حدیث دوات و قلم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
حدیث دوات و قلم چیست؟ نظر شیعه و سنی درباره آن چیست؟
حدیث دوات و قلم چیست؟ نظر شیعه و سنی درباره آن چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}حدیث دوات و قلم روایتی از زمان وفات [[پیامبر اسلام(ص)]] است که در آن پیامبر (ص) از مسلمانان خواست تا برای او دوات و کاغذی بیاورند تا با اشاره به مطالبی آنها را از گمراهی نجات دهد. [[خلیفه دوم]] با دستور پیامبر به مخالفت پرداخت و پیامبر را به هذیان‌گویی متهم ساخت. این حدیث در کتاب [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]] و همچنین منابع [[شیعه]] بازتاب داشته است. گفته شده است که این حدیث مورد اتفاق شیعه و سنی است. از ابن عباس نقل شده است که مخالفت با پیامبر از موضوعات بسیار دردناک در زمان وفات پیامبر(ص) بود.
{{پاسخ}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
حدیث دوات و قلم روایتی از زمان وفات [[پیامبر اسلام(ص)]] است که در آن پیامبر(ص) از مسلمانان خواست، برای او دوات و کاغذی بیاورند تا با اشاره به مطالبی آنها را از گمراهی نجات دهد. [[خلیفه دوم]] با دستور پیامبر به مخالفت پرداخت و پیامبر را به هذیان‌گویی متهم ساخت. این حدیث در کتاب [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]] و همچنین منابع [[شیعه]] بازتاب داشته است. گفته شده است که این حدیث مورد اتفاق شیعه و سنی است. از ابن‌عباس نقل شده است که مخالفت با پیامبر از موضوعات بسیار دردناک در زمان وفات پیامبر(ص) بود.


== گزارش روایت ==
== گزارش روایت ==
[[پیامبر اسلام(ص)]] چهار روز پیش از ارتحال در حالی که در بستر بیماری بود و جمعی از اصحاب به عیادت ایشان آمده بودند، فرمود: «قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید». یکی از حاضران که گفته شده است [[خلیفه دوم]] بود، گفت: درد بر او غلبه کرده و هذیان می‌گوید. قرآن نزد ماست همان برای ما کافی است. در میان حاضران اختلاف شد، برخی سخن پیامبر(ص) را تأیید کردند و سروصدا بلند شد. در این هنگام به پیامبر(ص) گفتند: خواسته‌ات را برآوریم؟ فرمود: «آیا بعد از آنچه انجام شد؟ مرا به حال خود واگذارید، حالت درد و رنجی که من دارم از آنچه شما مرا بدان می‌خوانید و نسبت می‌دهید بهتر است، از نزد من بیرون روید».<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق. ج۶، ص۹؛ نووی، یحیی بن شرف، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق. ج۱۱، ص ۹۳.</ref>
[[پیامبر اسلام(ص)]] چهار روز پیش از ارتحال در حالی که در بستر بیماری بود و جمعی از اصحاب به عیادت ایشان آمده بودند، فرمود: «قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید». یکی از حاضران که گفته شده است [[خلیفه دوم]] بود، پیامبر را متهم به هذیان‌گویی کرد و گفت قرآن نزد ماست همان برای ما کافی است. در میان حاضران اختلاف شد، برخی سخن پیامبر(ص) را تأیید کردند و سروصدا بلند شد. در این هنگام به پیامبر(ص) گفتند: خواسته‌ات را برآوریم؟ فرمود: «آیا بعد از آنچه انجام شد؟ مرا به حال خود واگذارید، حالت درد و رنجی که من دارم از آنچه شما مرا بدان می‌خوانید و نسبت می‌دهید بهتر است، از نزد من بیرون روید».<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق. ج۶، ص۹؛ نووی، یحیی بن شرف، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق. ج۱۱، ص ۹۳.</ref>


حدیث دوات و قلم در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] آمده است و هر دو فرقه بر صحت آن اتفاق نظر دارند<ref>سید ابن طاووس، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ص۴۳۲.</ref> و هر کدام از طرق خود آن را نقل می‌کنند. سیره نویسان و محدثان آن را ضمن حوادث روزهای آخر عمر پیامبر اسلام(ص) نقل کرده‌اند.  
حدیث دوات و قلم در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] آمده است و هر دو فرقه بر صحت آن اتفاق نظر دارند<ref>سید ابن طاووس، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ص۴۳۲.</ref> و هر کدام از طرق خود آن را نقل می‌کنند. سیره نویسان و محدثان آن را ضمن حوادث روزهای آخر عمر پیامبر اسلام(ص) نقل کرده‌اند.


