برخورد خلیفه دوم با یهودیان: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} عمر چه ارتباطی با یهودیان داشت؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} عمر بن خطاب که پس از ابوبکر و بنا به سفارش وی در سال ۱۳ هجری امر حکومت را در جامعه اسلامی بر عهده گرفت تا سال ۲۴ هجری خلیفه مسلمانان بود.<ref>یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، تر...» ایجاد کرد)
 
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
عمر بن خطاب که پس از ابوبکر و بنا به سفارش وی در سال ۱۳ هجری امر حکومت را در جامعه اسلامی بر عهده گرفت تا سال ۲۴ هجری خلیفه مسلمانان بود.<ref>یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه آیتی، محمد ابراهیم، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲، چاپ نهم، ج۲، ص۲۰و۵۴.</ref> از منابع تاریخی چنین بر می آید که عمر ارتباط چندان خوبی با یهودیان نداشته است و آن ها را از سراسر حجاز به شام تبعید کرده است. و در مواردی آن ها و مسیحیان (اهل ذمه) را مجبور کرده است لباس مخصوص بپوشند تا از مسلمانان مشخص شوند.<ref>ابن اثیر، عز الدین، الکامل، ترجمه حالت، ابوالقاسم، خلیلی، عباس، تهران، موسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱، ج۲۳، ص۱۶۲.</ref>
بنابر گزارش‌های تاریخی، رفتار عمر بن خطاب با یهودیان، قبل و بعد از دستیابی حکومت، چندان خوب نبود. وی علاوه بر اخراج برخی یهودیان از حجاز، دستور داد اهل ذمه (مسیحیان و یهودیان) برای تمایز از مسلمانان لباس مخصوص بپوشند.


«واقدی روایتی را ذکر کرده است که عمر در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از یهود و منافقین سخنان ناپسندی شنید. از جمله می گفتند. محمد فقط طالب پادشاهی است. وی نزد پیامبر رفت تا اجازه بگیرد از هر یهودی یا منافقی که این مطلب را شنید وی را به قتل برساند. اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم به او اجازه نداد و فرمود آن ها در ذمه ما هستند».<ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ترجمه مهدوی دامغانی، محمود، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۶۹، ص۲۲۹.</ref> در برخی دیگر از روایات آمده است که عمر در دوران حکومتش یهودیان را از سراسر حجاز به شام تبعید کرد.<ref>محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه مهدوی دامغانی، محمود، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴، ج۲، ص۲۴۴.</ref>
عمر بن خطاب که پس از ابوبکر و بنا به سفارش وی در سال ۱۳ هجری حکومت را در جامعه اسلامی بر عهده گرفت تا سال ۲۴ق خلیفه مسلمانان بود.<ref>یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه آیتی، محمد ابراهیم، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲، چاپ نهم، ج۲، ص۲۰و۵۴.</ref> از منابع تاریخی چنین بر می‌آید که عمر در زمان حکومتش، ارتباط چندان خوبی با یهودیان نداشته است و آن‌ها را از سراسر حجاز به شام تبعید کرد<ref>محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه مهدوی دامغانی، محمود، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴، ج۲، ص۲۴۴.</ref>  


