عدم پذیرش سخن بر ضد برادر مومن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
(ابرابزار)
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rahmani }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
احادیثی داریم که می‌گویند اگر تا هفتاد مرتبه چیزی بر ضد برادر مؤمنت شنیدی آن را قبول نکن، یا این که بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است. از طرفی گاهی چیزی را در مورد یکی از دوستان از کسانی می‌شنویم که به سادگی احتمال دروغ را نمی‌توان مد نظر داشت. ضمن تفسیر این احادیث موضوع را باز کنید که تکلیف ما روشن شود.
در احادیثی بیان شده که «اگر تا هفتاد مرتبه چیزی بر ضد برادری مؤمن شنیدی آن را قبول نکن»، یا این که «بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است.» از طرفی نیز چیزی در مورد برخی از اشخاص شنیده می‌شود که به سادگی احتمال دروغ را نمی‌توان مد نظر داشت. چگونه می‌توان این دو مسئله را با یکدیگر جمع نمود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
این روایت و روایات دیگر به انضمام آیه شریفه: {{قرآن|... اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ …}}<ref>حجرات/۱۳.</ref> از بسیاری از گمان‌ها اجتناب کنید که قطعاً برخی از گمان‌ها گناه است، درس‌های زیادی به ما می‌دهد، از جمله این که فقها قاعده «کار مسلمان درست است» (حمل بر صحت کردن کار مؤمن) را از همین ادله استفاده کرده‌اند، آیت الله مکارم شیرازی در «القواعد الفقهیه» اثر تربیتی این قاعده را این گونه بیان می‌کند:
'''عدم پذیرش سخن بر ضد برادر مؤمن''' یکی از مسائلی است که می‌توان از [[قرآن]] و [[روایات]] آن را برداشت نمود. آیه‌ای که از [[ظن و گمان]] بر حذر می‌دارد می‌تواند به عنوان [[قاعده فقهی]] استفاده شده و انسان را از این مسئله دور نماید. همچنین در برخی روایات انواعی از [[دروغ]] را که به نیت اصلاح و آشتی دادن برادران دینی باشد را مجاز بیان می‌کند. همچنین اهمیت عدم توجه به سخن دیگران بر ضد برادر دینی در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی بسیار بوده و نفس عدم توجه دارای بازدارنگی و کشش به سوی عمل درست خواهد بود.


«هدف از همه این تأکیدها محکم کردن پایه‌های برادری بین مؤمنان و امر به همزیستی شایسته است… این (سفارش‌ها) مخصوص کسانی است که ریسمان‌های دوستی و برادری بین‌شان محکم پیچیده شده است».<ref>برنامه کامپیوتری معجم کتب فقهی آیت الله گلپایگانی؛ مکارم شیرازی، ناصر، القواعد الفقهیه، ج۱، ص۱۱۷.</ref>
== گمان بد بردن در قرآن و قواعد فقهی ==
قرآن درباره [[گمان بد]] بردن چنین بیان نموده است که {{قرآن|... اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ …|ترجمه=از بسیاری از گمان‌ها اجتناب کنید که قطعاً برخی از گمان‌ها گناه است.|سوره=حجرات|آیه=۱۳}} یکی از موضوع‌هایی که از این [[آیه]] و روایات مکمل آن به دست می‌آید این‌که فقها قاعده «کار مسلمان درست است» (حمل بر صحت کردن کار مؤمن) را از این ادله استفاده کرده‌اند، آیت [[الله مکارم شیرازی]] در کتاب «[[القواعد الفقهیه]]» اثر تربیتی این قاعده را این گونه بیان می‌کند:


با این مقدمه به سراغ سؤال می‌رویم چگونه دوستی با برادر ایمانی ادامه پیدا کند، در حالی که از گفتار دیگران اطمینان پیدا کرده‌ایم که کار ناشایستی انجام داده است که با ایمان ومحبت سازگاری ندارد؟
«هدف از همه این تأکیدها محکم کردن پایه‌های برادری بین مؤمنان و امر به همزیستی شایسته است … این (سفارش‌ها) مخصوص کسانی است که ریسمان‌های دوستی و برادری بین‌شان محکم پیچیده شده است».<ref>مکارم شیرازی، ناصر، القواعد الفقهیه، ج۱، ص۱۱۷، برنامه کامپیوتری معجم کتب فقهی آیت الله گلپایگانی</ref>


