مورد اتفاق نبودن خلافت ابوبکر: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} آيا خلافت ابوبكر مورد اتفاق تمام مسلمين بود؟ {{...» ایجاد کرد)
 
(ابرابزار)
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Golpoor }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آيا خلافت ابوبكر مورد اتفاق تمام مسلمين بود؟
آیا خلافت ابوبکر مورد اتفاق تمام مسلمین بود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}بر اساس شواهد تاریخی معتبر، افراد زیادی بودند که با انگیزه‌های گوناگون از [[بیعت]] با [[ابوبکر]] خودداری کردند. شهرستانی دانشمند بزرگ [[اهل‌سنت]] نیز مسئله [[خلافت]] را یکی از بزرگترین اختلافات اسلامی می‌شمارد و چنین بیان می‌کند که مسئله خلافت از جمله مسائلی است که برای مسلمانان گران تمام شده است و در هیچ زمان بر سر یک اصل دینی مانند این اصل شمشیر کشیده نشد.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، بیروت، انتشارات دارالمعرفه، ج۱، ص۲۴.</ref>
بر اساس شواهد تاريخي معتبر در ميان صحابه و پيروان ايشان افراد زيادي بودند كه باانگیزه‌های گوناگون از بيعت با ابوبكر خودداري كردند. كه به‌طور اختصار از بعضي از آن‌ها نام برده مي‌شود:


سعد بن عباده: وي كه از بزرگان انصار و رئيس قبيله خزرج بود با رحلت پيامبر(ص) برآن شد تا انصار اوس و خزرج را بر بيعت با خود متحد گرداند ولي آن گاه که در اثر حسادت رقباي اوسي و خزرجي خود از دستيابي به هدف خود بازماند و خلافت را از دست رفته ديد از بيعت با ابوبكر نيز امتناع كرد و از هرگونه همراهي با حكومت خودداري کرد و در همين راستا از يثرب که موطن او بود خارج شد و به شام رفت و سرانجام در سال ۱۵ هجري کشته شد و مرگ او را به اجنه نسبت دادند. سخنان سعد در اجتماع سقيفه بني ساعده و پس از آن در كتب تاريخي از جمله: تاريخ يعقوبي، الامامه و السياسه ابن قتيبه، تاريخ طبري،الكامل ابن اثير و رجال برقي... گزارش شده است.
== مخالفت امام علی(ع) ==
[[امام علی(ع)]] و [[بنی‌هاشم]] از جمله کسانی بودند که به تبعیت از سخنان [[پیامبر(ص)]] در روز [[علت انتخاب غدیرخم برای ابلاغ ولایت|غدیر]]، با خلافت ابوبکر مخالفت کردند.


علي(ع) و بني هاشم نيز از جمله اصحابي بودند که در مخالفت با ابوبکر و به تبعيت از سخنان پيامبر(ص) در روز غدير با خلافت ابوبکر مخالفت کردند.
محدثان و علمای [[اهل‌سنت]] نیز به بسیاری از این مخالفت‌ها اشاره کرده‌اند: بخاری و مسلم، دو محدث بزرگ اهل‌سنت به مخالفت علی(ع) از بیعت با ابوبکر اشاره کرده و معتقدند که علی(ع) در زمان حیات [[فاطمه زهرا(س)]] با ابوبکر بیعت نکرد.<ref>صحیح بخاری، جزء سوم، قاهره، چاپ سنه ۱۳۰۹، ص۳۶، صحیح مسلم، جزء دوم، چاپ سال ۱۳۲۷، ص۷۲، (این دو نفر به اسنادی که به عایشه می‌رسد مخالفت علی(ع) را صریحاً بیان می‌کنند و این قضیه را دنبال غزوه خیبر و به مناسبت تقسیم خمس غنائم این جنگ آورده‌اند).</ref>


