پیامبر بودن حضرت خضر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
آیا حضرت خضر پیامبر بود؟
آیا حضرت خضر پیامبر بود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}'''پیامبر بودن حضرت خضر''' مورد اختلاف عالمان اسلامی است. در قرآن کریم، از [[حضرت خضر]] نامی به میان نیامده است. ولی در داستان سفر [[موسی(ع)]] و بنده‌ای از بندگان خداوند، اکثر مفسران آن بنده را خضر می‌دانند. بسیاری از اندیشمندان اسلامی بر این باورند که حضرت خضر یکی از انبیای الهی است. برخی معتقدند هیچ دلیل قرآنی و روایی مبنی بر نبی بودن خضر وجود ندارد و علم لدنی او به سبب آن بود که خضر طبق گفته قرآن بنده صالح خداوند بود.
اکثریت قاطع مفسران شیعه و سنی که داستان خضر را نقل نموده‌اند قائل به نبوت حضرت خضر هستند.


قرطبی که از مفسران  [[اهل‌سنت]] می‌باشد، در ذیل آیه {{قرآن|فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما|ترجمه=بنده‌‏اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم‏.|سوره=کهف[۱۸]|آیه=۶۵}} چنین می‌گوید: "بنا بر قول اکثریت و بر طبق احادیث قطعی، مراد از عبد در آیه شریفه همان حضرت "[[خضر]]" است."<ref>قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، ۱۴۰۵، ج۱۱، ص۱۶.</ref>
== نبی یا عبد صالح ==
درباره شخصیت و مقام خضر بین دانشمندان اسلامی اختلاف است: نبی، ولی، رسول، عبد صالح خدا، و فرشته بودن او، از جمله نظریاتی است که درباره خضر مطرح است.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۲.</ref>


در [[مجمع‌البیان]] نیز ذیل این آیه چنین آمده‌ است: "موسی و جوان همراه او به بنده‌ای از بندگان خدا رسیدند که بر صخره‌ای نشسته بود و بر آن نماز می‌گزارد و او "خضر" بود. [[وقتی حضرت موسی]] بر او سلام کرد، در جواب گفت: و علیک السلام ای پیامبر بنی اسرائیل. موسی از او سؤال کرد که از کجا می‌دانی من کیستم؟ چه کسی به تو خبر داده که من پیامبرم؟ خضر در جواب موسی گفت: آن کسی که تو را نزد من راهنمایی نموده‌ است".<ref>طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۷۴۶–۷۴۵.</ref>
در قرآن کریم، از حضرت خضر نامی به میان نیامده است. ولی در آیات ۶۵ تا ۸۲ سوره کهف داستان اسرارآمیز درباره موسی و بنده‌ای از بندگان خداوند حکایت می‌کند که بیشتر مفسران بلکه جمهور علما معتقدند این «بنده خدا»، خضر بوده است.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۳.</ref> بسیاری از اندیشمندان اسلامی بر این باورند که حضرت خضر یکی از [[انبیای الهی]] است.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۴ و ۱۲۵.</ref> [[علامه طباطبایی]] معتقد است خضر، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرده است.<ref>طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۴۸۹–۴۸۸.</ref>


سپس اقوال آن‌هایی که حضرت خضر را از جنس بشر نمی‌دانند، نقل کرده، ولی به قول آن‌ها اعتنا نمی‌کند و نظر اکثریت که او را پیامبر و از جنس بشر می‌دانند را تصدیق می‌کند، و معنای رحمت را در آیه شریفه نبوت می‌داند و علم در آیه شریفه را «علم غیب» معنی می‌کند، که خداوند در اختیار رسولان خودش قرار می‌دهد؛ که این مطلب را [[ابن عباس]] نیز نقل نموده‌ است.
برخی معتقدند هیچ دلیل قرآنی و روایی مبنی بر نبی بودن خضر وجود ندارد و [[علم لدنی]] او به سبب آن بود که خضر طبق گفته قرآن بنده صالح خداوند بود.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۴ و ۱۲۵.</ref> و در بعضی از اخبار مانند روایت عیاشی آمده که خضر و ذو القرنین دو مرد عالِم بودند نه پیغمبر.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص ۴۸۷ و ۴۸۸.</ref> در اصول کافی روایات متعددی نقل شده است که دلالت بر این دارد که این مرد عالم، پیامبر نبود بلکه دانشمندی همچون ذو القرنین و آصف ابن برخیا بوده است‏. در حالی که از پاره‌ای دیگر از روایات استفاده می‌شود او دارای مقام نبوت بود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۵۱۰.</ref>


