آگاهی امام حسین(ع) از سرانجام قیام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیا امام حسین(ع) از فرجام قیامش آگاه بود؟ اصولاً دایره علم غیب امام تا کجاست؟
آیا امام حسین(ع) از فرجام قیامش آگاه بود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|امام حسین}}
[[امام حسین(ع)]] براساس روایات و نقل‌های تاریخی از سرانجام قیامش آگاهی داشت.<ref name=":0">جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع) ، انتشارات انصاریان، چاپخانه نگین، چاپ پنجم، صفحه ۲۱۸. به نقل از عبرات المصطفین، محمودی، محمد باقر، جلد ۱.</ref> [[علامه امینی]] بخشی از این نقل‌ها را در کتاب «سیرتنا و سنتنا» جمع‌آوری کرده است.<ref name=":0" />  امام حسین(ع) می‌دانست شرایط تأسیس [[حکومت اسلامی]] فراهم نیست و در این قیام، او و یارانش شهید خواهند شد:


== آگاهی امام حسین از فرجام قیام کربلا ==
* امام حسین(ع) به [[عبدالله بن زبیر]] در [[مکه]] فرمود: به خدا سوگند اگر من در هر پناهگاهی باشم، مرا بیرون می‌آورند، تا مقصود خود را انجام دهند. به خدا سوگند! در ستم بر من زیاده‌روی کنند.<ref>الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۹، ابن اثیر، نشر دار صادر، دار بیروت، سال ۱۳۸۵ هـ ق.</ref>
براساس روایات [[امام حسین(ع)]] از سرانجام قیامش آگاه بود. در این زمینه روایات بسیاری وجود دارد که پیامبر اسلام از شهادت امام حسین(ع) خبر دادند.<ref name=":0" /> علامه امینی بخشی از این نقل‌ها را در کتاب «سیرتنا و سنتنا» فراهم آورده‌اند.<ref name=":0" /> این نوع روایات در منابع [[اهل سنت]] نیز وجود دارد.<ref name=":0">جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع) ، انتشارات انصاریان، چاپخانه نگین، چاپ پنجم، صفحه ۲۱۸. به نقل از عبرات المصطفین، محمودی، محمد باقر، جلد ۱.</ref>
* امام حسین(ع): به خدا سوگند! مرا رها نمی‌کنند تا خون قلبم را بیرون آورند؛ پس وقتی چنین کردند، خداوند کسی را از آنان بر آن‌ها مسلط سازد که آن‌ها را ذلیل کند.<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۷۸ ، انتشارات علمیه اسلامیه، مترجم، سید هاشم رسولی محلاتی</ref>
*امام حسین(ع) در [[مکه]] فرمودند: من پیامبر خدا را در خواب دیدم، به من دستوری داد که برای اجرای آن می‌روم.<ref>تاریخ طبری، جلد ۴، صفحه ۲۹۱ و ترجمه الامام حسین(ع) صفحه ۲۰۲.</ref>


علاوه بر این روایات، اخباری نقل شده است که به صراحت یا اشاره، از علم امام حسین(ع) به وقوع [[حادثه کربلا]] قبل از اتفاق افتادن آن، خبر داده است.
این نوع روایات در منابع [[اهل سنت]] نیز وجود دارد.<ref name=":0" />