بلاذری می نویسد: «نیمی از فدک خالصه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم گردید. اهل فدک هم چنان در آن باقی بودند تا عمر به خلافت رسید و یهودِ حجاز را بیرون کرد. عده ای را<ref>افرادی چون ابو الهیثم، مالک بن تیهان، سهل ابن خثيمه و زيد بن ثابت.</ref> به فدک فرستاد آن ها نیمی از خاک آن جا را قیمت گذاری کردند، عمر آن بها را به یهودیان پرداخت کرد و ایشان را به شام کوچاند».<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ترجمه توکل، محمد، تهران، نقره، ۱۳۳۷، چاپ اول، ص۴۴.</ref> مشابه همین روایت را ابن سعد در طبقات ذکر کرده است ابن سعد می نویسد: «چون خداوند غنایم خیبر را در اختیار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گذاشت ... برخی از این زمینهامیان مسلمانان تقسیم شد. شمار کارگران مسلمان برای کشت کردن در آن زمین ها کفایت نمی کرد. پیامبر آن کشت زار ها را در اختیار یهودیان گذاشت تا کار کنند و نیمی از محصول آن برای آن ها باشد تا زمان عمر خطاب وضع به همین منوال بود. در آن هنگام کارگران مسلمان زیاد بودند عمر یهودیان را به شام تبعید کرد».<ref>محمد بن سعد، پیشین، ج۲، ص۱۱۲.</ref>
بلاذری آورده است: نیمی از فدک خالصه رسول خدا(ص) شد. اهل فدک هم چنان در آن باقی بودند تا عمر به خلافت رسید و یهودِ حجاز را بیرون کرد. عده ای را<ref>افرادی چون ابو الهیثم، مالک بن تیهان، سهل ابن خثیمه و زید بن ثابت.</ref> به فدک فرستاد آن‌ها نیمی از خاک آن جا را قیمت گذاری کردند، عمر آن بها را به یهودیان پرداخت کرد و ایشان را به شام کوچاند».<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ترجمه توکل، محمد، تهران، نقره، ۱۳۳۷، چاپ اول، ص۴۴.</ref> مشابه همین روایت را ابن سعد در طبقات ذکر کرده است ابن سعد می‌نویسد: «چون خداوند غنایم خیبر را در اختیار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گذاشت ... برخی از این زمینهامیان مسلمانان تقسیم شد. شمار کارگران مسلمان برای کشت کردن در آن زمین‌ها کفایت نمی‌کرد. پیامبر آن کشت زار‌ها را در اختیار یهودیان گذاشت تا کار کنند و نیمی از محصول آن برای آن‌ها باشد تا زمان عمر خطاب وضع به همین منوال بود. در آن هنگام کارگران مسلمان زیاد بودند عمر یهودیان را به شام تبعید کرد».<ref>محمد بن سعد، پیشین، ج۲، ص۱۱۲.</ref>


برخی دیگر از منابع علت اخراج یهودیان را توسط عمر روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ذکر کرده اند که پیامبر در آن روایت فرمود: در جزیره العرب دو دین نباید باشد.<ref>محمد بن عمر واقدی، پیشین، ص۵۴۷.</ref> در روایتی دیگر آمده ضرب و شتم عبدالله بن عمر توسط یهودیان در منطقه خیبر، سبب شد عمر تصمیم به اخراج آن ها بگیرد.<ref>ابن هشام، سیرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ترجمه رسولی محلاتی، سید هاشم، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵، چاپ ۵، ج۲، ص۲۴۲.</ref>
و در مواردی آن‌ها و مسیحیان (اهل ذمه) را مجبور کرد لباس مخصوص بپوشند تا از مسلمانان متمایز شوند.<ref>ابن اثیر، عز الدین، الکامل، ترجمه حالت، ابوالقاسم، خلیلی، عباس، تهران، موسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱، ج۲۳، ص۱۶۲.</ref>
 
واقدی روایتی را ذکر کرده است که عمر در زمان پیامبر اکرم(ص) پس از شنیدن سخنان ناپسند از یهودیان و منافقین مبنی بر انگیزه پیامبر برای کسب پادشاهی، از پیامبر(ص) خواست به او اجازه دهد تا هر یهودی یا منافقی که این سخن ناشایست را به زبان آورد به قتل برساند.پیامبر اکرم(ص) به او اجازه نداد و فرمود آن‌ها در ذمه ما هستند.<ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ترجمه مهدوی دامغانی، محمود، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۶۹، ص۲۲۹.</ref>
 