برخي از صحابه نيز در مدينه در حمايت از خلافت و امامت علي(ع) از بيعت با خليفه خودداري کردند، يعقوبي از برخي از اين صحابه ياد کرده است : زبير بن عوام، خالدبن سعد، مقداد بن عمرو، سلمان فارسي، ابوذر غفاري، عمار ياسر، براء ‌بن عازب و ابيّ بن كعب ازجمله اين افراد بودند<ref>يعقوبي، تاريخ، ترجمه محمد ابراهيم آيتي،‌ انتشارات علمي فرهنگي، ج۱،‌ص ۵۲۴.</ref>، حباب بن منذر انصاري کسي بود که در حمايت از علي(ع) و مخالفت با ابوبکر شمشير کشيد عمر دستور داد تا شمشير او را گرفتند و به سنگ زدند و آن را شكستند.<ref>طبري، تاريخ ، بيروت، انتشارات دارالكتاب العلميه، ج۲، ص۱۴۴.</ref>
یعقوبی در کتاب تاریخ خود بعد از نقل جریان مخالفت علی(ع) و عده‌ای از صحابه می‌گوید:


ابن هشام نيز ضمن بيان حوادث سقيفه بني ساعده به اعتراض عدّه‌اي از صحابه به خصوص انصار و امام علي(ع) و زبير بن عوام به خلافت ابوبكر اشاره مي‌كند<ref>ابن هشام، السيره النبويه ، بيروت، انتشارات دارالقلم، ج۴، ص۳۰۶.</ref>. زبير بن بكار كه از خاندان زبير بوده و ابن ابي الحديد او را از منحرفان از اميرمؤمنان معرفي مي‎كند در كتاب اخبار الموفقيات سخنان و اخبار زيادي درباره اختلاف ميان انصار و قريش آورده است.
«ابوبکر از [[عمر بن خطاب]]، ابو عبیده بن جرّاح و مغیره بن شعبه پرسید که مصلحت چیست؟ گفتند: «اگر نظر [[عباس بن عبد المطلب]] را به خود جلب کنی و برای او و فرزندانش امتیازاتی را قرار دهی، آنگاه می‌توانی دست علی را کوتاه کرده و حجتی بر علیه او داشته باشی.»<ref>تاریخ یعقوبی، چاپ بیروت، ج۱، ص ۵۲۴.</ref>


محدثان و علماي اهل سنت نيز به بسياري از اين مخالفت¬ها اشاره کرده¬اند: بخاري و مسلم، دو محدث بزرگ اهل سنت به سرپيچي علي(ع) از بيعت با ابوبکراشاره کرده وآورده¬اند كه علي(ع) با ابوبكر بيعت نكرد تا هنگامي كه فاطمه زهرا ـ عليها السّلام ـ از دنيا رفت<ref>صحيح بخاري، جزء سوم،‌ قاهره، چاپ سنه ۱۳۰۹، ص۳۶، صحيح مسلم، جزء دوم، چاپ سال ۱۳۲۷، ص۷۲، (اين دو نفر به اسنادي كه به عايشه مي‌رسد مخالفت علي(ع) را صريحاً بيان مي‌كنند و اين قضيه را دنبال غزوه خيبر و به مناسبت تقسيم خمس غنائم اين جنگ آورده‌اند).</ref>.
مورخین دیگری نیز به مخالفت امیرمومنان(ع) با ابوبکر اشاره کرده‌اند از جمله: ابن عبدربه در العقد الفرید، ابن قتیبه در الامامه و السیاسه، مسعودی در مروج الذهب، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، و


يعقوبي در تاريخ خود بعد از نقل جريان مخالفت علي(ع) و عدّ‌ه‌اي از صحابه با خلافت ابوبكر مي‌گويد:  
== مخالفت صحابه سرشناس ==
[[سعد بن عباده]] که از بزرگان انصار و رئیس [[قبیله خزرج]] بود با رحلت [[پیامبر(ص)]] تصمیم گرفت تا از اوس و خزرج برای خود بیعت بگیرد؛ اما به خاطر حسادت رقبای اوس و خزرجی خود از دستیابی به هدف خود بازماند. او از بیعت با [[ابوبکر]] امتناع و از هرگونه همراهی با حکومت خودداری کرد. سعد پس از مدتی از [[مدینه]] به شام رفت و سرانجام در سال ۱۵ هجری کشته شد و مرگ او را به [[اجنه]] نسبت دادند. سخنان سعد در اجتماع [[جریان سقیفه|سقیفه بنی ساعده]] و پس از آن در کتب تاریخی از جمله: [[تاریخ یعقوبی]]، الامامه و السیاسه ابن قتیبه، [[تاریخ طبری]]، الکامل ابن اثیر و… گزارش شده است.


