دلایل سرزنش سه خلیفه اول توسط شیعیان: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} با توجّه به اين‌كه خلفاي سه گانه در طول حياتشان در عصر پيامبر اكرم(ص) هيچ‌گونه خطائي و خلافي مرتكب نشده و همراه اعمال‌شان مورد تأييد نبي مكرم اسلام بوده است، چرا مورد ملامت شيعه هستند؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} اين مطلب ‌كه هيچ‌...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
با توجّه به اين‌كه خلفاي سه گانه در طول حياتشان در عصر پيامبر اكرم(ص) هيچ‌گونه خطائي و خلافي مرتكب نشده و همراه اعمال‌شان مورد تأييد نبي مكرم اسلام بوده است، چرا مورد ملامت شيعه هستند؟
با توجّه به این‌که خلفای سه گانه در طول حیاتشان در عصر پیامبر اکرم(ص) هیچ‌گونه خطا و خلافی مرتکب نشده و همواره اعمال‌شان مورد تأیید نبی مکرم اسلام بوده است، چرا مورد ملامت شیعه هستند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
اين مطلب ‌كه هيچ‌گونه خطايي از افراد ياد شده سرنزده باشد قابل قبول نيست چرا كه مواردي از خطاهاي آن‌ها در منابع تاريخي شيعه و اهل سنّت آمده است؛ نظير فرار از جنگ،<ref>شيخ مفيد،الارشاد،ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي،تهران،اسلاميه،بي تا دوم ،ج۱،ص ۵۶</ref> اعتراض بر پيامبر،<ref>واقدي، المغازي، بيروت، موسسه الاعلمي للمطبوعات، چاپ سوّم، ۱۴۰۹، ج۲، ص۶۰۶؛ ابن ابي الحديد، شرح نهج‌البلاغه، بيروت، دارالجيل، ۱۴۰۷ ق، ج۱، ص۱۸۳.
این مطلب ‌که هیچ‌گونه خطایی از [[خلفای سه‌گانه]] سرنزده باشد، قابل قبول نیست؛ چرا که مواردی از خطاهای آن‌ها در منابع تاریخی [[شیعه]] و [[اهل‌سنت]] آمده است؛ نظیر فرار از جنگ،<ref>شیخ مفید،الارشاد،ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی،تهران،اسلامیه،بی تا دوم،ج۱،ص ۵۶</ref> اعتراض بر [[پیامبر(ص)]]،<ref>واقدی، المغازی، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ سوّم، ۱۴۰۹، ج۲، ص۶۰۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، بیروت، دارالجیل، ۱۴۰۷ ق، ج۱، ص۱۸۳.
</ref> عدم اطاعت از برخي دستورات پيامبر(ص)  
</ref> عدم اطاعت از برخی دستورات پیامبر(ص)  


در مورد خلفيه دوّم ابن ابي الحديد مي‌نويسد:« عمر در صلح حديبيه كه به پيامبر(ص) گفت: آيا تو براي ما نگفتي كه به زودي وارد مكّه خواهيد شد. و آن چنان الفاط و كلمات زشتي بر زبان آورد، كه پيامبر(ص) از او پيش ابوبكر گله كرد.»<ref>واقدي، پيشين ج۲، ص۶۰۶؛ ابن ابي الحديد، پيشين ج۱، ص۱۸۳.</ref>
در مورد [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] ابن ابی الحدید می‌نویسد: «عمر در [[صلح حدیبیه]] که به پیامبر(ص) گفت: آیا تو برای ما نگفتی که به زودی وارد [[مکه]] خواهید شد. و آن‌چنان الفاظ و کلمات زشتی بر زبان آورد، که پیامبر(ص) از او به ابوبکر گله کرد.»<ref>واقدی، پیشین ج۲، ص۶۰۶؛ ابن ابی الحدید، پیشین ج۱، ص۱۸۳.</ref>


