، نه منصب دهد و نه عزل کند.[۴]
مأمون در پنجم ماه رمضان سال ۲۰۱ هجری قمری برای امام رضا(ع) به عنوان ولایتعهدی بیعت گرفت.[۵]
اهداف مأمون از پیشنهاد ولایتعهدی
مأمون در نامهای برای عباسیان در بغداد، برخی از اهداف خود را از ولایتعهدی امام رضا(ع) بیان کرده است که برای حفظ خلافت و استحکام پایههای آن علی بن موسی را به ولایتعهدی خود انتخاب کرده تا امام رضا مردم را به خدمت ما بخواند و به خلافت ما اعتراف کند.[۶]
سرکوبی قیامها به خصوص قیام علویان
یکی از مشکلات حکومت مأمون، وجود قیامها و شورشهایی بود که از جانب علویّون صورت میگرفت. از جمله این قیامها، زید النار در بصره؛ محمد بن جعفر در مکه؛ ابراهیم بن موسی بن جعفر در یمن؛ محمد بن سلیمان بن داود بن حسن در مدینه؛ جعفر بن زید بن علی و حسین بن ابراهیم بن حسن بن علی در واسط و محمد بن اسماعیل بن محمد در مدائن بود.[۷] مأمون برای رهایی از این وضع و همچنین مشکلات دیگری که خلافتش را تهدید میکرد، چارهای اندیشد و با طرح ولایتعهدی امام رضا(ع)، این هدف مأمون تأمین میشد؛ زیرا با شرکت آن حضرت در حکومت، علویان خلع سلاح میشدند.[۸] مأمون با این تصمیم و آوردن امام به مرو و قبولاندن ولایتعهدی هر چند به صورت ظاهری به یکی از اهداف خود که همان خواباندن شورشها بود، رسید.[۹]
مأمون نه تنها انقلابات علویان را خاموش ساخت بلکه اعتماد بسیاری از علویان، طرفداران و دوستداران آنها را نیز جلب کرد و توانست از بسیاری از آنها که با وی بیعت نکرده بودند، بیعت بگیرد و به اطاعت خود درآورد.[۱۰]
مشروعیت بخشی به حکومت
یکی از اهداف مأمون از ولایتعهدی، مشروعیت بخشی به حکومت خود، توسط اهل بیت بود. اگر امام رضا(ع) و لایتعهدی او را بپذیرد، بدان معناست که امام مشروعیت خلافت بنیعباس را پذیرفته است.[۶]
کنترل امام رضا(ع)
مأمون برای در امان ماندن خود از خطرات احتمالی امام رضا(ع)، با تحت نظر گرفتن امام(ع) میخواست در برابر خطری که او را از سوی شخصیتی با عظمت و گرانقدر تهدید میکرد، محافظت نماید و در زیر سایه حمایت از امام(ع) حکومت خویش را محفوظ دارد. مأمون از وجود امام و شخصیت با نفوذ آن حضرت بسیار در هراس بود و با هر وسیلهای میخواست از این تهدید و خطر در امان باشد. مأمون در نامه خود به بنیعباس پرده از این راز برداشته است: «وَ قَدْ خَشِينَا إِنْ تَرَكْنَاهُ عَلَى تِلْكَ الْحَالَةِ أَنْ يَنْفَتِقَ عَلَيْنَا مِنْهُ مَا لَا نَسُدُّهُ وَ يَأْتِيَ عَلَيْنَا مِنْهُ مَا لَا نُطِيقُه؛ و ما ترسيديم كه اگر او را بر اين حالت واگذاريم بقسمى بر ما رخنه كند كه آن را نتوانيم سد كرد و كارى نسبت بما كند كه قدرت رفع آن نداشته باشيم.»[۶][۱۱]
کاستن از مقام و معنویت امام رضا(ع)
مأمون میخواست با پذیرش ولایتعهدی از طرف امام(ع)، مقام و منزلت آن حضرت کاهش یافته و از چشم طرفداران بیافتد و در این صورت دیگر کسی به آن حضرت به عنوان یک چهره مقدّس نگاه نخواهد کرد. مأمون ولایتعهدی را به امام واگذاشت تا به مردم نشان دهد که او دنیاخواه است و با این شگرد، امام رضا(ع) موقعیت اجتماعی و معنوی خود را پیش آنها از دست بدهد.[۶]
دلایل امام رضا(ع) در پذیرش ولایتعهدی
در خصوص اینکه چرا امام رضا(ع) ولایتعهدی مأمون را پذیرفت در حالی که امام کاظم(ع) به وسیله هارون پدر مأمون شهید گردید و اینها همه دشمنان اهل بیت(ع) بودند، باید گفت، پذیرش ولایتعهدی مأمون از سوی امام رضا(ع) از چند زاویه مورد توجه است.