در روایتی آمده است که امام(ع) در شبی قبل از آن که از [[مدینه]] به سوی [[مکه]] حرکت کنند، بر سر قبر رسول الله(ص) آمدند، پس از آن که کنار قبر خوابشان برد، در خواب پیامبر(ص) و جمعی از [[ملائکه]] را دیدند، پیامبر(ص) او را در آغوش گرفته و بدو فرمودند: «ای حسین! می‌بینیم که به زودی به دست گروهی از امّت من در کربلا تشنه کشته خواهی شد…».<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، صفحه ۱۶۱–۱۵۴، به نقل از ترجمه الامام الحسین(ع).</ref>
امام حسین(ع) با اینکه از سرانجام خود اطلاع داشت به این جهت که اسلام را در خطر می‌دانست، ترسی از کشته شدن نشان نداد. هدف امام از قیام، نپذیرفتن حکومت یزید، رفع انحرافات فکری و احیاء دین بود. امام در وصیتی به برادرش [[محمد بن‌ حنفیه]] فرمود: من از روی خودخواهی، سرمستی، گردنکشی، فساد و ظلم خارج نشده‌ام. من برای اصلاح در امت جدّم رسول خدا(ص) قیام کردم و اراده دارم که [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنم.<ref>بحارالانوار، تهران، ج۴۴، ص۳۲۹.</ref>{{پایان پاسخ}}  
 
در خبر دیگری آمده است، که امام حسین(ع) در مکه فرمودند: «من جدّم را در خواب دیدم، به من دستوری داد که برای اجرای آن می‌روم. امام در نامه‌ای برای سعید بن عاص، با استناد به همین خواب، نوشتند: «تو را از نکته‌ای آگاه کنم که من جد خود را در خواب دیده‌ام. او به من خبری داده که من به دنبال آن هستم.<ref>تاریخ طبری، جلد ۴، صفحه ۲۹۱ و ترجمه الامام حسین(ع) صفحه ۲۰۲.</ref>در روایت دیگری آمده است که چون امام به کربلا رسید، فرمود پدرم در حین رفتن به صفّین از این‌جا عبور کرد که من با او بودم. (پدرم) اسم این محل را پرسید و به او گفتند، فرمود: این‌جا محل فرود آن‌ها و ریختن خون‌هایشان است. در این باره از او پرسش کردند، گفت: جمعی از اهل بیت در این‌جا فرود خواهند آمد.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص291، به نقل از اخبار الطوال، صفحه ۲۵۳.</ref>
 
== کتاب عاشورا ==
آنچه باید بدان توجه داشت این است که علم قطعی امام به حوادث تغییرناپذیر، مستلزم جبر نیست؛ چرا که در جهان هستی که مخلوق الهی است، چیزی جز با مشیّت الهی و اذن خداوندی به وجود نمی‌آید و مشیّت خداوندی به افعال اختیاری انسانی، از راه اراده و اختیار تعلق گرفته؛ مثلاً خداوند خواسته است که انسان فعلی، را با اختیار و اراده انجام دهد. بدیهی است که تحقق این فعل با این اوصاف، لازم و قطعی خواهد بود و با این همه، اختیاری هم هست؛ زیرا اگر اختیاری نباشد ارادهٔ خداوند از مرادش تخلف می‌کند
 
و ما تشاؤون الّا ان یشاء الله رب العالمین.<ref>سوره تکویر، آیه ۲۹</ref>
 
بنابراین می‌توان گفت: امام(ع) می‌دانست که تلاش در برابر قضای حتمی سودی ندارد؛ چنان‌که خداوند در کلام خود در سورهٔ آل عمران در برابر آن‌ها که در جنگ احد گفته بودند: اگر یاران کشته شده پیش ما بودند، نمی‌مردند. می‌فرماید: «بگو اگر در خانه‌هایتان نیز بودید کسانی که برایشان قتل نوشته شده بود به سوی آرامگاه‌های خود بیرون می‌آمدند.»<ref>آل عمران، ۱۴۵،</ref>
 
اما دربارهٔ قسم دوم از علم امام: این نوع علم امام تکلیف آور است، بر خلاف قسم اول از علم امام(ع) که علم غیبی است و تکلیف آور نیست. امام حسین(ع) از جهت عادی خود نیز به شهادت خود و یارانش آگاهی داشت؛ بنابر ادله‌ای که در پی خواهد آمد، ولی از این جهت که اسلام در خطر بود، ملاحظه و ترسی از کشته شدن نداشت و اهداف بلند و عالی آن حضرت بود که در این راه او را از انجام هر کاری برای اسلام بازنمی‌داشت.
 
