دعای یستشیر
این مقاله هماکنون به دست fabbasi در حال ویرایش است. |
دعای یستشیر چیست؟ از کدام معصوم است و آیا سند معتبری دارد یا نه؟
دعای یستشیر دعایی است که از امیرمومنان(ع) نقل شده است. به نظر میرسد نامگذاری این دعا به یستشیر، برگرفته از یکی از قسمتهای این دعا است. خواندن این دعا در همه حال سفارش شده و پاداشهایی نیز برای آن ذکر شده است. سند دعا معتبر نیست و نمیتوان آن را به معصوم نسبت داد.
دعایی از امیرمومنان(ع)
سید بن طاووس در کتاب مهجالدعوات آورده است که رسولخدا(ص) دعایی را به امیرمومنان علی(ع) آموخت و دستور داد آن را درهرحال و برای هر سختی و آسانی بخواند و به جانشین خود بیاموزد و خواندن این دعا را ترک نکند تا حقتعالی را ملاقات کند. رسولخدا(ص) در ادامه فرمود: «یا علی! این دعا را هر صبح و هر شام بخوان زیرا که گنجی از گنجهای عرش الهی است.» حضرت علی(ع) پرسید: آن دعا چیست؟ رسولخدا پاسخ داد: این دعایی است که بعد از بیان ثوابش، آن را به تو یاد میدهم. وقتی سخن پیامبر(ص) تمام شد، اُبَی بن کعب از رسولخدا(ص) خواست فضیلت این دعا را بیان کند، حضرت پاداش و آثاری از آن را بیان کرد. سلمان فارسی هم پرسشهایی کرد و رسولخدا(ص) برخی دیگر از آثار این دعا را نیز بیان کرد.[۱]
کفعمی در کتاب بلد الامین متن دعا را بدون سلسله سند و بدون توضیحات آورده است.[۲]
نامگذاری دعا به یستشیر
شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان از این دعا با عنوان دعای یستشیر یاد کرده است.[۳] به نظر میرسد نام این دعا از عبارت «وَلا خَلْقٍ مِنْ عِبادِهِ يسْتَشيرُ» در فرازهای ابتدایی آن گرفته شده است.
سند دعا
سید بن طاووس(متوفای ۶۴۴هجری قمری)[۴] این دعا را از ابو عبد الله احمد بن محمد بن غالب(متوفای قرن ۲۷۵هجری قمری)[۵] نقل کرده است. بین سید بن طاووس و راوی این دعا ۴ قرن فاصله وجود دارد و حدیث مرسل میشود. خود احمد بن محمد بن غالب جعل حدیث میکرد.[۶] خطیب بغدادی و دیگران مینویسند که احمد بن محمد بن غالب اعتراف کرده که احادیثی را ساخته و به دروغ به معصوم نسبت داده است.[۷] راوی دوم دعای یستشیر عبد الله بن ابی حبیبه و خلیل بن سالم هستند که نامشان دررجل شیعه نیامده است. آخرین راوی، حرث بن عمیر است که این دعا را از امام صادق(ع) از پدرش از امیرمومنان(ع) نقل کرده است. یکی از اصحاب رسول خدا(ص) بدین نام در برخی منابع[۸] آمده که در زمان رسول خدا(ص) کشته شده است.[۹]
متن و ترجمه دعای نور
متن | ترجمه |
---|---|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْمُبِينُ الْمُدَبِّرُ بِلَا وَزِيرٍ وَ لَا خَلْقٍ مِنْ عِبَادِهِ يَسْتَشِيرُ الْأَوَّلُ غَيْرُ مَصْرُوفٍ وَ الْبَاقِي بَعْدَ فَنَاءِ الْخَلْقِ الْعَظِيمُ الرُّبُوبِيَّه نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ فَاطِرُهُمَا وَ مُبْتَدِعُهُمَا بِغَيْرِ عَمَدٍ خَلَقَهُمَا وَ فَتَقَهُمَا فَتْقاً فَقَامَتِ السَّمَاوَاتُ طَائِعَاتٌ بِأَمْرِهِ وَ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِأَوْتَادِهَا فَوْقَ الْمَاءِ ثُمَّ عَلَا رَبُّنَا فِي السَّمَاوَاتِ الْعُلَى- الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى. لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى | به نام خدای بخشند و مهربان. ستایش ویژه خداست که معبودی جز او نیست، آن فرمانروای بر حق آشکار، تدبیرگر هستی بیآنکه او را وزیری باشد و یا با آفریدهای از بندگانش مشورت نماید، آغازی است که در وصف نگنجد و پابرجاست پس از فنای آفریدگان، پروردگاریاش بس بزرگ است، روشنایی آسمانها و زمینها و آفریننده و پدیدآورنده آن دو تا، آسمان و زمین را بیستون آفرید و از هم گشودشان گشودنی چشمگیر، پس آسمانها به فرمان او بر پا شدند و زمینها با کوههایشان بر فراز آب جا گرفتند، سپس بلندی گرفت پروردگار ما در آسمانهای بلند، «خداوند مهربان بر فرمانروایی [و تدبیر امور جهانِ هستی] مسلّط است؛ آنچه در آسمان ها و زمین و بین آن دوتاست و آنچه زیرِ زمین است فقط در سیطرۀ مالکیت اوست. |