دلائل ملامت شيعه نسبت به خلفاء متعدد است كه مهم‌ترين آن‌ مسئله غصب خلافت مي باشد با توجّه به اين‌كه پيامبر(ص) بارها و به صراحت در زمان‌ها و مكان‌هاي مختلف چه در مجالس عمومي و چه خصوصي علي(ع) را به‌عنوان جانشين پس از خود تعيين فرموده بود امّا پس از رحلت پيامبر(ص) برخلافت توصيه‌هاي پيامبر(ص) عمل شد.پيامبر اكرم زماني كه خويشاوندان خويش را در همان سالهاي اوليه بعثت به اسلام دعوت كرد علي(ع) را به عنوان خليفه پس از خويش معرفي كرد.<ref>شيخ مفيد،پيشين ،ج۱ص۴۲</ref> و در زمان حركت به سوي تبوك فرمود: تو نسبت به من به منزله هارون هستي نسبت به موسي(ع)<ref>همان،ص ۸</ref>
دلائل ملامت شیعه نسبت به خلفاء متعدد است که مهم‌ترین آن‌ مسئله [[غصب خلافت]] است با توجه به این‌که پیامبر(ص) بارها و به صراحت در زمان‌ها و مکان‌های مختلف چه در مجالس عمومی و چه خصوصی علی(ع) را به‌عنوان جانشین پس از خود تعیین فرموده بود؛ امّا پس از رحلت پیامبر(ص) برخلاف توصیه‌های پیامبر(ص) عمل شد. پیامبر اکرم زمانی که خویشاوندان خویش را در همان سال‌های اولیه بعثت به اسلام دعوت کرد، علی(ع) را به عنوان خلیفه پس از خویش معرفی نمود<ref>شیخ مفید،پیشین،ج۱ص۴۲</ref> و در زمان حرکت به سوی تبوک فرمود: تو نسبت به من به منزله هارون هستی نسبت به موسی(ع).<ref>همان،ص ۸</ref>


سلمان فارسي مي‌گويد: از پيامبر(ص) شنيدم كه فرمود: «همانا برادرم و وزيرم و بهترين كسي را كه پس از خود به جانشيني و خلافت بر مي‌گزينم علي بن ابيطالب است».<ref>الحافظ الموفق بن احمد الحنفي (اخطب خوارزم)، المناقب للخوارزمي، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، سوّم، ۱۴۱۷ ق، ص۱۱۲.</ref>
واقعه غدیر خم نیز از آشکارترین وقایعی است که در آن به‌صراحت جانشین علی(ع) بیان شده است و حتّی از مردم بیعت گرفته شد. که گزارش آن در منابع اهل‌سنت نیز آورده شده است.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالحیاء التراث العربی، ج۴، ص۳۷۶؛ الحافظ سلیمان بن ابراهیم الحنفی، ینابیع الموده؛ قم، انتشارات الشریف الرضی، هفتم، ۱۳۷۳ ش، ج۱، ص۲۹۷. امینی، الغدیر، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، اوّل، ۱۴۱۴ ق، ج۱، ص۳۴ ۳۳.</ref> همچنین روایات فراوان دیگری نیز در منابع اهل‌سنت از پیامبر(ص) وجود دارد که به صراحت دلالت بر جانشینی امام علی(ع) می‌کند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: خوارزمی، الحافظ الموفق بن احمد الحنفی (اخطب خوارزم)، المناقب للخوارزمی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، سوّم، ۱۴۱۷ ق، ص۱۱۲، ص۱۴۷؛ واسطی الشافعی، ابوالحسن علی بن محمّد، مناقب امیرالمؤمنین، بیروت، دارالمکتبه الحیاه، ص۱۵۴؛ الحافظ شیرویه دیلمی، فردوس الاخبار، بیروت، دارالفکر، اوّل، ۱۴۱۸ ق، ج۱، ص۲۴۶.</ref>


ام سلمه مي‌گويد: پيامبر به من فرمود: «خداوند اختيار فرموده از هر امتي پيغمبري را و براي هر پيغمبري اختيار فرموده وصي اي را، من پيغمير دين اسلام هستم و علي وصي من است در عترت من و اهل بيت من و در امّت من بعد از من».<ref>همان، ص۱۴۷.</ref>
.


