ابن ابی‌جمهور احسایی

سؤال

ابن ابی جمهور چه کسی بوده؟ آیا او صوفی بوده است؟

ابن ابی‌جمهور
نام کاملمحمد بن زین‌الدین علی بن ابراهیم بن حسن بن ابراهیم بن ابی‌جمهور اَحْسائی یا لَحْصاوی
سرشناسیابن ابی‌جمهور احسائی
تولد۸۴۰
وفاتبعد از ۹۰۴ق
استادانعلی بن ابراهیم بن ابی‌جمهور، علی بن هلال جزائری
شاگردانسید محسن بن محمد رضوی قمی، شیخ ربیعة بن جمعة
تالیفاتعوالی اللئالی، مُجْلی مِرآة المُنجی
مذهبشیعه
زمینه فعالیتفقه، کلام، فلسفه، عرفان
علت شهرتآمیختن تشیع با عرفان و فلسفه
خویشان سرشناسعلی بن ابراهیم بن ابی‌جمهور
محل دفننامشخص

ابن ابی‌جمهور اَحسایی محدث، فقیه و متكلم صوفی‌مشرب شیعه امامی، در نیمه اول قرن نهم است. ابن ابی‌جمهور دارای گرایش به تصوف و فلسفه اشراقی دانسته شده است. از نظر برخی این گرایش موجب تضعیف جایگاه علمی او در میان عالمان شیعه شده است.

ابن ابی‌جمهور از آن دسته متکلمان شیعه قلمداد شده که تحت تأثیر فلسفه اشراقی سهروردی بوده است. همچنین، او تحت تأثیر سید حیدر آملی در پی درآمیختن حکمت الهی شیعه با تصوف بوده است.

ابن ابی‌جمهور دوران حیات خود را در بحرین، عراق، شام، حجاز و خراسان گذراند. مهم‌ترین کتاب او را عوالی اللئالی دانسته‌اند و آن را مورد توجه عالمان شیعه قلمداد کرده‌اند. کتاب کلامی مُجلی پر حاشیه‌ترین کتاب ابن ابی‌جمهور دانسته شده که در آن کوشیده تا معارف شیعه را با مباحث‌ فلسفى‌، عرفانى‌ و قواعد سير و سلوک صوفیانه درآمیزد.

جایگاه

ابن ابی‌جمهور اَحْسائی محدث، فقیه و متكلم صوفی‌مشرب شیعی امامی، در نیمه اول قرن نهم است.[۱] ابن ابی‌جمهور صاحب فضایل بسیار علمی و عملی خوانده شده که گرایشش به تصوف موجب نادیده گرفته شدن قدر او شده است.[۲] مهم‌ترین کتاب ابن ابی‌جمهور، عوالی اللئالی، همیشه مورد توجه‌ عالمان شيعه‌ بوده‌ است‌؛ آنچنان که سيد نعمت‌الله‌ جزايری (۱۰۵۰-۱۱۱۲ق)، محدث و فقیه شیعه، شرحى‌ به‌ نام‌ جواهر الغوالى‌ يا مدينة الحديث‌ بر آن‌ نوشته‌ است‌.[۳]

ابن ابی‌جمهور دارای گرایش به فلسفه و تصوف خوانده شده است.[۴] از نظر برخی این گرایش موجب تضعیف جایگاه علمی او در میان عالمان شیعه شده است.[۵]

گرایش به فلسفه و عرفان

درگاه‌ها
حوزه-و-روحانیت.png


ابن ابی‌جمهور از آن دسته متکلمان شیعی قلمداد شده که تحت تأثیر فلسفه اشراقی شهاب‌الدین سهروردی (۵۴۹–۵۸۷ق)، پایه‌گذار فلسفه اشراق، بوده است.[۶] این تأثیر از طریق شمس‌الدین شهرزوری (درگذشته ۶۷۸ق)، اولین شارح حکمة الاشراق سهروردی و یکی از مهم‌ترین مبلغان فلسفه اشراق، انجام پذیرفته است.[۷] محققان نماد این تأثیرپذیری را کتاب مجلی مراة المنجی دانسته‌اند. مجلی کتابی است در علم‌ كلام‌، آميخته‌ به مباحث‌ فلسفى‌، عرفانى‌ و قواعد سير و سلوک صوفیانه.[۸] از نظر محققان هرچند این کتاب اساساً نوشته‌ای در‌ علم‌ کلام است، ابن ابی‌جمهور‌ به‌‌نـحو‌ آزادانـه‌ای در آن کلام سنتی معتزلی را‌ با‌ فلسفه ارسطویی، فلسفه اشراق و تعالیم وحدت وجودی ابن‌عـربی در هـم آمیخته و به‌گونه‌ای‌ بی‌سابقه‌ ترکیبی از این مکاتب را پدید‌ آورده‌ است.[۹] برخی وجود گرایش‌های فلسفی ابن ابی‌جمهور را بی‌عیب دانسته‌اند و تأکید کرده‌اند که فلسفه علمی عقلی است.[۱۰]