== منابع اهل سنت ==
== منابع اهل سنت ==
ماجرای دوات و قلم در منابع اهل سنت مثل [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]] نقل شده و واکنش خلیفه دوم با عبارت‌های مختلفی گزارش شده است از جمله:
ماجرای دوات و قلم در منابع اهل سنت مثل [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]] نقل شده و واکنش خلیفه دوم با عبارت‌های مختلفی گزارش شده است از جمله:
* إن نبی الله لیهجر؛ پیامبر خدا هذیان می‌گوید.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بی‌تا؛ ج۲، ص۱۸۷.</ref>
* إن نبی الله لیهجر؛ پیامبر خدا هذیان می‌گوید.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بی‌تا؛ ج۲، ص۱۸۷.</ref>
* إن رسول الله یهجر؛ رسول خدا هذیان می‌گوید.<ref>مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.</ref>
* إن رسول‌الله یهجر؛ رسول خدا هذیان می‌گوید.<ref>مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.</ref>
*ان الرجل لیهجر؛ این مرد هذیان می‌گوید.<ref>ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، محقق محمد رشاد سالم، ریاض، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۱۹.</ref>
* ان الرجل لیهجر؛ این مرد هذیان می‌گوید.<ref>ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، محقق محمد رشاد سالم، ریاض، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۱۹.</ref>
*أهجر رسول الله؟؛ آیا رسول خدا هذیان گفت؟<ref>ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، محقق محمد رشاد سالم، ریاض، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۲۴.</ref>
* أهجر رسول‌الله؟؛ آیا رسول خدا هذیان گفت؟<ref>ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، محقق محمد رشاد سالم، ریاض، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۲۴.</ref>
*ما شأنه؟ أهجر؟ استفهموه؛ او را چه شده؟ آیا هذیان گفت؟ از او بپرسید.<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق، ج۶، ص۹؛ نووی، یحیی بن شرف، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۳.</ref>
* ما شأنه؟ أهجر؟ استفهموه؛ او را چه شده؟ آیا هذیان گفت؟ از او بپرسید.<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق، ج۶، ص۹؛ نووی، یحیی بن شرف، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۳.</ref>
*إنّ النّبی قد غلب علیه (غلبه) الوجع و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله؛ درد بر رسول خدا غالب شده، قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را بس است.<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹، ج۷، ص۱۲۰؛ نووی، یحیی بن شرف، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۰.</ref>  
* إنّ النّبی قد غلب علیه (غلبه) الوجع و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله؛ درد بر رسول خدا غالب شده، قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را بس است.<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹، ج۷، ص۱۲۰؛ نووی، یحیی بن شرف، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۰.</ref>
گفته شده است که تمام اهل عامه چنین رویدادی را در روز پنجشنبه و در آخر عمر حضرت رسول اکرم(ص) دانسته‌اند. در روایت دیگری از ابن عباس که در صحیح بخاری نیز ذکر شده است، اظهار تأسف می‌کند و می‌گوید: روز پنجشنبه چقدر دردناک بود که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «برای من کاغذ و دواتی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید؛ اما گوش نکردند».<ref>بخاری، صحیح بخاری، تحقیق الشیخ قاسم السماعی الرفاعی، بیروت، دارالقلم، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۲۰.</ref>
گفته شده است که اهل سنت چنین رویدادی را در روز پنجشنبه و در آخر عمر حضرت رسول اکرم(ص) دانسته‌اند. در روایت دیگری از ابن‌عباس که در صحیح بخاری نیز ذکر شده است، اظهار تأسف می‌کند و می‌گوید: روز پنجشنبه چقدر دردناک بود که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «برای من کاغذ و دواتی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید؛ اما گوش نکردند».<ref>بخاری، صحیح بخاری، تحقیق الشیخ قاسم السماعی الرفاعی، بیروت، دارالقلم، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۲۰.</ref>


