اعتبار کتاب علل الشرایع
این مقاله هماکنون به دست Shamloo در حال ویرایش است. |
آیا کتاب علل الشرایع صدوق معتبر و به طور کامل مستند و قابل اعتماد است؟
کتاب علل الشرایع یکی از آثار مشهور شیخ صدوق است. شیخ صدوق یکی از محدثان بزرگ و مورد اعتماد شیعه بهشمار میرود. کتاب علل الشرایع همیشه مورد توجه عالمان شیعه بوده است. این کتاب واجد اعتبار کلی از نظر مؤلف و محتوا در منظومه دانش حدیث شیعه است. اما، به دلیل وجود برخی ضعفهای سندی و متنی در برخی از احادیث این کتاب، هر یک از روایات باید جداگانه از منظر سندی و متنی مورد بررسی قرار گیرد و آنگاه در مورد هر کدام اظهارنظر شود.
اعتبار مؤلف
ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، مشهور به شیخ صدوق، شاخصترین نماینده مکتب حدیثی قم در تاریخ حدیث شیعه بهشمار میرود. او صاحب کتاب من لایحضره الفقیه یکی از کتب اربعه شیعه است.
یادکرد از شیخ صدوق در آثار رجالی و حدیثی معتبر شیعه با عناوینی چون «شیخنا»، «فقیهنا»، «وجه الطائفه»[۱]، «جلیل القدر»، «حافظ روایات» و «بصیر به فقه و تاریخ و رجال»[۲] خبر از جایگاه او در دانش حدیث شیعه میدهد. شیخ صدوق را علمای علم رجال شیعه پس از او به جلالت قدر و وثاقت حدیث ستایش کردهاند. از جمله، ابوالعباس نجاشی[۳]، شیخ طوسی[۴]، علامه حلی[۵]، ابوعلی حائری[۶]، مصطفی بن حسین تفرشی[۷]، محمد بن علی اردبیلی[۸]، سید محمدباقر خوانساری[۹] و عبدالله مامقانی[۱۰].
اعتبار کتاب
عالمان شیعه این کتاب را، مانند دیگر کتابهای روایی، مورد بررسی قرار دادهاند و برخی از روایات آن را از نظر سندی و متنی ضعیف دانستهاند. از نظر سندی، روش شیخ صدوق در این کتاب ذکر کامل سند است. اما در برخی از روایات این کتاب حذف کامل سند تا معصوم(ع)، انقطاع سند از طریق حذف چند نفر از سلسله سند و حذف یک نفر از سلسله سند دیده می شود. همچنین، در سلسله اسناد برخی از روایات این کتاب نام های مجهول از نظر علم رجال دیده می شود که به ضعف سند این روایات منجر می شود.
این کتاب با توجه به موضوع «علل و اسباب پدیدهها و احکام شرعی» از زمان نگارش، مورد توجه عالمان بوده و کسانی مانند قاضی نعمان مغربی در شرح الاخبار،[۱۱] علامه مجلسی در بحارالانوار،[۱۲] شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه[۱۳] و دیگرانی از علما و بزرگان شیعه از آن استفاده و به مطالب و مستندات این کتاب استناد نمودهاند.
در طرف مقابل نیز این کتاب از سوی برخی اصولیون مانند وحید بهبهانی مورد نقد و تأمل قرار گرفته است. هر چند این نقادی بیشتر متوجه این مسئله است که شیخ صدوق، تنها در صدد گردآوری و نقل روایات علل بوده است.[۱۴]
مطالعه بیشتر
منابع
- ↑ ابوالعباس احمد بن علی النجاشی، رجال النجاشی، مؤسسة النشر الاسلامی، ص ۳۸۹.
- ↑ محمد بن الحسن الطوسی، رجال الطوسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ص ۴۳۹.
- ↑ بوالعباس احمد بن علی النجاشی، رجال النجاشی، مؤسسة النشر الاسلامی، ص ۳۸۹.
- ↑ محمد بن الحسن الطوسی، رجال الطوسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ص ۴۳۹.
- ↑ الحسن بن یوسف الحلی، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، قم، مؤسسة النشر الفقاهة، ص ۲۴۸.
- ↑ ابوعلی محمد بن اسماعیل حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، قم، مؤسسة آلالبیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ج ۶، ص ۱۱۸-۱۲۲.
- ↑ السید مصطفی بن الحسین الحسینی التفرشی، نقد الرجال، قم، مرسسة آلالبیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ج ۴، ص ۲۷۳-۲۷۴.
- ↑ محمد بن علی الاردبیلی الغروی الحائری، جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الفرق و الاسناد، بیروت، دارالاضواء، ج ۲، ص ۱۵۴.
- ↑ محمدباقر بن زین العابدین الخوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، قم، دهاقانی (اسماعیلیان)، ج ۶، ص ۱۳۲-۱۴۴.
- ↑ عبدالله بن محمدحسن مامقانی،تنقیح المقال فی علم الرجال، قم، مؤسسة آلالبیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ج۲، ص ۲۵۱-۲۵۲.
- ↑ مغربی، نعمان، شرح الاخبار، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۵۵۰؛
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق، ج ۱، ص ۶؛
- ↑ حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۷؛
- ↑ وحید بهبهانی، محمدباقر، الرسائل الفقهیة، ۱۴۱۹ق، ص۱۹۳