اندیشههای تقریبی آیتالله بروجردی
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
آیتالله بروجردی نسبت به تقریب مذاهب چه تفکر و اندیشهای داشت؟
آیتالله بروجردی از کسانی بود که به تقریب مذاهب اهتمام جدی داشت.
زندگینامه
وی از سادات «طباطبایی» شهر بروجرد است و تبارش با سی واسطه درخشان به امام حسن مجتبی علیهالسلام منتهی میشود. در سلسله تبار پدری و مادری آیتالله بروجردی، شخصیتهای سرشناس دینی به چشم میخورند که در چند قرن اخیر، همواره مرجعیت و رهبری جهان تشیع را بر دوش داشتهاند. جد پنجم وی، آیتالله سیدمحمد طباطبایی بروجردی از مجتهدان بزرگ نجف و دارای تألیفات بوده است و از طرفی همشیرهزاده علامه مجلسی اول شمرده میشود. همچنین علامه بحرالعلوم سیدمحمد مهدی طباطبایی، عموی جد دوم او است که از فقیهان بزرگ و از شاگردان برجسته وحید بهبهانی بهشمار میآید؛ چنانکه برادر علامه بحرالعلوم یعنی آیت الله سیدجواد طباطبایی، جد سوم او است، و پسرش میرزا علینقی طباطبایی جد دوم و پسرش حاج میرزا احمد طباطبایی جد اول آیتالله بروجردی هستند که همه از مجتهدان بارز بهشمار میروند.
آیتالله سیدحسین بروجردی، ماه صفر سال ۱۲۹۲ قمری در بروجرد چشم به جهان گشود. حاجآقا حسین در سال ۱۳۱۹ قمری نخست از اصفهان به وطن بازگشت؛ سپس بنا به سفارش پدر، عازم نجف اشرف شد. اقامت تحصیلی او در نجف اشرف حدود نه سال طول کشید و در این مدت از محضر بزرگانی چون آخوند خراسانی، سیدمحمدکاظم یزدی و شیخالشریعه اصفهانی، علوم عالی فقه، اصول و رجال را آموخت.
به هرحال آیتالله بروجردی نتوانست به نجف بازگردد؛ از اینرو اینبار مدت اقامت او در بروجرد حدود سی سال به طول انجامید. وی در تمام این مدت بهطور مستمر مشغول تألیف، تدریس و تعلیم شخصیتهای بارز حوزوی شد. اغلب آثار مکتوب او حاصل این دوره از اقامت وی در بروجرد است.
آیتالله بروجردی در تاریخ ۲۶ صفر ۱۳۶۴قمری میان استقبال بینظیر مراجع، عالمان و مردم قم وارد این شهر مقدس شد.
مدیریت واحد و رهبری قاطع آیتالله بروجردی که حدود شانزده سال و تا ۱۳۸۰قمری ادامه داشت، تحولات بزرگی را از نظر سیاسی و اجتماعی به بار آورد و در همین جهت ساختار مدیریتی حوزه علمیه قم دچار تحول شد و وحدت و انسجام چشمگیری میان حوزه، روحانیان و قشرهای گوناگون مردم پدید آمد
تفکرات تقریبی
شیوههای نو و راهبردی آیتالله بروجردی در استنباط احکام، زمینه تحقیقات گستردهای در فقه اهلسنت را نیز فراهم کرد و اذعان داشت که با آگاهی از محتوای روایات و فتاوای رایج اهلسنت در زمان امامان معصوم علیهمالسلام، بهتر و راحتتر میشود محتوای احادیث و منظور سخنان امامان معصوم علیهمالسلام را دریافت و جمله معروفی از وی نقل شده که میفرمود: «فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است (واعظزاده خراسانی، ۱۴۲۱ ق / ۱۳۷۹ش، ص۸۴)»؛ زیرا چون شیعیان در طول تاریخ حکومت نداشتند و اغلب حکومت در دست بنیعباس بود و بیشتر فتاوای اهلسنت میان مردم رواج داشت، محدثان و اصحاب امامان نیز با توجه به فضای حاکم بر جامعه آن روز، از امامان سؤال میکردند و امامان هم با توجه به همین معنا پاسخ میدادند. به عبارت دیگر، فقه شیعه ناظر بر فقه اهلسنت بود؛ چرا که پاسخها و سخنان امامان علیهمالسلام ناظر بر فتاوای حاکم بوده است؛ از اینرو آیتالله بروجردی، تحقیق و مطالعه کتابهای اهلسنت را از مقدمات لازم برای فهم فقه و اجتهاد میدانست. بدینسان اهتمام او به این موضوع، سبب اشراف و آگاهیهای چشمگیر او از فتاوای رهبران مذاهب چهارگانه (شافعی، حنبلی، حنفی و مالکی) شد و به آرای صحابه و اندیشهوران بزرگ اهلسنت مانند لیث، ثوری، اوزاعی، ظاهری و دیگران نیز بهطور کامل تسلط و اطلاع یافت. گاهی این اطلاع چندان عمیق و قوی بود که وقتی برخی از شخصیتهای اهلسنت به حضورش میرسیدند و از نزدیک این حقیقت را مشاهده میکردند، متعجب میشدند.