=== منابع شیعه ===
== منابع شیعه ==
علاوه بر منابع [[اهل سنت]] این جریان در منابع [[شیعه]] نیز آمده از جمله [[شیخ مفید]] در کتاب الارشاد<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد؛ الارشاد، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۸۳.</ref> و اوائل المقالات<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق، ص۴۰۶.</ref>، نعمانی با کمی اختلاف و با همان سند در کتاب الغیبه،<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبه، تهران، نشر صدوق، ۱۳۹۷ق، ص۸۱.</ref> محمد بن جریر طبری شیعی در کتاب المسترشد.<ref>محمد بن جریر طبری، المسترشد، قم، کوشانپور، ۱۴۱۵ق، ص۶۸۱.</ref> اربلی در کتاب کشف الغمه<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، قم، الشریف الرضی، بی‌تا، ج۱، ص۴۰۲.</ref> و سید ابن طاووس در کتاب الطرائف این روایت را نقل کرده‌اند. ابن طاووس معتقد است که شیعه و سنی بر صحت آن اتفاق‌نظر دارند.<ref>سید ابن طاووس، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ص۴۳۲.</ref>
علاوه بر منابع [[اهل سنت]] این جریان در منابع [[شیعه]] نیز آمده از جمله [[شیخ مفید]] در کتاب الارشاد<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد؛ الارشاد، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۸۳.</ref> و اوائل المقالات،<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق، ص۴۰۶.</ref> نعمانی با کمی اختلاف و با همان سند در کتاب الغیبه،<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبه، تهران، نشر صدوق، ۱۳۹۷ق، ص۸۱.</ref> محمد بن جریر طبری شیعی در کتاب المسترشد.<ref>محمد بن جریر طبری، المسترشد، قم، کوشانپور، ۱۴۱۵ق، ص۶۸۱.</ref> اربلی در کتاب کشف الغمه<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، قم، الشریف الرضی، بی‌تا، ج۱، ص۴۰۲.</ref> و سید ابن طاووس در کتاب الطرائف این روایت را نقل کرده‌اند. ابن طاووس معتقد است که شیعه و سنی بر صحت آن اتفاق‌نظر دارند.<ref>سید ابن طاووس، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ص۴۳۲.</ref>
 
شیخ مفید معتقد است تأکید پیامبر اکرم(ص) به [[صحابه]] از جمله [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] به شرکت در [[جیش اسامه]] به خاطر پیش بینی این توطئه بود، ابوبکر در کسالت پیامبر(ص) به طرف محراب پیامبر رفت تا [[نماز]] را به جای پیامبر امامت کند، پیامبر فورا به [[مسجد]] رفت و او را کنار زد و خود به نماز ایستاد<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد؛ الارشاد، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۸۳.</ref> و نشان داد که ابوبکر هیچ حقی نسبت به پیامبر و جانشینی او ندارد. در کتب قدیمی شیعه مثل کتاب سلیم بن قیس که از تابعین رسول خدا(ص) است نقل شده که ابان به ابی عیاش از سلیم نقل می‌کند به اتفاق جمعی از شیعیان در خانه [[عبدالله بن عباس]] بودیم که یادی از رسول خدا(ص) و هنگام وفات آن حضرت شد. ابن عباس به گریه افتاد و گفت در نزد حضرت بودیم در روزی که رحلت کردند، فرمودند برایم کتف (گوسفندی) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشده و با هم اختلاف نکنید....<ref>کتاب سلیم بن قیس (تابعین)، تحقیق محمد باقر انصاری، ص۳۲۵.</ref>