در سؤال طیف گوناگونی از مباحث فردی و اجتماعی وجود دارد که باید با بیان آیات و روایات ناظر به هریک روشن شود؛ اما به‌طور خلاصه راه حل رفع این «ناسازگاری عملی» با آن «اعتقاد قلبی» به این صورت است:
== جایگاه و وظیفه دوستی در پذیرش سخن ==
مسائل گوناگونی از مباحث فردی و اجتماعی در سؤال وجود دارد که باید با بیان توضیحات مخصوص به هریک مسئله روشن شود؛ ناسازگاری عملی با وجود اعتقاد قلبی دارای راه‌حل است. اگر انسان با کسی رابطه دوستی برقرار کرد نمی‌تواند به اندک چیزی از او جدا شود و چنانچه این دوستی بر پایه [[ایمان]] بود وظیفه حفظ دوستی بیشتر می‌گردد. اگر دوستی فردی باشد فواید آن و عوارض ناشی از قطع آن محدود است؛ اما در دوستی اجتماعی، اهمیت وظیفه حفظ دوستی، به اندازه اهمیت اجتماع است. دوستی اجتماعی یعنی ارتباط افراد اجتماع برای رسیدن به هدف اجتماعی بر مبنای محبت و مواسات (تقسیم شادی‌ها و دردها).


اگر انسان با کسی رابطه دوستی برقرار کرد نمی‌تواند به اندک چیزی از او جدا شود و چنانچه این دوستی بر پایه ایمان بود وظیفه حفظ دوستی بیشتر می‌گردد. اگر این دوستی، دوستی فردی بود فواید آن و عوارض ناشی از قطع آن محدود است؛ اما اگر دوستی اجتماعی بود، اهمیت وظیفه حفظ دوستی، به اندازه اهمیت اجتماع می‌رسد. دوستی اجتماعی یعنی ارتباط آحاد اجتماع برای رسیدن به هدف اجتماعی‌شان بر مبنای محبت و مواسات (تقسیم شادی‌ها و دردها).
اگر دوست، شرایط دوستی فردی یا اجتماعی را در جامعه دینی از دست داد می‌توان این شرط را دوباره احیا نمود و باید فرصت دوباره داده شود. باید با ایجاد زمینه‌های مناسب، اندیشه و تأمل دوباره به او داد. حفظ خودآگاهی و خود باوری و خود بازسازی، حداقل کاری است که باید به دلیل دوستی با شخص ایجاد کرد و باید آبروی شخص حفظ شود. در همه مسائل حفظ شخصیت برادر مؤمن بر اظهار نظر دیگران مقدم است؛ زیرا خداوند رفتارهای فرد انسانی را در حال تکامل و همراه با افت و خیز قرار داده است تا ثبات شخصیت و باروری او به مرحله قطعی و غیرقابل خدشه برسد.


حال، اگر دوست، شرایط دوستی فردی یا اجتماعی را در جامعه دینی ما از دست داد چه باید کرد؟
بر فرض درست بودن نظر دیگران، با انتقال اظهار نظرها به [[برادر مؤمن]]، چه با گفتار و چه رفتار، ممکن است در سیر ثبات شخصیت و خودباوری و خود بازسازی او خللی جبران ناپذیر وارد آید و دست به کارهای بدتر بزند. درباره مفاهیمی مانند پرده‌پوشی خدا از بندگان و حکمت‌های آن، حکمت حرمت غیبت و استهزاء و بردن آبروی مؤمن، توبه و مراحل شخصیت‌ساز آن، دوستی و برادری در قاموس دین و … باید بیشتر تأمل شود.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده؛ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه.</ref>