«پس ابوبكر نزد عمر بن خطاب و ابو عبيده بن جرّاح و مغيره بن شعبه فرستاد و پرسيد كه مصلحت چيست؟ گفتند مصلحت آن است كه عباس بن عبد المطلب را ببيني و براي او در اين امر بهره‌اي قرار دهي كه حق او و سپس حق فرزندان او باشد و بدين وسيله دست علي(ع) را كوتاه كنيد تا آن گاه كه عباس به شما پيوست شما را حجتي بر علي(ع) باشد و ...<ref>تاريخ يعقوبي، چاپ بيروت، ج۱،‌ص ۵۲۴.</ref>».
برخی دیگر از [[صحابه]] نیز در حمایت از خلافت و امامت [[امام علی(ع)]] از [[بیعت]] با خلیفه خودداری کردند، یعقوبی به برخی از این صحابه از جمله [[زبیر بن عوام]]، خالد بن سعد، مقداد بن عمرو، [[سلمان فارسی]]، [[ابوذر غفاری]]، [[عمار یاسر]]، براء بن عازب و ابیّ بن کعب اشاره کرده است.<ref>یعقوبی، تاریخ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی فرهنگی، ج۱، ص ۵۲۴.</ref> در [[اعتبار تاریخ طبری|تاریخ طبری]] آمده که حباب بن منذر انصاری از جمله کسانی بود که در حمایت از امام علی(ع) و مخالفت با ابوبکر شمشیر کشید؛ اما به دستور عمر، شمشیر او را گرفته و آن را شکستند.<ref>طبری، تاریخ، بیروت، انتشارات دارالکتاب العلمیه، ج۲، ص۱۴۴.</ref>


مورّخين ديگري نيز مخالفت اميرمومنان(ع) را با ابوبكر به صراحت نوشته‌اند از جمله آنان ابن عبدربه در العقد الفريد، ابن قتيبه در الامامه و السياسه، مسعودي در مروج الذهب، ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه، و ... مي‌باشند.
ابن هشام نیز ضمن بیان حوادث [[جریان سقیفه|سقیفه بنی ساعده]] به اعتراض عده‌ای از صحابه به‌خصوص انصار و امام علی(ع) و زبیر بن عوام به خلافت ابوبکر اشاره می‌کند.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، بیروت، انتشارات دارالقلم، ج۴، ص۳۰۶.</ref> زبیر بن بکار که از خاندان زبیر بود و ابن ابی الحدید او را از مخالفان امیرمؤمنان معرفی می‌کند در کتاب اخبار الموفقیات سخنان و اخبار زیادی درباره اختلاف میان انصار و قریش آورده است.


شهرستاني دانشمند بزرگ اهل سنت نيز مسأله خلافت را يكي از بزرگترين اختلافات اسلامي مي‌شمارد و چنين بيان مي‌كند: « ... مسأله (خلافت) خلفا از جمله مسائلي است كه براي مسلمانان گران و سنگين تمام شده است و در هيچ زمان بر سر يك اصل ديني بسان اين اصل شمشير كشيده نشده است و...<ref>شهرستاني، الملل و النحل، بيروت، انتشارات دارالمعرفه، ج۱، ص۲۴.</ref>»
== مخالفت برخی قبایل ==
در خارج از مدینه نیز برخی قبائل در حمایت از خلافت [[امام علی(ع)]] از اطاعت خلیفه و حکومت مرکزی سرباز زدند. گرچه جریان حاکم تلاش کرد تا با هدف سرپوش گذاشتن به این اعتراضات، از این گروه با عنوان «رده» یاد نماید و آنان را همانند آن دسته از قبائل تازه مسلمانی، که پس از رحلت پیامبر(ص) اسلام را رها کرده و بت‌پرستی را ادامه دادند، قلمداد کنند؛ اما گزارش‌های برخی منابع از تمایلات این گروه از قبایل پیرو علی(ع) سخن رانده‌اند. واقدی در کتاب خود با عنوان «الرده» و ابن اعثم کوفی در «الفتوح» به این دسته از گزارشات اشاره کرده‌اند.{{مدرک|date=دسامبر ۲۰۲۳}}


