حق داشتن چهار زن برای مرد در سوره نساء

نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۴ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

چرا در سوره نساء، به مردان این حق داده شده که تا چهار زن برای خود اختیار کنند؟

درگاه‌ها
زن-و-خانواده.png


در جامعه عرب صدر اسلام، داشتن زنان زیاد،‌ امری عادی بوده و به هیچ وجه این کار قبیح و زشت تلقی نمی‌شد. اسلام نه در پی ابتکار آن،‌ که آن را از تعدد بی‌شمار زنان، به داشتن چهار زن تقلیل داد و با قید عدالت، آن را محدود کرد.

تاریخچه تعدد زوجات

با مطالعه وضع اجتماعی قبل از اسلام به این نتیجه می‌رسیم که تعدد زوجات به‌طور نامحدود امری عادی بود، که بین اعراب و ایرانیان قبل از اسلام مرسوم بوده است؛ چنانچه در بعضی مواقع بت‌پرستان به هنگام مسلمان شدن بیش از ده زن هم داشته‌اند و در بعضی مواقع به بیست زن هم می‌رسید. [۱]

ویل دورانت می‌گوید: «علمای دینی در قرون وسطی چنین تصور می‌کردند که تعدد زوجات از ابتکارات پیغمبر اسلام است در صورتی که چنین نیست و چنان‌که دیدیم در اجتماعات ابتدایی جریان چند همسری بیش‌تر مطابق آن بوده است. عللی که سبب پیدایش عادت تعدد زوجات در اجتماعات ابتدایی گشته، فراوان است. به واسطه اشتغال مردان به جنگ و شکار، زندگی مرد بیشتر در معرض خطر بود و به همین جهت مردان بیشتر از زنان از بین می‌رفتند و فزونی زنان بر مردان سبب می‌شد که یا تعدد زوجات رواج پیدا کند یا عده‌ای از زنان در بی‌شوهری به سر برند.» [۲]

گوستاو لوبون می‌گوید: در اروپا هیچ‌یک از رسوم مشرق زمین به قدر تعدد زوجات بد معرفی نشده است و درباره هیچ رسمی هم این قدر نظر اروپا به خطا نرفته است. نویسندگان اروپا تعدد زوجات را شالوده مذهب اسلام دانسته… ولی تصور مزبور از جمله تصوراتی است که هیچ مدرک و اساسی بر آن نیست.[۲] در ایران زمان ساسانیان اصل تعدد زوجات اساس تشکیل خانواده به شمار می‌رفت. در عمل تعداد زنانی که مرد می‌توانست داشته باشد به نسبت استطاعت او بود. ظاهراً مردان که بضاعت نداشتند به‌طور کلی بیش از یک زن نداشتند.

اسلام تعدد زوجات را ابتکار نکرده است بلکه آن را از طرفی محدود ساخت و از طرف دیگر شرایطی سنگین برای آن مقرر کرد. اقوام و مللی که به دین اسلام گرویدند، غالباً در میان خودشان این رسم وجود داشت و به واسطه اسلام مجبور بودند حدود و قیودی را گردن نهند.[۳]

تأثیر اجتماعی تعدد زوجات

هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگی بیش از زنان در خطر نابودی قرار ندارند. در جنگ‌ها و محل کارها قربانیان اصلی مردان هستند و نیز نمی‌توان انکار کرد که عمر زندگی جنسی مردان از زنان طولانی‌تر است و زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حمل، عملاً ممنوعیت جنسی دارند، در حالی که در مردان این ممنوعیت وجود ندارد. از همه گذشته زنانی هستند که همسران خود را به علل گوناگون از دست داده‌اند و معمولاً نمی‌توانند به عنوان همسر اول مورد توجه مردان قرار گیرند و اگر مسئله تعدد زوجات در کار نباشد آن‌ها برای همیشه باید بدون همسر باقی بمانند و این خود می‌تواند راه را برای فساد در جامعه باز کند؛ چرا که برای تأمین زندگی خود مجبور به این کار می‌شوند.

اسلام و تعدد زوجات

اسلام چند زنی را به‌طور کلی نسخ نکرد، بلکه آن را محدود و مقید کرد. یعنی از طرفی نامحدودی را از میان برد و برای آن حداکثر قائل شد که چهار تا هست و از طرف دیگر برای آن قیود و شرایطی قرار دارد و به هر کس اجازه نداد که همسران متعدد انتخاب کند و اگر تعدد زوجات در برخی خانواده‌ها سبب فروپاشی و دل سردی بین افراد خانواده شده است و آثار سوئی داشته است این از ناحیه جواز تعدد زوجات نیست بلکه به خاطر عدم رعایت احکام و شرایط و قیودی است که در قرآن برای جواز تعدد زوجات بیان شده است:﴿فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا؛ و اگر بيم داريد كه عدالت نكنيد، فقط يك زن يا كنيزى كه مالك آنيد. اين مناسبتر است كه ستم نكنيد.(نساء:۳)

بنابراین باید توجه داشت که جواز تعدد زوجات با این‌که در بعضی از موارد یک ضرورت اجتماعی است و از احکام مسلم اسلام محسوب می‌شود اما تحصیل شرایط آن امروز با گذشته تفاوت بسیار پیدا کرده است؛ زیرا زندگی در سابق یک شکل ساده و بسیط داشت و لذا رعایت کامل مساوات از حیث جنسی، اخلاقی و مالی به مراتب آسان‌تر از امروز و زندگی امروزی بود.[۱] آنچه برای اسلام مهم است رعایت حقوق زن است که با نگاهی عمیق به مسئله تعدد زوجات و واقعیت‌های جامعه، آن را امری ضروری به حساب می‌آورد.



منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و دوم، ۱۳۷۳، ج۳، ص۲۵۶.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ج۱۹، ص۳۰۴، ۳۰۶.
  3. طباطبائی، محمدحسین، المیزان، مترجم محمد باقر همدانی، قم، جامعه مدرسین، ج۴، ذیل آیه ۳ سوره نساء.