ابن ادریس حلی
ابن ادریس حلی کیست و چه جایگاهی در فقه شیعه دارد؟
ابن ادریس حلی | |
---|---|
آرامگاه ابن ادریس در شهر حله عراق | |
نام کامل | فخرالدین ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی |
سرشناسی | فقیه قرن ششم |
تولد | ۵۴۳ق |
وفات | ۵۹۷ یا ۵۹۸ق |
استادان | ابن زهره |
تالیفات | السرائر |
مذهب | شیعه |
زمینه فعالیت | فقه و اصول |
علت شهرت | مخالفت با خبر واحد و مطرح کردن عقل به عنوان منبع استنباط احکام فقهی |
خویشان سرشناس | شیخ طوسی |
محل دفن | حله عراق |
ابن ادریس حلی، فقیه نامدار و مجتهد نوآور قرن ششم قمری است. ابن ادریس را فقیه نوآوری میدانند که در برابر رکود فقه برخاست و سبب تحول فقه شیعه در زمان خود شد. فقیهان از وی با اوصافی چون «بینظیر در علم فقه، یگانه عصر خویش، محقق و رئیس مذهب» یاد کردهاند. شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از شیخ طوسی، تحرّک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و ابتکار و اندیشه آزاد وی، بیانگر جایگاه اوست.
ابن ادریس نخستین کسی بود که باب اعتراض بر شیخ طوسی را گشود و به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفت. پس از شیخ طوسی، ابن ادریس برای دستیابی به احکام، در مواردی که نص و اجماع نباشد، عقل را به عنوان یک منبع شناخت مطرح کرده است.
اعتقاد به عدم حجیت خبر واحد از مهمترین مبانی ابن ادریس است. او عمل به خبر واحد را شدیداً تقبیح کرد و آن را موجب نابودی اسلام میدانست. وی معتقد بود عمل به خبر واحد هرچند راوی آن هم ثقه باشد جایز نیست. ابن ادریس علت عدم عمل به خبر واحد را مفید یقین نبودن این اخبار میدانست.
کتاب السرائر مشهورترین و مهمترین کتاب اوست که یک دوره فقه را شامل میشود. این کتاب از نظر تعداد ابواب و فصول جامعترین کتابی است که تا عصر ابنادریس نگارش یافته است.
زندگینامه
ابن اِدریس، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی متولد ۵۴۳ق،[۱] از فقیهان بزرگ امامیه در قرن ششم است. در مورد وفات او اختلاف است. برخی ۵۹۸ق و برخی ۵۹۷ق را ذکر کردهاند.[۲] وی منسوب به شهر حلّه در عراق است. او را عِجلی و رَبَعی نیز خواندهاند. نام او محمد و کنیه مشهور وی ابوعبداللّه و لقبش فخرالدین و شمسالدین است. از دیگر کنیههای او، ابومنصور، ابوجعفر و ابومحمد است.[۳]
جایگاه
فقیهان و شرححالنگاران، از اهلسنت و شیعه، ابنادریس را به «علو مقام و کثرت فهم و علم» ستوده و از وی با اوصافی چون «بینظیر در علم فقه، یگانه عصر خویش، محقق و رئیس مذهب» یاد کردهاند.[۴] درباره ابن ادریس گفتهاند او با شجاعت تمام باب اجتهاد را باز نمود و موجب شکوفایی و رشد مجدد فقه شیعه گردید.[۵]
شهید اول وی را با عبارات «شیخ امام، علامه، شیخ العلماء و رئیس المذهب» ستوده است. محقق دوم نیز مینویسد: «روایت میکنم تمام تصنیفات و روایات شیخ امام سعید محقق، حبر العلماء، فخر الملة و الحق و الدین، ابی عبدالله محمد بن ادریس حلی را.» شیخ حر عاملی مینویسد: «دانشمندان متاخر ما، ابن ادریس را بسیار ستودهاند».[۶] شهید مطهری درباره ابن ادریس گفته است: «ابن ادریس حلّی از فحول علمای شیعه است. به حریت فکر معروف است و صولت و هیبت جدش شیخ طوسی را شکست. کتاب نفیس و معروف او در فقه به نام سرائر است.»[۷]
