مشورت پیامبر(ص) با مردم
آیا پیامبر اکرم(ص) درباره جنگها و امور دیگر با مردم مشورت میکرد و آیا پس از مشورت به رأی آنها عمل مینمود؟
قرآن کریم در آیات متعدد مردم را به مشورت دعوت کرده است و آن را از اوصاف مؤمنین برشمرده شده است که راه درستی است برای رسیدن به رأی صواب و روش درست. به گواهی تاریخ، رسول خدا(ص) همه را به مشورت توصیه میکرد، علاوه بر این خود نیز با اصحاب و یاران، در امور مختلف سیاسی و اجتماعی مشورت میکرد و به نظر و پیشنهاد ایشان عمل مینمود.
مشورت با اصحاب
پیامبر مردم را در امور اجتماعی و سیاسی مشارکت می داد و برای حفظ وحدت جامعه اسلامی از آنها درباره تصمیم گیری در این موارد دعوت به همکاری می کرد از جهت همکاری دادن مردم در امور اجتماعی و ارزش دادن به آنها و تشویق به امر مشارکت در تمام امور سیاسی و از جهت حفظ وحدت مسلمانان و خوشحال نمودن آنها و در آن حضرت هرگاه برنامهای را برای عملی نمودن مطرح میکردند آن را نزد اصحاب خود تبیین نموده و از آنها میخواستند تا نظرشان را بگویند و گاهی چند راه پیش پای آنها میگذاشت و میفرمود کدامیک از راه حلّها برای حل فلان مشکل خوب است. مسلمانان با شرکت در چنین موقعیتهایی از سویی افتخار میکردند که رسول خدا آنها را در امور مهم سهیم میداند لذا احساس عزت و غرور نموده و تشویق شده و بیشتر در کنار پیامبر حاضر میشدند و از سوی دیگر این نظر خواهی باعث رشد فکری آنها نیز میشد چون هر کس رأی خاصی میداد که موجب میشد افراد هم فرصت اظهارنظر و هم فرصت استفاده از آراء و نظرات دیگران را مییافتند.
در جنگ بدر
در سال دوم هجری قمری پیامبر(ص) راهی بدر شد، قبل از درگیری با سپاه قریش، با یاران خود مشورت کرد که به سوی دشمن و برای جنگ حرکت کند یا در منطقهی ذَفِران به انتظار آنان کمین کنند. در این مشورت مقداد و سعد بن معاذ در وفاداری و پایبندی خود تأکید کردند و گفتند تو به راهی که خدا برایت مشخص نموده ادامه بده ما مثل بنی اسرائیل نیستیم که به موسی گفتند: برو با خدایت نبرد کن. پیامبر پس از سخنان مقداد با انصار نیز مشورت کرد آنها نیز به وفاداری خود تأکید کردند و بدین ترتیب سپاه حرکت کرد و در نزدیکی چاههای بدر فرود آمدند، در این محل حُباب گفت: ای رسول خدا آیا به دستور خدا در اینجا سپاه را مستقر نمودید. رسول خدا فرمود: نه چنین نیست بلکه باید طبق تدبیر جنگ و سیاست نظامی عمل کرد. حباب بن منذر گفت: اینجا جای مناسبی نیست دستور بفرمایید تا سپاه اسلام پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه فرود آمده و چاههای دیگر را تخریب و یک چاه و حوضی پر از آب باقی گذارند. رسول خدا به نظر او عمل نمود.[۱]
در جنگ احد
در سال سوم هجری قمری در جنگ احد، پیامبر(ص) پس از شنیدن خبر تهاجم قریش به سوی مدینه، تصمیم داشت در شهر بماند و در داخل شهر با استفاده از استحکامات و خانههای شهر دشمن را در صورت حمله سرکوب نموده و در شهر به هلاکت برساند. بزرگان مهاجر و انصار نیز با پیامبر هم رأی شدند و در مشورت رسول خدا(ص) این استراتژی را تأیید کردند. اما اصرار جوانان بر نبرد در خارج شهر، پیامبر را از این تصمیم منصرف کرد، لذا پس از نماز جمعه لباس نظامی پوشیده و آماده حرکت به سوی سپاه دشمن شد. جوانان اصرار کننده با سرزنش بزرگان از اصرار خود عذرخواهی کردند، ولی رسول خدا فرمود تصمیم دیگر عوض نمیشود اگر صبر کنید در این جنگ نیز پیروز خواهید بود. پیامبر اکرم رأی جوانان را در این مشورت بر رأی خود و بزرگان مقدم داشت.[۲]
در جنگ احزاب
در سال پنجم هجری قمری در غزوه احزاب (خندق) آنگاه که مشرکان با هدف نابودی اسلام بسیج شده و به سوی مدینه حرکت کردند، نظر به اهمیت این حرکت، پیامبر(ص) قبل از آغاز جنگ در خصوص نحوه رویارویی با مهاجمان با مردم مشورت فرمود و سرانجام به پیشنهاد سلمان مقرر شد تا اطراف شهر را خندقی بکنند و از مواجهه مستقیم و همهجانبه با دشمن دوری کنند پیامبر اکرم این رأی را پسندید و دستور داد دور شهر خندقی کنده شد که در نهایت به پیروزی بسیار بزرگ در این جنگ با شجاعت و شهامت امیر مؤمنان نایل شدند.[۳]
پیامبر اکرم(ص) هر جا لازم بود و مسئله مهم پیش میآمد خطاب به مردم میفرمود: با شما مشورت میکنم ای مردم نظرتان را اعلام کنید.[۴] و با مردم در امور مختلف مشورت میکرد و برای رشد و تعالی شخصیت اصحاب خود برای رأی و نظر آنها احترام قائل میشد.
احادیث پیامبر درباره مشورت
از پیامبر اکرم(ص) درباره مشورت احادیثی نقل شده است:
- وقتی یکی از شما با برادر خود مشورت میکند وی باید رأی خود را صریح بگوید.[۵]
- مرد تا هنگامی که مشورت کنندگان خود را راهنمایی کند خداوند در گفتن آرای درست او را یاری مینماید اما اگر خیانت کند رأی درست از او صادر نشود.[۶]
- هیچکس از مشورت بینیاز نیست.[۷]
- هیچکس پس از مشورت هلاک نشود.[۸]
مطالعه بیشتر
- ترجمه سیره رسول خدا، نویسنده: ابن هشام.
- سنن النبی، نویسنده: علامه طباطبایی.
منابع
- ↑ ابن هشام، سیره النبویه، بیروت دارالکتب العربی، چاپ ششم، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۵۸، طبری، تاریخ، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸، ج ۲، ص۲۰.
- ↑ طبری، پیشین، ص۵۸، ۵۹ و ابن هشام، سیره النبویه، ج۳، ص۲۶.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۹۱ و ابن هشام، پیشین، ج۳، ص۱۷۵.
- ↑ ابن هشام، سیره النبویه، ج۲، ص۲۵۸.
- ↑ پاینده، نهج الفصاحه، چاپ اول، تهران، جاویدان ۱۳۷۴ش، ص ۱۷۶ ،۲۷۸، ۴۹۶، ۶۴۰.
- ↑ (آل عمران:۱۵۹).
- ↑ پاینده، نهج الفصاحه، چاپ اول، تهران، جاویدان ۱۳۷۴ش، ص ۱۷۶ ،۲۷۸، ۴۹۶، ۶۴۰.
- ↑ پاینده، نهج الفصاحه، چاپ اول، تهران، جاویدان ۱۳۷۴ش، ص ۱۷۶ ،۲۷۸، ۴۹۶، ۶۴۰.