هدف از خلقت انسان

سؤال

هدف از خلقت انسان از دیدگاه قرآن و عقل چه می‌باشد؟

رسیدن به کمال و نزدیک شدن به خداوند بالاترین هدف آفرینش است؛ چرا که مراد از بندگی رسیدن به اوج کمال و قله سعادت بشری است و انسان کامل کسی است که به جوار و آستان قرب الهی راه یافته و در نتیجه، از رحمت بی‌پایان او بهره‌مند شده باشد. این بهره‌مندی از رحمت الهی، نتیجه عبودیت و رسیدن به مرتبه کمال انسانی است؛ بنابراین، هدف اصلی از آفرینش انسان رسیدن به کمال است. اما آزمایش بندگان و عبادت از هدف‌های متوسط و ابزاری و برای رسیدن به آن هدف عالی یعنی کمال می‌باشد. بهره‌مندی از رحمت بی‌پایان الهی هم نتیجه رسیدن به کمال است.[۱]

هدف آفرینش در قرآن

قرآن با بینشی عمیق، سرنوشت نهایی و هدف از آفرینش انسان و حتی جهان را مورد بررسی و کنکاش قرار داده و مقصد و مقصود مشخصی را برای آفرینش بیان نموده است. چرا که آفرینش این جهان بزرگ و خلقت موجود عظیمی به نام انسان، نمی‌تواند بدون هدف و باطل باشد. قرآن کریم می‌فرماید: ﴿أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ؛ آیا می‌پندارید که شما را بیهوده آفریده‌ایم و به سوی ما بازنمی‌گردید؟(مؤمنون:۱۱۵)

یا در جای دیگر در ارتباط با کل نظام هستی می‌فرماید: ﴿یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً؛ در آفرينش آسمانها و زمين می‌‏انديشند [كه:] پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريده‌‏اى‏(آل‌عمران:۱۹۱) حال این سؤال رخ می‌نماید که این هدف از نظرگاه قرآن کریم چیست؟ قرآن کریم برای آفرینش انسان اهدافی را بیان نموده است که برخی از آن‌ها اصلی، برخی تبعی و ابزاری، و برخی به منزله نتیجه می‌باشد. از این میان می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

آزمایش و ابتلاء

در آیاتی از قرآن کریم، هدف از آفرینش انسان‌ها آزمایش و امتحان دانسته شده است، از جمله می‌فرماید: ﴿الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاه لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ خداوند مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل می‌کنید و او شکست‌ناپذیر و بخشنده است.(ملک:۲) این امتحان برمی‌گردد به ظهور و بروز کمالات انسانی که در مقدمه اشاره شد.

علم توحید

در آیه دیگر، هدف از آفرینش آدمی را علم به قدرت بی‌پایان الهی و آگاهی به یگانگی او می‌داند، آن‌جا که می‌فرماید: ﴿اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛ خداوندی که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آن را، فرمان او پیوسته فرود آید تا بدانید خداوند (یگانه) و بر همه چیز توانا است.(طلاق:۱۲) معرفت خدا و علم توحید زمینه‌ساز بالاترین کمالات است برای انسان که سودش به خود انسان برمی‌گردد نه خداوند، چرا که او غنی مطلق می‌باشد.

عبادت

در موردی دیگر، از عبادت به عنوان هدف آفرینش انسان و جن نام برده شده است: ﴿وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ؛ من جنس و انس را نیافریدم جز برای این‌که عبادتم کنند.(ذاریات:۵۶)

رسیدن به رحمت الهی

در برخی از آیات قرآنی، هدف از آفرینش انسان را رسیدن به رحمت بی‌پایان الهی می‌داند و می‌فرماید: ﴿وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّه واحِدَه وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ؛ اگر پروردگارت می‌خواست، همه مردم را یک امت قرار می‌داد، ولی آن‌ها همواره مختلفند، مگر کسی که مورد رحمت الهی قرار گیرد، و برای همین (پذیرش رحمت) خداوند آن‌ها را آفرید.(هود:۱۱۹)

هدف آفرینش از دیدگاه عقل

از نظر عقلی آفرینش نوعی احسان و فیض از جانب خداوند نسبت به موجودات ممکن است؛ یعنی آنچه امکان خلق شدن دارد، خداوند از خلق کردن آن بخل نمی‌ورزد و دریغ نمی‌کند، چنین آفرینشی «حُسن ذاتی دارد» و قیام به چنین فعلی که ذاتاً پسندیده است، جز آن که خود فعل زیبا باشد، به چیز دیگری نیاز ندارد، زیرا نشانه جود و فضل اوست. خداوند متعال همان‌طور که واجب بالذات است، واجب من جمیع الجهات است، و لذا محال است که موجودی قابلیت وجود پیدا کند و از ناحیه او افاضه وجود نشود و امساک گردد.[۲] از نظر عقلی هر موجودی که امکان خلق شدن دارد، با زبان حال درخواست وجود و کمال می‌کنند، آفرینش جهان در واقع پاسخ به این امکان و درخواست‌های طبیعی و ذاتی اشیاء است.

از نظرگاه عقل اساساً اصل آفرینش یک گام تکاملی عظیم است، زیرا چیزی را از عدم به وجود آوردن، و نیستی را هستی دادن، و صفر را به مرحله عدد رساندن است، تمام برنامه‌های دینی و الهی بعد از گام اول در ادامه و راستای همین مسیر، و پی نمودن راه تکامل می‌باشد.[۳]


مطالعه بیشتر

  • هدف زندگی، استاد مرتضی مطهری، ص۱–۴۴.
  • خودشناسی برای خودسازی، استاد مصباح یزدی، ص۱–۷۸.
  • تفسیر نمونه استاد مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۲۲. ص۳۸۴–۳۹۶.

منابع

  1. ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران دارالکتب الاسلامیه، ج۲۲، ص۳۸۴–۳۹۶.
  2. مطهری، مرتضی، معارف اسلامی، در آثار استاد مطهری، قم، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، چاپ سوّم، ۱۳۷۷، ص۱۷.
  3. ر. ک. در ساحل اندیشه، مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق(ع)، ص۸۶.