جواب این است آیا می‌توان این شرط را دوباره در او احیا کرد، آیا می‌توان فرصت دوباره به او داد؟ آیا اعطای این فرصت مصالح بزرگ‌تر فردی یا اجتماعی را به مخاطره نمی‌اندازد؟ در صورتی که فرصت دوباره مصالح مهمتر را به خطر می‌اندازد و نابود می‌کند، چه باید کرد؟ جبران نبود فرصت ارتباط فردی و اجتماعی را باید با ایجاد زمینه اندیشه و تأمل دوباره به او داد. حفظ خودآگاهی و خود باوری و خود بازسازی او حداقل کاری است که باید برای او به خاطر تاریخ طولانی (یا کوتاه) دوستی با او ایجاد کرد و به‌طور خلاصه حداقل آبروی او باید حفظ شود. در همه مسائل فوق حفظ شخصیت برادر مؤمن بر اظهار نظر دیگران مقدم است؛ زیرا خداوند رفتارهای فرد انسانی را سیال و در حال تکامل و همراه با افت وخیز قرار داده است تا ثبات شخصیت و باروری او به مرحله قطعی و غیرقابل خدشه برسد. نظر باغبان درباره نهال در حال رشد با نظر دیگران (که زیبایی و باروری آنی و فعلی نهال را می‌بیند و اظهار نظر مثبت و منفی می‌کنند) کاملاً متفاوت است.
== رفتار و سخن دروغ جهت اصلاح ==
در روایات آمده است: {{متن عربی|إِنَّ اَلْمُصْلِحَ لَيْسَ بِكَذَّابٍ إِنَّمَا هُوَ اَلصُّلْحُ لَيْسَ بِكَذِبٍ|ترجمه=همانا اصلاح‌گر دروغگو نیست و این اصلاح بین دو نفر به کیفیتی که مردم آن را دروغ می‌پندارند آشتی است، دروغ نیست.}}<ref>قمی، عباس، سفینه البحار، چاپ افست سنگی، ج۲، ص۴۰.</ref>


بر فرض که دیگران درست بگویند، اما با انتقال این اظهار نظرها به برادر مؤمن (چه با گفتار چه با رفتار) ممکن است در سیر ثبات شخصیت او و خودباوری و خود باز سازی او خللی جبران ناپذیر وارد آید و او دست به کارهای بدتر بزند. برای حل کامل این سؤال درباره مفاهیمی مثل پرده پوشی خدای تعالی و حکمت‌های آن، حکمت حرمت غیبت و استهزاء و بردن آبروی مؤمن، توبه و مراحل شخصیت ساز آن، دوستی و برادری در قاموس دین و… باید بیشتر تأمل شود.<ref>کتب اخلاقی و حدیثی در این باره بسیار است، از باب نمونه ر.ک. نراقی، احمد، معراج السعاده، محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه.</ref>
[[امام صادق(ع)]] سخن شخص را به سه دسته تقسیم کرده‌اند: سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح میان مردم به آن حضرت عرض شد:قربانت اصلاح میان مردم چیست؟ فرمودند: از کسی سخنی درباره دیگری می شنویکه اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت می‌شود. پس تو آن دیگری را می‌بینی و بر خلافآنچه شنیده‌ای، به او می‌گویی: از فلانی شنیدم که در خوبی تو چنین و چنان می‌گفت.<ref>اَلْکَلامُ ثَلاثَةٌ: صِدْقٌ وَکِذْبٌ وَ إِصْلاحٌ بَیْنَ النّاسِ قالَ: قیلَ لَهُ:جُعِلْتُ فِداکَ مَا الاْصْلاحُ بَیْنَ النّاسِ؟ قالَ: تَسْمَعُ مِنَ الرَّجُلِ کَلاما یَبْلُغُهُ فَتَخْبُثُ نَفْسُهُ، فَتَلْقاهُ فَتَقولُ: سَمِعْتُ مِنْ فُلانٍ قالَ فیکَ مِنَ الْخَیْرِ کَذا وَ کَذا، خِلافَ ماسَمِعْتَ مِنْهُ. سفینه البحار، چاپ افست سنگی، ج۲، ص۴۰.</ref> هرچند این روایت مربوط به اصلاح کلامی بین دو نفر است، اما برای اصلاح یک نفر آن هم از نوع اصلاح رفتاری قابل سرمشق‌گیری است.
 