فَأَنَا أَشْهَدُ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لَا رَافِعَ لِمَا وَضَعْتَ وَ لَا وَاضِعَ لِمَا رَفَعْتَ وَ لَا مُعِزَّ لِمَنْ أَذْلَلْتَ وَ لَا مُذِلَّ لِمَنْ أَعْزَزْتَ وَ لَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ وَ لَا مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ | پس من گواهی میدهم که تنها تویی خدا، بالابرندهای برای آنچه بر زمین نشاندی نیست و نه زمین زنندهای برای آنچه بالا بردی و نه عزّت بخشی آن را که تو خوارش کردی و خوارکنندهای نیست آن را که تو توانمند نمودی و بازدارندهای برای آنچه عطا کردی نیست و نه عطاکنندهای برای آنچه دریغ کردی. |
وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ كُنْتَ إِذْ لَمْ تَكُنْ سَمَاءٌ مَبْنِيَّه وَ لَا أَرْضٌ مَدْحِيَّه وَ لَا شَمْسٌ مُضِيئَه وَ لَا لَيْلٌ مُظْلِمٌ وَ لَا نَهَارٌ مُضِيءٌ وَ لَا بَحْرٌ لُجِّيٌّ لَا جَبَلٌ رَاسٍ وَ لَا نَجْمٌ سَارٍ وَ لَا قَمَرٌ مُنِيرٌ وَ لَا رِيحٌ تَهُبُّ وَ لَا سَحَابٌ يَسْكُبُ وَ لَا بَرْقٌ يَلْمَعُ وَ لَا رَعْدٌ يُسَبِّحُ وَ لَا رُوحٌ تَنَفَّسُ وَ لَا طَائِرٌ تَطِيرُ وَ لَا نَارٌ تَتَوَقَّدُ وَ لَا مَاءٌ يَطَّرِدُ | و تویی خدا، معبودی جز تو نیست، تو بودی آنگاه که نه آسمانی بنا شده بود و نه زمینی گسترانیده و نه خورشیدی تابان و نه شبی تاریک و نه روزی فروزان و نه دریایی خروشان و نه کوهی استوار و نه ستارهای روان و نه ماهی تابنده و نه بادی وزان و نه ابری پرباران و نه برقی درخشان و نه صاعقهای تسبیحگویان و نه روحی دمزنان و نه پرندهای پر زنان و نه آتشی فروزان و نه آبی روان بوده باشند. |
كُنْتَ قَبْلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ كَوَّنْتَ كُلَّ شَيْءٍ وَ قَدَرْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَ ابْتَدَعْتَ كُلَّ شَيْءٍ وَ أَغْنَيْتَ وَ أَفْقَرْتَ وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ وَ أَضْحَكْتَ وَ أَبْكَيْتَ وَ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ فَتَبَارَكْتَ يَا اللَّهُ وَ تَعَالَيْتَ | پیش از هر چیز بودی و همهچیز را پدید آوردی و بر هر چیز توانا بودی و همهچیز را نو آفریدی و توانگر نمودی و ناتوان ساختی و میراندی و زنده نمودی و خنداندی و گریاندی؛ و بر فرمانروایی هستی چیره گشتی، پس خجسته بودی، ای خدا و بلندی گرفتی. |
أَنْتَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْخَلَّاقُ الْمُعِينُ أَمْرُكَ غَالِبٌ وَ عِلْمُكَ نَافِذٌ وَ كَيْدُكَ غَرِيبٌ وَ وَعْدُكَ صَادِقٌ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ حُكْمُكَ عَدْلٌ وَ كَلَامُكَ هُدًى وَ وَحْيُكَ نُورٌ وَ رَحْمَتُكَ وَاسِعَه وَ عَفْوُكَ عَظِيمٌ وَ فَضْلُكَ كَثِيرٌ وَ عَطَاؤُكَ جَزِيلٌ وَ حَبْلُكَ مَتِينٌ وَ إِمْكَانُكَ عَتِيدٌ وَ جَارُكَ عَزِيزٌ وَ بَأْسُكَ شَدِيدٌ وَ مَكْرُكَ مَكِيدٌ | تویی خدایی که معبودی جز تو نیست، آفریننده یاری رسانی که فرمانت چیره و دانشت کاری و ثمربخش و طرح و نقشهات شگفت و وعدهات راست و گفتهات حق و داوریات دادگرانه و سخنت هدایتگر و پیامت نور و رحمتت فراگیر و گذشتت بزرگ و بخششت بسیار و عطایت فراوان و ریسمانت استوار و یاریات فراهم و پناهندهات ازجمند و گرانمایه و کیفرت سخت و طرح و نقشهات زیرکانه است. |
