اصحاب عقبه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (ویرایش اولیه)
جز (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی')
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
 
| شاخه اصلی =تاریخ
|شاخه فرعی۱ =تاریخ و سیره معصومان
|شاخه فرعی۲ =سیره نبوی
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
جریان اصحاب عقبه چه بوده که پیامبر آنها را لعنت کرد و آن افراد چه نام داشتند و آیا پیامبر بعداً برای آنها استغفار کرده است یا خیر؟
جریان اصحاب عقبه چه بوده است؟ نام آن افراد چه بود؟ آیا پیامبر(ص) آنها را لعنت کرد؟{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}اصحاب عَقَبَه، گروهی از [[صحابه پیامبر]] بودند که در راه بازگشت از [[غزوه تبوک]]، قصد ترور پیامبر(ص) را داشتند. اما [[خداوند]] پیامبر(ص) را از‌ توطئه آنها آگاه کرد. [[پیامبر]] آنها را [[لعن]] نمود، ولی نام آنها را برای مردم فاش نکرد و از مجازات آنها منصرف شد. برخی محققان، جریان اصحاب عقبه و توطئه ترور پیامبر(ص) را مربوط به وقایع [[حجه الوداع]] دانسته‌اند.
اصحاب عقبه، گروهی از صحابه پیامبر بودند که در راه بازگشت از غزوه تبوک به سمت مدینه، قصد ترور پیامبر(ص) را داشتند، اما خداوند پیامبر را از‌ توطئه آنها آگاه کرد.


===اصحاب عقبه در غزوه تبوک===
==اصحاب عقبه در غزوه تبوک==
از حوادث سال نهم هجرت واقعه تبوک است که در پی آن سپاه اسلام به فرماندهی پیامبراکرم(ص) تا مرزهای روم پیش رفتند ولی برخلاف گزارشهای رسیده، خبری از سپاه روم نبود و لذا پیامبر(ص) دستور بازگشت به مدینه را صادر نمود.
در سال نهم هجرت، هنگام برگشت از [[غزوه تبوک]] به [[مدینه]]، شماری از [[منافق|منافقان]] که در میان سپاه اسلام حضور داشتند، نقشه ترور [[پیامبر(ص)]] را کشیده بودند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، بی تا، ج۲، ص۶۸.</ref> آنها برای عملی کردن این طرح، در گردنه کوه کمین کردند تا در وقت مناسب شتر پیامبر(ص) را رم داده و او را از بالای کوه به پایین پرت کنند.<ref name=":0">خصیبی، حسین بن حمدان، هدایه الکبری، بیروت، مؤسسه بلاغ، چاپ چهارم، ۱۴۱۱ق، ص۷۸ و ۸۴.</ref>
در برگشت از تبوک عدّه‌ای از منافقین که در میان سپاه اسلام حضور داشتند، طرح ترور پیامبر(ص) را در سر داشتند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، (بی تا)، ج۲، ص۶۸.</ref> برای عملی کردن این طرح درگردنه کوه کمین کردند تا در وقت مناسب شتر پیامبر را رم داده پیامبر از بالای کوه به پایین پرت شود.


در روایتی آمده که عدّه‌ای از امام باقر(ع) درباره اصحاب عقبه سؤال کردند، حضرت در جواب فرمود؛ در شبی تاریک پیامبر(ص) سوار بر ناقه (شتر) غضباء، به همراه اصحاب در حال برگشت از تبوک بود؛ دوازده نفر از منافقین پنهانی اجتماع کرده و نقشه ترور را کشیدند و گفتند این بهترین فرصت برای از میان برداشتن اوست. هنگام عبور از تنگه شترش را رم کرده وکارش را یکسره کنیم؛<ref>خصیبی، حسین بن حمدان، هدایه الکبری، بیروت، مؤسسه بلاغ، چاپ چهارم، ۱۴۱۱، ص۷۸. ـ ۸۴ـ ۸۴ـ ۸۴</ref>
نقل شده پیامبر(ص) توسط [[جبرئیل]] از نقشه منافقان آگاه شد و دستور داد [[عمار یاسر]] از طرف جلو، افسار شتر را گرفته و [[حذیفه بن یمان]] نیز از پشت سر، شتر او را براند. حضرت محمد(ص) اجازه نداد کسی پیش از او از عقبه (گردنه) عبور کند. وقتی که به گردنه رسیدند متوجه شدند که افرادی پشت سر آنها در حرکت هستند و قصد دارند هجوم برده و از پیامبر جلو بزنند؛ ولی حذیفه مانع از این کار منافقان شده، آنها را فراری داد.  


