اقدامات ابوبکر در زمان خلافت

نسخهٔ تاریخ ‏۹ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۱۳ توسط Golpoor (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} آيا در زمان خلافت ابوبکر، کارهاي مخالف اسلام انجام شد؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} == طریقه انتخاب ابوبکر به خلافت == پس از رحلت پيامبر(ص) انصار در سقيفه بني ساعده براي انتخاب جانشين گرد هم آمدند تا با سعد بن عباده بيعت کنند. ابوبکر خب...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آيا در زمان خلافت ابوبکر، کارهاي مخالف اسلام انجام شد؟


طریقه انتخاب ابوبکر به خلافت

پس از رحلت پيامبر(ص) انصار در سقيفه بني ساعده براي انتخاب جانشين گرد هم آمدند تا با سعد بن عباده بيعت کنند. ابوبکر خبر يافت و به همراه عمر و ابوعبيده جراح رهسپار سقيفه شدند.[۱] اين در حالي بود که علي(ع) مشغول غسل و کفن پيامبر بود. انصار گفتند: يک امير از ما و يک امير از شما. ابوبکر گفت: اميران از ما باشند و وزيران از شما! آنگاه ابوبکر گفت: من يکي از اين دو؛ عمر و ابو عبيده را براي شما مي پسندم. در اين هنگام عمر از جا برخاست و گفت: چه کسي راضي مي شود کسي را که پيامبر مقدم داشته، پس اندازد. اين را گفت: و با ابوبکر بيعت کرد و برخي مردم نيز بيعت کردند. در اين هنگام انصار يا بعضي از انصار گفتند ما جز با علي عليه السلام بيعت نمي کنيم.[۲]

کار خلافت و جانشيني پيامبر(ص) در سقيفه خاتمه يافت در حالي که جنازه پيامبر سه روز ميان عترت پيامبر(ص) و دوستان ايشان روي زمين بود و آنها در اطراف بدن مطهر رسول خدا اشک حسرت مي ريختند، ابوبکر و طرفدارانش سه روز دور از جنازه پيامبر؛ سرگرم تحکيم پايه هاي حکومت خود بودند.

اقدامات پس از خلافت

در زمان خيلفه اول کارهاي زيادي مخالف اسلام صورت گرفت، که اکثر اين ها از سوي خود خليفه انجام گرفت:

غصب خلافت اميرمؤمنان(ع)

اولين کار مخالف اسلام و فرموده پيامبر(ص)، از سوي ابوبکر، غصب خلافت و جانشيني امام علي(ع) است. پيامبر(ص) در موارد زيادي علي(ع) را به عنوان جانشين بعد از خود معرفي نمود.[۳] اميرمؤمنان(ع) و فاطمه زهرا(س) تلاش هاي زيادي براي بازگرداندن امر خلافت از ابوبکر و بيعت با امام علي(ع) کردند؛ اما تلاش آنان ثمري نبخشيد.

جنگ و کشتار کساني که از پرداخت زکات به ابوبکر کوتاهي کردند

اين عده کساني بودند که چون در منصب جانشيني ابوبکر نسبت به پيامبر(ص) ترديد داشتند از پرداخت زکات به ابوبکر کوتاهي نمودند.ابوبکر تصميم گرفت با آنان بجنگد ولي عمر که متوجه عواقب سوء اين تصميم بود گفت: چگونه با کساني که پيامبر(ص) درباره آنها فرمود: «مأمور شده ام با مردم پيکار کنم تا معتقد شوند که خدائي جز خداوند يکتا نيست و محمد فرستاده اوست و هرکس اعتراف کرد مال و خونش مصون است». جنگ مي کني؟! اما ابوبکر بر خلاف نص صريح پيامبر با آنان جنگ نمود. [۴]

کشتن «مالک بن نويره»

