دیدگاه شیعه در مورد فتوحات زمان خلفا: تفاوت میان نسخه‌ها

(اصلاح نویسه‌های عربی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
به نظر می‌رسد با توجه به داده‌های تاریخی، [[امام علی(ع)]] موافق فتوحات نظامی خلفاء برای گسترش [[اسلام]] بوده و از آن‌جا که [[شیعه]] نیز پیرو امیرالمؤمنین می‌باشد، موضعی غیر از موضع حضرت(ع) نخواهد داشت.
به نظر می‌رسد با توجه به داده‌های تاریخی، [[امام علی(ع)]] موافق [[فتوحات]] نظامی خلفاء برای گسترش [[اسلام]] بوده و از آن‌جا که [[شیعه]] نیز پیرو امیرالمؤمنین می‌باشد، موضعی غیر از موضع حضرت(ع) نخواهد داشت.


حضرت علی(ع) برای حفظ و گسترش اسلام و جلوگیری از تفرقه در بین [[مسلمانان]]، در هر جا که لازم بود، با [[خلفای سه گانه|خلفا]] همکاری نمود؛ چنان‌که در نهج البلاغه و در برخی منابع تاریخی آمده است که خلفا با امام در مورد فتوحات مشورت کرده و امام نیز به آنها توصیه‌هایی می‌نمود. از جمله می‌توان به مشورت خلیفه دوم با ایشان درباره حضورش در جنگ با ایران و توصیه امام به او در عدم شرکت شخص خلیفه در جنگ<ref>نهج البلاغه، خطبه‌ی ۱۴۶؛ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، تهران، دریا، ۱۳۸۵ش، ج‏۳، ص۵۴۵.</ref> اشاره کرد؛ چنان‌که در برخی از منابع تاریخی مطالبی گزارش شده که نشان از تشویق امیرالمؤمنین نسبت به فتوحات دانسته شده است؛ به عنوان نمونه ابن اعثم می‌نویسد: خلیفه دوم نامه‌ای به فرمانده سپاه اسلام نوشت که او را از فتح خراسان باز دارد. در این مجلس امیرالمؤمنین(ع) حضور داشت. امام خلیفه را از این کار منع کرد و او را درباره فتح خراسان ترغیب و تشویق نمود و فضائلی درباره مناطق مختلف خراسان برای او بیان کرد. خلیفه پس از شنیدن پیشنهاد امام، خوشحال شد و نامه‌اش را عوض نمود و فرمانده سپاه را ترغیب به فتح نمود.  
حضرت علی(ع) برای حفظ و گسترش اسلام و جلوگیری از تفرقه در بین [[مسلمانان]]، در هر جا که لازم بود، با [[خلفای سه گانه|خلفا]] همکاری نمود؛ چنان‌که در [[نهج البلاغه]] و در برخی منابع تاریخی آمده است که خلفا با امام در مورد فتوحات مشورت کرده و امام نیز به آنها توصیه‌هایی می‌نمود. از جمله می‌توان به مشورت [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] با ایشان درباره حضورش در جنگ با [[ایران]] و توصیه امام به او در عدم شرکت شخص خلیفه در جنگ<ref>نهج البلاغه، خطبه‌ی ۱۴۶؛ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، تهران، دریا، ۱۳۸۵ش، ج‏۳، ص۵۴۵.</ref> اشاره کرد؛ چنان‌که در برخی از منابع تاریخی مطالبی گزارش شده که نشان از تشویق امیرالمؤمنین نسبت به فتوحات دانسته شده است؛ به عنوان نمونه ابن اعثم می‌نویسد: خلیفه دوم نامه‌ای به فرمانده سپاه [[اسلام]] نوشت که او را از فتح [[خراسان]] باز دارد. در این مجلس امیرالمؤمنین(ع) حضور داشت. امام خلیفه را از این کار منع کرد و او را درباره فتح خراسان ترغیب و تشویق نمود و فضائلی درباره مناطق مختلف خراسان برای او بیان کرد. خلیفه پس از شنیدن پیشنهاد امام، خوشحال شد و نامه‌اش را عوض نمود و فرمانده سپاه را ترغیب به فتح نمود.  