نقل شده پیامبر(ص) از طریق جبرئیل از نقشه منافقین مطلع گردید و دستور داد عمار از طرف جلو اسفار شتر را گرفته و حذیفه بن یمان نیز از پشت سر، شتر آن حضرت را برانند و حضرت همچنین اجازه نداد کسی پیش ایشان از عقبه عبور کند وقتی که به گردنه رسیدند متوجه شدند که افرادی پشت سر آنها در حرکت هستند و می‌خواهند هجوم بیاورند و از پیامبر جلو بزنند ولی حذیفه مانع از این کار منافقان شده و آنها را فراری داد و این در حالی بود که آن افراد صورت خود را با پارچه‌ای پوشانده بودند حذیفه نتوانست آنها را بشناسد ولی با توجه به خصوصیات مرکب و اسب افراد حدسهایی در مورد برخی می‌زد تا اینکه پیامبر(ص) بعد از عبور از گردنه همه آنها را بنام خود و پدرانشان نام برد و حذیفه را از نقشه آنان آگاه ساخت؛ حذیفه گفت یا رسول الله اگر اجازه دهید آنها مجازات می‌شوند حضرت اجازه نداد؛ بنابه برخی گزارشها حتی اجازه نداد حذیفه نام آنها را فاش نماید ازاینروی حذیفه را صاحب سری می‌شناختند که دیگران آگاه نبودند.<ref>ابوزهره، محمد، خاتم پیامبران، ترجمه حسین صابری، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۳، ج۲، ص ۴۳۶–۴۳۲ و قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۷۳، ج۱، ص۱۸۰.</ref> بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) حذیفه در نماز هرکس شرکت نمی‌کرد گفته می‌شد او جزو منافقین است.<ref>ابوزهره، محمد، همان، ص۴۳۶ و قمی همان.</ref>
آن افراد صورت خود را با پارچه‌ای پوشانده بودند و قابل شناسایی نبودند. پیامبر(ص) پس از عبور از گردنه، همه آنها را به نام خود و پدرانشان نام برد و حذیفه را از نقشه آنان آگاه کرد. حذیفه از رسول خدا(ص) اجازه خواست تا آنها مجازات شوند؛ ولی پیامبر(ص) اجازه نداد. بنابر برخی گزارش‌ها، پیامبر حتی اجازه نداد حذیفه نام آنها را فاش کند؛ از این رو، حذیفه را آگاه به اسراری می‌دانستند که دیگران از آن با خبر نبودند.<ref>ابوزهره، محمد، خاتم پیامبران، ترجمه حسین صابری، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۳، ج۲، ص۴۳۶–۴۳۲؛ قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۷۳، ج۱، ص۱۸۰.</ref> پس از [[رحلت پیامبر اکرم(ص)]]، هنگامی که حذیفه در [[نماز جماعت|نماز جماعتی]] شرکت نمی‌کرد، گفته می‌شد امام جماعت آن نماز، جزء منافقان است.<ref>ابوزهره، محمد، خاتم پیامبران، ترجمه حسین صابری، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۳، ج۲، ص۴۳۶ ؛ قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۷۳، ج۱، ص۱۸۰.</ref>
====اصحاب عقبه در حجه الوداع====
در برخی نقلها واقعه اصحاب عقبه را در ذیل وقایع حجه الوداع و هنگام بازگشت پیامبر(ص) از سفر حج ذکر کرده‌اند. این افراد در کنار کعبه با هم، هم قسم می‌شوند تا نگذارند خلافت و جانشینی پیامبر(ص) به اهل بیت آن حضرت برسد و به همین منظور نیز با هم، پیمانی می‌بندند و متعهد می‌شوند که در موقع مراجعت به مدینه پیامبر را در عقبه (گردنه) ترور کنند.<ref>حسینی، شرف الدین، تأویل الآیات، قم چاپ امیر ۱۴۰۷ هـ، ج۱، ص۲۰۸.</ref>  


