نور بودن صلوات بر پیامبر(ص)
پیامبر(ص) در روایتی فرمودند: «بر من زیاد درود و صلوات فرستید که آن نور در قبر و نوری بر پل صراط و نوری در بهشت است.»[۱] منظور از نور در حدیث چیست؟ مقصود از قبر، همین قبر دنیایی است؟ آیا بهشت تاریک است که صلوات تشبیه به روشنایی شده است؟
ذکر صلوات و نور
ذکر صلوات از جمله اذکاری است که خداوند آن را در عبادات (نماز) برای بندگانش واجب نموده است به طوری که اگر انسان ذکر صلوات را در تشهد نماز نگوید، بنابر فرموده پیامبر(ص) نمازش پذیرفته نیست. «هر کس نماز بگذارد و در آن بر من و اهل بیت من صلوات نفرستد، نمازش پذیرفته نیست»[۲] این مسئله نشان دهنده اهمیت صلوات است.
اما منظور از نور همان چیزی است که در مقابل ظلمت قرار میگیرد. نور، روشنایی است که انسان را از تاریکی و ظلمت نجات میدهد تا انسان راحتتر بتواند به مسیر خود ادامه دهد. برخی از بزرگان از نور به علم تعبیر کردهاند «نور» به معنای آن علمی است که از ایمان متولد میشود و در نهایت تبدیل به عمل میشود و انسان با مداومت و تمسک به صلوات از آثار نورانی آن در زندگی و آخرت بهرهمند میشود. یکی از آثار این نور این است که مؤمن دارای این نور در مسیر زندگی اجتماعی که مسیر تاریک و پرتگاه عجیبی است خود را پیدا نموده و در اثر روشنائی روحی و ارادی که از نور گرفته، آن عملی را انجام میدهد که در سعادت زندگیش نافع باشد و آن کارهایی که برایش ضرر دارد نمیکند.[۳] بناراین تفسیر نور همان چیزی است که انسان را در انتخاب درست مسیر یاری میکند و در مراحل خطرناک یار و مددکار است.
قبر در روایات
مقصود از قبر آنچه که از روایات و احادیث ائمه معصومین(ع) استفاده میشود این است که همان قبر خاکی یا برزخ باشد. ابوبصیر از شاگردان معروف امام صادق(ع) و امام باقر(ع) از آن دو امام نقل میکند: «وقتی بنده مؤمن وارد قبر و برزخ میشود، شش چهره نورانی نیز با او وارد میشوند. در بین این شش صورت یکی از همه نورانی تر پربهاتر و زیباتر است. یکی از آنها طرف راست او در قبر قرار میگیرد، دیگری طرف چپ، سومی رو به رو، چهارمی پشت سر، پنجمی نزدیک پاهای او، سپس آن که از همه نورانی تر است بالای سر او میایستد. این شش صورت در برابر هر گونه حادثه و مشکل که بخواهد به او آسیب برساند از وی حمایت میکنند. اگر از طرف راست این مؤمن بخواهد به وی آسیب برسد آنکه طرف راست اوست حفظش میکند نیز از طرف چپ، روبرو، پشت سر، زیرپا، بالای سر، آنگاه معارفه صورت میگیرد پس در همان برزخ این صورت نورانی از همه آنها میپرسد که چه کسی هستند و بعد خود را معرفی میکند که من همان ولایت خاندان پیامبرم.»[۴] چون انسان در صلوات هم بر خود پیامبر درود میفرستد و هم بر ولایت خاندان ایشان و بعید نیست که همان نور صلوات باشد.
نور در بهشت
اینکه بهشت تاریک است یا روشن، باید بیان شود که بهشت همان اعمال انسان است که انسان نسبت به عمل خود حد و حدود آن را تعیین میکند که چگونه باشد و به چه اندازه نورانی باشد. بهشت در لغت ریشه اوستایی دارد و به معنای خوشتر، نیکوتر، جهان بهتر، جای خوش آب و هوا، دارای نعمت فراوان و آراسته است که نیکوکاران پس از مرگ در آن جاودان باشند.[۵]
با توجه به اوصافی که در قرآن و کتب علمای شیعه درباره بهشت وارد شده بهشت تاریک نیست، بلکه این نورهایی که توسط اعمال انسان برای انسان عرضه میشود نوعی زینت در بهشت است که خوب را از خوبتر جدا میکند و انسانهای مؤمن طبق عملشان هر کدام در درجهای از درجات بهشت قرار میگیرند.
قرآن مراتب، درجات و مقامهای اخروی را گاهی بهطور اجمال بیان نموده است. ﴿انظُرْ کیْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ وَلَلآخِرَه أَکبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَکبَرُ تَفْضِیلاً؛ در دنیا برخی از نظر رفاه و امکانات مادی بر دیگران برتری دارند این تفاوت در آخرت بیش از دنیا و چشمگیرتر است.﴾(اسراء:۲۱) بالا بردن به دست خداست. ﴿رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ؛ و در برابر ویژگیهای نیکوی مؤمنان ترفیع درجه میبخشد.﴾(غافر:۱۵) که در برخی از آیات قرآن بدانها اشاره شده است.[۶]
بنابراین انسان به میزان اعمال صالح خود از خداوند ترفیع درجه میگیرد و این اعمال و درجات را قبل از سفر به آخرت و بهشت به عنوان عملکرد از پیش میفرستد که صلوات بر محمد و آل محمد، یکی از مهمترین و پرفضیلتترین این اعمال است که درجه بهشتی انسان را بالا میبرد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
- تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۵و ۷.
- حکمت عبادات؛ آیت الله جوادی آملی.
- رازهای نماز، آیت الله جوادی آملی.
منابع
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۴، و ج۹۱، ص۷۰
- ↑ معزی ملایری، اسماعیل، جامع الاحادیث الشیعه، قم، علمیه، ۱۳۹۹ش، ج۵، ص۳۳۵.
- ↑ طباطبائی، محمد حسین، المیزان، قم، انتشارات اسلامی، بی تا، ج۷، ص۴۶۷.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، حکمت عبادات، قم، اسراء، ۱۳۹۱ش، ص۲۴۲.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن، قم، اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۲۲۹.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن، قم، اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۳۴۴.