از نظر برخی ابن ابی‌جمهور در آثار کلامی خود، به ویژه در کتاب مجلی کوشیده تا تشیع را با عرفان، تطبيق‌ دهد. از نظر آنان، ابن ابی‌جمهور در این کتاب کوشیده تا از طریق تأويل‌ آيات‌ و روايات‌، تشيع‌ را با تصوف‌ سازگار كند. به‌ همين‌ دلیل است‌ ابن ابی‌جمهور را از ادامه‌‌دهندگان‌ طریق سيد حيدر آملى‌ (درگذشته پس‌ از ۷۹۴ق‌) در توجه‌ به‌ حكمت‌ الهى‌ شيعى‌ و آميختن‌ آن‌ با عرفان‌ ابن‌عربى‌، و از عوامل‌ مؤثر در به‌ وجود آمدن‌ و شكوفايى‌ مكتب‌ فلسفى‌ اصفهان‌ (مکتب ميرداماد و ملاصدرا و شاگردان‌ آنان‌) دانسته‌اند.[۱۱]

برخی محققان، این ایراد را بر ابن ابی‌جمهور وارد ندانسته‌اند و او را اهل عرفان دانسته‌اند و نه اهل تصوف.[۱۲]

زندگی

محمد بن زین‌الدین علی بن ابراهیم بن حسن بن ابراهیم بن ابی جمهور اَحْسائی یا لَحْصاوی.[۱] در احساء (لحصاء) بحرین به دنیا آمد.[۱۳] برخی با استناد به مناظره ابن ابی‌جمهور با متكلمی از اهل‌سنت تولد او را سال ۸۳۸ق دانسته‌‌اند.[۱۴] پدر ابن ابی‌جمهور شیخ زين‌الدين‌ على‌ و جدش‌ شيخ‌ ابراهيم‌ از علمای بحرین به‌‌شمار مى‌رفتند.[۱۵]

ابن ابی‌جمهور دوران حیات خود را در سفرهای علمی به مناطق مختلف جهان اسلام، از جمله عراق، شام، حجاز و خراسان گذراند.[۱۶] سال‌ دقيق‌ وفات‌ ابن‌ ابى‌‌جمهور مشخص نيست‌، اما از قراين‌ موجود مشخص است كه‌ ابن ابی‌جمهور تا ذيقعده سال‌ ۹۰۴ق زنده‌ بوده‌ است‌؛ زيرا در اين‌ تاريخ‌ به‌ درخواست‌ شاگردان‌ خود شرحى‌ به‌ نام‌ معين‌ الفكر بر كتاب‌ باب‌ حادی عشر علامه حلی نوشته‌ است‌. ابن‌ ابى‌ جمهور با محقق‌ ثانى‌، على‌ بن‌ عبدالعال‌ كَرَكى‌(درگذشته ۹۴۰ق)، معاصر بوده است.[۱۷]

تحصیلات

ابن ابی‌جمهور در ابتدا نزد عالمان زادگاه خود احساء علوم‌ متداول‌ زمان را فراگرفت‌. سپس‌ به‌ عراق‌ سفر كرد و در نجف‌ به حلقهٔ درس شيخ‌ شرف‌الدين‌ حسن‌ بن‌ عبدالكريم‌ فتال‌ پيوست‌ و از او اجازه روايت‌ گرفت‌. ابن ابی‌جمهور در سال ۸۷۷ق از طريق‌ شام‌ عازم‌ زيارت‌ كعبه‌ شد. در اين‌ سفر در جبل عامل به مدت یک ماه از درس‌ على‌ بن‌ هلال‌ جزايری، از شاگردان‌ احمد بن‌ فهد حلى‌ (۷۵۷-۸۴۱ق) استفاده کرد و از او اجازه روايت‌ گرفت‌. پس‌ از اين‌ سفر، ابن ابی‌جمهور به‌ احساء بازگشت‌ و پس از مدتی به‌ قصد زيارت‌ عتبات‌ رهسپار عراق‌ شد و از آنجا برای زيارت‌ امام رضا(ع) به مشهد رفت.[۱۸]