 
برخی دیگر از منابع علت اخراج یهودیان را توسط عمر روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ذکر کرده‌اند که پیامبر در آن روایت فرمود: در جزیره العرب دو دین نباید باشد.<ref>محمد بن عمر واقدی، پیشین، ص۵۴۷.</ref> در روایتی دیگر آمده ضرب و شتم عبدالله بن عمر توسط یهودیان در منطقه خیبر، سبب شد عمر تصمیم به اخراج آن‌ها بگیرد.<ref>ابن هشام، سیرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ترجمه رسولی محلاتی، سید هاشم، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵، چاپ ۵، ج۲، ص۲۴۲.</ref>
 
در خصوص نحوه رفتار عمر با یهودیان در روایتی آورده است: شهرِ «اورشلیم» در سال ۶۳۷ میلادی زمان خلافت عمر بدون جنگ به تصرف اعراب درآمد. در تسلیم نامه شرط شد که به یهودیان اجازه داده شود که در این شهر سکونت کنند.<ref>عزالدین ابن اثیر، پیشین، ج۲۴، ص۱۰۷.</ref>


در خصوص نحوه رفتار عمر با یهودیان در روایتی آورده است: شهرِ «اورشلیم» در سال ۶۳۷ میلادی زمان خلافت عمر بدون جنگ به تصرف اعراب در آمد. در تسلیم نامه شرط شد که به یهودیان اجازه داده شود که در این شهر سکونت کنند.<ref>عزالدین ابن اثیر، پیشین، ج۲۴، ص۱۰۷.</ref>


نتیجه گیری: به نظر می رسد با توجه به روایات تاریخی که در خصوص نحوه رفتار عمر با یهودیان آمده است این رابطه چندان خوب نبوده است به گونه ای که عمر یهودیان را از سراسر حجاز بیرون کرد. علاوه بر این دستور داد اهل ذمه (مسیحیان و یهودیان) به منظور تمایز از مسلمانان لباس مخصوص بپوشند. پرسشگر محترم اگر مطالبی در این باره شما شنیده و خوانده اید باید به منابع آن توجه داشته باشید که از هر لحاظ مورد اطمینان باشند. مسائل مطرح شده در سوال باید مستند باشد. اگر سند معتبری سراغ دارید ارسال کنید تا مورد بررسی قرار گیرد.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==


۱ سیره رسول خدا ؛ رسول جعفریان .
۱ سیره رسول خدا ؛ رسول جعفریان .
خط ۲۸: خط ۳۳:
| شاخه فرعی۱ = حکومت‌های پس از پیامبر(ص)
| شاخه فرعی۱ = حکومت‌های پس از پیامبر(ص)
| شاخه فرعی۲ = خلفا
| شاخه فرعی۲ = خلفا
| شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =  
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
| شناسه =  
| شناسه =  
| تیترها =  
| تیترها =  
| ویرایش =  
| ویرایش =  
| لینک‌دهی =  
| لینک‌دهی =  
| ناوبری =  
| ناوبری =  
| نمایه =  
| نمایه =  
| تغییر مسیر =  
| تغییر مسیر =  
| ارجاعات =  
| ارجاعات =  
| بازبینی =  
| بازبینی =  
| تکمیل =  
| تکمیل =  
| اولویت =  
| اولویت =  
| کیفیت =  
| کیفیت =  
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۱

سؤال

عمر چه ارتباطی با یهودیان داشت؟

بنابر گزارش‌های تاریخی، رفتار عمر بن خطاب با یهودیان، قبل و بعد از دستیابی حکومت، چندان خوب نبود. وی علاوه بر اخراج برخی یهودیان از حجاز، دستور داد اهل ذمه (مسیحیان و یهودیان) برای تمایز از مسلمانان لباس مخصوص بپوشند.