علامه طباطبایی می‌فرماید: " آن جناب، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرده است.<ref>همان، ص۴۸۹–۴۸۸.</ref> درباره علم در آیه می‌فرماید که این «علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‌آید. دلیل بر این مطلب جمله «من لدنّا» است که می‌رساند منظور از آن علم «علم لدنی» و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‌شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج۱۳، ص۴۷۴.</ref>
روایاتی وجود دارد که خضر پیغمبری مرسل بوده که خدا به سوی قومش مبعوثش فرموده بود، و او مردم خود را به سوی توحید و اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرده و معجزه‌اش این بوده که روی هیچ چوب خشکی نمی‌نشست مگر آنکه سبز می‌شد و بر هیچ زمین بی علفی نمی‌نشست مگر آنکه سبز و خرم می‌گشت، و اگر او را خضر نامیدند به همین جهت بوده است‏.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص ۴۸۷ و ۴۸۸.</ref>


اما آن‌هایی که حضرت خضر را پیامبر نمی‌دانند، می‌گویند: او بنده‌ای از بندگان خداوند است که خداوند علمی را در اختیار او گذاشته و او از افرادی مانند «آصف بن برخیا» و «ذوالقرنین» می‌باشد. از جمله این افراد «[[فخر رازی]]» می‌باشد؛ در بعضی از روایات آمده‌ است که خضر و [[ذوالقرنین]] دو مرد عالم بودند نه پیغمبر.
{{همچنین ببینید|داستان حضرت موسی(ع) و خضر}}


== آیه ۱۸ سوره کهف ==
[[قرطبی]] (درگذشته ۶۷۱ق) که از مفسران [[اهل‌سنت]] می‌باشد، در ذیل آیه {{قرآن|فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما|ترجمه=بنده‌ای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتی عطا کرده و از نزد خود بدو دانشی آموخته بودیم‏.|سوره=کهف[۱۸]|آیه=۶۵}} چنین می‌گوید «بنا بر قول اکثریت و بر طبق احادیث قطعی، مراد از عبد در آیه شریفه همان حضرت خضر است.»<ref>قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، ۱۴۰۵، ج۱۱، ص۱۶.</ref>


درباره علم در آیه می‌فرماید که این «علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‌آید. دلیل بر این مطلب جمله «من لدنّا» است که می‌رساند منظور از آن علم «علم لدنی» و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‌شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج۱۳، ص۴۷۴.</ref>
در [[مجمع‌البیان]] نیز ذیل این آیه چنین آمده است: «موسی و جوان همراه او به بنده‌ای از بندگان خدا رسیدند که بر صخره‌ای نشسته بود و بر آن نماز می‌گزارد و او خضر بود. وقتی حضرت موسی بر او سلام کرد، در جواب گفت: و علیک السلام ای پیامبر بنی اسرائیل. موسی از او سؤال کرد که از کجا می‌دانی من کیستم؟ چه کسی به تو خبر داده که من پیامبرم؟ خضر در جواب موسی گفت: آن کسی که تو را نزد من راهنمایی نموده است".<ref>طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۷۴۶–۷۴۵.</ref> در آیات الٰهی نامی از آن عبدصالح برده نشده است، اما برای نخستین‌بار، در حلقهٔ تفسیری [[ابن‌عباس]] از سوی دو شاگرد او ــ عبیدالله بن عبدالله و سعید بن جبیر ــ این مطلب که راهبر موسی در آن اسفار، خضر بوده است، و نیز موسای این قصه همان موسی بن عمران است، مطرح می‌شود و ارجاع نهایی هر دو مورد به روایتی از ابی بن کعب می‌رسد.<ref>حاج‌منوچهری، فرامرز، «خضر»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۲، ذیل مدخل.</ref>
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


==مطالعه بیشتر==
== منابع ==
۱. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۲، ذیل آیه.
 
۲. احسن الحدیث، علی اکبر قرشی، ج۶، ذیل آیه.
 
 
==منابع==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
خط ۳۴: خط ۳۳:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه = -
  | شناسه = شد
  | تیترها = -
  | تیترها = شد
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
خط ۴۹: خط ۴۸:
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />
{{پانویس}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۶

سؤال

آیا حضرت خضر پیامبر بود؟

پیامبر بودن حضرت خضر مورد اختلاف عالمان اسلامی است. در قرآن کریم، از حضرت خضر نامی به میان نیامده است. ولی در داستان سفر موسی(ع) و بنده‌ای از بندگان خداوند، اکثر مفسران آن بنده را خضر می‌دانند. بسیاری از اندیشمندان اسلامی بر این باورند که حضرت خضر یکی از انبیای الهی است. برخی معتقدند هیچ دلیل قرآنی و روایی مبنی بر نبی بودن خضر وجود ندارد و علم لدنی او به سبب آن بود که خضر طبق گفته قرآن بنده صالح خداوند بود.