مالک رئيس قبيله بني تميم و شخصي بی پاک و شجاع بود؛ جرم وي خودداري از پرداخت زکات به حکومت ابوبکر بود. و اين هنگامي بود که او سرگرم بررسي به منظور تعيين تکليف خود بود. خالد بن وليد با دستور ابوبکر يکباره به وي حمله برد و او را کشت و همان شب با زن او همبستر شد.[۵] وقتي که برخي از جمله عمر به ابوبکر گفتند او را بايد به خاطر زنا و کشتن مرد مسلمان، بکشند، ابوبکر در پاسخ گفت: بس است، خالد حکم خدا را تاويل کرداجتهاد کردو اشتباه نمود، زبان از نکوهش او باز داريد. بنابراين، اين رأي ابوبکر در مورد خالد يکي از مخالفت هاي او در مقابل قرآن و سنت پيامبر(ص) است.[۶]

عدم پرداخت سهم ذي القربي

همه مسلمانان اتفاق دارند که سهمي از خمس به پيامبر خداو سهم ديگري به خويشان آن حضرت تعلق مي گرفته است و تا پيامبر در قيد حيات بود اين برنامه جريان داشت. ولي بعد از آن که ابوبکر به خلافت رسيد، آيه خمس را تاويل کرد و پيامبر و خويشان او را پس از رحلت آن حضرت طرد نمود و از اداي حق بني هاشم امتناع ورزيد.[۷]

عدم پرداخت ارث فاطمه زهرا(س)

از ديگر اقدامات مخالف اسلام، در حکومت ابوبکر، ندادن ارث حضرت زهرا بود. که اين عمل خلاف نص صريح قرآن بود: «للرجال نصيب مما ترک...»[۸]؛ براي مردان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان گذاشته اند بهره اي هست، براي زنان نيز از آنچه پدران و مادران و خويشان باقي گذاشته، کم يا زياد، بهره اي مقرر شده است. اين آيه به معني عام هم شامل پيامبر و ساير افراد بشر مي شود. اما وقتي فاطمهعليها السلاماز ابوبکر ارث پدرش را طلب نمود، ابوبکر گفت: پيامبر فرموده: ما ارث نمي گذاريم و آنچه از ما مي ماند صدقه است و به ساير افراد مسلمين مي رسد. اين حديث را فاطمه(س) و امامان(ع) مردود دانسته اند.[۹]

غصب فدک ملک دختر پيامبر(ص)

وقتي آيه «و آت ذي القربي حقه»؛ حق خويشان خود را به آنها بده، نازل شد پيامبر(ص) فدک را به فاطمه(س) بخشيد و هم چنان در دست آن حضرت بود تا اينکه ابوبکر آن را از وي گرفت. اين همان حقي بود که زهرا(س) بعد از پدرش آن را مطالبه کرد و خليفه و طرفدارانش را به محاکمه کشيد.[۱۰]

آزار و کتک زدن حضرت زهرا(س)

آزردن زهراعليها السلامدختر پيامبر(ص) مخالف صريح گفتار رسول خدا است. همانا پيامبر(ص) فرمود: خشنودي فاطمه(س) خشنودي من و خشم فاطمه، خشم من است. امّا ابوبکر و هوادارانش به فرموده پيامبر(ص) بي اعتنايي نمودند و فاطمه عليها السلام را در جريان بيعت و هجوم به خانه علي(ع) بين در و ديوار قرار داده و پهلويش را شکستند.[۱۱]

منع از نوشتن احاديث پيامبر(ص)

به توجه به اين که کتابت و ضبط احاديث پيامبر(ص) موجب بقاي سيره و سنت نبوي است و حتي آن حضرت به اين عمل ضبط و حفظ احاديث تاکيد نموده بود. در زمان ابوبکر، احاديث آن حضرت به آتش کشيده شد. ابوبکر در ايام خلافتش دستور داد پانصد حديث پيامبر را جمع آوري کردند، يک شب که خوابيده بود سخت منقلب شد، صبح آن روز همه آنها را آتش زد.[۱۲]