أَنْتَ يَا رَبِّ مَوْضِعُ كُلِّ شَكْوَى حَاضِرُ كُلِّ مَلَإٍ وَ شَاهِدُ كُلِّ نَجْوَى مُنْتَهَى كُلِّ حَاجَه مُفَرِّجُ كُلِّ حُزْنٍ غَنِيُّ كُلِّ مِسْكِينٍ حِصْنُ كُلِّ هَارِبٍ أَمَانُ كُلِّ خَائِفٍ حِرْزُ الضُّعَفَاءِ كَنْزُ الْفُقَرَاءِ مُفَرِّجُ الْغَمَّاءِ مُعِينُ الصَّالِحِينَ ذَلِكَ اللَّهُ رَبُّنَا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ | تو ای پروردگار من آستانت جایگاه هر شکایتی است؛ و خود حاضر در هر جماعتی و گواه هر گفتگوی پنهانی، نهایت هر حاجتی، شادیبخش هر اندوهگین، توانگری هر بر خاکنشستهای، دژ استوار هر گریزانی، امان هر هراسانی، نگاهدار ناتوانانی، گنجینه تهیدستانی، غمزدای غمزدگانی، پشتیبان شایستگانی، آن است خدا، پروردگار ما، معبودی جز او نیست. |
تَكْفِي مِنْ عِبَادِكَ مَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ وَ أَنْتَ جَارُ مَنْ لَاذَ بِكَ وَ تَضَرَّعَ إِلَيْكَ عِصْمَه مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ نَاصِرُ مَنِ انْتَصَرَ بِكَ تَغْفِرُ الذُّنُوبَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَكَ جَبَّارُ الْجَبَابِرَه عَظِيمُ الْعُظَمَاءِ كَبِيرُ الْكُبَرَاءِ سَيِّدُ السَّادَاتِ مَوْلَى الْمَوَالِي صَرِيخُ الْمُسْتَصْرِخِينَ مُنَفِّسٌ عَنِ الْمَكْرُوبِينَ مُجِيبُ دَعْوَه الْمُضْطَرِّينَ أَسْمَعُ السَّامِعِينَ أَبْصَرُ النَّاظِرِينَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ قَاضِي حَوَائِجِ الْمُؤْمِنِينَ مُغِيثُ الصَّالِحِينَ | کفایت میکنی از بندگانت آن را که بر تو توکل کند و تویی پناه آنکه به تو پناه آورد و به درگاهت زاری نماید، نگهدار کسی که به دامن تو چنگ زند، یار آنکه از تو یاری جوید، میآمرزی گناهان آن را که از تو آمرزش خواهد، چیرهترین چیرهکنندگان، بزرگ بزرگان؛ سرور سروران، آقای آقایان، سرآمد مولایان، دادرس دادخواهان، گرهگشای گرفتاران، اجابتکننده دعای بیچارگان، شنواترین شنوندگان، بیناترین بینندگان، داورترین داوران، سریعترین حسابرسان، مهربانترین مهربانان، بهترین آمرزندگان، برآورنده حاجات مؤمنان، فریادرس شایستگان. |
أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِينَ أَنْتَ الْخَالِقُ وَ أَنَا الْمَخْلُوقُ وَ أَنْتَ الْمَالِكُ وَ أَنَا الْمَمْلُوكُ وَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَ أَنَا الْمَرْزُوقُ وَ أَنْتَ الْمُعْطِي وَ أَنَا السَّائِلُ وَ أَنْتَ الْجَوَادُ وَ أَنَا الْبَخِيلُ وَ أَنْتَ الْقَوِيُّ وَ أَنَا الضَّعِيفُ وَ أَنْتَ الْعَزِيزُ وَ أَنَا الذَّلِيلُ وَ أَنْتَ الْغَنِيُّ وَ أَنَا الْفَقِيرُ وَ أَنْتَ السَّيِّدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ أَنْتَ الْغَافِرُ وَ أَنَا الْمُسِيءُ وَ أَنْتَ الْعَالِمُ وَ أَنَا الْجَاهِلُ وَ أَنْتَ الْحَلِيمُ وَ أَنَا الْعَجُولُ وَ أَنْتَ الرَّحْمَنُ وَ أَنَا الْمَرْحُومُ وَ أَنْتَ الْمُعَافِي وَ أَنَا الْمُبْتَلَى وَ أَنْتَ الْمُجِيبُ وَ أَنَا الْمُضْطَرُّ | تویی خدا، معبودی جز تو نیست، پروردگار جهانیان، تویی آفریدگار و من آفریده و تویی مالک و من مملوک و تویی پروردگار و من بنده و تویی روزیدهنده و من روزیخوار؛ و تویی بخشنده و من گدا و تویی دارای سَخا و من بخیل و تویی توانمند و من ناتوان و تویی قدرتمند و من خوار و تویی بینیاز و من تهیدست و تویی آقا و من بنده و تویی آمرزنده و من بدکار و تویی دانا و من نادان و تویی بردبار و من شتابزده و تویی رحم کننده و من رحم شده و تویی سلامتیبخش و من بلازده و تویی اجابتکننده و من ناچار و پریشان |