عمر بن خطاب که پس از ابوبکر و بنا به سفارش وی در سال ۱۳ هجری حکومت را در جامعه اسلامی بر عهده گرفت تا سال ۲۴ق خلیفه مسلمانان بود.[۱] از منابع تاریخی چنین بر می‌آید که عمر در زمان حکومتش، ارتباط چندان خوبی با یهودیان نداشته است و آن‌ها را از سراسر حجاز به شام تبعید کرد[۲]

بلاذری آورده است: نیمی از فدک خالصه رسول خدا(ص) شد. اهل فدک هم چنان در آن باقی بودند تا عمر به خلافت رسید و یهودِ حجاز را بیرون کرد. عده ای را[۳] به فدک فرستاد آن‌ها نیمی از خاک آن جا را قیمت گذاری کردند، عمر آن بها را به یهودیان پرداخت کرد و ایشان را به شام کوچاند».[۴] مشابه همین روایت را ابن سعد در طبقات ذکر کرده است ابن سعد می‌نویسد: «چون خداوند غنایم خیبر را در اختیار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گذاشت ... برخی از این زمینهامیان مسلمانان تقسیم شد. شمار کارگران مسلمان برای کشت کردن در آن زمین‌ها کفایت نمی‌کرد. پیامبر آن کشت زار‌ها را در اختیار یهودیان گذاشت تا کار کنند و نیمی از محصول آن برای آن‌ها باشد تا زمان عمر خطاب وضع به همین منوال بود. در آن هنگام کارگران مسلمان زیاد بودند عمر یهودیان را به شام تبعید کرد».[۵]

و در مواردی آن‌ها و مسیحیان (اهل ذمه) را مجبور کرد لباس مخصوص بپوشند تا از مسلمانان متمایز شوند.[۶]

واقدی روایتی را ذکر کرده است که عمر در زمان پیامبر اکرم(ص) پس از شنیدن سخنان ناپسند از یهودیان و منافقین مبنی بر انگیزه پیامبر برای کسب پادشاهی، از پیامبر(ص) خواست به او اجازه دهد تا هر یهودی یا منافقی که این سخن ناشایست را به زبان آورد به قتل برساند.پیامبر اکرم(ص) به او اجازه نداد و فرمود آن‌ها در ذمه ما هستند.[۷]


برخی دیگر از منابع علت اخراج یهودیان را توسط عمر روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ذکر کرده‌اند که پیامبر در آن روایت فرمود: در جزیره العرب دو دین نباید باشد.[۸] در روایتی دیگر آمده ضرب و شتم عبدالله بن عمر توسط یهودیان در منطقه خیبر، سبب شد عمر تصمیم به اخراج آن‌ها بگیرد.[۹]

در خصوص نحوه رفتار عمر با یهودیان در روایتی آورده است: شهرِ «اورشلیم» در سال ۶۳۷ میلادی زمان خلافت عمر بدون جنگ به تصرف اعراب درآمد. در تسلیم نامه شرط شد که به یهودیان اجازه داده شود که در این شهر سکونت کنند.[۱۰]



معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ سیره رسول خدا ؛ رسول جعفریان .


منابع

  1. یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه آیتی، محمد ابراهیم، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲، چاپ نهم، ج۲، ص۲۰و۵۴.
  2. محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه مهدوی دامغانی، محمود، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴، ج۲، ص۲۴۴.
  3. افرادی چون ابو الهیثم، مالک بن تیهان، سهل ابن خثیمه و زید بن ثابت.
  4. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ترجمه توکل، محمد، تهران، نقره، ۱۳۳۷، چاپ اول، ص۴۴.
  5. محمد بن سعد، پیشین، ج۲، ص۱۱۲.
  6. ابن اثیر، عز الدین، الکامل، ترجمه حالت، ابوالقاسم، خلیلی، عباس، تهران، موسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱، ج۲۳، ص۱۶۲.
  7. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ترجمه مهدوی دامغانی، محمود، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۶۹، ص۲۲۹.
  8. محمد بن عمر واقدی، پیشین، ص۵۴۷.
  9. ابن هشام، سیرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ترجمه رسولی محلاتی، سید هاشم، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵، چاپ ۵، ج۲، ص۲۴۲.
  10. عزالدین ابن اثیر، پیشین، ج۲۴، ص۱۰۷.