شیخ مفید معتقد است تأکید پیامبر اکرم(ص) به [[صحابه]] از جمله [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] به شرکت در [[جیش اسامه]] به خاطر پیش‌بینی این توطئه بود، ابوبکر در کسالت پیامبر(ص) به طرف محراب پیامبر رفت تا [[نماز]] را به جای پیامبر امامت کند، پیامبر فوراً به [[مسجد]] رفت و او را کنار زد و خود به نماز ایستاد<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد؛ الارشاد، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۸۳.</ref> و نشان داد که ابوبکر هیچ حقی نسبت به پیامبر و جانشینی او ندارد. در کتب قدیمی شیعه مثل کتاب سلیم بن قیس که از تابعین رسول خدا(ص) است نقل شده که آبان به ابی عیاش از سلیم نقل می‌کند به اتفاق جمعی از شیعیان در خانه [[عبدالله بن عباس]] بودیم که یادی از رسول خدا(ص) و هنگام وفات آن حضرت شد. ابن‌عباس به گریه افتاد و گفت در نزد حضرت بودیم در روزی که رحلت کردند، فرمودند برایم کتف (گوسفندی) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشده و با هم اختلاف نکنید…<ref>کتاب سلیم بن قیس (تابعین)، تحقیق محمد باقر انصاری، ص۳۲۵.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==
۱ فروغ ابدیت، آیت الله جعفر سبحانی.
۲ تاریخ اسلام، مهدی پیشوائی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی = تاریخ
| شاخه اصلی = تاریخ
خط ۴۲: خط ۳۷:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
| شناسه =  
| شناسه =
| تیترها =  
| تیترها =
| ویرایش =  
| ویرایش =
| لینک‌دهی =  
| لینک‌دهی =
| ناوبری =  
| ناوبری =
| نمایه =  
| نمایه =
| تغییر مسیر =  
| تغییر مسیر =
| ارجاعات =  
| ارجاعات =
| بازبینی =  
| بازبینی =
| تکمیل =  
| تکمیل =
| اولویت =  
| اولویت =
| کیفیت =  
| کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۳

سؤال

حدیث دوات و قلم چیست؟ نظر شیعه و سنی درباره آن چیست؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


حدیث دوات و قلم روایتی از زمان وفات پیامبر اسلام(ص) است که در آن پیامبر(ص) از مسلمانان خواست، برای او دوات و کاغذی بیاورند تا با اشاره به مطالبی آنها را از گمراهی نجات دهد. خلیفه دوم با دستور پیامبر به مخالفت پرداخت و پیامبر را به هذیان‌گویی متهم ساخت. این حدیث در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم و همچنین منابع شیعه بازتاب داشته است. گفته شده است که این حدیث مورد اتفاق شیعه و سنی است. از ابن‌عباس نقل شده است که مخالفت با پیامبر از موضوعات بسیار دردناک در زمان وفات پیامبر(ص) بود.

گزارش روایت

پیامبر اسلام(ص) چهار روز پیش از ارتحال در حالی که در بستر بیماری بود و جمعی از اصحاب به عیادت ایشان آمده بودند، فرمود: «قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید». یکی از حاضران که گفته شده است خلیفه دوم بود، پیامبر را متهم به هذیان‌گویی کرد و گفت قرآن نزد ماست همان برای ما کافی است. در میان حاضران اختلاف شد، برخی سخن پیامبر(ص) را تأیید کردند و سروصدا بلند شد. در این هنگام به پیامبر(ص) گفتند: خواسته‌ات را برآوریم؟ فرمود: «آیا بعد از آنچه انجام شد؟ مرا به حال خود واگذارید، حالت درد و رنجی که من دارم از آنچه شما مرا بدان می‌خوانید و نسبت می‌دهید بهتر است، از نزد من بیرون روید».[۱]

حدیث دوات و قلم در منابع شیعه و سنی آمده است و هر دو فرقه بر صحت آن اتفاق نظر دارند[۲] و هر کدام از طرق خود آن را نقل می‌کنند. سیره نویسان و محدثان آن را ضمن حوادث روزهای آخر عمر پیامبر اسلام(ص) نقل کرده‌اند.