مدارک و مصادر معتبر تاریخی دلالت دارند که امام از شهادت خود و به دست نیامدن پیروزی نظامی، علم و آگاهی داشت و می‌دانست که شرایط تأسیس حکومت اسلامی فراهم نیست؛ پس هدف آن حضرت از قیام، اساساً اعلان بطلان حکومت یزید، احیاء دین، رفع شبهات و انحرافات فکری و نجات نظام حکومت اسلامی و دفع ضربات کشندهٔ حکومت یزید، از دین بود. اینک برخی از فقرات کلام سیدالشهدا(ع) را که بر علم ایشان دلالت دارد، بیان می‌کنیم:
 
به عبدالله بن زبیر در مکه می‌فرمود: به خدا سوگند اگر من در هر پناهگاهی باشم، مرا بیرون می‌آورند، تا مقصود خود را انجام دهند. به خدا سوگند! در تعدّی و ستم بر من از حد بگذرند؛ چنان‌که یهود در مورد شنبه از حد گذشتند.<ref>الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۹، ابن اثیر، نشر دار صادر، دار بیروت، سال ۱۳۸۵ هـ ق.</ref>
 
۲. امام حسین(ع) می‌فرمود:
 
والله لا یدعونی حتی یستخرجوا هذه العلقه من جوفی فاذا فعلوا سلط الله علیهم من یذلهم حتی یکونوا اذلّ من فرام الامه (والفرام خرقه تجعلها المرأه فی قلبها اذا حاضت).<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۷۸ ، انتشارات علمیه اسلامیه، مترجم، سید هاشم رسولی محلاتی</ref>
 
به خدا سوگند! مرا رها نمی‌کنند تا خون قلبم را بیرون آورند؛ پس وقتی چنین کردند، خداوند کسی را از آنان بر آن‌ها مسلط سازد که آن‌ها را ذلیل کند آن قدر که از خرقهٔ زنان هم خوارتر گردند. و مانند این، شواهد بسیار است که برای جلوگیری از اطالهٔ کلام به همین مختصر اکتفا می‌کنیم.
 
اما هدف امام حسین(ع) را با توجه به سخنان آن حضرت می‌توان چنین بیان کرد: امر به معروف و نهی از منکر، امام حسین(ع) برای ارائه دادن الگویی برتر و واحد، با توجه به آیهٔ شریفهٔ ۱۰۴ از سورهٔ آل عمران که می‌فرماید:
 
و لتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون
 
به این حرکت نمادین اقدام نمود و این مطلب از کلام خود آن حضرت، در وصیتی که به محمدبن‌حنفیه نگاشته است، به دست می‌آید؛ چرا که فرمود:
 
انی لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً … انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی محمد(ص) ارید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی علی بن ابی طالب… .<ref>بحارالانوار، تهران، ج۴۴، ص۳۲۹.</ref>
 
من از روی خودخواهی و سرمستی و گردنکشی و فساد و ظلم خارج نشده‌ام و جز این نیست که خارج شدم برای اصلاح در امت جدّم رسول خدا(ص) و اراده دارم که امر به معروف و نهی از منکر کنم و مطابق سیرهٔ جدم(ص) و پدرم، علی بن ابی طالب(ع)، رفتار نمایم.
 