اجباری بودن پذیرش ولایتعهدی
امام رضا(ع) بعد از پذیرش ولایتعهدی مأمون، بارها مورد اعتراض قرار میگرفت که چرا تن به چنین کاری زده است و امام هم پاسخ میداد که با اجبار پذیرفته است.
- مردی به امام رضا(ع) گفت چرا ولایتعهدی را پذیرفتی؟ امام پرسید به نظر تو مقام نبوت بالاتر است یا وصایت؟ مرد گفت: نبوت بالاتر است. امام پرسید مسلمان افضل است یا مشرک؟ مرد گفت: مسلمان برتر است. امام فرمود یوسف که پیامبر بود از عزیز مصر که مشرک بود درخواست کرد که او را حاکم گرداند، ولی مأمون، مرا مجبور کرد که ولایتعهدی را بپذیرم. «وَ الْمَأْمُونُ أَجْبَرَنِي عَلَى مَا أَنَا فِيه»[۱۲]
- مأمون امام رضا(ع) را تهدید کرد که اگر ولایتعهدی را نپذیری، گردنت را میزنم! امام فرمود خدا نهی کرده که خود را به هلاکت اندازم. اگر اینگونه است، میپذیرم.[۱۳]
این روایات به خوبی حاکی از اختیار نداشتن امام(ع) در پذیرش ولایتعهدی است.
حفظ جان خویش و شیعیان
امام رضا(ع) بعد از پذیرش ولایتعهدی و با حفظ جان خویش و شیعیان در آن موقعیت خاص، با اتخاذ روشهایی سعی داشت که اهداف مأمون را خنثی کند؛ اگر امام رضا(ع)، ولایتعهدی را نمیپذیرف، مأمون برای حفظ خلافتش با تمام توان به سرکوب اهل بیت(ع) رویمیآورد.[۱۴]
اثبات حقانیت اهل بیت
پذیرش مقام ولیعهدی یک اعتراف ضمنی از سوی عباسیان بهشمار میرفت که اهل بیت رسول خدا(ص) در حکومت سهم شایستهای دارند. پذیرش ولایتعهدی باعث شد مردم خاندان پیامبر را در صحنه سیاست حاضر بیابند و به دست فراموشیشان نسپارند. محمد بن عرفه از حضرت پرسید: ای فرزند رسول خدا! به چه انگیزهای وارد ماجرای ولیعهدی شدی؟ امام پاسخ داد: «به همان انگيزهاي كه جدم علي(ع) را وادار به ورود در شورا نمود.»[۱۵][۶]
نامشروع دانستن حکومت مامون
امام رضا(ع) با ابراز مخالفت نسبت به پیشنهاد ولایتعهدی، به مردم فهماند که حکومت مأمون را تأیید نمیکند و پس از مجبور شدن به سبب تهدیداتی که از ناحیه مأمون در صورت نپذیرفتن ولایتعهدی به امام(ع) شد، آن حضرت ولایتعهدی را به شرط پذیرفت و فرمود: «إِنِّي دَاخِلٌ فِي وِلَايَةِ الْعَهْدِ عَلَى أَنْ لَا آمُرَ وَ لَا أَنْهَى وَ لَا أُفْتِيَ وَ لَا أَقْضِيَ وَ لَا أُوَلِّيَ وَ لَا أَعْزِلَ وَ لَا أُغَيِّرَ شَيْئاً مِمَّا هُوَ قَائِمٌ وَ تُعْفِيَنِي مِنْ ذَلِكَ كُلِّه؛ به شرطی ولایتعهدی را میپذیرم كه نه امري كنم و نه نهياي، نه فتوايي دهم نه حكمي، نه كسي را به كار گمارم و نه از كار براندازم، آنچه را كه پابرجاست دگرگون نكنم و مرا از همه اینها عفو کنی.»[۴][۲] امام با این شرطها خود را از هرگونه انتسابی به دستگاه حکومت مأمون منزه ساخت و بدین وسیله خط بطلانی بر هدف مأمون کشید که میخواست بگوید امام رضا(ع) با پذیرفتن دخالت در امور سیاسی، مشروعیت حکومت را تأیید کرده است. دخالت نکردن در این کارها به معنای طاغوتی دانستن حکومت میباشد که امام را سزاوار نیست در حکومت طاغوتی امر و نهی کند.[۱۶]
اتخاذ چنین مواضعی دلیل گویایی بود بر:
- اعتراف نکردن به مشروعیت حکومت مأمون.
- مأمون بر خلاف نقشههایی که در سر پرورانده بود، نمیتوانست کارهایی را بنام امام و به دست او انجام دهد.
