ایمان از روی ترس
آیا ایمان از روی ترس، بی فایده است؟ با ادلّه قرآنی، تبیین نمائید.
خداوند، پیامبران را با وحی فرستاده است، تا با بیانهای گوناگون انسان را به سعادت برساند و از مسیرهای انحرافی بازدارند. چنانچه در آیه ۱۲ سوره لیل میفرماید: «بر ما است که انسان را هدایت کنیم». سپس از آنجا که راههای انحرافی، فراوان است، به انسان هشدار میدهد، و میگوید: «بعضی از این راهها، منحرف و بیراهه است» (سوره نحل، آیه ۹).[۱]
در آیات متعددی، به این معنی اشاره شده که اگر خداوند میخواست، همه مردم را به اجبار، هدایت میکرد، مثل آیه: {{قرآن|أَفَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لَهَدَی النَّاسَ جَمِیعاً[۲] ﴿وَ لَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ﴾[۳] ﴿وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً﴾.[۴] به واسطه این اجبار (درونی یا بیرونی) خداوند میتوانست حتی منکران لجوج را وادار به پذیرش ایمان، کند، چرا که او بر همه چیز، تواناست، و هیچ کاری در برابر قدرتش، مشکل نیست؛ ولی هرگز او چنین نخواهد کرد، چرا که این گونه ایمان اجباری، بیارزش و فاقد معنویت، و تکاملی است که انسان به آن نیاز دارد.[۵] از آنجا که نعمت اختیار و آزادی اراده و انتخاب، یکی از مهمترین عوامل تکامل انسان میباشد، خداوند متعال، انسان را موجودی انتخاب گر آفرید، و او را هدایت اجباری نکرد، چرا که هدایت اجباری، نه افتخار است، و نه تکامل. بلکه به انسان آزادی داد، تا این راه را با پای خود بپیماید و به اوج تکامل برسد.[۶] با توجه به این مقدمه، به اصل جواب پرداخته میشود.
خداوند متعال در قرآن میفرماید: کسانی که از روی ترس و اضطرار، ایمان میآورند، ایمان آنها ارزشی ندارد مثلاً در سوره یونس، آیه ۹۶، میفرماید: «محقّقاً کسانی که خدا بر گمراهیشان، حکم کرده، ایمان نخواهند آورد»، اینها همان کسانی هستند که آیات الهی را تکذیب میکنند و سرانجامی جز دوزخ ندارند. چون سرمایه سعادت خود را که همان ایمان است، از دست دادهاند. پس ایمان نمیآورند، ﴿حَتَّی یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ﴾[۷] تا آنکه عذاب الیم را ببینند. وقتی عذاب را ببینند، البته ایمان میآورند، ولی ایمان اضطراری (و از روی ترس) فایده ای ندارد. پس هر انسانی خواه ناخواه، دارای ایمان هست (با توجه به آیات ۹۴ تا ۹۷ از سوره یونس) چه ایمان اختیاری و چه اضطراری، با این تفاوت که ایمان اختیاری، مقبول درگاه الهی است و آدمی را به سوی سعادت زندگی دنیا و آخرت سوق میدهد، امّا ایمان اضطراری که در هنگام دیدن عذاب است، نه در درگاه خدای تعالی، قبول است، و نه دردی را از او درمان میکند.[۸]
همچنین آیه ۵۲ از سوره سبأ همین معنی را میرساند که ایمان آوردن از روی اضطرار و ترس و در موقع مرگ، که عذاب الهی را میبینند، ارزشی ندارد، و لذا در آیات دیگر قرآن میخوانیم «اینها دروغ میگویند، اگر بازگردند «به دنیا»، همان برنامهها را تکرار میکنند» (انعام، ۲۸).[۹]
قرآن کریم، فرعون را به عنوان مصداق بارز این حالت «ایمان آوردن از روی ترس» بیان میکند.