صلاحالدین صفدی (درگذشته ۷۶۳ق) وی را در فقه عدیمالنظیر دانسته، و ابن داوود حلی (درگذشته ۷۰۷ق) او را شیخالفقها خوانده است. شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از آراء شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشهٔ آزاد، بیانگر جایگاه اوست. گفته شده تا ۱۰۰ سال پس از درگذشت شیخ طوسی همهٔ فقیهان شیعه فقط منعکسکنندگان نظرات او بودند تا جایی که گفتهاند باب اجتهاد تا حدودی مسدود شده بود. در چنین وضعی ابن ادریس پای از دایرهٔ تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت.[۸]
احیای فقه شیعه
در کتابهای تاریخ فقه شیعه از دوره صد ساله پس از شیخ طوسی تا عهد ابن ادریس حلی، به دوره رکود فقه شیعه یا دوره مقلّدین شیخ طوسی یاد میشود. این مطلب، در بسیاری از کتب تراجمی که به زندگانی این ادریس پرداختهاند نیز تکرار شده است.[۹] با ظهور ابن ادریس دورهٔ تمسک مطلق به نصوص روایات به سرآمد. او فقهاء را به استناد به دلیل عقلی فراخواند.[۱۰]
ابن ادریس را فقیه نوآوری میدانند که در برابر رکود و ایستایی فقه برخاست، و حیات تازهای به فقه اسلامی داد. با ظهور او شیوههای بحث دگرگون شد و مسائل فقهی به اسلوبی استدلالی روی آورد و ابواب جدیدی در فقه گشوده شد، در حالی که پیش از آن این چنین نبود. دگرگونی بنیادی در شیوه و روش فقهی و چگونگی استنباط تنها توسط ابن ادریس به انجام رسید.[۱۱]
ابن ادریس به گونه بیسابقهای در فروع فقهی به بحث استدلالی پرداخت. دوره استدلالی فقه از زمان ابن ادریس حلی شروع میشود، و تا زمان محقق حلی ادامه مییابد. شیوهٔ علمی فقها در این دوره، همان روش ابنادریس بود. با پیروی از این روش، فقه از جهت استدلال در بحث و فروع علمی رشد چشمگیری یافت.[۱۲]
برخی گفتهاند انتقادات ابن ادریس در آن دوره چندان موفق نبود و هواداری نیافت اما چون حرکت و جنبشی، در راه خارج ساختن فقه شیعی از جمود و تحجر بود به نوبه خود خدمتی شایسته به اجتهاد و سیر تکاملی فقه نمود. مشخصه اصلی روش او همان روح نقد، اعتقاد به تفکر آزاد، و آسیبپذیر دانستن اجتهادات و اندیشههاست که در دیباچه و خاتمه کتاب سرائر خود بدان اشاره کرده و گویای آزاداندیشی و روح نقد علمی اوست.[۱۳]
نقد به فقه شیخ طوسی
ابن ادریس روحی نقاد داشت و با آرای شیخ طوسی سخت به مقابله برخاست و روش وی را در فقه به شدت مورد انتقاد قرار داد؛ به طوری که خشونت او در این مورد، در مآخذ متأخرتر نوعی تجاوز از حد و سنتشکنی تلقی گردیده است.[۱۴]
ابن ادریس نخستین کسی بود که باب اعتراض بر شیخ طوسی را گشود.[۱۵] وی که به ضرورت استقلال فکری فقیه سخت پایبند بود، به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفت و باب نقد آرای شیخطوسی را گشود. این شیوه بر فقهای ادوار بعد تأثیر گذاشت و به حرکت اجتهادی در فقه شیعه جانی دوباره بخشید. آرای فقهی ابنادریس در منابع فقهی بعدی همواره مورد توجه قرار گرفته است.[۱۶] ابن ادریس با نقد افکار علمی شیخ طوسی خدمت بزرگی را به اجتهاد و فقاهت کرد و در عمل، انفتاح باب اجتهاد را تداوم بخشید.[۱۷]