====هویت اصحاب عقبه====
==اصحاب عقبه در حجه الوداع==
درباره تعداد و نام افرادی که در جریان عقبه و نقشه ترور پیامبر شرکت داشتند اقوال و نظرات مختلفی نقل شد و تعداد آنها را از ۱۲ نفر تا چهل نفر ذکر کرده‌اند. بعد از برملا شدن توطئه اصحاب عقبه با وجود اینکه مورد نفرین پیامبر(ص) قرار گرفتند اما پیامبر(ص) از مجازات این گروه خائن گذشت و نام آنها را فاش نکرد آمرزش خواستن برای آنان از خدا درمنابع منعکس نشده است.
در برخی نقل‌ها، جریان اصحاب عقبه، هنگام بازگشت پیامبر(ص) از [[حجة الوداع]] ذکر شده است. بر اساس این اخبار، [[منافقان]] در کنار [[کعبه]] با هم، هم‌قسم شدند تا نگذارند [[خلافت]] و جانشینی پیامبر(ص) به اهل بیت او برسد. به همین منظور با هم پیمانی بستند که در هنگام بازگشت به مدینه، پیامبر(ص) را در عقبه (گردنه) ترور کنند.<ref>حسینی، شرف الدین، تأویل الآیات، قم چاپ امیر ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۰۸.</ref>


{{پایان پاسخ}}
==هویت اصحاب عقبه==
{{مطالعه بیشتر}}
درباره تعداد و نام افرادی که در جریان عقبه شرکت داشتند، اقوال مختلفی ذکر شده است. تعداد آنها را از ۱۲ نفر<ref name=":0" /> تا ۴۰ نفر ذکر کرده‌اند.


== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
پس از برملا شدن توطئه اصحاب عقبه، پیامبر(ص) آنها را [[نفرین]] کرد. ولی از مجازات آنها گذشت و نامشان را فاش نکرد. البته [[استغفار|آمرزش خواستن]] برای آنان، در منابع ذکر نشده است.
۱. تاریخ پیامبراسلام، دکترعبدالحمید آیتی.


۲. خاتم پیامبران ج۲، محمد ابوزهره، ترجمه حسین صابری.
{{مطالعه بیشتر}}
 
۳. فروغ ابدیت، ج۲، آیه الله جعفر سبحانی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
 
{{شاخه
| شاخه اصلی =تاریخ
| شاخه فرعی۱ =تاریخ و سیره معصومان
| شاخه فرعی۲ =سیره نبوی
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه = شد
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر = شد
  | بازبینی =
| ارجاعات =
| بازبینی نویسنده = 
  | بازبینی = شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت = ج
  | کیفیت =
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:منافقان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۲۵


سؤال
جریان اصحاب عقبه چه بوده است؟ نام آن افراد چه بود؟ آیا پیامبر(ص) آنها را لعنت کرد؟

اصحاب عَقَبَه، گروهی از صحابه پیامبر بودند که در راه بازگشت از غزوه تبوک، قصد ترور پیامبر(ص) را داشتند. اما خداوند پیامبر(ص) را از‌ توطئه آنها آگاه کرد. پیامبر آنها را لعن نمود، ولی نام آنها را برای مردم فاش نکرد و از مجازات آنها منصرف شد. برخی محققان، جریان اصحاب عقبه و توطئه ترور پیامبر(ص) را مربوط به وقایع حجه الوداع دانسته‌اند.