- امام هرگز حاضر نبود تصمیمهای قدرت حاکم را اجرا سازد.[۱۷]
پاسخ به شبهات با استفاده از موقعیت
در دوران مأمون، شبهات فکری و دینی زیادی طرح میشد که دین و عقیده مردم را نشانه میرفت. امام رضا(ع) با قبول ولایتعهدی فرصتی بدست آورد تا به این مهم بپردازد و همه را از نور وجود خویش بهرهمند سازد. اگر ولایتعهدی را نمیپذیرفت، چنین موقعیتی پیدا نمیشد و مردم با انبوهی از شبهات وجریانات منحرف فکری و مذهبی میماندند.[۱۸] مناظرههای امام رضا در دوران ولایتعهدی گویای این حقیقت است.[۱۹]
به نظر برخی محققان، امام رضا(ع) در دوران حساس خلافت مأمون، با پذیرش ولایتعهدی و انجام فعالیتهایی در آن هنگام، توانست به صورت غیرمستقیم مسیر جامعه را هدایت کند؛ چراکه در آن دوران، خلافت عباسی اوضاع نابسامانی داشت و قیامهای متعدد علویان و وجود برخی فرقههای ضاله زمینه انحطاط جامعه را فراهم کرده بود.[۲۰]
آشکارسازی چهره واقعی حکومت طاغوت
امام رضا(ع) توانست در دوران ولایتعهدی ماهیت مأمون را برای مردم افشا کند و آنان را به واقعیت و هدفهای نهفته در هر اقدامی که مأمون میکرد آگاه سازد و هر شبهه و تردید را از بین ببرد.[۱۸]
مطالعه بیشتر
- مرتضوی، محمد، ولایتعهدی امام رضا(ع)، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۸۶ش.
- امینی، محمدعلی، نگاهی به زندگی و ولایتعهدی امام رضا، مشهد، بهنشر، ۱۳۹۵ش.
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ کلینی، الکافی، ۱: ۴۸۶.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲: ۲۴۷.
- ↑ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۳۱۳.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ کلینی، الکافی، ۱: ۴۸۹.
- ↑ ابن بابویه، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ۲: ۲۴۵.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ ابن بابویه، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ۲: ۱۷۰.
- ↑ عاملی، زندگی سیاسی هشتمین امام، ۹۷.
- ↑ مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار، ۲۰۸.
- ↑ عاملی، حیات سیاسی امام رضا، ۲۲۶.
- ↑ عاملی، زندگانی سیاسی امام رضا، ۲۱۷.
- ↑ طبری آملی صغیر، دلائل الامامه، ۳۷۹.
- ↑ ابن بابویه، علل الشرائع، ۱: ۲۳۸.
- ↑ ابن بابویه، الأمالی، ۷۲.
- ↑ حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۲: ۱۷۹.
- ↑ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ۴: ۳۶۴.
- ↑ بروجردی، جامع أحادیث الشیعة، ۲۲: ۵۹۶.
- ↑ عاملی، زندگی سیاسی هشتمین امام، ۱۶۸–۱۸۳.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ عاملی، زندگانی سیاسی امام رضا، ۲۹۰.
- ↑ ابن بابویه، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ۱: ۱۹۲.
- ↑ اکبری و براتی، نقش امام رضا(ع) در وحدت دینی و انسجام اسلامی در عصر عباسی، ۴۵.
منابع
- کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). الکافی. تهران: دار الکتب الاسلامیه.
- مفید، محمد بن محمد (۱۴۱۳). الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد. قم: کنگره شیخ مفید.
- طبرسی، فضل بن الحسن (۱۳۹۰). اعلام الوری باعلام الهدی. تهران: دار الکتب الاسلامیه.
- ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۷۸). عیون أخبار الرضا علیه السلام. تهران: نشر جهان.
- عاملی، جعفر مرتضی (۱۳۶۵). زندگی سیاسی هشتمین امام. ترجمهٔ خلیل خلیلیان. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- مطهری، مرتضی. سیری در سیره ائمه اطهار. تهران: صدرا.
- عاملی، جعفر مرتضی (۱۳۶۲). حیات سیاسی امام رضا. قم: نشر اسلامی.
- عاملی، جعفر مرتضی (۱۳۶۵). زندگانی سیاسی امام رضا(ع). قم: دفتر انتشارات اسلامی.
- طبری آملی صغیر، محمد بن جریر (۱۴۱۳). دلائل الإمامة. قم: بعثت.
- ابن بابویه، محمد بن علی (۱۹۶۶). عللالشرائع. قم: کتابفروشی داوری.
- ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۷۶). الامالی. تهران: کتابچی.
- حسن ابراهیم حسن، حسن ابراهیم حسن (۱۳۷۶). تاریخ سیاسی اسلام. ترجمهٔ ابوالقاسم پاینده. تهران: انتشارات جاویدان.
- ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی (۱۳۷۹). مناقب آل أبی طالب علیهم السلام. قم: انتشارات علامه.
- بروجردی، حسین (۱۳۸۶). جامع أحادیث الشیعة. تهران: انتشارات فرهنگ سبز.
- اکبری و براتی، امیر و بهمن (۱۳۸۶). نقش امام رضا(ع) در وحدت دینی و انسجام اسلامی در عصر عباسی. به کوشش مجله مشکاه. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.