نبی یا عبد صالح

درباره شخصیت و مقام خضر بین دانشمندان اسلامی اختلاف است: نبی، ولی، رسول، عبد صالح خدا، و فرشته بودن او، از جمله نظریاتی است که درباره خضر مطرح است.[۱]

در قرآن کریم، از حضرت خضر نامی به میان نیامده است. ولی در آیات ۶۵ تا ۸۲ سوره کهف داستان اسرارآمیز درباره موسی و بنده‌ای از بندگان خداوند حکایت می‌کند که بیشتر مفسران بلکه جمهور علما معتقدند این «بنده خدا»، خضر بوده است.[۲] بسیاری از اندیشمندان اسلامی بر این باورند که حضرت خضر یکی از انبیای الهی است.[۳] علامه طباطبایی معتقد است خضر، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرده است.[۴]

برخی معتقدند هیچ دلیل قرآنی و روایی مبنی بر نبی بودن خضر وجود ندارد و علم لدنی او به سبب آن بود که خضر طبق گفته قرآن بنده صالح خداوند بود.[۵] و در بعضی از اخبار مانند روایت عیاشی آمده که خضر و ذو القرنین دو مرد عالِم بودند نه پیغمبر.[۶] در اصول کافی روایات متعددی نقل شده است که دلالت بر این دارد که این مرد عالم، پیامبر نبود بلکه دانشمندی همچون ذو القرنین و آصف ابن برخیا بوده است‏. در حالی که از پاره‌ای دیگر از روایات استفاده می‌شود او دارای مقام نبوت بود.[۷]

روایاتی وجود دارد که خضر پیغمبری مرسل بوده که خدا به سوی قومش مبعوثش فرموده بود، و او مردم خود را به سوی توحید و اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرده و معجزه‌اش این بوده که روی هیچ چوب خشکی نمی‌نشست مگر آنکه سبز می‌شد و بر هیچ زمین بی علفی نمی‌نشست مگر آنکه سبز و خرم می‌گشت، و اگر او را خضر نامیدند به همین جهت بوده است‏.[۸]

آیه ۱۸ سوره کهف

قرطبی (درگذشته ۶۷۱ق) که از مفسران اهل‌سنت می‌باشد، در ذیل آیه ﴿فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما؛ بنده‌ای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتی عطا کرده و از نزد خود بدو دانشی آموخته بودیم‏.(کهف[۱۸]:۶۵) چنین می‌گوید «بنا بر قول اکثریت و بر طبق احادیث قطعی، مراد از عبد در آیه شریفه همان حضرت خضر است.»[۹]

درباره علم در آیه می‌فرماید که این «علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‌آید. دلیل بر این مطلب جمله «من لدنّا» است که می‌رساند منظور از آن علم «علم لدنی» و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‌شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است.[۱۰]

در مجمع‌البیان نیز ذیل این آیه چنین آمده است: «موسی و جوان همراه او به بنده‌ای از بندگان خدا رسیدند که بر صخره‌ای نشسته بود و بر آن نماز می‌گزارد و او خضر بود. وقتی حضرت موسی بر او سلام کرد، در جواب گفت: و علیک السلام ای پیامبر بنی اسرائیل. موسی از او سؤال کرد که از کجا می‌دانی من کیستم؟ چه کسی به تو خبر داده که من پیامبرم؟ خضر در جواب موسی گفت: آن کسی که تو را نزد من راهنمایی نموده است".[۱۱] در آیات الٰهی نامی از آن عبدصالح برده نشده است، اما برای نخستین‌بار، در حلقهٔ تفسیری ابن‌عباس از سوی دو شاگرد او ــ عبیدالله بن عبدالله و سعید بن جبیر ــ این مطلب که راهبر موسی در آن اسفار، خضر بوده است، و نیز موسای این قصه همان موسی بن عمران است، مطرح می‌شود و ارجاع نهایی هر دو مورد به روایتی از ابی بن کعب می‌رسد.[۱۲]


منابع

  1. ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۲.
  2. ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۳.
  3. ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۴ و ۱۲۵.
  4. طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۴۸۹–۴۸۸.
  5. ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۴ و ۱۲۵.
  6. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص ۴۸۷ و ۴۸۸.
  7. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۵۱۰.
  8. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص ۴۸۷ و ۴۸۸.
  9. قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، ۱۴۰۵، ج۱۱، ص۱۶.
  10. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج۱۳، ص۴۷۴.
  11. طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۷۴۶–۷۴۵.
  12. حاج‌منوچهری، فرامرز، «خضر»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۲، ذیل مدخل.