ترتیب پیدایش و خلقت انسان

سؤال

پیدایش و رشد انسان در قرآن به چه ترتیبی است؟

قرآن آفرینشِ انسان را از خاک می‌داند و پس از آن مراحل رشد انسان در رحم مادر را شرح می‌دهد که اول نطفه است و بعد علقه و بعد مضغه و بعد عظام که با لحم پوشانده می‌شود. پس از آن دوران طفولیت است و رشد و نمو و بلوغ و بزرگسالی او و آنگاه مرگ و دوباره زنده شدن در روز رستاخیز.

مرحله اول: تراب (خاک)

﴿فَاِنّا خلَقْناکُم مِنْ تُرابٍ؛ به درستی که ما شما را از خاک آفریدیم.(حج:۵)

این گام نخست است که انسان با آن همه استعداد و شایستگی‌ها، این برترین موجودات جهان، از خاکی که در کم ارزش بودن ضرب‌المثل می‌باشد پدید آمده است، این نهایت قدرت نمایی خداست که از چنین مواد ساده‌ای چنان موجود بدیعی آفریده است.

در این‌جا منظور از خاک ممکن است خاکی باشد که حضرت آدم(ع) از آن آفریده شده است، و هم چنین امکان دارد اشاره به این باشد که همه انسان‌ها از خاک هستند، چرا که تمام مواد غذایی که نطفه را تشکیل می‌دهد؛ و سپس مواد تغذیه‌کننده آن، همه از خاک گرفته می‌شوند. البته بدون شک تمام اجزاء بدن از خاک گرفته نشده، ولی از آن جا که ستون اصلی اعضای بدن را موادی که از خاک گرفته شده تشکیل می‌دهند، این تعبیر کاملا صحیح می‌باشد که انسان از خاک است.[۱]

مرحله دوم: در رحم

این مرحله از چند قسمت تشکیل شده است:

۱. نطفه

﴿ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً في‏ قَرارٍ مَكينٍ؛ سپس او را نطفه‌ای در قرارگاه مطمئن (=رحم) قرار دادیم.(مؤمنون:۱۳)

خاک این موجود ساده و پیش پا افتاده و خالی از حس و حرکت و حیات، تبدیل به نطفه می‌شود، نطفه‌ای که از موجودات زنده ذرّه‌بینی اسرارآمیزی تشکیل یافته که در مرد «اسپرم» و در زن «اوول» نامیده می‌شود.

۲. عَلَقه

﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً؛ سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) درآوردیم.(مؤمنون:۱۴)

مرحله پس از نطفه، مرحله علقه است که در این مرحله، سلول‌های نطفه هم چون یک دانه توت بدون شکل در کنار هم قرار می‌گیرند که به صورت یک قطعه خون بسته، می‌باشد و آن را در زبان علمی «مورولا» می‌نامند.[۲]

۳. مُضغه

﴿فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً؛ و علقه را به صورت مضغه (چیزی شبیه گوشت جویده شده) درآوردیم.(مؤمنون:۱۴)

در این مرحله کم‌کم جنین شکل یک قطعه گوشت جویده شده به خود می‌گیرد بی‌آن که اعضای بدن در آن مشخص باشد، اما از این مرحله به بعد، بعضی از جنین‌ها، خلقت و شکل آن‌ها کامل می‌شود. یعنی تام الخلقه می‌شوند و مراحل رشد را ادامه می‌دهند؛ ولی بعضی دیگر خلقت آن‌ها ناقص مانده و از ادامه مراحل محروم می‌شوند و سقط می‌گردند.

۴. عِظام

﴿فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً؛ و مضغه را به صورت استخوان‌هایی درآوردیم.(مؤمنون:۱۴)

در این مرحله در پوسته جنین تغییراتی پیدا می‌گردد و شکل آن متناسب با کاری که باید انجام دهد تغییر می‌یابد و اعضای بدن آن کم‌کم ظاهر می‌شود. از شگفتی‌های این مرحله باید بیان داشت که این مرحله با مرحله قبل، تفاوت اساسی و کلی دارد؛ چرا که آن گوشت جویده‌شده (مضغه) به‌طور کامل از جنس گوشت بودن خارج شده و به استخوان تبدیل می‌گردد و این یکی از شگفتی‌های خلقت انسان است.

۵. لَحْم

﴿فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً؛ و بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم.(مؤمنون:۱۴)

در این مرحله لباسی برای آن استخوان‌ها درنظر گرفته می‌شود تا او را از آسیب‌ها و خطرات محافظت نماید و به او زیبایی عطا کند، چرا که اگر این لباس بر استخوان‌های بدن انسان پوشانده نمی‌شد، شکل ظاهری انسان به صورت اسکلت استخوانی می‌بود بدون این که دارای زیبایی باشد؛ لذا خداوند آن استخوان‌ها را با لباسی از گوشت پوشاند.