بنابراین در روایات آمده است: «انّ المصلحَ لیسَ بکذّابٍ انّما هو الصلحُ لیس بکذبٍ؛ همانا اصلاح گر دروغگو نیست واین (اصلاح بین دو نفر به کیفیتی که مردم آن را دروغ می‌پندارند) آشتی است، دروغ نیست».<ref>قمی، عباس، سفینه البحار، چاپ افست سنگی، ج۲، ص۴۰.</ref>
 
امام صادق(ع) سخن یک شخص را به سه دسته تقسیم کرده‌اند: «الکلام ثلثه صدقٌ و کذبٌ و اصلاحٌ بینَ الناسِ قال: قیل له: جعلت فداک ما الاصلاحُ بینَ الناس؟ قال: تسمع من الرجل کلاما یبلغه فتخبث نفسه فتقول: سمعت من فلان فیک من الخیر کذا و کذا خلاف ما سمعت منه.»: سخن بر سه نوع است: راست و دروغ و آشتی دادن بین مردم. از معنی اصلاح بین الناس سؤال شد. آن حضرت(ع) جواب فرمود: کسی درباره دیگری سخن بگوید که به گوش طرف برسد و از او بدش بیاید سپس تو برخلاف آنچه از گوینده شنیده بودی، به آن شخص بگویی: از فلانی درباره‌ات چیزهای خوبی چون … و … شنیدم».<ref>همان.</ref>
 
هر چند این روایت مربوط به اصلاح کلامی بین دو نفر است، اما برای اصلاح یک نفر آن هم از نوع اصلاح رفتاری نیز قابل سرمشق‌گیری است. پرواضح است که این رفتار مصلحانه بسیار با ظرافت است، بنابراین باید دقت شود که به تأیید معصیت و ترویج آن (کاری ناشیانه که اکنون، عده‌ای از مدعیان فکر و اندیشه کاربردی دینی را برای جذب به دین مبتلا کرده است) منجر نشود. در همه امور و به ویژه در این وظیفه به خدای توانا توکل می‌کنیم و از او یاری می‌خواهیم.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
۱ـ معراج السعاده، مرحوم نراقی.
۲ـ اخلاق حسنه، فیض کاشانی.


۳ـ چهل حدیث، امام خمینی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۶: خط ۳۴:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
خط ۵۶: خط ۴۴:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۲

سؤال

در احادیثی بیان شده که «اگر تا هفتاد مرتبه چیزی بر ضد برادری مؤمن شنیدی آن را قبول نکن»، یا این که «بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است.» از طرفی نیز چیزی در مورد برخی از اشخاص شنیده می‌شود که به سادگی احتمال دروغ را نمی‌توان مد نظر داشت. چگونه می‌توان این دو مسئله را با یکدیگر جمع نمود؟

عدم پذیرش سخن بر ضد برادر مؤمن یکی از مسائلی است که می‌توان از قرآن و روایات آن را برداشت نمود. آیه‌ای که از ظن و گمان بر حذر می‌دارد می‌تواند به عنوان قاعده فقهی استفاده شده و انسان را از این مسئله دور نماید. همچنین در برخی روایات انواعی از دروغ را که به نیت اصلاح و آشتی دادن برادران دینی باشد را مجاز بیان می‌کند. همچنین اهمیت عدم توجه به سخن دیگران بر ضد برادر دینی در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی بسیار بوده و نفس عدم توجه دارای بازدارنگی و کشش به سوی عمل درست خواهد بود.

گمان بد بردن در قرآن و قواعد فقهی

قرآن درباره گمان بد بردن چنین بیان نموده است که ﴿... اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ …؛ از بسیاری از گمان‌ها اجتناب کنید که قطعاً برخی از گمان‌ها گناه است.(حجرات:۱۳) یکی از موضوع‌هایی که از این آیه و روایات مکمل آن به دست می‌آید این‌که فقها قاعده «کار مسلمان درست است» (حمل بر صحت کردن کار مؤمن) را از این ادله استفاده کرده‌اند، آیت الله مکارم شیرازی در کتاب «القواعد الفقهیه» اثر تربیتی این قاعده را این گونه بیان می‌کند:

«هدف از همه این تأکیدها محکم کردن پایه‌های برادری بین مؤمنان و امر به همزیستی شایسته است … این (سفارش‌ها) مخصوص کسانی است که ریسمان‌های دوستی و برادری بین‌شان محکم پیچیده شده است».[۱]

جایگاه و وظیفه دوستی در پذیرش سخن

مسائل گوناگونی از مباحث فردی و اجتماعی در سؤال وجود دارد که باید با بیان توضیحات مخصوص به هریک مسئله روشن شود؛ ناسازگاری عملی با وجود اعتقاد قلبی دارای راه‌حل است. اگر انسان با کسی رابطه دوستی برقرار کرد نمی‌تواند به اندک چیزی از او جدا شود و چنانچه این دوستی بر پایه ایمان بود وظیفه حفظ دوستی بیشتر می‌گردد. اگر دوستی فردی باشد فواید آن و عوارض ناشی از قطع آن محدود است؛ اما در دوستی اجتماعی، اهمیت وظیفه حفظ دوستی، به اندازه اهمیت اجتماع است. دوستی اجتماعی یعنی ارتباط افراد اجتماع برای رسیدن به هدف اجتماعی بر مبنای محبت و مواسات (تقسیم شادی‌ها و دردها).