برخی رجالیان با استناد به عبارتی در سرائر، بر آناند که ابنادریس به شیخ طوسی بیاحترامی نموده است. اما محققان گفتهاند چنین تعبیر اهانتآمیزی در سرائر وجود ندارد و این نظر مردود شمرده شده است، حتی ابنادریس بارها از شیخطوسی با احترام یاد کرده و پس از ذکر نام او عبارت «رضیاللّه عنه» و «رَحِمَهاللّه» را آورده است.[۱۸] وی گاه در نقد آراء شیخ بسیار سرسختی به خرج میداد و شیخ را بهطور مستقیم و غیرمستقیم به تبعیت و پیروی از امام شافعی متهم میکرد. و گاه لحنش بسیار تند میشد. اما احترام به شیخ طوسی را فرو نمینهاد.[۱۹]
جایگاه عقل در فقه ابن ادریس
مشهور است که ابن ادریس اولین کسی است که عقل را به عنوان یک منبع مستقل برای استنباط احکام فقهی لحاظ کرده است. در میان عقلگرایان شیعه، ابن ادریس در فقه و اصول فقه یک نقطه عطف به حساب میآید و در تبیین و بررسی مباحث کلامی نیز بیشتر از عقل بهره جسته است.[۲۰] وی در دیدگاه نظری خود دلیل عقلی را در طول کتاب، سنت و اجماع میداند.[۲۱]
پس از شیخ طوسی، ابن ادریس برای دستیابی به احکام، در مواردی که نص و اجماع نباشد، عقل را به عنوان یک منبع شناخت مطرح کرده است. او در کتاب خود «سرائر» به این مطلب تصریح کرده و مینویسد: هر گاه در مسئلهای از مسائل شرعی، دلیلی از کتاب و سنت و اجماع به دست نیامد، محققان در بیان و شناخت حکم آن، به دلیل عقل تمسک میجستند.» پس از ابن ادریس، محقق حلی به گونه صریحی عقل را به عنوان منبع استنباط یاد کرده و در کتاب ارزشمندش «معتبر» مینویسد: «منبع احکام قرآن، سنت، اجماع و عقل است.».[۲۲]
ابن ادریس در سرائر مینویسد: «من جز از دلیل روشن و برهان آشکار، از کسی تقلید نمیکنم». او طریق صحیح در اجتهاد و فقاهت را چنین بیان میکند که: «طریق صحیح نزد من عمل به کتاب خدا، یا سنت رسول خداست که بهطور متواتر رسیده باشد، یا اجماع است. و اگر این سه راه نبود، آنچه را که محقّقان میتوانند در مسائل شرعی بدان اعتماد کنند، تمسّک به دلیل عقل قطعی است».[۲۳]
عدم حجیت خبر واحد
اعتقاد به عدم حجیت خبر واحد از مهمترین مبانی ابن ادریس است. ابن ادریس عمل به خبر واحد را شدیداً تقبیح کرده و آن را موجب نابودی اسلام میداند. انکار خبر واحد از مشهورترین مبانی فقهی ابن ادریس است و بهطور صریح در موارد متعدد در سرائر آن را غیرمعتبر دانسته است. ابن ادریس معتقد بود عمل به خبر واحد هرچند راوی آن ثقه باشد جایز نیست. ابن ادریس علت عدم عمل به خبر واحد را مفید یقین نبودن آن میداند. او در عمل نکردن به خبر واحد به آیه ۳۶ سوره اسراء: «از چیزی که به آن علم(یقین) نداری پیروی نکن» استناد کرده است.[۲۴] ابنادریس بیشتر روایات کتب اربعه را خبر واحد همراه با قرینه نمیدانست و از این رو، آنها را طرد میکرد و سراغ حکم عقل و اصالت برائت میرفت.[۲۵]
نسبت کنار نهادن تمامی روایات به ابنادریس را نادرست شمردهاند، زیرا وی خبر متواتر و خبر همراه با قرینه قطعی را حجت میدانست و فقط عمل کردن به خبر واحد را نفی میکرده است. برخی علمای پیش از او، مانند سیدِمرتضی علمالهدی (متوفی ۴۳۶ق) و نیز برخی از علمای دیگر قرن ششم، مانند ابنشهر آشوب، طَبْرِسی، و ابنزهره نیز همین اعتقاد را داشتهاند. پذیرش این نظر به هیچوجه نمیتواند موجب طعن و ضعف ابنادریس باشد. هرچند ابنادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده و آن را یقینآور ندانسته است، ولی آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آنهاست؛ زیرا وی علاوه بر اخبار متواتر، استناد به اخبار آحادی را که با ادله دیگر مانند کتاب، سنّت یا اجماع تأیید شود، جایز شمرده است. از جمله پیامدهای انکار حجیت خبر واحد از جانب ابنادریس، توجه بیشترِ او به ظواهر قرآن و سنّت، اتفاق فقها و اصول عملیه است.[۲۶]