آری به راستی حضرت حسین بن علی(ع) از خطری که متوجه دین شده بود، آگاه بود؛ از این رو در همان آغاز کار که مروان در مدینه به آن حضرت توصیه کرد که با یزید بیعت کند و به اصطلاح او، محترمانه و با آسایش خاطر زندگی نماید، فرمود:
 
انا لله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید.<ref>مثیرالاحزان، ابن نما، تحقیق و نشر مدرسه الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، قم، سال ۱۴۰۶ هـ ق، محقق سید محمد باقر موحد ابطحی.</ref>
 
همانا ما از خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم؛ باید با اسلام وداع کرد؛ زیرا امت به شبانی مثل یزید مبتلا شده است. دلایل فراوان دیگری نیز وجود دارد که حضرت سیدالشهدا(ع) اهدافی الهی و دور ازهوای نفس را جستجو می‌کرد و در راه رسیدن به این اهداف، جان گران‌قدر خویش و یارانش را فدا کرد.{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه اصلی =تاریخ
| شاخه فرعی۱ = امامت
|شاخه فرعی۱ =تاریخ و سیره معصومان
| شاخه فرعی۲ = امامت خاصه
|شاخه فرعی۲ =امام حسین(ع)
| شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۴ = امام حسین(ع)
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
خط ۶۹: خط ۳۳:
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت = ب
  | اولویت = ب
  | کیفیت = ج
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
خط ۷۸: خط ۴۲:
[[رده:علم غیب]]
[[رده:علم غیب]]
[[رده:کربلا]]
[[رده:کربلا]]
[[رده:درگاه امام حسین(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۹

سؤال

آیا امام حسین(ع) از فرجام قیامش آگاه بود؟

درگاه‌ها
امام حسین.png


امام حسین(ع) براساس روایات و نقل‌های تاریخی از سرانجام قیامش آگاهی داشت.[۱] علامه امینی بخشی از این نقل‌ها را در کتاب «سیرتنا و سنتنا» جمع‌آوری کرده است.[۱] امام حسین(ع) می‌دانست شرایط تأسیس حکومت اسلامی فراهم نیست و در این قیام، او و یارانش شهید خواهند شد:

  • امام حسین(ع) به عبدالله بن زبیر در مکه فرمود: به خدا سوگند اگر من در هر پناهگاهی باشم، مرا بیرون می‌آورند، تا مقصود خود را انجام دهند. به خدا سوگند! در ستم بر من زیاده‌روی کنند.[۲]
  • امام حسین(ع): به خدا سوگند! مرا رها نمی‌کنند تا خون قلبم را بیرون آورند؛ پس وقتی چنین کردند، خداوند کسی را از آنان بر آن‌ها مسلط سازد که آن‌ها را ذلیل کند.[۳]
  • امام حسین(ع) در مکه فرمودند: من پیامبر خدا را در خواب دیدم، به من دستوری داد که برای اجرای آن می‌روم.[۴]

این نوع روایات در منابع اهل سنت نیز وجود دارد.[۱]

امام حسین(ع) با اینکه از سرانجام خود اطلاع داشت به این جهت که اسلام را در خطر می‌دانست، ترسی از کشته شدن نشان نداد. هدف امام از قیام، نپذیرفتن حکومت یزید، رفع انحرافات فکری و احیاء دین بود. امام در وصیتی به برادرش محمد بن‌ حنفیه فرمود: من از روی خودخواهی، سرمستی، گردنکشی، فساد و ظلم خارج نشده‌ام. من برای اصلاح در امت جدّم رسول خدا(ص) قیام کردم و اراده دارم که امر به معروف و نهی از منکر کنم.[۵]


منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع) ، انتشارات انصاریان، چاپخانه نگین، چاپ پنجم، صفحه ۲۱۸. به نقل از عبرات المصطفین، محمودی، محمد باقر، جلد ۱.
  2. الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۹، ابن اثیر، نشر دار صادر، دار بیروت، سال ۱۳۸۵ هـ ق.
  3. الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۷۸ ، انتشارات علمیه اسلامیه، مترجم، سید هاشم رسولی محلاتی
  4. تاریخ طبری، جلد ۴، صفحه ۲۹۱ و ترجمه الامام حسین(ع) صفحه ۲۰۲.
  5. بحارالانوار، تهران، ج۴۴، ص۳۲۹.