آیتالله بروجردی هرگز به نظریات و آرای اهلسنت، با دید منفی نمینگریست؛ بلکه بیشتر سعی داشت تا به ادله آنها دست یابد و موضوع را بهطور صحیح ریشهیابی کند.
لزوم وحدت اسلامی
اعتقاد آیتالله بروجردی بر این بود که سامان بخشیدن به موضوع «وحدت میان مذاهب» از وظایف حیاتی هر عالم شیعی است و باید در تحقق آن کوشید.
آیتالله شهید مرتضی مطهری در مقالهای تحت عنوان «مزایا و خدمات آیتالله بروجردی» چنین مینویسد: «یکی از مزایای معظمله توجه و علاقه فراوانی بود که به مسئله وحدت اسلامی و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامی داشت. این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامی آشنا بود، میدانست که سیاست حکّام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تأثیر داشته است و هم توجه داشت که در عصر حاضر نیز سیاستهای استعماری از این تفرقه حداکثر استفاده را میکنند و بلکه آن را دامن میزنند و هم توجه داشت که دوری شیعه از سایر فرقهها سبب شده است که آنها شیعه را نشناسند و درباره آنها تصوراتی دور از حقیقت بنمایند. به این جهات بسیار علاقهمند بود که حسن تفاهمی بین شیعه و سنی برقرار شود که از طرفی وحدت اسلامی که منظور بزرگ این دین مقدس است، تأمین گردد و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آنطور که هست به جامعه تسنن که اکثریت مسلمانان را تشکیل میدهند، معرفی شود.
چند سال پیش از آنکه وی به زعامت و مرجعیت مطلق برسد، وقتی به همت جمعی از روشنفکران سنّی و شیعی «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه» تأسیس شد، با تمام وجود از آن حمایت کرد و بعد که از بروجرد به قم آمد و مرجعیت را به دست گرفت، تا حد ممکن با این فکر همکاری کرد. جالب است که برای نخستین بار بعد از چندین سال، بین زعیم روحانی شیعه و زعیم روحانی سنی شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او به فاصله دو سه سال شیخ محمود شلتوت، روابط دوستانه برقرار، و نامهها مبادله شد. به گفته شهید مطهری، مرحوم بروجردی عاشق و دلباخته وحدت اسلامی بود و مرغ دلش برای این موضوع پر میزد. عجیب این است که در حادثه قلبی اول که بر او عارض شد و مدتی بیهوش بود و بعد به هوش آمد، قبل از آنکه توجهی به حال خود بکند و در این موضوع حرفی بزند، موضوع تقریب و وحدت اسلامی را طرح میکند و میگوید: «من آرزوها در این زمینه داشتم.
در سال ۱۳۲۷شمسی برابر با حدود ۱۳۶۸قمری، مرکز «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» به ابتکار اندیشهور توانا مرحوم شیخ محمدتقی قمی و با همیاری عالمان سرشناس جامعالازهر و برخی روحانیان شیعی تأسیس شد. آیتالله بروجردی اگرچه جزو مؤسسان آن نبود، از ابتدای فعالیت این مرکز به حمایت جدی از آن برخاست و حتی از کمک مالی به آن دریغ نورزید. افزون بر ارتباط مکاتبهای با شیخ الازهر، عبدالمجید سلیم و بعد از او با شیخ محمود شلتوت، رابطه جهان تشیع را با دنیای اسلام هر چه مستحکمتر ساخت و بسیاری از سوء تفاهمها و بدبینیها را به دوستی و محبت تبدیل کرد.
در اثر این درایت و حسن تدبیر، کار به جایی رسید که شیخ محمود شلتوت، آن فتوای تاریخی خود را صادر کرد(۱) و برای نخستینبار یک عالم سنی بهطور رسمی مذهب شیعه را به رسمیت شناخت و برای آن در دانشگاه الازهر مصر، کرسی تدریس تشکیل داد.
در کنگرهای که برای بزرگداشت آیتالله بروجردی و شیخ محمود شلتوت در تهران برگزار شد، آقای هاشمی رفسنجانی تفکر تقریبی آیتالله بروجردی را اینگونه مطرح کرد: «آیتالله بروجردی در درس میگفت: اختلاف ما با اهلسنت در دو جهت است: یکی مسئله خلافت و دیگری اقوال ائمه، و آنچه برای ما مهم است، مسئله حجیت است و خلافت یک مسئله تاریخی بود که امروز قابل تکرار نمیباشد. باید با اهلسنت در مورد حجیت اقوال ائمه بحث کرد که در زمان ما مؤثر است.
هدف از تقریب و وحدت در نظر آیتالله بروجردی هرگز این نبود که یک گروه در گروه دیگر هضم شود و همه آنها یک گروه و یک فرقه بشوند؛ بلکه تأکید داشت با بیان نقاط مشترک همه گروهها، دوستی، محبت و صمیمیت میان آنها پدید آید و همه در برابر دشمنان اسلام تبدیل به «ید واحده» شوند.[۱]
منابع
- ↑ ابوالحسینی، رحیم، «پیشگامان تقریب: آیت الله بروجردی: آیت اخلاص»، اندیشه تقریب، ۱۳۸۴ش، شماره ۵، ص۹۹ تا ۱۱۸.