ابن ابی‌جمهور در سفر خراسان رساله زادالمسافرين‌ فى‌ اصول‌ الدين‌ را تأليف‌ كرد. او بعدها به‌ درخواست‌ یکی از بزرگان‌ و مشاهیر شهر مشهد، شرحى‌ به‌ نام‌ كشف‌ البراهين‌ بر آن‌ نوشت‌. ابن‌ ابى‌‌جمهور بقيه عمر خود را در خراسان‌ گذرانيد و همواره‌ ميان‌ طوس‌ و مناطق دیگر رفت و آمد می‌کرد. ابن ابی‌جمهور در طوس‌، علاوه‌ بر تدريس‌ و تأليف‌، با علمای اهل‌‌سنت‌ درباره حقانيت‌ مذهب‌ تشيع‌ و خلافت‌ امام على‌‌(ع‌) مناظراتى‌ داشته‌ است‌؛ مهم‌ترين‌ اين‌ مناظرات‌، مناظره‌ او با فاضل‌ هروی بوده است‌. او در این مناظره، که در ۸۷۸ق‌ انجام‌ گرفته‌، فاضل‌ هروی را مجاب‌ كرده‌ است‌.[۱۹]

استادان و شاگردان

  • علی بن ابراهیم بن ابی جمهور (پدر ابن ابی جمهور)؛[۲۰]
  • شرف‌الدین حسن بن عبدالکریم فتال غروی؛[۲۱]
  • وجیه‌الدین عبدالله بن فتح‌الله واعظ قمی؛[۲۲]
  • علی بن هلال جزائری؛[۲۳]
  • حرزالدین اوابلی؛[۲۴]
  • سید شمس‌الدین محمد بن احمد موسوی حسینی؛[۲۵]
  • سید محمد بن سید موسی احساوی.[۲۶]

برخی از شاگردان ابن ابی‌جمهور و کسانی که از او اجازه روایت داشتند عبارت‌اند از:

  • سید محسن بن محمد رضوی قمی، ابن ابی جمهور اجازه قرائت و املای كتاب عوالی اللئالی را به او داده است. همچنین، این شخص کسی است که از ابن ابی جمهور خواست تا شرحی بر کتاب زادالمسافرین خود (كشف‌ البراهين‌ فی شرح زادالمسافرین) بنویسد.[۲۷]
  • شیخ ربیعة بن جمعة؛[۲۸]
  • سید شرف‌الدین محمود بن علاءالدین طالقانی؛[۲۹]
  • شیخ شمس‌الدین محمد بن صالح غروی حلی؛[۳۰]
  • جلال‌الدین بهرام بن بهرام بن علی بن بهرام استرآبادی؛[۳۱]
  • عطاءالله بن نصرالله سروی استرآبادی.[۳۲]


آثار

  • عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة؛
  • مُجْلی مِرآة المُنجی؛
  • رسالة البرمکیة فی فقه الصلوة الیومیة؛
  • الانوار المشهدیة فی شرح الرسالة البرمکیة؛
  • رسالة الاقطاب الفقهیة و الوظائف الدینیة علی مذهب الامامیة؛
  • التحفة الحسینیة فی شرح الرسالة الالفیة؛
  • المسالک الجامعیة فی شرح الالفیة الشهیدیة؛
  • تحفة القاصدین فی معرفة اصطلاح المحدثین؛
  • بدایة النهایة فی الحکمة الاشراقیة؛
  • رسالة معین الفکر؛
  • زادالمسافرین فی اصول الدّین؛
  • كشف‌ البراهين‌ فی شرح زادالمسافرین.[۳۳]


نقدها

ابن‌ ابى‌‌جمهور، با وجود مقام فقاهت‌ و تبحرش در علم كلام‌ و دانش حدیث، همواره‌ مورد اعتراض‌ گروهى‌ از بزرگان و فقهای شيعه‌ بوده است. برخی محققان علت این اعتراض را چنین برشمرده‌اند:

  • تمايل‌ به‌ فلسفه‌ و تصوف‌، مخصوصاً در كتاب‌ مجلى‌؛
  • سهل‌انگاری در نقل‌ اخبار؛
  • داشتن رویکرد غالیانه؛
  • داشتن رویکرد اخباری؛
  • استفاده‌ از روايات‌ اهل‌سنت؛
  • نقل روایات مرسل‌ (روایاتی که نام راوی آن در سلسله سند ثبت نشده است)؛
  • نقل روایات آحاد (روایاتی که صدور آنها از معصوم قطعی نیست)، به‌‌خصوص‌ در كتاب‌ عوالی اللئالی.[۳۴]