عمار ياسر مي‌گويد: پيامبر(ص) فرمود: «به آن‌كس كه به من ايمان آورده و مرا تصديق نموده است سفارش به ولايت علي بن ابيطالب مي‌نمايم‌ پس هر كسي كه ولايت او را بپذيرد، ولايت مرا پذيرفته است ومعتقد به ولايت من، پيرو ولايت الهي است.»<ref>ابوالحسن علي بن محمّد الواسطي الشافعي، مناقب اميرالمؤمنين، بيروت، دارالمكتبه الحياه، ص۱۵۴؛ الحافظ شيرويه ديلمي، فردوس الاخبار، بيروت، دارالفكر، اوّل، ۱۴۱۸ ق، ج۱، ص۲۴۶.</ref>
متأسفانه با همه این توصیه‌ها و صراحت در تعیین جانشین، بعد از رحلت پیامبر(ص) در سقیفه اجتماع کردند و خودشان، خلیفه تعیین کرده و در مسیر خلافت انحراف ایجاد نمودند و بسیاری از پی‌آمدهای منفی که در اثر همین انحراف مسیر خلافت، به‌وجود آمد از جمله به خلافت رسیدن طلقاء (آزاد شده‌ها: آن کسانی که در فتح مکه مورد عفو پیامبر(ص) واقع شدند.) و تبدیل خلافت به سلطنت و موروثی شدن آن.


واقعه غدير خم نيز از آشكارترين وقايعي است كه در آن به صراحت جانشين علي(ع) بيان شده است و حتّي از مردم بيعت گرفته شد. كه گزارش آن در منابع اهد سنت هم آورده شده است.<ref>ابن كثير، البدايه و النهايه، بيروت، دارالحياء التراث العربي، ج۴، ص۳۷۶؛ الحافظ سليمان بن ابراهيم الحنفي، ينابيع الموده؛ قم، انتشارات الشريف الرضي، هفتم، ۱۳۷۳ ش، ج۱، ص۲۹۷. اميني، الغدير، بيروت، موسسه الاعلمي للمطبوعات، اوّل، ۱۴۱۴ ق، ج۱، ص۳۴ ـ ۳۳.</ref>
البته اقدامات دیگری خلفاء در حیات پیامبر(ص) و بعد از حیات پیامبر(ص) مرتکب شدند؛ نظیر واقعه یوم الخمیس که عمر بعدها در زمان خلافت خودش به ابن عباس گفت: «وقتی پیامبر دوات و قلم خواستند من فهمیدم که می‌خواهد امارت علی(ع) را یادآوری کند و لذا من نگذاشتم».<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۲، ص۷۹.</ref>


امّا متأسفانه با همه اين توصيه‌ها و صراحت در تعيين جانشين، بعد از رحلت پيامبر(ص) در سقيفه اجتماع كردند و خودشان، خليفه تعيين كرده و در مسير خلافت انحراف ايجاد نمودند و بسياري از پي‌آمدهاي منفي كه در اثر همين انحراف مسير خلافت، به‌وجود آمد تا منتهي شد به خلافت طلقاء (آزاد شده‌ها: آن كساني كه در فتح مكّه مورد عفو پيامبر(ص) واقع شدند.)، و تبديل خلافت به سلطنت و موروثي شدن آن.
و حوادث دیگری نظیر [[غصب فدک]]، [[هجوم به خانه حضرت فاطمه(س)|ایذاء حضرت زهرا(س)]]، جلوگیری از ذکر [[احادیث]] پیامبر(ص) و عدم اجرای حدود، تحریف و [[بدعت]] در دین، پناه دادن عناصر مطرود پیامبر(ص) نظیر [[حکم بن ابی العاص]] از سوی [[عثمان بن عفان|خلیفه سوم]]، حیف و میل کردن [[بیت المال]]...<ref>ابن واضح یعقوبی، تاریخ الیعقوبی،ترجمه محمد ابراهیم آیتی،تهران،علمی فرهنگی،۱۳۷۱،ج۲،ص ۶۲</ref> از جمله اقداماتی بود که بعد از رحلت پیامبر(ص) از سوی خلفا صورت گرفته و از نقاط ضعف آن‌ها محسوب می‌شود. و شیعه، آن‌ها را به واسطه این اقدامات مورد ملامت قرار می‌دهد.
 