در برخی از گزارش‌های تاریخی مورخان مانند طبری، ابن عساکر و ابن خلدون و ... به حضور و فرماندهی اشخاصی چون عمار یاسر و سلمان فارسی<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، انقلاب اسلامی،، ص۸ـ۲۶۱.</ref> در برخی از فتوحات اشاره شده است که بطور حتم بدون مشورت امامشان نبوده است؛ چنان‌که در پاره‌ای از منابع به حضور امام حسن و امام حسین(ع) در بین سپاه اسلام نیز اشاره شده است. حضور و شرکت فرزندان و اصحاب خاص امام علی(ع) در فتوحات، دلیلی بر موافقت آن حضرت و در نتیجه موافقت شیعه دانسته شده است..<ref>مجلسی، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، ج۴۰، ص۳۰ـ۲۱۸؛ عماد زاده، چهارده معصوم، تهران، نشر طلوع، ج۱، ص۶۳۳؛ به نقل از تاریخ ابن عساکر، ج۴؛ تاریخ طبری، ج۶، حوادث سال ۴۹ هجری، ؛ ابن خلدون، العِبَر، ج۲، ص۱۴۹ و ۱۲۸ و ج۱، ص۳۹؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۷.</ref> {{پایان پاسخ}}
در برخی از گزارش‌های تاریخی مورخان مانند طبری، ابن عساکر، ابن خلدون و ... به حضور و فرماندهی اشخاصی چون عمار یاسر و سلمان فارسی<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، انقلاب اسلامی،، ص۸ـ۲۶۱.</ref> در برخی از فتوحات اشاره شده است که به‌طور حتم بدون مشورت امامشان نبوده است؛ چنان‌که در پاره‌ای از منابع به حضور [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] در بین سپاه اسلام نیز اشاره شده است. حضور فرزندان و اصحاب خاص امام علی(ع) در فتوحات، دلیل دیگری بر موافقت آن حضرت و در نتیجه موافقت شیعه با کلیت فتوحات دانسته شده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، ج۴۰، ص۳۰ـ۲۱۸؛ عماد زاده، چهارده معصوم، تهران، نشر طلوع، ج۱، ص۶۳۳؛ به نقل از تاریخ ابن عساکر، ج۴؛ تاریخ طبری، ج۶، حوادث سال ۴۹ هجری، ؛ ابن خلدون، العِبَر، ج۲، ص۱۴۹ و ۱۲۸ و ج۱، ص۳۹؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۷.</ref> {{پایان پاسخ}}


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}

نسخهٔ ‏۱۶ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۱۴


سؤال

آیا شیعه با فتوحاتی که در آغاز تاریخ اسلام و در زمان خلفاء انجام شده موافق است یا خیر؟


به نظر می‌رسد با توجه به داده‌های تاریخی، امام علی(ع) موافق فتوحات نظامی خلفاء برای گسترش اسلام بوده و از آن‌جا که شیعه نیز پیرو امیرالمؤمنین می‌باشد، موضعی غیر از موضع حضرت(ع) نخواهد داشت.

حضرت علی(ع) برای حفظ و گسترش اسلام و جلوگیری از تفرقه در بین مسلمانان، در هر جا که لازم بود، با خلفا همکاری نمود؛ چنان‌که در نهج البلاغه و در برخی منابع تاریخی آمده است که خلفا با امام در مورد فتوحات مشورت کرده و امام نیز به آنها توصیه‌هایی می‌نمود. از جمله می‌توان به مشورت خلیفه دوم با ایشان درباره حضورش در جنگ با ایران و توصیه امام به او در عدم شرکت شخص خلیفه در جنگ[۱] اشاره کرد؛ چنان‌که در برخی از منابع تاریخی مطالبی گزارش شده که نشان از تشویق امیرالمؤمنین نسبت به فتوحات دانسته شده است؛ به عنوان نمونه ابن اعثم می‌نویسد: خلیفه دوم نامه‌ای به فرمانده سپاه اسلام نوشت که او را از فتح خراسان باز دارد. در این مجلس امیرالمؤمنین(ع) حضور داشت. امام خلیفه را از این کار منع کرد و او را درباره فتح خراسان ترغیب و تشویق نمود و فضائلی درباره مناطق مختلف خراسان برای او بیان کرد. خلیفه پس از شنیدن پیشنهاد امام، خوشحال شد و نامه‌اش را عوض نمود و فرمانده سپاه را ترغیب به فتح نمود.

در برخی از گزارش‌های تاریخی مورخان مانند طبری، ابن عساکر، ابن خلدون و ... به حضور و فرماندهی اشخاصی چون عمار یاسر و سلمان فارسی[۲] در برخی از فتوحات اشاره شده است که به‌طور حتم بدون مشورت امامشان نبوده است؛ چنان‌که در پاره‌ای از منابع به حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در بین سپاه اسلام نیز اشاره شده است. حضور فرزندان و اصحاب خاص امام علی(ع) در فتوحات، دلیل دیگری بر موافقت آن حضرت و در نتیجه موافقت شیعه با کلیت فتوحات دانسته شده است.[۳]


مطالعه بیشتر

۱. فتوحات خلفا، سید محمد یثربی

۲. الفتوح، ابن اعثم کوفی.


منابع

  1. نهج البلاغه، خطبه‌ی ۱۴۶؛ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، تهران، دریا، ۱۳۸۵ش، ج‏۳، ص۵۴۵.
  2. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، انقلاب اسلامی،، ص۸ـ۲۶۱.
  3. مجلسی، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، ج۴۰، ص۳۰ـ۲۱۸؛ عماد زاده، چهارده معصوم، تهران، نشر طلوع، ج۱، ص۶۳۳؛ به نقل از تاریخ ابن عساکر، ج۴؛ تاریخ طبری، ج۶، حوادث سال ۴۹ هجری، ؛ ابن خلدون، العِبَر، ج۲، ص۱۴۹ و ۱۲۸ و ج۱، ص۳۹؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۷.