در خارج از مدينه نيز برخي قبائل در حمايت از امامت علي(ع) از اطاعت خليفه و حکومت مرکزي سرباز زدند گرچه جريان حاکم تلاش کرد تا با هدف سرپوشي اين اعتراضات، از اين گروه نيز با عنوان "رده" ياد نمايند و آنان را همانند آن دسته از قبائل تازه مسلماني، که پس از رحلت پيامبر(ص) اسلام را رها کرده و بت پرستي را ادامه دادند، بدانند اما گزارش¬هاي برخي از منابع از تمايلات اين گروه از قبايل پيرو علي(ع) سخن رانده¬اند. واقدي در کتاب خود با عنوان" الرده" و ابن اعثم کوفي در"الفتوح" به اين دسته از گزارشات اشاره دارند.
== منابع ==
{{پایان پاسخ}}
{{پانویس|۲}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==
تاریخ اسلام نوشته مهدی پیشوایی
{{مطالعه بیشتر}}
 
==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی = تاریخ
  | شاخه فرعی۱ = تاریخ
  | شاخه فرعی۱ = حکومت‌های پس از پیامبر(ص)
| شاخه فرعی۲ = حکومت‌های پس از پیامبر(ص)
| شاخه فرعی۲ = خلفا
  | شاخه فرعی۳ = خلفا
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۴

سؤال

آیا خلافت ابوبکر مورد اتفاق تمام مسلمین بود؟

بر اساس شواهد تاریخی معتبر، افراد زیادی بودند که با انگیزه‌های گوناگون از بیعت با ابوبکر خودداری کردند. شهرستانی دانشمند بزرگ اهل‌سنت نیز مسئله خلافت را یکی از بزرگترین اختلافات اسلامی می‌شمارد و چنین بیان می‌کند که مسئله خلافت از جمله مسائلی است که برای مسلمانان گران تمام شده است و در هیچ زمان بر سر یک اصل دینی مانند این اصل شمشیر کشیده نشد.[۱]

مخالفت امام علی(ع)

امام علی(ع) و بنی‌هاشم از جمله کسانی بودند که به تبعیت از سخنان پیامبر(ص) در روز غدیر، با خلافت ابوبکر مخالفت کردند.

محدثان و علمای اهل‌سنت نیز به بسیاری از این مخالفت‌ها اشاره کرده‌اند: بخاری و مسلم، دو محدث بزرگ اهل‌سنت به مخالفت علی(ع) از بیعت با ابوبکر اشاره کرده و معتقدند که علی(ع) در زمان حیات فاطمه زهرا(س) با ابوبکر بیعت نکرد.[۲]

یعقوبی در کتاب تاریخ خود بعد از نقل جریان مخالفت علی(ع) و عده‌ای از صحابه می‌گوید:

«ابوبکر از عمر بن خطاب، ابو عبیده بن جرّاح و مغیره بن شعبه پرسید که مصلحت چیست؟ گفتند: «اگر نظر عباس بن عبد المطلب را به خود جلب کنی و برای او و فرزندانش امتیازاتی را قرار دهی، آنگاه می‌توانی دست علی را کوتاه کرده و حجتی بر علیه او داشته باشی.»[۳]

مورخین دیگری نیز به مخالفت امیرمومنان(ع) با ابوبکر اشاره کرده‌اند از جمله: ابن عبدربه در العقد الفرید، ابن قتیبه در الامامه و السیاسه، مسعودی در مروج الذهب، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، و …