و البتّه اقدامات ديگري خلفاء در حيات پيامبر(ص) و بعد از حيات پيامبر(ص) مرتكب شدند نظير واقعه يوم الخميس كه عمر بعدها در زمان خلافت خودش به ابن عباس گفت: «وقتي پيامبر دوات و كتف خواستند من فهميدم كه مي‌خواهد امارت علي(ع) را يادآوري كند و لذا من نگذاشتم».<ref>ابن ابي الحديد، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۲، ص۷۹.</ref>
 
و حوادث ديگري نظير غصب فدك، ايذاء حضرت زهرا ـ عليها السّلام ـ، جلوگيري از ذكر احاديث پيامبر(ص) و عدم اجراي حدود، تحريف و بدعت در دين، پناه دادن عناصر مطرود پيامبر(ص) نظير حكم بن ابي العاص از سوي خليفه سوّم، حيف و ميل كردن بيت المال...<ref>ابن واضح يعقوبي، تاريخ اليعقوبي،ترجمه محمد ابراهيم آيتي،تهران،علمي فرهنگي،۱۳۷۱،ج۲،ص ۶۲</ref> از جمله اقداماتي بود كه بعد از رحلت پيامبر(ص) انجام دادند و از نقاط ضعف آن‌ها محسوب مي‌شود. و شيعه، آن‌ها را به واسطه اين اقدامات مورد ملامت قرار مي‌دهد.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==
==مطالعه بیشتر==
 
* المراجعات مرحوم شرف الدین عاملی.  
* المراجعات مرحوم شرف الدين عاملي.  
* شب‌های پیشاور.  
* شب‌هاي پيشاور.  
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


خط ۴۳: خط ۳۸:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
| شناسه =  
| شناسه =  
| تیترها =  
| تیترها =  
| ویرایش =  
| ویرایش =  
| لینک‌دهی =  
| لینک‌دهی =  
| ناوبری =  
| ناوبری =  
| نمایه =  
| نمایه =  
| تغییر مسیر =  
| تغییر مسیر =  
| ارجاعات =  
| ارجاعات =  
| بازبینی =  
| بازبینی =  
| تکمیل =  
| تکمیل =  
| اولویت =  
| اولویت =  
| کیفیت =  
| کیفیت =  
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۲

سؤال

با توجّه به این‌که خلفای سه گانه در طول حیاتشان در عصر پیامبر اکرم(ص) هیچ‌گونه خطا و خلافی مرتکب نشده و همواره اعمال‌شان مورد تأیید نبی مکرم اسلام بوده است، چرا مورد ملامت شیعه هستند؟

این مطلب ‌که هیچ‌گونه خطایی از خلفای سه‌گانه سرنزده باشد، قابل قبول نیست؛ چرا که مواردی از خطاهای آن‌ها در منابع تاریخی شیعه و اهل‌سنت آمده است؛ نظیر فرار از جنگ،[۱] اعتراض بر پیامبر(ص)،[۲] عدم اطاعت از برخی دستورات پیامبر(ص)

در مورد خلیفه دوم ابن ابی الحدید می‌نویسد: «عمر در صلح حدیبیه که به پیامبر(ص) گفت: آیا تو برای ما نگفتی که به زودی وارد مکه خواهید شد. و آن‌چنان الفاظ و کلمات زشتی بر زبان آورد، که پیامبر(ص) از او به ابوبکر گله کرد.»[۳]

دلائل ملامت شیعه نسبت به خلفاء متعدد است که مهم‌ترین آن‌ مسئله غصب خلافت است با توجه به این‌که پیامبر(ص) بارها و به صراحت در زمان‌ها و مکان‌های مختلف چه در مجالس عمومی و چه خصوصی علی(ع) را به‌عنوان جانشین پس از خود تعیین فرموده بود؛ امّا پس از رحلت پیامبر(ص) برخلاف توصیه‌های پیامبر(ص) عمل شد. پیامبر اکرم زمانی که خویشاوندان خویش را در همان سال‌های اولیه بعثت به اسلام دعوت کرد، علی(ع) را به عنوان خلیفه پس از خویش معرفی نمود[۴] و در زمان حرکت به سوی تبوک فرمود: تو نسبت به من به منزله هارون هستی نسبت به موسی(ع).[۵]

واقعه غدیر خم نیز از آشکارترین وقایعی است که در آن به‌صراحت جانشین علی(ع) بیان شده است و حتّی از مردم بیعت گرفته شد. که گزارش آن در منابع اهل‌سنت نیز آورده شده است.[۶] همچنین روایات فراوان دیگری نیز در منابع اهل‌سنت از پیامبر(ص) وجود دارد که به صراحت دلالت بر جانشینی امام علی(ع) می‌کند.[۷]

.