عدم رویگردانی از اخبار
عدم اعتقاد ابن ادریس به خبر واحد موجب شد فقیهان زمان او و برخی مانند ابن داود که معاصر علامه حلی است، در رجال خود بنویسد: «ابن ادریس به کلی از اخبار اهلبیت(ع) دوری جسته است.»[۲۷] اما گفته شده او از اخبار و روایات معتبر و مورد اعتماد چشم نپوشیده است، بلکه به تصریح خود تنها از احادیث ضعیف رویگردانی کرده و به روایات موثق اعتماد و عمل کرده است.[۲۸] یوسف بحرانی نیز این دیدگاه را نپذیرفته و معتقد است که علو مرتبه علمی و فضل ابنادریس انکارناپذیر است.[۲۹]
ابوعلی حائری (درگذشته ۱۲۱۶ق) در مقابل سخن ابن داود در کتاب منتهی المقال مینویسد: «گزافگویی ابن داود و عدم رعایت جهت انصاف او، بر کسی پوشیده نیست، چه که نکوهش از این دانشمند بزرگ، مخصوصاً با این علتی که ذکر کرده (که چون خبر واحد را معتبر نمیدانسته، به کلی از اخبار اهلبیت(ع) دوری جسته است) چندان بیپایه است که حد ندارد، زیرا: اولا: عمل کردن ابن ادریس و اعتماد وی به بسیاری از اخبار-مخصوصا که او در آخر سرائر از کتب قدما آورده است-چیزی نیست که بر اهل دانش پوشیده باشد. ثانیا:در میان فقهای ما تنها ابن ادریس نیست که عمل به خبر واحد نکرده است، بلکه جمعی از بزرگان علما، مانند سید مرتضی، ابو المکارم ابن زهره، ابن قبه و دیگران نیز عمل به خبر واحد را معتبر نمیدانند. پس اگر عمل نکردن به خبر واحد، موجب تضعیف ابن ادریس باشد، باید این بزرگان را هم تضعیف کرد، در صورتی که هیچکس آنها را ضعیف ندانسته است.»[۳۰]
السرائر
مهمترین و تأثیرگذارترین اثر ابنادریس، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، معروف به السرائر، شامل تمام ابواب فقه است. این کتاب از نظر تعداد ابواب و فصول جامعترین کتابی است که تا عصر ابنادریس نگارش یافته است. در پایان کتاب فصلی با نام زیادات آمده که به مُستَطرَفات السرائر شهرت یافته و در آن احادیث جالب توجهی از آثار متقدمان گردآوری شده است.[۳۱]
ابنادریس حلّی هدف از تألیف سرائر را نگارش کتابی مستند به دلایل و براهین صحیح و به دور از تقلید دیگران و بدون پیروی از اخبار آحاد ذکر کرده است. هرچند ابن ادریس در سرائر، اقوال فقهای بسیاری را نقل و نقد کرده، اما عمدتاً به نقد و بررسی آرای شیخطوسی پرداخته است. کتابِ سرائر را در بهکارگیری قواعد اصولی و تکیه بر مبانی استنباط و نیز بهرهگیری از استدلال، برتر از کتاب المبسوط شیخ طوسی دانستهاند.[۳۲] ابن ادریس خود درباره کتاب السرائر میگوید در روشی که در این کتاب برگزیدم راهی برای روایات و اخبار ضعیف نیست.[۳۳]
عمل نکردن به اخبار آحاد، توجه زیاد به آیات قرآن، تکیه بر اجماع، نقد بسیار آرای شیخ طوسی، نظرات دیگر فقها را به همراه نقد و بررسی بیان کردن، اجتناب تام از تقلید، پرداختن به نظرات اهل سنت و بررسی برخی از مسائل فقهی بهگونه تطبیقی، از عمدهترین ویژگیهای این کتاب است.[۳۴]
دیگر آثار
- شرح الصحیفة السجادیة که به صورت تعلیقه و حواشی نوشته است.[۳۵]
- التعلیقات علی تفسیر التبیان که به عنوان شرح التبیان، مختصر التبیان و تفسیر ابن ادریس مشهور است. البته کتاب دیگری با عنوان مختصر تفسیر التبیان للشیخ الطوسی رحمة الله علیه نیز نوشته است.
