پرش به محتوا

«زنة عرش‌الله و مداد کلماته» در دعای عهد

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۱۱ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

مراد از «زنة عرش الله و مداد کلماته» در دعای عهد چیست؟

تعبیر «زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِهِ؛ به‌اندازه وزن عرش خدا و به قدر گستردگی کلمات خدا» در دعای عهد و برای توصیف اندازه صلوات و درود بر امام زمان(ع) است. در این قطعه از دعای عهد، فرد دعاکننده از خداوند می‌خواهد که از سوی مردان و زنان مؤمن، از جانب فرد دعا کننده و پدر و مادرش، به‌اندازه «وزن عرش خدا و به‌قدر گستردگی کلمات او» که نشان از بی‌نهایت‌بودن آن است به امام عصر(ع) درود بفرستد.

زنة عرش الله

زمانی که عرش در مورد خدا به‌کار می‌رود، مقصود مجموعه جهان هستی است که در حقیقت حکومت پروردگار محسوب می‌شود.[۱]

مراد از «زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ» یعنی این که خدایا به امام زمان(ع) درود فرست، درودهایی که هم‌وزن عرش خداست. در این قطعه از دعا، هم‌وزن مجموعهٔ جهان هستی که وزن آن را جز خداوند کسی نمی‌داند و حدی برای عظمت آن تصور نمی‌شود، برای امام زمان(ع) درخواست درود می‌شود.

مداد کلماته

«مداد» از ریشه «مَدِّ» است که به معنای کثرت و شمارش بالاست[۲] نه «مداد» که با آن می‌نویسند[۳] و در آیه ۱۰۹ سوره کهف آمده است: ﴿قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً؛ بگو: اگر درياها براى (نوشتن) كلمات پروردگارم مركّب شود، درياها پايان مى‏‌گيرد. پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان يابد؛ هر چند همانند آن (درياها) را كمك آن قرار دهيم! «کلمات»، جمع کلمه، در اصل به معنای الفاظی است که با آن سخن گفته می‌شود.[۴] از آن‌جا که وجود هر یک از موجودات این جهان دلیل بر علم و قدرت خداوند است، گاهی به هر موجودی «کلمة الله» اطلاق می‌شود؛ مخصوصاً این تعبیر در مورد موجودات با عظمت بیشتر آمده است.[۵] در قرآن عیسی(ع) را کلمه خداوند دانسته است.[۶]

تعبیر «مداد کلماته» در دعای عهد اشاره به گستردگی کلمات خدا یعنی موجودات جهان هستی دارد. در این قسمت از دعای عهد از خداوند خواسته می‌شود که به اندازه گستردگی کلماتش (موجودات)، که بی‌نهایت هستند، بر امام عصر(ع) درود بفرستد. [۷] [۸]


منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۱ش، ج۱۳، ص۱۶۰.
  2. فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، قم، نشر هجرت‏، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۱۷.
  3. صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد، المحيط في اللغه، بيروت، عالم الكتاب‏، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۲۷۳.
  4. ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغه، قم، مكتب الاعلام الاسلامي‏، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۱۳۱.
  5. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱۰، ص۳۳۱. ج۱۲، ص۵۷۲.
  6. سوره نساء، آیه ۱۷.
  7. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآه العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۲۴۸.
  8. مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الكافي-الأصول و الروضه، تهران، المكتبه الإسلاميه، چاپ: اول، ۱۳۸۲ ق، ج۱۰، ص۲۸۸.