عدم پرداخت سهم مولفه قلوبهم

خداوند براي افرادي که بايد دل هاي آنها را به سوي اسلام جلب کرد سهمي در زکات قرار داده است؛ {{قرآن|انما الصدقات... و المولفه قلوبهم[۱۳] پيامبر(ص) اين سهم از زکات را به افرادي که لازم بود دلهاي آنان را به سوي اسلام جلب کرد، مي داد ولي هنگامي که ابوبکر روي کار آمد، اين دسته از افراد براي سهم خود مانند زمان پيامبر(ص) نزد وي رفتند ابوبکر نيز فرماني نوشت که آنها سهم خود را دريافت دارند. آنها نيز فرمان ابوبکر را به عمر نشان دادند تا آن را گواهي کند ولي عمر فرمان ابوبکر را پاره کرد و گفت: ما به شما نيازي نداريم. آنها نزد ابوبکر برگشتند و گفتند آيا تو خليفه اي يا عمر؟ به خواست خدا او خليفه است و بدين گونه عمل عمر را تأييد و امضا نمود[۱۴].

انتخاب عمر به جانشینی

از ديگر احکام خلاف اسلامي که ابوبکر در زمان خلافت خود مرتکب شد اين بود که هنگام وفاتش وصيت نمود که بعد از او عمر خليفه باشد، در حالي که انتخاب وي برخلاف بيانات صريح پيامبر(ص) بود.[۱۵]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ـ اجتهاد در مقابل نص، علامه سيد عبدالحسين شرف الدين، ترجمه علي دواني.

۲ـ الغدير، علامه اميني، ج۱۳، ترجمه اکبر ثبوت


منابع

  1. يعقوبي، تاريخ، ترجمه ايتي، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ نهم،۱۳۸۲ش، ج۱، ص۵۲۳؛ و ابن قتيبه، الامامه و السياسه، قم، منشورات شريف رضي،ج۱، ص۵
  2. طبري، تاريخ، ترجمه: پاينده، ابوالقاسم تهران، بنياد فرهنگ ايران، ۱۳۵۲ش، ج۴، ص۱۳۲۸ و ابن الاثير، الکامل في التاريخ، بيروت، دارصادر، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۳۲۵.
  3. رک: علامه شرف الدين موسوي، المراجعات، ترجمه مروّج خراساني، قم، بنياد معارف اسلامي، چاپ هفتم، ۱۳۸۳ش،ص۱۲۵-۲۵۰.
  4. علامه شرف الدين موسوي، اجتهاد در مقابل نص، ترجمه علي دواني، تهران، انتشارات غدير، ص۱۲۸؛ و ابن کثير، البدايه و النهايه، بيروت، مکتبه المعارف، الطبعه السادسه، ۱۴۰۹ﻫ ﻕ، ج۶، ص۳۱۱.
  5. علامه اميني، الغدير، ترجمه: ثبوت، اکبر، تهران، بنياد بعثت، چاپ چهارم، ۱۳۶۹ش، ج۱۳ ، ص۳۲۰؛ ابن کثير، همان، ج۶، ص۳۲۱.
  6. ابن الاثير، پيسين ، ج۲، ص۳۵۸.
  7. علامه شرف الدين موسوي، اجتهاد در مقابل نص، پيشين، ص۸۱.
  8. نساء / ۷.
  9. علامه شرف الدين موسوي، اجتهاد در مقابل نص، پيشين، ص۸۸.
  10. همان، ص۹۸.
  11. علامه مجلسي، جلاء العيون، تحقيق: اماميان، سيد علي، قم سرور، چاپ دهم، ۱۳۸۳ش، ص۲۵۱-۲۶۲.
  12. علامه شرف الدين، اجتهاد در مقابل نص، ص۱۵۷.
  13. توبه / ۶۰
  14. علامه شرف الدين، اجتهاد در مقابل نص، پيشين، ص۷۳.
  15. مسعودي، مروج الذهب، بيروت، دارالمعرفه، ج۲، ص۳۰۷.