خودشناسی: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
خط ۱۲: خط ۱۲:


== جایگاه و اهمیت ==
== جایگاه و اهمیت ==
خودشناسی در مکتب‌های مادی و غیر مادی مورد بحث قرار گرفته است. در مکاتب مادی، خودشناسی مورد توجه قرار گرفته تا انسان بتواند استعدادهای خودش را شناخته، از آن بیشترین فایده و لذت مادّی را ببرد؛ ولی در مکتب‌های الهی، به ویژه اسلام، خودشناسی از آن جهت مورد توجه قرار گرفته که می‌تواند سعادت مادی و معنوی انسان را تأمین کند.
خودشناسی در مکتب‌های مادی و غیر مادی مورد بحث قرار گرفته است. در مکاتب مادی، خودشناسی از این جهت مورد توجه قرار گرفته که انسان بتواند استعدادهای خودش را شناخته و از آن بیشترین فایده و لذت مادّی را ببرد؛ ولی در مکتب‌های الهی، به ویژه [[اسلام]]، خودشناسی از آن جهت مورد توجه قرار گرفته که می‌تواند سعادت مادی و معنوی انسان را تأمین کند.


پرداختن به خودشناسی، پیشنیه‌ای طولانی داشته که در آثار تاریخ‌نویسان باستان به آن اشاره شده است. برای نمونه بر سردر یکی از معابد در یکی از شهرهای باستانی یونان نوشته شده بود «خود را بشناس!»، که این کلام در دوره [[سقراط]] و [[فیثاغورث]] مبنای فلسفه یونان قرار گرفت.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، به سوی خودسازی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی جدوم، ۱۳۸۱، ص۲۰ و ۱۹.</ref>
پرداختن به خودشناسی، پیشنیه‌ای طولانی داشته که در آثار تاریخ‌نویسان باستان به آن اشاره شده است. برای نمونه بر سردرِ یکی از معابد یونان باستان، نوشته شده بود «خود را بشناس!». این کلام در دوره [[سقراط]] و [[فیثاغورث]] مبنای فلسفه یونان قرار گرفت.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، به سوی خودسازی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی جدوم، ۱۳۸۱، ص۲۰ و ۱۹.</ref>


همه حکیمان، اولیاء، پیامبران و امامان(ع) سفارش به خودشناسی کرده‌اند. مکتب‌های آسمانی، به ویژه اسلام که ریشه در وحی و الهام دارد، شناختی را از انسان ارائه می‌دهند که واقع بینانه تر و شامل همه ابعاد وجودی او است.
همه حکیمان، اولیاء، [[پیامبران]] و [[امامان(ع)]] سفارش به خودشناسی کرده‌اند. مکتب‌های آسمانی، به ویژه اسلام که ریشه در [[وحی]] و [[الهام]] دارد، شناختی را از انسان ارائه می‌دهند که واقع‌بینانه‌تر و شامل همه ابعاد وجودی او است.


== انواع ==
== انواع ==
{{اصلی|انواع خودشناسی}}
{{اصلی|انواع خودشناسی}}


برای خودشناسی، انواع گوناگونی مانند نوعی، اخلاقی، فطری، انسانی و عارفانه ذکر کرده‌اند، که یکی از مهمترین آنها خودشناسی اخلاقی است.
برای خودشناسی، انواع گوناگونی مانند نوعی، اخلاقی، فطری، انسانی و عارفانه ذکر کرده‌اند، که از مهمترین آنها خودشناسی اخلاقی و خودشناسی عارفانه است.


=== خودشناسی اخلاقی ===
=== خودشناسی اخلاقی ===
خودشناسی اخلاقی یعنی شناخت انسان از آن نظر که دارای استعدادها و نیروهایی برای تکامل خود است.<ref>به سوی خودسازی، ص۱۹.</ref> خودشناسی یعنی شناختن استعدادها، گرایش‌ها، بینش‌ها، و سرمایه‌هایی که خداوند در اختیار انسان گذاشته است. خودشناسی به پاسخ به این سه سؤال می‌پردازد که چه بوده‌ایم، چه شده‌ایم و چه باید بشویم.
خودشناسی اخلاقی یعنی شناخت انسان از آن نظر که دارای استعدادها و نیروهایی برای تکامل خود است.<ref>به سوی خودسازی، ص۱۹.</ref> خودشناسی یعنی شناختن استعدادها، گرایش‌ها، بینش‌ها، و سرمایه‌هایی که خداوند در اختیار انسان گذاشته است. خودشناسی به سه مسئله چه بوده‌ایم، چه شده‌ایم و چه باید بشویم می‌پردازد.
 
=== خودشناسی عارفانه ===
خودشناسی عارفانه به معنای آگاهی به خود در رابطه انسان با خدا است. [[عرفان|عارفان]] خودشناسی را، رسیدن به این شناخت دانسته‌اند که خداوند اصل، و انسان‌ها فرع او هستند و روح انسان‌ها مَظهری از او است. از دیدگاه عرفان، انسان تنها هنگامی به خودشناسی می‌رسد، که از خود فانی شده و دلبستگی‌های دنیایی را از بین ببرد.