منابع اهل سنت

ماجرای دوات و قلم در منابع اهل سنت مثل صحیح بخاری و صحیح مسلم نقل شده و واکنش خلیفه دوم با عبارت‌های مختلفی گزارش شده است از جمله:

  • إن نبی الله لیهجر؛ پیامبر خدا هذیان می‌گوید.[۳]
  • إن رسول‌الله یهجر؛ رسول خدا هذیان می‌گوید.[۴]
  • ان الرجل لیهجر؛ این مرد هذیان می‌گوید.[۵]
  • أهجر رسول‌الله؟؛ آیا رسول خدا هذیان گفت؟[۶]
  • ما شأنه؟ أهجر؟ استفهموه؛ او را چه شده؟ آیا هذیان گفت؟ از او بپرسید.[۷]
  • إنّ النّبی قد غلب علیه (غلبه) الوجع و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله؛ درد بر رسول خدا غالب شده، قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را بس است.[۸]

گفته شده است که اهل سنت چنین رویدادی را در روز پنجشنبه و در آخر عمر حضرت رسول اکرم(ص) دانسته‌اند. در روایت دیگری از ابن‌عباس که در صحیح بخاری نیز ذکر شده است، اظهار تأسف می‌کند و می‌گوید: روز پنجشنبه چقدر دردناک بود که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «برای من کاغذ و دواتی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید؛ اما گوش نکردند».[۹]

منابع شیعه

علاوه بر منابع اهل سنت این جریان در منابع شیعه نیز آمده از جمله شیخ مفید در کتاب الارشاد[۱۰] و اوائل المقالات،[۱۱] نعمانی با کمی اختلاف و با همان سند در کتاب الغیبه،[۱۲] محمد بن جریر طبری شیعی در کتاب المسترشد.[۱۳] اربلی در کتاب کشف الغمه[۱۴] و سید ابن طاووس در کتاب الطرائف این روایت را نقل کرده‌اند. ابن طاووس معتقد است که شیعه و سنی بر صحت آن اتفاق‌نظر دارند.[۱۵]

شیخ مفید معتقد است تأکید پیامبر اکرم(ص) به صحابه از جمله ابوبکر و عمر به شرکت در جیش اسامه به خاطر پیش‌بینی این توطئه بود، ابوبکر در کسالت پیامبر(ص) به طرف محراب پیامبر رفت تا نماز را به جای پیامبر امامت کند، پیامبر فوراً به مسجد رفت و او را کنار زد و خود به نماز ایستاد[۱۶] و نشان داد که ابوبکر هیچ حقی نسبت به پیامبر و جانشینی او ندارد. در کتب قدیمی شیعه مثل کتاب سلیم بن قیس که از تابعین رسول خدا(ص) است نقل شده که آبان به ابی عیاش از سلیم نقل می‌کند به اتفاق جمعی از شیعیان در خانه عبدالله بن عباس بودیم که یادی از رسول خدا(ص) و هنگام وفات آن حضرت شد. ابن‌عباس به گریه افتاد و گفت در نزد حضرت بودیم در روزی که رحلت کردند، فرمودند برایم کتف (گوسفندی) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشده و با هم اختلاف نکنید…[۱۷]


منابع

  1. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق. ج۶، ص۹؛ نووی، یحیی بن شرف، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق. ج۱۱، ص ۹۳.
  2. سید ابن طاووس، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ص۴۳۲.
  3. ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بی‌تا؛ ج۲، ص۱۸۷.
  4. مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.
  5. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، محقق محمد رشاد سالم، ریاض، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۱۹.
  6. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، محقق محمد رشاد سالم، ریاض، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۲۴.
  7. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق، ج۶، ص۹؛ نووی، یحیی بن شرف، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۳.
  8. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹، ج۷، ص۱۲۰؛ نووی، یحیی بن شرف، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۰.
  9. بخاری، صحیح بخاری، تحقیق الشیخ قاسم السماعی الرفاعی، بیروت، دارالقلم، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۲۰.
  10. شیخ مفید، محمد بن محمد؛ الارشاد، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۸۳.
  11. شیخ مفید، اوائل المقالات، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق، ص۴۰۶.
  12. نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبه، تهران، نشر صدوق، ۱۳۹۷ق، ص۸۱.
  13. محمد بن جریر طبری، المسترشد، قم، کوشانپور، ۱۴۱۵ق، ص۶۸۱.
  14. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، قم، الشریف الرضی، بی‌تا، ج۱، ص۴۰۲.
  15. سید ابن طاووس، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ص۴۳۲.
  16. شیخ مفید، محمد بن محمد؛ الارشاد، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۸۳.
  17. کتاب سلیم بن قیس (تابعین)، تحقیق محمد باقر انصاری، ص۳۲۵.