خداوند متعال میفرماید: «... تا هنگامی که غرقاب، دامن او را گرفت، گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودی، جز کسی که بنی اسرائیل، به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد، و من از مسلمین هستم».[۱۰]
وقتی که فرعون در امواج رود نیل قرار میگیرد و لحظه به لحظه مرگ او نزدیکتر میشود، میگوید: ایمان آوردم؛ ولی بدیهی است، این نوع ایمان آوردن، ایمانی است که هر جانی و مجرم و گنهکاری، دم از آن میزند، بی آنکه ارزشی داشته باشد، یا دلیل بر تکامل و حسن نیّت و صدق گفتار او گردد. به همین جهت خداوند او را مخاطب ساخت و فرمود: «اکنون ایمان میآوری در حالی که قبل از این طغیان و گردنکشی و عصیان نمودی، و در صف مفسدان فی الارض و تبهکاران قرار داشتی».[۱۱]
به همین دلیل، بسیار دیده شده که اگر امواج بلا فرونشیند، و از چنگال مرگ، رهایی یابند، باز به برنامههای سابق بر میگردند. نظیر این تعبیر که در فوق خواندیم، در اشعار و سخنان ادبای عرب و عجم نیز آمده است.
مانند:
أنت و حیاض الموت بینی و بینها
و جادت بوصل حین لا ینفع الوصل
«به سراغ من آمد، در حالی که امواج مرگ، میان من و او قرار گرفته بود ـ او آماده وصال گشت در آن هنگام که وصال سودی نداشت».[۱۲]
امّا برداشت دومی از سؤال میشود و آن اینکه آیا عبادت از روی ترس، فایده ای دارد یا نه؟
در جواب این برداشت، باید ذکر کرد که بندگان الهی، به۳ نوع، خداوند متعال را عبادت میکنند. گروهی به امید پاداش، گروهی به واسطه ترس از دوزخ و گروهی هم خداوند متعال را به خاطر عشق و محبت به او، بندگی میکنند. چنانکه امام صادق(ع) در حدیثی میفرمایند: «بندگان سه دسته اند: گروهی خدای عزّوجل را از ترس، عبادت میکنند، که این عبادت بردگان است. گروهی خدای تبارک و تعالی را به طمع ثواب، عبادت میکنند، که این عبادت مزدوران است، و گروهی خدای عزوجل را از سر عشق و محبت به او، عبادت میکنند که این عبادت آزادگان است و این برترین عبادت است».[۱۳] هرچند فضیلت دسته اول و دوم به اندازه دسته سوم نمیباشد و خداوند انتظار دارد که بندگان به حدّی از کمال برسند که خدا را چون شایسته عبادت است، بپرستند، چنانچه امام سجاد(ع) میفرمایند: «... خوش ندارم که خداوند را به خاطر ترس از کیفر او، عبادت کنم، چون در این حالت، مثل بنده نابکاری خواهم بود، که اگر نترسد، کاری نمیکند…»[۱۴] ولی در عین حال مأجورند و ثواب میبرند.
مطالعه بیشتر
- شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی (ره).
- ایمان، سید عبدالحسین دستغیب.
- ایمان چیست و مؤمن کیست؟، رجبعلی مظلومی.
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ناشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ مدرسه الامام امیرالمؤمنین(ع)، چاپ پنجم، ج۱۱، ص۱۶۸–۱۶۷.
- ↑ رعد/ ۳۱.
- ↑ نحل/ ۹.
- ↑ یونس/ ۹۹.
- ↑ تفسیر نمونه، همان، ج۱۰، ص۲۲۲.
- ↑ تفسیر نمونه، همان، ج۱۱، ص۱۶۸ با اندکی تلخیص.
- ↑ یونس/ ۹۷.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، ج۱۰، ص۱۸۵.
- ↑ تفسیر نمونه، همان، ج۱۸، ص۱۵۵.
- ↑ یونس/ ۹۰.
- ↑ یونس/ ۹۱.
- ↑ تفسیر نمونه، همان، ج۸، ص۳۷۷–۳۷۶ (با تلخیص).
- ↑ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۷ هـ. ش، ج۷، ص۳۴۲.
- ↑ همان، ج۷، ص۳۴۱۹.