ذکر «و عجل فرجهم» بعد از صلوات
سؤال
آيا ذكر «وعجل فرجهم» بعد از صلوات از ائمه رسيده است؟
ذکر و عجل فرجهم بعد از صلوات، در روایات معتبر اسلامی آمده است. علما با استناد به همین روایات گفتن آن را بعد از صلوات مستحب میدانند.
ذکر و عجل فرجهم در روایات
- امام صادق(ع) به اسحاق بن عمار دعایی در امان ماندن از شر عقربها را یاد داد و فرمود که سه بار این ذکر را بخواند: «اللَّهُمَّ رَبَّ أَسْلَمَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ[۱]اى خدايى كه پروردگار ستاره اسلم هستى، بر پيامبر و خاندان او درود فرست و فرج آنان را تعجيل فرما و ما را سالم نگه دار.»
- امام صادق(ع) در قسمتی از دعایی، چنین صلوات فرستاده است: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ رُوحَهُمْ وَ رَاحَتَهُمْ وَ سُرُورَهُمْ وَ أَذِقْنِي طَعْمَ فَرَجِهِمْ وَ أَهْلِكْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ؛ خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و در فرج، روح، آسایش و سعادتشان تعجیل کن و طعم آسایششان را به من بچشان و دشمنانشان را از جن و انس هلاک کن.»[۲]
- شیخ طوسی کتاب تهذیب الاحکام روایتی از امیر مومنان(ع) آورده است که بعد از صلوات بر محمد و آل محمد، ذکر «عجل فرجهم» آمده است: «صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ؛ بر پيامبر و خاندان او درود فرست و فرج آنان را تعجيل فرما.»[۳]
- امام صادق(ع) فرمود: هر کس بعد از نماز صبح و ظهر این صلوات را بخواند نمیمیرد مگر آنکه قائم را درک کند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ؛ پروردگارا! بر پيامبر و خاندان او درود فرست و فرج آنان را تعجيل فرما.»[۴]
علامه مجلسی روایت اول را معتبر دانسته است.[۵]
با توجه به معتبر بودن برخی از این روایات، میتوان مستحب بودن ذکر: «و عجل فرجهم» بعد از صلوات را مستند به روایات معصومین(ع) دانست.
منابع
- ↑ كلينى، محمد، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۷۰، حدیث۶.
- ↑ كلينى، محمد، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۸۳، حدیث۱۸.
- ↑ طوسى، محمد، تهذيب الأحكام، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۳، ص۸۲، حدیث۱۱.
- ↑ طوسى، محمد، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، بيروت، چاپ اول، ۱۴۱۱ ق، ج۱، ص۳۶۸.
- ↑ مجلسى، محمد باقر، مرآه العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۴۳۹ .