مخالفت صحابه سرشناس

سعد بن عباده که از بزرگان انصار و رئیس قبیله خزرج بود با رحلت پیامبر(ص) تصمیم گرفت تا از اوس و خزرج برای خود بیعت بگیرد؛ اما به خاطر حسادت رقبای اوس و خزرجی خود از دستیابی به هدف خود بازماند. او از بیعت با ابوبکر امتناع و از هرگونه همراهی با حکومت خودداری کرد. سعد پس از مدتی از مدینه به شام رفت و سرانجام در سال ۱۵ هجری کشته شد و مرگ او را به اجنه نسبت دادند. سخنان سعد در اجتماع سقیفه بنی ساعده و پس از آن در کتب تاریخی از جمله: تاریخ یعقوبی، الامامه و السیاسه ابن قتیبه، تاریخ طبری، الکامل ابن اثیر و… گزارش شده است.

برخی دیگر از صحابه نیز در حمایت از خلافت و امامت امام علی(ع) از بیعت با خلیفه خودداری کردند، یعقوبی به برخی از این صحابه از جمله زبیر بن عوام، خالد بن سعد، مقداد بن عمرو، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار یاسر، براء بن عازب و ابیّ بن کعب اشاره کرده است.[۴] در تاریخ طبری آمده که حباب بن منذر انصاری از جمله کسانی بود که در حمایت از امام علی(ع) و مخالفت با ابوبکر شمشیر کشید؛ اما به دستور عمر، شمشیر او را گرفته و آن را شکستند.[۵]

ابن هشام نیز ضمن بیان حوادث سقیفه بنی ساعده به اعتراض عده‌ای از صحابه به‌خصوص انصار و امام علی(ع) و زبیر بن عوام به خلافت ابوبکر اشاره می‌کند.[۶] زبیر بن بکار که از خاندان زبیر بود و ابن ابی الحدید او را از مخالفان امیرمؤمنان معرفی می‌کند در کتاب اخبار الموفقیات سخنان و اخبار زیادی درباره اختلاف میان انصار و قریش آورده است.

مخالفت برخی قبایل

در خارج از مدینه نیز برخی قبائل در حمایت از خلافت امام علی(ع) از اطاعت خلیفه و حکومت مرکزی سرباز زدند. گرچه جریان حاکم تلاش کرد تا با هدف سرپوش گذاشتن به این اعتراضات، از این گروه با عنوان «رده» یاد نماید و آنان را همانند آن دسته از قبائل تازه مسلمانی، که پس از رحلت پیامبر(ص) اسلام را رها کرده و بت‌پرستی را ادامه دادند، قلمداد کنند؛ اما گزارش‌های برخی منابع از تمایلات این گروه از قبایل پیرو علی(ع) سخن رانده‌اند. واقدی در کتاب خود با عنوان «الرده» و ابن اعثم کوفی در «الفتوح» به این دسته از گزارشات اشاره کرده‌اند.[نیازمند منبع]

منابع

  1. شهرستانی، الملل و النحل، بیروت، انتشارات دارالمعرفه، ج۱، ص۲۴.
  2. صحیح بخاری، جزء سوم، قاهره، چاپ سنه ۱۳۰۹، ص۳۶، صحیح مسلم، جزء دوم، چاپ سال ۱۳۲۷، ص۷۲، (این دو نفر به اسنادی که به عایشه می‌رسد مخالفت علی(ع) را صریحاً بیان می‌کنند و این قضیه را دنبال غزوه خیبر و به مناسبت تقسیم خمس غنائم این جنگ آورده‌اند).
  3. تاریخ یعقوبی، چاپ بیروت، ج۱، ص ۵۲۴.
  4. یعقوبی، تاریخ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی فرهنگی، ج۱، ص ۵۲۴.
  5. طبری، تاریخ، بیروت، انتشارات دارالکتاب العلمیه، ج۲، ص۱۴۴.
  6. ابن هشام، السیره النبویه، بیروت، انتشارات دارالقلم، ج۴، ص۳۰۶.