دلایل سرزنش سه خلیفه اول توسط شیعیان

نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۹ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

با توجه به این‌که خلفای سه‌گانه در طول حیاتشان در عصر پیامبر اکرم(ص) هیچ‌گونه خطا و خلافی مرتکب نشده و همواره اعمال‌شان مورد تأیید نبی مکرم اسلام بوده است، چرا مورد ملامت شیعه هستند؟


شیعیان سه خلیفه اول را به‌جهت خطاهای متعدد آنها از جمله غصب خلافت، اطاعت نکردن از دستورات پیامبر اسلام، سرزنش می‌کنند.

شیعیان معتقدند خطاهای سه خلیفه اول در زمان پیامبر و هم پس از آن ادامه داشت. فرار از جنگ، اعتراض به پیامبر(ص) و اطاعت نکردن از دستورات ایشان را از جمله اقدامات آنها در زمان پیامبر(ص) دانسته‌اند که سبب سرزنش شیعیان شد.

مهمترین اقدام آنها بعد از حیات پیامبر(ص) غصب خلافت بود. اقدامات دیگر آن‌ها مانند غصب فدک، ایذاء حضرت زهرا(س)، جلوگیری از ذکر احادیث پیامبر(ص) و عدم اجرای حدود، تحریف و بدعت در دین، پناه دادن عناصر مطرود پیامبر(ص) نظیر حکم بن ابی العاص از سوی خلیفه سوم، حیف و میل کردن بیت المال از جمله دلایل سرزنش شیعیان نسبت خلفا است.

خطاهای سه خلیفه در زمان حیات پیامبر(ص)

بخشی از دلایل ملامت شیعه نسبت به خلفاء به مجموعه‌ای از خطاهای آنها در زمان حیات پیامبر(ص) بر می‌گردد. فرار از جنگ،[۱] اعتراض بر پیامبر(ص)،[۲] عدم اطاعت از برخی دستورات پیامبر(ص)[۳] بود.

در مورد خلیفه دوم ابن ابی الحدید می‌نویسد: «عمر در صلح حدیبیه که به پیامبر(ص) گفت: آیا تو برای ما نگفتی که به زودی وارد مکه خواهید شد. و آن‌چنان الفاظ و کلمات زشتی بر زبان آورد، که پیامبر(ص) از او به ابوبکر گله کرد.»[۴]

واقعه یوم الخمیس یکی دیگر از خطاها و گناهانی است که از جانب خلفا سر زده است که عمر بعدها در زمان خلافت خودش به ابن عباس گفت: «وقتی پیامبر دوات و قلم خواستند من فهمیدم که می‌خواهد امارت علی(ع) را یادآوری کند و لذا من نگذاشتم».[۵]

خطاهای سه خلیفه بعد از حیات پیامبر(ص)

مهم‌ترین دلیل ملامت شیعیان نسبت به خلفا، مسئله غصب خلافت است. با توجه به این‌که پیامبر(ص) بارها و به‌صراحت در زمان‌ها و مکان‌های مختلف، چه در مجالس عمومی و چه خصوصی، علی(ع) را به‌عنوان جانشین پس از خود تعیین کرد؛ اما پس از رحلت پیامبر(ص) برخلاف توصیه‌های پیامبر(ص) عمل شد. پیامبر اکرم(ص) زمانی که خویشاوندان خویش را در همان سال‌های اولیه بعثت به اسلام دعوت کرد، علی(ع) را به عنوان خلیفه پس از خویش معرفی نمود[۶] و در زمان حرکت به سوی تبوک فرمود: تو نسبت به من به منزله هارون هستی نسبت به موسی(ع).[۷]

واقعه غدیر خم نیز از آشکارترین وقایعی است که در آن به‌صراحت جانشین علی(ع) بیان شده است و حتی از مردم بیعت گرفته شد که گزارش آن در منابع اهل‌سنت نیز آورده شده است.[۸] همچنین روایات فراوان دیگری نیز در منابع اهل‌سنت از پیامبر(ص) وجود دارد که به صراحت دلالت بر جانشینی امام علی(ع) می‌کند.[۹]

متأسفانه با همه این توصیه‌ها و صراحت در تعیین جانشین، بعد از رحلت پیامبر(ص) در سقیفه اجتماع کردند و خودشان، خلیفه تعیین کرده و در مسیر خلافت انحراف ایجاد نمودند و بسیاری از پی‌آمدهای منفی که در اثر همین انحراف مسیر خلافت، به‌وجود آمد از جمله به خلافت رسیدن طلقاء (آزاد شده‌ها: آن کسانی که در فتح مکه مورد عفو پیامبر(ص) واقع شدند.) و تبدیل خلافت به سلطنت و موروثی شدن آن.

حوادث دیگری نظیر غصب فدک، ایذاء حضرت زهرا(س)، جلوگیری از ذکر احادیث پیامبر(ص) و عدم اجرای حدود، تحریف و بدعت در دین، پناه دادن عناصر مطرود پیامبر(ص) نظیر حکم بن ابی‌العاص از سوی خلیفه سوم، حیف و میل کردن بیت المال...[۱۰] از جمله اقداماتی بود که بعد از رحلت پیامبر(ص) از سوی خلفا صورت گرفته و از نقاط ضعف آن‌ها محسوب می‌شود.


مطالعه بیشتر

  • المراجعات مرحوم شرف الدین عاملی.
  • شب‌های پیشاور.


منابع

  1. شیخ مفید،ا لارشاد، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، اسلامیه، بی‌تا، ج۱، ص ۵۶
  2. واقدی، المغازی، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۰۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، بیروت، دارالجیل، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۸۳.
  3. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، بیروت، دارالجیل، ۱۴۰۷ق، ج۱۲، ص۷۹.
  4. واقدی، المغازی، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۰۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، بیروت، دارالجیل، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۸۳.
  5. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، بیروت، دارالجیل، ۱۴۰۷ق، ج۱۲، ص۷۹.
  6. شیخ مفید، الارشاد، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، اسلامیه، بی‌تا، ج۱، ص۴۲.
  7. شیخ مفید، الارشاد، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، اسلامیه، بی‌تا، ج۱، ص ۸.
  8. ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالحیاء التراث العربی، ج۴، ص۳۷۶؛ الحافظ سلیمان بن ابراهیم الحنفی، ینابیع الموده، قم، انتشارات الشریف الرضی، هفتم، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۹۷؛ امینی، الغدیر، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۴-۳۳.
  9. برای نمونه نگاه کنید به: خوارزمی، الحافظ الموفق بن احمد الحنفی (اخطب خوارزم)، المناقب للخوارزمی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق، ص۱۱۲، ص۱۴۷؛ واسطی الشافعی، ابوالحسن علی بن محمد، مناقب امیرالمؤمنین، بیروت، دارالمکتبه الحیاه، ص۱۵۴؛ الحافظ شیرویه دیلمی، فردوس الاخبار، بیروت، دارالفکر، اوّل، ۱۴۱۸ ق، ج۱، ص۲۴۶.
  10. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی،تهران،علمی فرهنگی، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص ۶۲.