== محورها ==
== محورها ==
خط ۳۱: خط ۳۴:
* خودکاوی و اندیشه در خود؛
* خودکاوی و اندیشه در خود؛
* شناخت استعدادهای مثبت و منفی؛
* شناخت استعدادهای مثبت و منفی؛
* مغرور نشدن از صفات مثبت و ناامید نشدن از صفات منفی؛
* [[مغرور|غرور]] نشدن از صفات مثبت و ناامید نشدن از صفات منفی؛
* شناخت علاقه‌ها و گرایش‌های خود؛
* شناخت علاقه‌ها و گرایش‌های خود؛
* شناخت ارزش خود، کرامت، فضیلت انسانی و مقام خلیفه اللهیِ انسان.
* شناخت ارزش خود، کرامت، فضیلت انسانی و مقام خلیفه اللهیِ انسان.

نسخهٔ ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۵۷

سؤال

خودشناسی چیست؟


جایگاه و اهمیت

خودشناسی در مکتب‌های مادی و غیر مادی مورد بحث قرار گرفته است. در مکاتب مادی، خودشناسی از این جهت مورد توجه قرار گرفته که انسان بتواند استعدادهای خودش را شناخته و از آن بیشترین فایده و لذت مادّی را ببرد؛ ولی در مکتب‌های الهی، به ویژه اسلام، خودشناسی از آن جهت مورد توجه قرار گرفته که می‌تواند سعادت مادی و معنوی انسان را تأمین کند.

پرداختن به خودشناسی، پیشنیه‌ای طولانی داشته که در آثار تاریخ‌نویسان باستان به آن اشاره شده است. برای نمونه بر سردرِ یکی از معابد یونان باستان، نوشته شده بود «خود را بشناس!». این کلام در دوره سقراط و فیثاغورث مبنای فلسفه یونان قرار گرفت.[۱]

همه حکیمان، اولیاء، پیامبران و امامان(ع) سفارش به خودشناسی کرده‌اند. مکتب‌های آسمانی، به ویژه اسلام که ریشه در وحی و الهام دارد، شناختی را از انسان ارائه می‌دهند که واقع‌بینانه‌تر و شامل همه ابعاد وجودی او است.

انواع

برای خودشناسی، انواع گوناگونی مانند نوعی، اخلاقی، فطری، انسانی و عارفانه ذکر کرده‌اند، که از مهمترین آنها خودشناسی اخلاقی و خودشناسی عارفانه است.

خودشناسی اخلاقی

خودشناسی اخلاقی یعنی شناخت انسان از آن نظر که دارای استعدادها و نیروهایی برای تکامل خود است.[۲] خودشناسی یعنی شناختن استعدادها، گرایش‌ها، بینش‌ها، و سرمایه‌هایی که خداوند در اختیار انسان گذاشته است. خودشناسی به سه مسئله چه بوده‌ایم، چه شده‌ایم و چه باید بشویم می‌پردازد.

خودشناسی عارفانه

خودشناسی عارفانه به معنای آگاهی به خود در رابطه انسان با خدا است. عارفان خودشناسی را، رسیدن به این شناخت دانسته‌اند که خداوند اصل، و انسان‌ها فرع او هستند و روح انسان‌ها مَظهری از او است. از دیدگاه عرفان، انسان تنها هنگامی به خودشناسی می‌رسد، که از خود فانی شده و دلبستگی‌های دنیایی را از بین ببرد.

محورها

برای رسیدن به خودشناسی اخلاقی، لازم است اصول و محورهایی را رعایت کرد، که برخی از آنها چنین است:

  • خودکاوی و اندیشه در خود؛
  • شناخت استعدادهای مثبت و منفی؛
  • غرور نشدن از صفات مثبت و ناامید نشدن از صفات منفی؛
  • شناخت علاقه‌ها و گرایش‌های خود؛
  • شناخت ارزش خود، کرامت، فضیلت انسانی و مقام خلیفه اللهیِ انسان.


جستارهای وابسته


مطالعه بیشتر

  • به سوی خودسازی، محمدتقی مصباح یزدی، قم مؤسسه امام خمینی.
  • خودشناسی برای خودسازی، محمدتقی مصباح یزدی، مؤسسه در راه حق.
  • عوامل کنترل غرائز، حسین مظاهری، تهران مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر.
  • خلاصه معراج السعاده، شیخ عباس قمی، مؤسسه در راه حق.
  • اصول و روش‌های تربیت در اسلام، سید احمد احمدی، مؤسسه انتشارات جهاد دانشگاهی (ماجد).

منابع

  1. مصباح یزدی، محمد تقی، به سوی خودسازی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی جدوم، ۱۳۸۱، ص۲۰ و ۱۹.
  2. به سوی خودسازی، ص۱۹.