- مسائل ابن ادریس که شاگردش جعفر بن احمد حائری نظرات او در زمینه مسائل فقهی را گرد آوری و تنظیم کرده است.
- خلاصة الاستدلال فی المواسعة و المضایقة که معاصرش شیخ منتجب الدین رازی ردیه ای با نام العصرة فی المواسعة و المضایقة بر آن نوشته است.
- رسالة فی معنی الناصب.
- مستطرفات السرائر که مستندات و مشیخهٔ او در کتاب السرائر است و بهطور مستقل مورد توجه علمای رجال قرار گرفته است و در واقع تتمه و جزئی از فصول پایانی کتاب السرائر بهشمار میرود.[۳۶]
موسوعه ابن ادریس
مجموعه آثار ابن ادریس، در چهارده مجلد با عنوان موسوعه ابن ادریس با تحقیق محمد مهدی خرسان توسط انتشارات دلیل ما در سال ۱۳۸۷ش به چاپ رسید.[۳۷]
مقدمه، اکمال و منتخب تفسیر التبیان در ۵ مجلد، حاشیه صحیفه السجادیه در ۱ مجلد، اجوبه المسائل در ۱ مجلد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی در ۶ مجلد و مستطرفات السرائر در ۱ مجلد، موسوعه ابن ادریس را شامل میشود.[۳۸]
اساتید
مهمترین استادان و مشایخ روایی ابنادریس عبارت بودند از:
- عبداللّه بن جعفر دوریستی
- علیبن ابراهیم علوی عُرَیضی
- عربیبن مسافر عبادی
- عمیدالرؤسا هبةاللّهبن حامد و پسرش حسینبن هبهاللّه سوراوی
- ابوالمکارم ابنزهره حلبی (صاحب غنیةالنزوع)
- ابنشهر آشوب[۳۹]
شاگردان
برخی شاگردان ابنادریس و راویان حدیث از او عبارت بودند از:
- فخاربن مَعْد موسوی
- نجیبالدین محمدبن جعفربن نما و پدربزرگش جعفربن نما
- ابوالحسن علیبن یحیی خیاط
- سیدمحییالدین حسینی حلبی
- جعفربن احمد قمرویه حائری
- بهاءالدین ورّام
- حسنبن یحیی حلّی.[۴۰]
مرقد ابن ادریس
آرامگاه ابن ادریس، در محله «جبل»، در غرب شهر حله قرار دارد و گویا در گذشته، کنار جاده اصلی نجف- بغداد واقع بوده است. در این زیارتگاه، قبر دو تن از شخصیتهای شیعه، یعنی ابن ادریس حلّی و سید جلالالدین احمد بن یحیی، قرار دارد.[۴۱]
مقبره ابنادریس در گذشته، شامل اتاق سادهای با گنبدی از آجر و گچ بود که کنار آن، مسجد یا مدرسهای وجود داشت که به مرور زمان از بین رفته و اثری از آن، باقی نمانده بود. بازسازی و توسعه بنای مرقد ابن ادریس در سال ۱۳۸۱ق صورت گرفت.[۴۲]
مطالعه بیشتر
- زندگی و اندیشههای ابن ادریس، علیهمت بناری، قم، ۱۳۸۱ش.
- اندیشه سیاسی ابن ادریس، علی خالقی، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش.
- نقدهای ابن ادریس حلی بر دیدگاههای فقهی شیخ طوسی، محمد پازوکی، حبله رود، سمنان، ۱۴۰۰ش.
منابع
- ↑ تهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۲، ص۲۹۰.
- ↑ محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
- ↑ حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابنادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
- ↑ حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابنادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
- ↑ منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ترجمه و تقریر محمود صلواتی، تهران، انتشارات سرایی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۴.