وَ أَنَا أَشْهَدُ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْمُعْطِي عِبَادَكَ بِلَا سُؤَالٍ وَ أَشْهَدُ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الْمُتَفَرِّدُ الصَّمَدُ الْفَرْدُ وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ اسْتُرْ عَلَيَّ عُيُوبِي وَ افْتَحْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَه وَ رِزْقاً وَاسِعاً يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعالَمِينَ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّه إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ[۱] | و گواهی میدهم که تویی خدا، معبودی جز تو نیست، عطابخش بندگانی بدون درخواست آنان؛ و گواهی میدهم تویی خدای یگانه یکتای بیهمتای بینیاز، تک و بازگشت همه به سوی تو است، خدایا بر محمّد و اهلبیت پاک و پاکیزهاش درود فرست و گناهانم را بیامرز و کاستیهایم را بر من بپوشان و از پیشگاهت برای من رحمت و روزی فراوان بگشای، ای مهربانترین مهربانان و سپاس ویژه خدا، پروردگار جهانیان است و خدا ما را بس است و چه نیکو وکیلی است و هیچ نیرو و توانی نیست جز به خدای بلندمرتبه بزرگ. |
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ابن طاووس، على بن موسى، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم، دار الذخائر، چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ص۱۲۲.
- ↑ كفعمى، ابراهيم بن على عاملى، البلد الأمين و الدرع الحصين، بيروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ص۳۸۰.
- ↑ قمی، عباس، مفاتیح الجنان، اسوه، ص۷۸.
- ↑ ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد، الحوادث الجامعه و التجارب النافعه فی المأه السابعه، ترجمه:عبدالحمید آیتی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، بیتا، ج۱، ص۳۵۶.
- ↑ ذهبی، محمد بن احمد، ميزان الاعتدال، تحقيق : علي محمد البجاوي، بیروت، دار المعرفه للطباعه والنشر، چاپ اول، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۳م، ج۱، ص۱۴۲.
- ↑ شوشترى، محمد تقى، قاموس الرجال، قم، مؤسسه النشر الإسلامي، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۶۱۴. ابن الجوزی، عبد الرحمن بن علی، الموضوعات، تحقيق: عبد الرحمن محمد عثمان، مدینه منوره، المكتبه السلفيه، چاپ اول، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۶۶م، ج۲، ص۱۳۴.
- ↑ خطيب البغدادي، احمد بن علی، تاريخ بغداد، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الكتب العلميه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق/ ۱۹۹۷م، ج۵، ص۲۸۴. ذهبی، محمد بن احمد، ميزان الاعتدال، تحقيق : علي محمد البجاوي، بیروت، دار المعرفه للطباعه والنشر، چاپ اول، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۳م، ج۱، ص۱۴۱.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، فتح الباري، بيروت، دار المعرفه للطباعه والنشر، چاپ دوم، بیتا، ج۷، ص۳۹۳.
- ↑ ابن سيد الناس، محمد بن عبد الله، السيره النبويه(عيون الأثر)، مؤسسه عز الدين للطباعه والنشر، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م، ج۲، ص۱۶۵.