مرحله سوم: بیرون از رحم

از این مرحله به بعد، جنین از رحم خارج شده و سیر تکاملی و رشد خود را در عالم خارج از رحم ادامه می‌دهد، که این مرحله از سه قسمت تشکیل شده است:

۱. دوران طفولیت

﴿ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً؛ بعد شما را به صورت طفل بیرون می‌آوریم.(حج:۵)

این مرحله با مراحل قبلی که جنین در شکم مادر بود تفاوت اساسی دارد، چرا که خداوند متعال در سوره مؤمنون می‌فرماید: «ثم أنشاناه خلقاً آخر؛ از این مرحله به بعد ما موجود دیگری را ایجاد و تربیت کردیم، و نفرمود: «ثم خلقناه…»، برای این که دلالت کند بر این که آنچه به وجود آوردیم حقیقت و چیز دیگری است غیر از آنچه در مراحلی قبلی بود. مثلا در این مرحله که انسان شده، او را صاحب حیات و قدرت و علم کرده که این اوصاف در مراحل قبلی نبود. یعنی، در مراحل قبل، صرف ماده‌ای مرده و جاهل و عاجز بود، سپس تبدیل به موجودی زنده و عالم و قادر گردید،[۳] لذا خداوند تعبیر به «ثم انشأناه خلقاً آخر» می‌آورد.

۲. دوران رشد و بلوغ

﴿ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ؛ سپس هدف این است که به حد رشد و بلوغ خویش برسید.(حج:۵)

در این مرحله اشاره دارد به این که پس از گذراندن دوران طفولیت، به مرحله رشد و بلوغ می‌رسد، یعنی، در این مرحله اعضاء و قوای بدنی نیرومند شده و عقل و جسم به کمال می‌رسند. البته بعضی این دوران از زندگی را از جوانی تا حدود ۴۰ سالگی می‌دانند[۴] که دوران کمالِ عقل و فکر و جسم انسان است.

۳. دوران پیری و کهنسالی

﴿وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى‏ أَرْذَلِ الْعُمُرِ؛ و بعضی آن قدر عمر می‌کنند که به بدترین مرحله زندگی (و پیری) می‌رسند(حج:۵) طبق ما قبل این آیه شریفه، عده‌ای از انسان‌ها پس از مرحله رشد و بلوغ و قبل از این که به این مرحله برسند، عمر آن‌ها پایان یافته و روح از بدن آن‌ها گرفته می‌شود، ولی عده ای می‌مانند و به این مرحله می‌رسند، البته دیگر پیر و کهنسال شده و همه سرمایه‌های حیاتی خود را از دست داده‌اند و دیگر منتظر سلامت و نشاط و جوانی نیستند بلکه منتظر رسیدن مرگ هستند لذا پست‌ترین مراحل عمر به شمار می‌آورد.

مرحله چهارم؛ فرا رسیدن مرگ

﴿ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُون‏؛ بعد از اين [مراحل‏] قطعاً خواهيد مرد.(مؤمنون:۱۵)

خداوند تذکر می‌دهد که این انسان با همه شگفتی‌هایش تا ابد در دنیا زنده نمی‌ماند، بلکه زمانی می‌رسد که این ساختمان عجیب فرو می‌ریزد، لذا این قسمت از آیه بیان آخرین مراحل تدبیر الهی در دنیا است و می‌رساند که مرگ از مراحلی است که در مسیر تقدیر به‌طور حتم باید باشد و همه باید آن را طی کنند.

مرحله پنجم؛ زنده شدن دوباره

﴿ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ تُبْعَثُونَ؛ سپس در روز قیامت برانگیخته می‌شوید.(مؤمنون:۱۶)

و برای این که این تصور پیش نیاید که با مردن انسان، همه چیز پایان می‌گیرد، پس این آفرینش با این همه شکوه و عظمت، برای این چند روز زندگی، امری بیهوده است، بلافاصله می‌فرماید: و شما روز قیامت بار دیگر به زندگی بازمی‌گردید و برانگیخته می‌شوید، البته در سطحی عالی تر و در جهانی وسیع‌تر و گسترده‌تر؛ و این همان تمامیت تدبیر و آخرین نقطه در مسیر آدمی است. چرا که هر کس به آن جا قدم گذارد دیگر بیرون شدنی نیست[۵] و یک زندگی ابدی دارد.



مطالعه بیشتر

۱. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ج۱۴، ص۴۹۸ و ج۱۵، ص۲۷.

۲. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، (تهران، دارالکتب اسلامیه) ج۱۴، ذیل آیه.

۳. عبدالحسین طیب، اطیب البیان (تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم) ج۹، ذیل آیه.

۴. سید هاشم حسینی بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن (تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول) ج۴، ذیل آیه.

۵. مرتضی رضوی، خلقت آدم و بحث در تکامل.


منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر وهمکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۱۴، ص۱۷.
  2. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، همان، ج۱۴، ص۱۷.
  3. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ج۱۵، ص۲۴.
  4. طیب، عبدالحسین، اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ج۹، ص۲۲۶.
  5. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۷.