- ↑ عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۰.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۸ش، ج۲۰، ص۷۶.
- ↑ محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
- ↑ گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقها ص۲۳۲ و۳۲۹–۳۳۰. به نقل از: «دوره رکود وتقلید یا دوره تبیین واستحکام»، سایت روایت و درایت، محمدباقر ملکیان، تاریخ درج مطلب: ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ش، تاریخ بازدید: ۱۹ مهر ۱۴۰۲ش.
- ↑ جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۵۰.
- ↑ جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۸ و ۴۹.
- ↑ جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹.
- ↑ مدرسی، سید حسین، مقدمهای بر فقه شیعه، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸ش، ص۵۱.
- ↑ مدرسی، سید حسین، مقدمهای بر فقه شیعه، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸ش، ص۵۱.
- ↑ جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹ و ۵۰.
- ↑ حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابنادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۱۱۴.
- ↑ حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابنادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
- ↑ محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
- ↑ شریعتمداری، حمیدرضا، و مرتضی توکلی محمدی، «عقلگرایی و نص گرایی در کلام اسلامی (با بررسی دیدگاه شیخ طوسی و ابن ادریس)»، پژوهشنامه کلام، سال اول، شماره ۱، پاییز و زمستان ۱۳۹۳ش، ص ۲۷ و ۳۱.
- ↑ مطلبی، سید محمدموسی، و حسن جمشیدی، «دلیل عقل در سیرة فقهی ابن ادریس»، آموزههای فقه مدنی، شماره ۵، بهار و تابستان ۱۳۹۱ش. ص۱۲۳.
- ↑ جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۳۸۶.
- ↑ ابن إدریس الحلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۶ و ۵۱.
- ↑ غفوری سدهی، مریم، و دیگران، «بررسی مبانی آرای شاذ ومتفردات ابن ادریس حلی»، مجله پژوهشهای فقه و حقوق اسلامی، دوره ۱۶، شماره ۶۰، شهریور ۱۳۹۹ش، ص۱۱۳. و ۱۱۶ و ۱۱۷ و ۱۱۸.
- ↑ بهشتی، ابراهیم، اخباریگری، تاریخ و عقاید، قم، دار الحدیث، ۱۳۹۱ش، ص۶۰.
- ↑ حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابنادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
- ↑ عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، «فقهای نامدار شیعه»، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۱؛ محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
- ↑ جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۵۰.
- ↑ حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابنادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
- ↑ عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۱.
- ↑ حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابنادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
- ↑ حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابنادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
- ↑ جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹ و ۵۰.
- ↑ هدائی، علیرضا، «ابن ادریس حلی و کتاب السرائر»، مقالات و بررسیها، شماره ۵۹ و ۶۰، ۱۳۷۵ش، ص۱۱۹.
- ↑ «حاشیة ابن ادریس علی الصحیفة السجادیة»، بنیاد محقق طباطبایی، تاریخ بازدید: ۱۷ مهر ۱۴۰۲ش.
- ↑ «ابن ادریس حلی»، پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی، تاریخ بازدید: ۱۷ مهر ۱۴۰۲ش.
- ↑ «موسوعة ابن إدریس الحلی»، کتابخانه دیجیتالی نور، تاریخ بازدید: ۱۹ مهر ۱۴۰۲ش.
- ↑ ابن إدریس الحلی، موسوعة ابن إدریس الحلی، تحقیق: محمدمهدی خرسان، قم، دلیل ما، ج۱، ص۲ (شناسنامه کتاب).
- ↑ حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابنادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
- ↑ حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابنادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
- ↑ فقیه بحرالعلوم، محمدمهدی، زیارتگاههای عراق (معرفی زیارتگاههای مشهور در کشور عراق)، تهران، سازمان حج و زیارت، بیتا، ج۲، ص۵۴.
- ↑ فقیه بحرالعلوم، محمدمهدی، زیارتگاههای عراق (معرفی زیارتگاههای مشهور در کشور عراق)، تهران، سازمان حج و زیارت، بیتا، ج۲، ص۵۷.