اصحاب عقبه در غزوه تبوک

در سال نهم هجرت، هنگام برگشت از غزوه تبوک به مدینه، شماری از منافقان که در میان سپاه اسلام حضور داشتند، نقشه ترور پیامبر(ص) را کشیده بودند.[۱] آنها برای عملی کردن این طرح، در گردنه کوه کمین کردند تا در وقت مناسب شتر پیامبر(ص) را رم داده و او را از بالای کوه به پایین پرت کنند.[۲]

نقل شده پیامبر(ص) توسط جبرئیل از نقشه منافقان آگاه شد و دستور داد عمار یاسر از طرف جلو، افسار شتر را گرفته و حذیفه بن یمان نیز از پشت سر، شتر او را براند. حضرت محمد(ص) اجازه نداد کسی پیش از او از عقبه (گردنه) عبور کند. وقتی که به گردنه رسیدند متوجه شدند که افرادی پشت سر آنها در حرکت هستند و قصد دارند هجوم برده و از پیامبر جلو بزنند؛ ولی حذیفه مانع از این کار منافقان شده، آنها را فراری داد.

آن افراد صورت خود را با پارچه‌ای پوشانده بودند و قابل شناسایی نبودند. پیامبر(ص) پس از عبور از گردنه، همه آنها را به نام خود و پدرانشان نام برد و حذیفه را از نقشه آنان آگاه کرد. حذیفه از رسول خدا(ص) اجازه خواست تا آنها مجازات شوند؛ ولی پیامبر(ص) اجازه نداد. بنابر برخی گزارش‌ها، پیامبر حتی اجازه نداد حذیفه نام آنها را فاش کند؛ از این رو، حذیفه را آگاه به اسراری می‌دانستند که دیگران از آن با خبر نبودند.[۳] پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، هنگامی که حذیفه در نماز جماعتی شرکت نمی‌کرد، گفته می‌شد امام جماعت آن نماز، جزء منافقان است.[۴]

اصحاب عقبه در حجه الوداع

در برخی نقل‌ها، جریان اصحاب عقبه، هنگام بازگشت پیامبر(ص) از حجة الوداع ذکر شده است. بر اساس این اخبار، منافقان در کنار کعبه با هم، هم‌قسم شدند تا نگذارند خلافت و جانشینی پیامبر(ص) به اهل بیت او برسد. به همین منظور با هم پیمانی بستند که در هنگام بازگشت به مدینه، پیامبر(ص) را در عقبه (گردنه) ترور کنند.[۵]

هویت اصحاب عقبه

درباره تعداد و نام افرادی که در جریان عقبه شرکت داشتند، اقوال مختلفی ذکر شده است. تعداد آنها را از ۱۲ نفر[۲] تا ۴۰ نفر ذکر کرده‌اند.

پس از برملا شدن توطئه اصحاب عقبه، پیامبر(ص) آنها را نفرین کرد. ولی از مجازات آنها گذشت و نامشان را فاش نکرد. البته آمرزش خواستن برای آنان، در منابع ذکر نشده است.


منابع

  1. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، بی تا، ج۲، ص۶۸.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ خصیبی، حسین بن حمدان، هدایه الکبری، بیروت، مؤسسه بلاغ، چاپ چهارم، ۱۴۱۱ق، ص۷۸ و ۸۴.
  3. ابوزهره، محمد، خاتم پیامبران، ترجمه حسین صابری، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۳، ج۲، ص۴۳۶–۴۳۲؛ قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۷۳، ج۱، ص۱۸۰.
  4. ابوزهره، محمد، خاتم پیامبران، ترجمه حسین صابری، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۳، ج۲، ص۴۳۶ ؛ قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۷۳، ج۱، ص۱۸۰.
  5. حسینی، شرف الدین، تأویل الآیات، قم چاپ امیر ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۰۸.