متأسفانه با همه این توصیه‌ها و صراحت در تعیین جانشین، بعد از رحلت پیامبر(ص) در سقیفه اجتماع کردند و خودشان، خلیفه تعیین کرده و در مسیر خلافت انحراف ایجاد نمودند و بسیاری از پی‌آمدهای منفی که در اثر همین انحراف مسیر خلافت، به‌وجود آمد از جمله به خلافت رسیدن طلقاء (آزاد شده‌ها: آن کسانی که در فتح مکه مورد عفو پیامبر(ص) واقع شدند.) و تبدیل خلافت به سلطنت و موروثی شدن آن.

البته اقدامات دیگری خلفاء در حیات پیامبر(ص) و بعد از حیات پیامبر(ص) مرتکب شدند؛ نظیر واقعه یوم الخمیس که عمر بعدها در زمان خلافت خودش به ابن عباس گفت: «وقتی پیامبر دوات و قلم خواستند من فهمیدم که می‌خواهد امارت علی(ع) را یادآوری کند و لذا من نگذاشتم».[۸]

و حوادث دیگری نظیر غصب فدک، ایذاء حضرت زهرا(س)، جلوگیری از ذکر احادیث پیامبر(ص) و عدم اجرای حدود، تحریف و بدعت در دین، پناه دادن عناصر مطرود پیامبر(ص) نظیر حکم بن ابی العاص از سوی خلیفه سوم، حیف و میل کردن بیت المال...[۹] از جمله اقداماتی بود که بعد از رحلت پیامبر(ص) از سوی خلفا صورت گرفته و از نقاط ضعف آن‌ها محسوب می‌شود. و شیعه، آن‌ها را به واسطه این اقدامات مورد ملامت قرار می‌دهد.


مطالعه بیشتر

  • المراجعات مرحوم شرف الدین عاملی.
  • شب‌های پیشاور.


منابع

  1. شیخ مفید،الارشاد،ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی،تهران،اسلامیه،بی تا دوم،ج۱،ص ۵۶
  2. واقدی، المغازی، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ سوّم، ۱۴۰۹، ج۲، ص۶۰۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، بیروت، دارالجیل، ۱۴۰۷ ق، ج۱، ص۱۸۳.
  3. واقدی، پیشین ج۲، ص۶۰۶؛ ابن ابی الحدید، پیشین ج۱، ص۱۸۳.
  4. شیخ مفید،پیشین،ج۱ص۴۲
  5. همان،ص ۸
  6. ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالحیاء التراث العربی، ج۴، ص۳۷۶؛ الحافظ سلیمان بن ابراهیم الحنفی، ینابیع الموده؛ قم، انتشارات الشریف الرضی، هفتم، ۱۳۷۳ ش، ج۱، ص۲۹۷. امینی، الغدیر، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، اوّل، ۱۴۱۴ ق، ج۱، ص۳۴ ۳۳.
  7. برای نمونه نگاه کنید به: خوارزمی، الحافظ الموفق بن احمد الحنفی (اخطب خوارزم)، المناقب للخوارزمی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، سوّم، ۱۴۱۷ ق، ص۱۱۲، ص۱۴۷؛ واسطی الشافعی، ابوالحسن علی بن محمّد، مناقب امیرالمؤمنین، بیروت، دارالمکتبه الحیاه، ص۱۵۴؛ الحافظ شیرویه دیلمی، فردوس الاخبار، بیروت، دارالفکر، اوّل، ۱۴۱۸ ق، ج۱، ص۲۴۶.
  8. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۲، ص۷۹.
  9. ابن واضح یعقوبی، تاریخ الیعقوبی،ترجمه محمد ابراهیم آیتی،تهران،علمی فرهنگی،۱۳۷۱،ج۲،ص ۶۲