در مقابل این نقدها، گروهی ديگری از بزرگان‌ شیعه مانند سيد نعمت‌‌الله‌ جزايری[۳۵]، محدث نوری (۱۲۵۴-۱۳۲۰ق)[۳۶] به این نقدها پاسخ داده‌اند. آيت‌‌الله‌ مرعشى‌ نجفى‌ (۱۲۷۶-۱۳۶۹ش)، در مقدمه شرحی که بر عوالی اللئالی نگاشته، به نقل ایرادهای مختلف وارد شده بر ابن ابی‌جمهور و کتابش عوالی اللئالی پرداخته و به آنها پاسخ داده است.[۳۷]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ موحد، صمد، «ابن ابی جمهور»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۶۳۴.
  2. نوری طبرسی، حسین بن محمدتقی، خاتمة مستدرک الوسائل، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۳۴.
  3. موحد، صمد، «ابن ابی جمهور»، ج۲، ص۶۳۴.
  4. موحد، صمد، «ابن ابی جمهور»، ج۲، ص۶۳۴.
  5. نوری طبرسی، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۱، ص۳۳۴.
  6. اشمیتکه، زابینه، «تاثیر شمس‌الدین شهرزوری بر ابن ابی جمهور احسایی»، ترجمه محمدکاظم رحمتی، کتاب ماه دین، شماره ۴۹-۵۰، آبان و آذر ۱۳۸۰ش، ص۴۶-۴۷.
  7. اشمیتکه، «تاثیر شمس‌الدین شهرزوری بر ابن ابی جمهور احسایی»، ص۴۷.
  8. موحد، صمد، «ابن ابی جمهور»، ج۲، ص۶۳۵.
  9. اشمیتکه، «تاثیر شمس‌الدین شهرزوری بر ابن ابی جمهور احسایی»، ص۴۷.
  10. مرعشی نجفی، «رسالة النقود و الردود على الكتاب و مؤلفه»، ج۱، ص۱۰-۱۱.
  11. الشیبی، مصطفی کامل، تشیع و تصوف (تا آخر سده دوازدهم هجری)، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگوزلو، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۷ش، ص۳۳۴-۳۳۵.
  12. مرعشی نجفی، «رسالة النقود و الردود على الكتاب و مؤلفه»، ج۱، ص۱۰.
  13. موحد، صمد، «ابن ابی جمهور»، ج۲، ص۶۳۴-۶۳۵.
  14. الشیبی، تشیع و تصوف، ص۳۳۱.
  15. موحد، صمد، «ابن ابی جمهور»، ج۲، ص۶۳۴-۶۳۵.
  16. شوشتری، مجالس المؤمنین، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۵۸۱-۵۸۲.
  17. موحد، «ابن ابی جمهور»، ج۲، ص۶۳۵.
  18. موحد، صمد، «ابن ابی جمهور»، ج۲، ص۶۳۴-۶۳۵.
  19. موحد، «ابن ابی جمهور»، ج۲، ص۶۳۵؛ برای اطلاع از صورت جلسه مفصل این مناظره ن.ک: شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۸۲-۵۸۹.
  20. خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، تحقیق اسدالله اسماعیلیان، قم، مکتبة اسماعیلیان، ۱۳۹۲ق، ج۶، ص۳۲.
  21. مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۸۱.
  22. خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۶، ص۳۳.
  23. افندی اصفهانى‌، عبدالله بن عیسی‌بیگ، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، تحقیق احمد حسینی اشکوری، قم، کتابخانه عمومی حضرت آيت‌الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۱ق‌؛ ج۶، ص۱۶.
  24. خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۶، ص۳۲.
  25. خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۶، ص۳۲-۳۳.
  26. خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۶، ص۳۴.
  27. شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۸۲.
  28. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار بیروت، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۵، ص۱۳.
  29. خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۶، ص۳۴.
  30. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۵، ص۱۸.
  31. حسینی اشکوری، سید احمد، تراجم الرجال، قم، مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۶.
  32. حسینی اشکوری، تراجم الرجال، ج۱، ص۱۱۶.
  33. موحد، صمد، «ابن ابی جمهور»، ج۲، ص۶۳۵.
  34. مرعشی نجفی، سید شهاب‌الدین، «رسالة النقود و الردود على الكتاب و مؤلفه»، در مقدمه عوالی اللئالي العزيزية فی الأحاديث الدينية ابن ابی جمهور، تحقیق مجتبی عراقی، قم، مؤسسه سيد الشهداء (ع)، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴-۵.
  35. موحد، صمد، «ابن ابی جمهور»، ج۲، ص۶۳۵.
  36. نوری طبرسی، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۱، ص۳۳۴.
  37. مرعشی نجفی، «رسالة النقود و الردود على الكتاب و مؤلفه»، ج۱، ص۵-۱۵.