اگر دوست، شرایط دوستی فردی یا اجتماعی را در جامعه دینی از دست داد می‌توان این شرط را دوباره احیا نمود و باید فرصت دوباره داده شود. باید با ایجاد زمینه‌های مناسب، اندیشه و تأمل دوباره به او داد. حفظ خودآگاهی و خود باوری و خود بازسازی، حداقل کاری است که باید به دلیل دوستی با شخص ایجاد کرد و باید آبروی شخص حفظ شود. در همه مسائل حفظ شخصیت برادر مؤمن بر اظهار نظر دیگران مقدم است؛ زیرا خداوند رفتارهای فرد انسانی را در حال تکامل و همراه با افت و خیز قرار داده است تا ثبات شخصیت و باروری او به مرحله قطعی و غیرقابل خدشه برسد.

بر فرض درست بودن نظر دیگران، با انتقال اظهار نظرها به برادر مؤمن، چه با گفتار و چه رفتار، ممکن است در سیر ثبات شخصیت و خودباوری و خود بازسازی او خللی جبران ناپذیر وارد آید و دست به کارهای بدتر بزند. درباره مفاهیمی مانند پرده‌پوشی خدا از بندگان و حکمت‌های آن، حکمت حرمت غیبت و استهزاء و بردن آبروی مؤمن، توبه و مراحل شخصیت‌ساز آن، دوستی و برادری در قاموس دین و … باید بیشتر تأمل شود.[۲]

رفتار و سخن دروغ جهت اصلاح

در روایات آمده است: «إِنَّ اَلْمُصْلِحَ لَيْسَ بِكَذَّابٍ إِنَّمَا هُوَ اَلصُّلْحُ لَيْسَ بِكَذِبٍ؛ همانا اصلاح‌گر دروغگو نیست و این اصلاح بین دو نفر به کیفیتی که مردم آن را دروغ می‌پندارند آشتی است، دروغ نیست.»[۳]

امام صادق(ع) سخن شخص را به سه دسته تقسیم کرده‌اند: سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح میان مردم به آن حضرت عرض شد:قربانت اصلاح میان مردم چیست؟ فرمودند: از کسی سخنی درباره دیگری می شنویکه اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت می‌شود. پس تو آن دیگری را می‌بینی و بر خلافآنچه شنیده‌ای، به او می‌گویی: از فلانی شنیدم که در خوبی تو چنین و چنان می‌گفت.[۴] هرچند این روایت مربوط به اصلاح کلامی بین دو نفر است، اما برای اصلاح یک نفر آن هم از نوع اصلاح رفتاری قابل سرمشق‌گیری است.


منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، القواعد الفقهیه، ج۱، ص۱۱۷، برنامه کامپیوتری معجم کتب فقهی آیت الله گلپایگانی
  2. نراقی، احمد، معراج السعاده؛ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه.
  3. قمی، عباس، سفینه البحار، چاپ افست سنگی، ج۲، ص۴۰.
  4. اَلْکَلامُ ثَلاثَةٌ: صِدْقٌ وَکِذْبٌ وَ إِصْلاحٌ بَیْنَ النّاسِ قالَ: قیلَ لَهُ:جُعِلْتُ فِداکَ مَا الاْصْلاحُ بَیْنَ النّاسِ؟ قالَ: تَسْمَعُ مِنَ الرَّجُلِ کَلاما یَبْلُغُهُ فَتَخْبُثُ نَفْسُهُ، فَتَلْقاهُ فَتَقولُ: سَمِعْتُ مِنْ فُلانٍ قالَ فیکَ مِنَ الْخَیْرِ کَذا وَ کَذا، خِلافَ ماسَمِعْتَ مِنْهُ. سفینه البحار، چاپ افست سنگی، ج۲، ص۴۰.