نقش عوامل محیطی و خانوادگی در خوب یا بد بودن انسان
رفتار انسان در پرتو وراثت، محیط و اراده شکل میگیرد.[۱] دو عامل زیستی و محیطی در رشد مؤثر بوده و این دو در کنار نیروی اراده انسان شکلدهنده هدایت و کنترل رشد انسان هستند.
دو دیدگاه دیگر در مورد نقش عوامل زیستی و محیطی در رشد انسان وجود داشته که آنها را افراطی معرفی کردهاند. دیدگاه اول جنبههای زیستی و ژنتیک را سرنوشت ساز و تعیینکننده رشد میدانست. در مقابل این دیدگاه، گروهی از دانشمندان بر نقش محیط تأکید بیش از حدی داشتند. امروزه هیچیک از این دو نظریه طرفدار چندانی ندارد. محققان امروزه به این نتیجه رسیدهاند که سه عامل در شکلگیری رفتار انسان نقش ایفاء میکنند.
برای اینکه انسان یک رفتار را انجام دهد نیاز به عوامل مختلفی است و تا زمانی که همه عوامل به صورت کامل موجود نباشد، هیچ رفتاری از انسان سر نمیزند. برای نمونه یادگیری یک مسئله ریاضی به چند عامل بستگی دارد:
- فرد دارای بهره هوشی متناسب با این مسئله باشد (وراثت).
- محیط و امکانات مناسب برای یادگیری فراهم باشد مثل معلم، کلاس، کتاب (محیط).
- خود فرد هم بخواهد یاد بگیرد و بیاموزد (اراده).
اگر فرد یادگیرنده استعداد خوبی داشت، محیط مناسب هم برای یادگیری فراهم بود، ولی خود او هیچ تمایلی به یادگیری نداشت و نخواست چیزی یاد بگیرد، هیچ یادگیری صورت نمیگیرد. فراهم بودن عوامل زیستی و محیطی باعث نمیشود که انسان مجبور به کاری شود و بدون اراده رفتاری از او سر بزند.
با وجود عوامل محیطی و وراثتی، اراده و اختیار انسان از بین نمیرود. البته هر چه عوامل زیستی و محیطی مناسب با یک رفتار، بیشتر فراهم باشد، ترک آن رفتار مشکلتر میشود، همچنین هر چه مراحل بیشتری از فرایند ظهور رفتار گذشته باشد، قدرت اراده ضعیفتر میشود.
نوجوانی که در گروه همسالان بزهکار قرار نگرفته، به آسانی میتواند در برابر وسوسه ارتکاب جرم ایستادگی کند و تصمیم بگیرد، ولی پس از واقع شدن در چنان گروهی و تشویقهای گوناگون از سوی آنها مقاومت بسیار مشکل میشود، هر چند باز هم شخص به حالت اجبار (بدون اختیار) نمیافتد و قدرت تصمیم بر تغییر محیط و پرداختن به فعالیتهای دیگر برای او وجود دارد. البته ایستادگی در برابر این وسوسهها به ارادهی تربیت شده و نیرومند احتیاج دارد که اکثراً از آن بی بهره هستند.[۲]
جستارهای وابسته
منابع